«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»-محمد علی الفت پور/هادی غفاری فرزند آیت الله حسین غفاری در سال ۱۳۲۹ در حومه تبریز به دنیا آمد. مادرش دختر آیت الله مقدس تبریزی بود. آیت الله شهید حسین غفاری سالها با رژیم ستمشاهی مبارزه کرد و سرانجام به آرزویش که همان شهادت بود رسید.
پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» در راستاي بصيرت افزايي و تبيين ناگفتههايي از تاريخ انقلاب، اقدام به معرفي منحرفين و مدعياني نموده است كه بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، نقاب از چهره واقعي خود برداشته و در راه دشمني با جمهوري اسلامي ايران قدم گذاشتند، در سلسله گزارشهايي با عنوان "خوارج انقلاب"، اقدام به معرفي چهرههاي اصلي جریان اصلاحات ميكند كه این گزارش مختص به معرفي "هادی غفاری" است.
اما غفاری برای جلب نظر افکار عمومی مدعی شد در سر پدرش مته گذاشتهاند و پاهایش را اره کردهاند و در تابوتش خون جمع شده بود و … در حالی که آقای شکوری که سالها با او در مجمع روحانیون بوده است در مصاحبهای از سالم بودن پیکر و سفید بودن کفن پدر غفاری سخن به میان آورد.
هادی غفاری نقطه شروع مبارزات سیاسی خود را نه سالگی میداند و میگوید «مبارزه سیاسی من از سن ۹ سالگی آغاز شد. پرونده فعالیت سیاسی من در دبستان رضوی، دبیرستان فخر رازی، دانشکده الهیات، ادبیات، فنی، معماری و حتی پزشکی دانشگاه تهران عقبه سیاسی کاملاً گرانسنگی برای من رقم می زند. سالهای سال متواری بودن، تحمل زندانهای ممتد، تحمل شدیدترین و حیوانیترین شکنجهها را باید بر این عقبه مبارزاتی افزود. فک من شکسته و هنوز به سختی غذا میخورم، با شانه سمت چپم نمیتوانم بخوابم، پاشنه پای پاره، ناخنهای شکسته، ترقوه خرد شده و… میراثی است که از شکنجه در زندانهای رژیم پهلوی حاصل شده است.»
وی در این دوران با گروههای مختلف دانشجویی اعم از سیاسی و غیرسیاسی از جمله نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق، فدائیان اسلام و حتی گروههای کمونیستی مراوده داشت و بعضاً در مناظرههای درون گروهی شرکت میکرد. هادی غفاری طی دوره دانشجویی و طلبگی بر روی تفسیرهای قرآن کارکرد که ماحصل آن تفسیر سوره حمد بود که با عنوان «حمد میآموزد» نوشته هادی دهخوارقان منتشر شد.
وی سال ۱۳۵۷ با چادر زنانه رفت و آمد میکرد. غفاری در مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی در این زمینه میگوید «با چادر زنان به مسجد میرفتم، در بین زنان با عبا برمی خاستم و سخنرانی میکردم و باز با چادر و همراه زنان از مسجد خارج میشدم.»
تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه
سید محمد لاجوردی (فرزند شهید سیداسدالله لاجوردی) در مصاحبهای با نشریه یادآور به خاطرهای اشاره کرده است که نشان میدهد هادی غفاری تا چه اندازه با مشی امام خمینی فاصله داشته است: «من یادم هست در جریان تظاهرات قیطریه در سال ۵۷ که آقای هادی غفاری جلودار بود، من خودم را به ایشان نزدیک کردم. … به ایشان گفتم: این شعار «تنها ره رهایی، راه مجاهدین است» یا «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه» به اعتقاد من مورد پذیرش امام نیست. امام این حرف را قبول ندارند، بنابراین نباید این را گفت. اینها [منافقین] اعتقادات دینی صحیحی ندارند و در کتاب شناخت خود گفتهاند که اصول چهارگانه دیالکتیک را قبول دارند. ایشان با لحن تندی مرا عقب زدند که: برو بچه! این حرف را نزن.» (۱)
چنانکه مشخص است هادی غفاری صریحاً و در اوج انقلابی که با مشی غیرمسلحانه و مردمی امامخمینی(ره) به سمت پیروزی میرفت هم کماکان تنها راه رهایی را «جنگ مسلحانه» میدانسته و آن را فریاد هم میکرده و مردم را هم به آن میخوانده است.(۲)
این در حالی است که وی منکر اقدامات قبلیاش شده است و در سرای اهل قلم میگوید: من قبل از انقلاب هرگر دنبال فعالیت مسلحانه نبودهام و در پاسخ به مظلومیت بازرگان در مجلس اول، شجاعانه و صریح گفت: «من از او و سحابی و یزدی و صدر حاج سید جوادی و منتظری حلالیت طلبیدهام!»(۳)
وی در پاسخ به این سؤال که شما بابت چه چیزی از ایشان حلالیت خواسته بودید؟ میگوید: «به هر حال ما جز باندی بودیم که به ایشان معترض بودیم. در مجلس فریاد میزدیم. فریاد زدن و حتی دعوا کردن در مجلس در هیچ کجای دنیا بد نیست. به هر حال ایشان و طیف همراهشان مبانی و اعتقادات ما را تهدید میکردند خوب من که نمیتوانستم بنشینم و نگاه کنم. آن هم مبانی که خودم و خانوادهام برای آن جان کنده بودیم.»(۴)
پس از پیروزی انقلاب
با پیروزی انقلاب هادی غفاری وارد مجلس شورای اسلامی میشود «مدت کوتاهی در کمیسیون ارشاد بودم، اما از آن پس به کمیسیون برنامه و بودجه رفتم و تا پایان دوره سوم (مدت حضور در مجلس) در این کمیسیون فعالیت داشتم که حاصل آن ایفای نقش در تصویب قانون کار و مسائل بیمه ای و مالیات بود. در تدوین برنامه پنج ساله هم نقش و حضور جدی داشتم و نماینده کمیسیون ناظر مجلس در کمیته خرید اقلام دفاعی بودم؛ چه اینکه در تدوین بودجه جنگ هم مسوولیتی ایفا میکردم. جزو اولین کسانی هستم که به حکم هاشمی رفسنجانی مسوولیت تشکیل بسیج را برعهده گرفتم.»
هادی غفاری تنها عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز بود که در جلسه این تشکل به نامزدی ابوالحسن بنی صدر در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری رأی منفی داد.
وی در این زمینه میگوید «من بنی صدر را زمانی که در اروپا بودم میشناختم، چه اینکه در سفر به فرانسه، ایتالیا و آلمان که با بنی صدر وارد مذاکرات متعدد میشدم که با جدالهای تند خاتمه مییافت. بنیاد اندیشه بنی صدر زلال اسلامی نبود؛ به قول جلال آل احمد اطلاعاتش ترجمه ای بود؛ اطلاعات عمیق اسلامی نداشت. گرچه در خانواده مرحوم آیت الله بنی صدر که فردی تحصیلکرده و متدین بود، پرورش یافته بود، اما اطلاعات اندکی داشت. من در فرانسه گفت وگو های مفصلی با بنی صدر درباره مسائل اسلامی، ربا، حجاب، زنان، روحانیت و آقایان مدرس، کاشانی و مصدق داشتم و میدیدم بنی صدر جهت گیریهای خلاف اندیشههای زلال امام داشت. در فرانسه (نوفل لوشاتو) چند نفر مایل بودند خود را سخنگوی امام معرفی کنند مثل صادق طباطبایی، صادق قطب زاده، ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنی صدر، وقتی به امام توضیح دادیم که در اینجا حرفهایی زده میشود که شاید با نظرات شما منافاتی داشته باشد ولی از قول شما نقل میشود، اطلاعیه دادند که امام سخنگو ندارد.»
در ابتدای انقلاب مواضع غفاری بسیار تند بود آنقدر که در بیان حقایق به هیچ گروه و حزبی توجه نمیکرد و فقط خط امام را در نظر میگرفت. هادی غفاری قبل از آغاز خطبههای نماز جمعه ۲۹ دی ۱۳۵۸ طی سخنانی از این که موسوی خوئینیها نامزد سازمان منافقین را از لیست نامزدها حذف نکرده است انتقاد کرد. هادی غفاری گفت: این سازمان در رفراندوم قانون اساسی شرکت نکرده و به آن رأی نداده است پس نامزد آن چگونه میتواند مسئولیت ریاست جمهوری که اجرای قانون اساسی است را عهده دار شود.(۵)
غفاری در دوران اصلاحات
غفاری در درگیریهای خرداد ۱۳۶۰ که میان نیروهای حزب اللهی با طرفداران بنی صدر و مجاهدین خلق صورت گرفت، نقش فعالی داشت و به بسیج نیرو علیه مجاهدین مشغول بود. او در این درگیریهای خیابانی به دشت زخمی شده و به بیمارستان منتقل شد.
سالها گذشت و نوبت به حضور دوباره جناح چپ در حاکمیت رسید. اردیبهشت سال ۱۳۷۶ هادی غفاری عازم شهرهای مختلف شد تا در حمایت از سید محمد خاتمی سخنرانی کند. به یاد دارم که او در زنجان به مسجد آرک (آیت الله دستغیب) رفت که کانون رزمندگان خط امامی و چپی بود. او در میان شور و اشتیاق هواداران خاتمی بالای منبر رفت و اصولگرایان امروز را به باد فحش و انتقاد گرفت. سپس ویژه نامه انتخاباتی انصار حزب الله علیه خاتمی را از زیر عبا بیرون آورد و در برابر چشم مردم و بالای منبر آن را پاره پاره کرد و فریاد زد: «این غدههای سرطانی باید نابود شوند!»
سالهاست هادی غفاری به منتقد نظام و یک اصلاح طلب تبدیل است. هادی غفاری در مراسمهای روشنفکران در حسینیه ارشاد شرکت میکند و اگرچه دیگر خبرساز و جنجالی نیست، ولی دلبسته جبهه اصلاحات است. هادی غفاری تا آخرین روزهای فوت آیت الله منتظری در درس اخلاق وی شرکت میکرد.(۶)
کارخانه جوراب استارلایت هدیه میرحسین موسوی به غفاری
کارخانه جوراب استارلایت که از جمله کارخانجات بزرگ و سودده در دوران رژیم شاهنشاهی در ایران بود، بعد از پیروزی انقلاب مصادره شد. میرحسین موسوی نخست وزیر وقت پس از این اقدام، آن را به هادی غفاری از دوستان نزدیک خود هدیه کرد تا انشاء الله درآمد آن، صرف ترویج فرهنگ اسلامی شود. این اقدام همان دوران نیز واکنشهای فراوانی را به وجود آورد. بنیاد فرهنگی الهادی تأسیس و ساختمان عظیم نبش خیابان دماوند (ایستگاه قاسم آباد) از ماحصل اداره این کارخانه احداث و به هادی غفاری تعلق گرفت.
هرچند غفاری پس از مدتی، بنای پشت کردن به ارزشهای اولیه انقلاب و پیش گرفتن مشی ضدانقلاب داشت اما هرچه بود، حاضر به واگذاری جوراب آسیا به فرد دیگری نبود تا اینکه بر اثر سوء مدیریت وی و نزدیکانش، بالاخره این کارخانه بزرگ رو به زیان دهی نهاد و مدیران غیرمتخصص آن نیز تصمیم به پاک کردن صورت مسئله برای حل مشکلات گرفتند.(۷)
موسسه الهادی و بنز کوپه شاه
شاید به همین خاطر بود که سالها قبل رسانه نوشتند مدیران کارخانه با تضییع حقوق کارگران، فضایی بسیار مسموم را در آن شرکت به وجود آورده به طوری که کارگران با هجوم به هادی غفاری چنان مضروبش ساختند که بسیاری از استخوانهای بدنش دچار شکستگی شدید شد و چندین ماه بستری بود! حال چند وقتی است آگهی تصفیه این شرکت بزرگ که روزی خرج این افراد را به نام اقدامات فرهنگی میداد، در روزنامههای کثیرالانتشار به چاپ میرسد.
موسسه الهادی حدوداً ۱۵۰۰ متر زیر بنا دارد و موقوفه ای عام المنفعه و خیریه است. در اساسنامه آن آمده که ریاست آن با هادی غفاری است و بعد از او حتماً یک روحانی باید آن را اداره کند. به دلیل سوء مدیریت و شخصیت خود محور و خوی تهاجمی که ایشان دارند، درآمدی که از موجرها گرفته میشود به سختی هزینههای نگهداری و کارمندان را تأمین میکند! ایشان همان ابتدای انقلاب وقتی از قدرت زیادی برخوردار بود و رعب و وحشت هادی غفاری همه گیر بوده است بنز کوپه ای را از یکی از کاخهای شاه به تملک خود در آورده بود، و چون مدارک شناسایی ماشین موجود نبود پلاک خودرو دیگری را روی این ماشین گذاشته بود و با آن تردد میکرد.
داستان دستگیری حسین فرزین از اوباش معروف ساکن نظام آباد تهران هم شنیدنی است. به گفته حسین بروجردی تنها کسی که با خدعه توانست او را به دام بیندازد، هادی غفاری بود. نقل میکنند روز ختم حسین فرزین وقتی دو طرف خیابان حسینی نظام آباد را نوچهها و هوادارهای فرزین حجله باران کرده بودند هادی با بستن تیغه آهن به جلوی اون جیپ معروفش تمام حجلهها را سرنگون میکند و از رعب اسم او، کسی مداخله نمیکند.
انتخابات مجلس هشتم؛ نمایندگان انگشت کوچک من هم نمیشوند
وی در جریان انتخابات مجلس هشتم با اشاره به سوابق مبارزاتی خود به تحقیر و تخریب دیگران پرداخته و میگوید: من اگر به مجلس بروم حداقل به اندازه چند نماینده توان پیگیری این امور را میکنم. حداقل رهبری یک جریان را در مجلس میتوانم به دست بگیرم. وی درباره فردی که شایسته ریاست مجلس را دارد گفت: سوابق انقلابی که جای خود دارد. من با تکبر میگویم اینها در سوابق انقلابی انگشت کوچک من هم نمیشوند. ما از بس متواضعانه صحبت کردیم که برخی فکر کردند علی آباد هم شهری است.
وی در توضیح سوابق انقلابی خود میگوید: «یک صدم سیلیهایی را که من برای انقلاب خوردهام این سه بزرگوار در خواب هم ندیدهاند. چه برسد در بیداری. یک صدم آن کابل خوردنها، تحمل آب جوشها قپان ها و آویزان شدنها. هنوز عوارض شکنجهها را پس از سی سال در بدن خود دارم. مشتهایی که یک استخوان در فکم نگذاشته و انگشتان پایم هم ناخن ندارد. اگر کسی الان پایش را روی پای من بگذارد خون جاری میشود. به لحاظ تدبیر و عقل هم خودم را در تدبیر تحصیلات عالیه و مرتبه اندیشمندی از هر سه بزرگوار برتر میدانم.»
غفاری در ادامه صحبتهای خود به ظهور یک قهرمان برای حل مشکلات کشور اشاره و میگوید: «برای تغییرات قهرمان لازم است و من خودم را قهرمان می دانم شاید این را هم متکبرانه بدانند باز برایم مهم نیست برای خودم این مهم است که خودم چه میاندیشم این قهرمانان هستند که ملتها را به حرکت در میآورند و ملتها هم از قهرمانان حمایت میکنند.»(۸)
حضور فعال در فتنه ۸۸
پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت هادی غفاری را برای شرکت در انتخابات تأیید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از وی منتشر نمیشد؛ تا اینکه ناگهان در سال ۸۸ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد.
ابتدا سخنرانیهای آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی و در حمایت از کروبی در محافل گوناگون سخنرانی کرده و به سیاه نمایی علیه اوضاع کشور پرداخت. هادی غفاری هفتم خرداد ۸۸ طی سخنانی در جمع خبرنگاران در یزد میگوید «آمارهای موجود از منابع مالی، درآمدهای دولتی، وضعیت بیکاری، اشتغال، اعتیاد و …بسیار وحشتناک است و کشور را در آستانه سقوط قرار داده است» پس از انتخابات، آقای غفاری که روزگاری خود را در خط ولی فقیه معرفی میکرد، طی یک سخنرانی در حضور مهدی کروبی توهینهای بی سابقه ای را متوجه رهبر انقلاب کرد و اثبات کرد که التزامی به ولایت فقیه ندارد. سپس، عکسهای وی در راهپیماییهای جنبش سبز منتشر شد. وی در حالی که پیش از انتخابات و در سخنان متعددی اعتراف کرده بود که رهبر معظم انقلاب از هیچ شخصی به صورت خاص حمایت نکرده است بعد از انتخابات و با مشخص شدن نتیجه و شکست سنگین مهدی کروبی با حمله به رهبر انقلاب ماهیت خود را به خوبی نشان داد.(۹)
وی پیش از انتخابات در جمع خبرنگاران یزدی گفته بود: «ساحت رهبر معظم انقلاب از حمایت از فردی خاص در انتخابات به دور است و طبیعی است که ایشان ملاک اصلح را عنوان میکنند زیرا هر رهبری در هر کجای دنیا برای کشورش دلسوزی میکند و به مبانی اعتقاد دارد و آن مبانی را برای مردم کشورش نیز توضیح میدهد.» جالب آنکه در این مراسم کذایی کروبی و اطرافیان نه تنها هیچ اعتراضی به غفاری نکردهاند بلکه با سکوت مهر تاییدی بر اظهارات سخیف وی زدند. این اظهارات موهن به طرز وسیعی از طریق اطرافیان غفاری و کروبی در کشور منتشر و باعث سوء استفاده دشمنان شد. استدلال هادی غفاری در این زمینه شبیه گروهی است که در زمان رسول الله با ایشان به سفر رفته و در مقابل امر ایشان که فرموده بودند روزه خود را افطار کنید رسول خدارا به نامسلمانی و عدول از فرامین الهی متهم میکردند!
سخنان هادی غفاری ابعاد گوناگونی دارد که هر یک از این ابعاد با مشی سیاسی و عقیدتی او در سالهای گذشته تعارضی آشکار دارد. غفاری چرایی دشمنیها را با ولایت فقیه شرح میدهد و میگوید دو دلیل بیشتر نداریم یا این افراد با اسلام دشمنی دارند و در نتیجه ولایت فقیه را برنمی تابند و یا خودخواه و خود محورند و جز خود را بر نمیتابند!
حسادت، منیت و خودخواهی و یا هر دلیل دیگری چگونه سبب میشود یک نفر به اندیشه خود که سالها برای آن شکنجه شده است پشت پا بزند. هر چه هست او باید خود به گذشتهاش رجوع و پاسخ این سؤال را نه به مردم که با خود واگویه کند. هادی غفاری در بخش دیگری از سخناناش خطوط سیاسی کشور را به دو خط محدود میکند خط امام و خط آمریکا و میگوید خط سومی وجود ندارد و سؤال اساسی از هادی غفاری این است که دوستان و هوداران خط منتسب به او که در فتنه ۸۸ در خیابانها شعارهایی از جمله: مرگ بر اصل ولایت فقیه، جمهوری ایرانی، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و …سر دادند متعلق به کدامیک از خطوط اشاره شده هستند خط امام یا خط آمریکا؟!(۱۰)
انبار سلاح
بهمن ماه سال ۸۸ سایتها و روزنامهها از کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد هادی غفاری خبر دادند. در پی انتشار خبری مبنی بر احتکار برخی اقلام و مایحتاج غذایی مثل برنج در مسجد الهادی، تیم بازرسی وزارت بازرگانی به تحقیق و تفحص پرداخت که مشخص شد برنج کشف شده مربوط به هادی غفاری امام جماعت مسجد مذکور است.
در این بازرسی همچنین ماموران به یک انبار مشکوک شدند که در نهایت تعداد ۵۷ قبضه سلاح کمری، ۹۸ قبضه کلاشینکف و مقدار زیادی فشنگ در آنجا کشف شد. همچنین به دنبال تکمیل تحقیقات و با مجوز مقام قضایی از منزل خادم مسجد الهادی بازرسی به عمل آمد و یک قبضه سلاح یوزی، دو قبضه سلاح کمری، یک قبضه کلاشینکف، یک قبضه ژ ۳ و یک قبضه قناسه و هفت عدد خشاب کشف شد.
هادی غفاری نیز در مصاحبه ای کشف این اقلام در مسجد خود را تأیید ولی اضافه کرد اتاقی که این سلاحها در آن کشف شده در اختیار متولی مسجد بوده و او هم آن را به فردی ناشناس اجاره داده است.(۱۱)
وجود این انبار اسلحه درچندین نوبت توسط مردم به مراجع ذیصلاح گزارش شده بود و پس از کشف این سلاحها، روز بعد بازرسی ای از صحن داخل مسجد انجام شد که زیر فرشهای صحن دریچههایی قفل شده تعبیه شده بود که با بازکردن آنها تعداد زیادی سلاح «یوزی» همراه با ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزارفشنگ کشف شد.
هادی غفاری درگفته های خود اسلحهها را متعلق به بسیج دانسته بود در حالی که بسیج هیچ گاه در سازمان خود اسلحه یوزی نداشته است و علاوه براین اصولاً هیچ پایگاه بسیجی این تعداد اسلحه در انبار خود نداشته و ندارد و این حجم اسلحه در یک موسسه بیانگر ایجاد یک پادگان توسط غفاری میباشد.(۱۲)
پی نوشت:
۱٫هادی غفاری و جنگ مسلحانه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴ آذر ۱۳۸۹ ۲٫مروری بر چپ رویهای افراطی هادی غفاری؛ هادی غفاری: تنها راه رهایی، راه منافقین است،عسایت خبری عصرامروز شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ۳٫لطف الله میثمی، هادی غفاری و مهدی خزعلی دور یک میز، ۱۹سایت ملی مذهبی ایران،۱۹ شهریور ۱۳۹۱ ۴٫هادی غفاری: فدایی بازرگان بودم/ من به صباغیان سیلی نزدم، زینب صفری، ماهنامه نسیم بیداری بهمن ۱۳۹۲ ۵٫ ۳۳ سال پیش در چنین روزی، انتقاد هادی غفاری از موسوی خوئینیها، سید روح الله امین آبادی، خبرگزارس فارس، ۲۸/۱۰/ ۹۱ ۶٫ هادی غفاری: دیروز ، امروز ، فردا، ۲۵/ شهریور/۱۳۸۷ علی اشرف فتحی، سایت تورجان ۷٫ میرحسین جورابآسیا را ورشکست کرد، ۱ آبان ۱۳۹۰، جهان نیوز ۸٫ حجت الاسلام هادی غفاری: حداد، لاریجانی و آقاتهرانی انگشت کوچک من هم نیستند، فردا نیوز، ۰۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ ۹٫ ۳۳ سال پیش در چنین روزی هادی غفاری، از خط امام تا خط آمریکا، خبرگزاری فارس، ۲۱/۱۰/ ۹۲ ۱۰٫ هادی غفاری: کشور در آستانه سقوط قرار دارد، خبرگزاری عصر ایران، ۰۷ خرداد ۱۳۸۸ ۱۱٫ روحانی تندرو حامی فتنه محکوم شد ! پایگاه مهرورزی، ۲۶/ آذر/ ۱۳۹۲ ۱۲٫ ادعاهای جدید درباره انبار اسلحه مسجد الهادی، روزنامه جوان، ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
در همین زمینه بخوانید:
نظر مخالف خوانی=> چماق به دست دهه شصت، باز علیه احمدی نژاد چماق کشید!
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو