انحـراف یاب که خود منحـرف بُوَد ، نتیجـه جز این نمی شـود که کسی که به قـول رهبر انـقلاب "قطار انقلاب را به ریل اصلی خود بازگرداند" ، «منحرف» شناخته می شـود.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از جوان انقلابی؛ سایت جناب هاشمی، چند روز پیـش، قسـمتی از مصـاحبه نوروزی ایشـان با شـرق را با تیتـرِ “جریـان انحرافی، یادگاری من شــد” منتشر کرد که موجـب مرور خاطرات تلخی از گذشـته شد که برای عـبرت گرفتـن هایمـان برای حال و آینده ، پرداختن به آنهـا خالی از لطف نیست.

این روزها حضرت آیت الله! مدام از «جریان انحرافی» می گویند و از اینکه این نام گذاری بر احمدی نژاد و دولتش ، ابتکار ایشان بوده بسی فخر می فروشند.

در مصاحبه با شرق می گویند:

“شرایطی راکه ۸ سال پیش وجـود داشت؛ قبول نداشتم و تمام این هشت سال را مسیر انحرافی می دانستم که یادگاری من مانده است. اینها هنوز هم در جلسات خصوصی شان می گویند که فلانی این لقب را به ما داده است.”

پیش از این نیز در مصاحبه نوروزی شان با «اعتماد» گفته بودند:

“من از اول این جریان را صالح نمیدانستم.کلمه «انحرافی» که بعدها گفتند ، از اول بود که من آنها را یک «جریان انحرافی» از مسیر انقلاب می دیدم.”

و در کل این برچسـب زنیِ «جریان انحرافی» را بعـنوان یک سـند افتـخار و برگی زریـن در پرونده مـجاهدت های انقلابی خود بر می شمرند.

قصد نبش قبر کردنِ اتفـاقات و احـوالات یکی دو سـال آخر دولت قبل را نـدارم.اما از آنجایی که این برچسب زنی ها امروز هم در حال رخ دادن اسـت ، بررسی این یادگاری حضـرت آیت الله! ، یعنی برچسـب جریان انحرافی ، می تواند برای امروز و فردا هم راهگشا باشد.

از میدان به در کردن هـای مخـالفان از سوی حضرت آیت الله! با شیوه ای همراه با پررویی تمام و خنده دار صورت می پذیرد.

کسی که مواضعش بعضاً نه دارای ذره ای انـحراف ، که در تقـابل مطلق با مـواضع امام و انقلاب و رهبری است ، کسی که از دشمنی نداشتن با اسرائیل سخن می گوید و مرگ بر آمریکا را به نیابت از امام زیر سوال می برد ، کسی که در فتنه ی هشتاد و هشت نه با ذره ای انحراف ، که روبروی نظام و رهبری می ایستد ، کسی که زندگی خانوادگی و خانواده اش نه با ذره ای انحراف ، که به شکلی کاملاً غریبه با آنچه انقلاب میخواسته و میخواهد ، شکل گرفته ، و خلاصه کلام اینکه کسی که نه یک درجه و چند درجه که تا حد برگشت از بسیاری از مبانی انقلاب و پشت کردن به بسیاری از آرمان های آن پیش رفته و در این مسیر انحرافی خود فرسنگ ها طی طریق کرده و جماعتی را هم با خود تا ناکجاآباد کشانده است ، حال خط کش انقلاب بدست گرفته و انحراف می سنجد و منحرف مشخص می کند.

انحـراف یاب که خود منحـرف بُوَد ، نتیجـه جز این نمی شـود که کسی که به قـول رهبر معظم انقلاب “قطار انقلاب را به ریل اصلی خود بازگرداند” ، «منحرف» شناخته می شـود.

قطاری که به ریل اصلی “بازگشت”.مگر از ریل اصلی خارج شده بود؟ نکند از ریل اصلی “منحرف” شده بود؟ اینجاست که معنی انحراف و جریانش مشخص می شود.قطاری که از مسیر اصلی خود منحرف شد و دوباره بازگشت.و این بازگشت به ریل اصلی و نه آن خروج اولیه ، «انحراف» خوانده می شود.انحراف نه از مسیر اولیه بلکه انحراف از انحراف!

احمدی نژاد و دولتش جریانی انحرافی از مسیر انحرافی هاشمی و اعوانش بود.مسیری شانزده ساله که احمدی نژاد از آن منحرف شد و با این انحراف ، قطار انقلاب را به ریل خود بازگرداند.و این چنین بود که منفی در منفی، شد مثبت…

اصل ماجرای انحراف و جریان انحرافی و کذا و کذا این بود.برچسب زنیِ یک منحرف به رقیب خود.منحرفی که با پررویی تمام رقیب خود را که در دو انتخابات با رأی مردم از وی شکست خورده ، «منحرف» قلمداد می کند و با این برچسب به دنبال حذف وی است!

اصل ماجرا همین بود و ما بقی همه حاشیه و تاکتیک های این پروژه ی حذف بوده اند.اطرافیان احمدی نژاد و قصه ها و افسانه های رنگارنگ شان همه و همه دام هایی بودند که هم برای طرفداران احمدی نژاد و هم برای خود احمدی نژاد پهن شد!

حساسیت ایجاد کردن های عجیب و غریب بر روی اشخاصِ نزدیک به احمدی نژاد و از آن طرف افتادنِ طرفداران و حامیان احمدی نژاد در دام تمرکز بر روی این افراد و حساسیت به خرج دادن های بیش از حد و اولویت دادن به مسائل دست دومی و پررنگ کردن نقطه های کم اهمیت در این ماجرا و همچنین افتادنِ احمدی نژاد در دامِ حمایت های عجیب و غریب از این افراد و در نتیجه دامن زدنِ بیشتر به این حساسیت ها و در نتیجه زیادتر شدن حساسیت های انحراف یاب ها و در نتیجه زیادتر شدن حمایت های احمدی نژاد و افتادن در یک «مارپیچ انحرافی» که از اساس اشتباه بوده و از ابتدا توسط یک منحرف بزرگ طراحی و در میدان نهاده شده و دیگران در آن به بازی گرفته شده اند و چند سال از عمر و وقت و سرمایه ی کشور را ، آن هم در شرایط حساس و سخت جنگ تمام عیار اقتصادی تلف کردند.

و این چنین بود که وقتی که از یک طرف «انحرافِ بزرگِ فتنه» فراموش شد و انحراف جعلی احمدی نژاد ، ساخته شده توسط منحرفان اصلی ، مسئله اول کشور شد و از طرف دیگر در جنگ تمام عیار اقتصادی ، کانون ثروت نه در کمک به دولت که در ضربه زدن به آن اقدام کرد و نهایتاً احمدی نژاد و دولتش را عامل مشکلات اقتصادی معرفی کرد ، منحرفان و عاملِان مشکلات مردم ، انحراف یاب و مشکل یاب شده و خود را ناجی معرفی کرده و انتخابات را می برند و احمدی نژاد را حذف می کنند.البته در ظاهر…

باید انحراف اساسی را شناخت و علیه اش موضع گرفت و الّا باز هم منحرفان اصلی و جریان انحرافیِ ۱۰۰ % اورجینال ، این بار با برچسبی دیگر به صحنه ی حذف مخالفان خود می آیند.

برچسبی دیگر.مثلاً «افراط»…

پی نوشت ۱ : از طیف موسوم به «احمدی نژادی ها» نیستم.در نتیجه انتظار نداشته باشید در جوابِ کامنت هایِ ایراداتِ به اطرافیان احمدی نژاد ، از آنها دفاع کنم!

احمدی نژاد و اطرافیانش را انسان های معمولی میدانم که برچسب خوردند و دفاعیات و حملات غیر عادی در مواجهه ی با آنها باعث شد از آنها غول ساخته شود.رمّال و جن گیر و مرتاض خواندن ها از یک سو و عابد و زاهد یار بهاری امام زمان و رجعتی دیگر و… هم از سویی دیگر ، همه و همه اشتباهاتی بود که در زمین بازیِ حذف احمدی نژاد رخ داد.زمین بازی ای که کس دیگری از بیرون آنرا چیده بود!

پی نوشت ۲ : معتقدم بسیاری از روی خیرخواهی در این زمین طراحی شده بازی کردند و با نیت قربةً الی الله در بُلد کردنِ لفظ «جریان انحرافی» کوشیدند!حیف…

میلاد گـودرزی