دکتر عبدالرضا داوری به تاکید هاشمی بر نقش احزاب اشاره و خاطرنشان میکند: آقای هاشمی مدل عملیاتی فاصلهاندازی بین نهاد امامت و بدنه امت را دنبال میکند و به شکلی آن را مهندسی میکند که این فاصلهگذاری را ایجاد تا خود بتواند رابط بین نهاد امام و امت شود.
هر چند ایده استقرار نظامحزبی که طی دو سال گذشته از سوی برخی افراد و محافل در فضای سیاسی کشور مطرح شده بود در ظاهر راه به جایی نبرد اما طراحان اصلی آن طی ماههای قبل با پیگیری پروژههای دیگری همچون طرح اصلاح قانون انتخابات، دولت وحدت ملی، ائتلافهای خودساخته و غیرمردمی و ... به دنبال تحقق اهداف آن بودهاند.
در این بین شنیده شدن پژواک نظرات سیاسیون تهراننشین از برخی بزرگان و محترمان، جای تامل و توجه ویژه دارد که در همین خصوص با عبدالرضا داوری به گفتوگو نشستیم. رئیس مرکز مطالعات وزارت کشور معتقد است: برای اینکه بتوانیم همگرایی پیدا و پنهان برخی افراد با ایدههای هاشمی رفسنجانی را بهتر درک کنیم باید به ساختار منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران توجه ویژه نماییم.
عبدالرضا داوری در گفتوگو با ایران با بیان اینکه منابع قدرت در جمهوری اسلامی برخلاف بسیاری از نظامها، متنوع است، میگوید: در نظام جمهوری اسلامی و در ابتدای انقلاب یعنی دهه 60 ما به طور مشخص 3 منبع قدرت داشتیم که عبارت بودند از منبع قدرت روحانیت، منبع قدرت حزبالله و منبع قدرت تودههای مردم. با روی کارآمدن آقای هاشمی، وی منبع قدرت تودههای مردمی را حذف کرد و ما به ازای آن یک منبع قدرت جدید که بخش تکنوکرات و غربگرایان جامعه بودند را به عنوان موتور اصلی پروژه توسعه در ایران تعریف نمود.
وی به منبع قدرت جدید هاشمی در دهه 70 اشاره و تصریح میکند: هاشمی تلاش کرد تا خود را در مرکز ثقل این مثلث جدید بنشاند اما نتوانست. آقای هاشمی بتدریج و به جهت اینکه از مردم فاصله گرفت از حزبالله هم فاصله گرفت.
ادامه مهندسی قدرت هاشمی در دولت اصلاحات!
داوری با اشاره به این نکته که روند مهندسی قدرت آقای هاشمی در دولت اصلاحات هم ادامه پیدا کرد و جریان تکنوکرات تقویت شد، خاطرنشان میکند: اما در دولت نهم و دهم، آقای احمدینژاد مهندسی منابع قدرت جدیدی را انجام دادند. ایشان در واقع منبع قدرت مردم را که یک منبع حذف شده بود به صحنه بازگرداندند.
رودررویی برخی منابع قدرت با دولت
عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی با اشاره به کشاکش مهندسی منابع قدرت در دولت نهم و دهم اظهار میکند: در این میان، آقای هاشمی تلاش کرد دو منبع قدرت موجود دیگر یعنی روحانیت و حزبالله را علیه دولت به صحنه بیاورند. به روحانیت القا کردند دولت وقعی به روحانیت نمیگذارد و در این خصوص توجهی ندارد. به حزبالله هم القا کردند که این دولت انحرافی است!
داوری با بیان اینکه این پروژه در واقع رودررو کردن دو راس منبع قدرت نظام با دولت و در راستای پروژههای آقای رفسنجانی مدیریت شده و به پیش رفته، خاطرنشان میکند: اینکه شما میبینید بخشی از روحانیون و مراجع مستقر در قم مواضعی دارند که همسو با مواضع آقای هاشمی است، ریشه در همین مواردی دارد که ذکر شد. ممکن است بعضی از اینها هم اختلاف نظری با آقای هاشمی داشته باشند اما چون آقای هاشمی توانست به نحوی مهندسی منابع قدرت را انجام دهد و القا نماید دولت رو در رو و در مقابل روحانیت قرار دارد، متاسفانه این القاپذیری تا حدودی جواب داده است.
وی در ادامه تاکید میکند البته باید گفت بدنه طلاب و روحانیون جوان حوزه تاحدود زیادی تحت تاثیر این القا قرار نگرفتهاند. در سفری که به قم داشتم و جلسهای که با برخی از طلاب برگزار شد، دیدیم که آنان در دفاع از دولت به مراتب از ما جلوتر بودند.
تقابل روحانیت و حزبالله با دولت، به نفع نظام نیست
دکتر داوری با بیان اینکه تقابل روحانیت و حزبالله با دولت به نفع نظام نیست، خاطرنشان میکند: اینکه عدهای بخواهند به گونهای منابع قدرت جمهوری اسلامی را مهندسی بکنند که منبع قدرت روحانیت و حزبالله مقابل مردم قرار بگیرد به صلاح نیست و میتواند هزینه سنگینی را به نظام تحمیل کند.
رئیس مرکز مطالعات وزارت کشور، رهبر معظم انقلاب امام خامنهای را تنها فردی میداند که در مرکز ثقل این مثلث قرار دارند و میافزاید: مقام معظم رهبری تنها شخصی هستند که تعادل را بین این منابع قدرت ایجاد میکنند.
ارتباط بیواسطه بین امام و امت
داوری در ادامه با اشاره به مهندسی نظام امام و امت میگوید: در واقع این نظام دو پایه خاص دارد. یک رأس ایدئولوژیک و یک بدنه عظیم اجتماعی و برای آنکه این نظام کارایی لازم را داشته باشد باید ارتباط بین امام و امت بیواسطه باشد، اما آن چیزی که در دوران اصلاحات و تحت عنوان جامعه مدنی اتفاق افتاد در واقع فضایی بود که تلاش میکرد بین این دو رکن فاصله ایجاد کند.
وی به تاکید هاشمی بر نقش احزاب اشاره و خاطرنشان میکند: آقای هاشمی مدل عملیاتی فاصلهاندازی بین نهاد امامت و بدنه امت را دنبال میکند و به شکلی آن را مهندسی میکند که این فاصلهگذاری را ایجاد تا خود بتواند رابط بین نهاد امام و امت شود. داوری با بیان اینکه اگر این اتفاق بیفتد پیامها و خط مشیهای امام توسط فیلتر احزاب و گروهها به جامعه منتقل میشود، تصریح میکند: وقتی که این اتفاق بیفتد عملاً منویات رهبری با یک قرائت و تعبیر خاص و منطبق با اهداف و منافع گروهها به بدنه جامعه منتقل میشود و مشکل درست همین جاست!
برخی میخواستند رهبری بعد از امام(ره)، از بین افراد موردنظرشان انتخاب شود
مشاور وزیر کشور با اشاره به ماجرای سقیفه بنی ساعده میگوید: این یک واقعیتی است که در برابر همه نهضتهای توحیدی وجود دارد یعنی اینها بعد از رهبری اول که یک رهبری کاریزماتیک است، دنبال این هستند که یا رهبری دوم را خودشان تعیین کنند (مانند آنچه در ماجرای سقیفه بنی ساعده، بعد از رحلت پیامبر(ص) اتفاق افتاد) یا اینکه اگر نتوانستند رهبر مورد نظر خود را تحمیل کنند کاری کنند که نهاد رهبری از کارآمدی و کارایی خارج شود! اتفاقی که در انقلاب اسلامی افتاد و برخی افراد و جریانها به دنبال این بودند که رهبری بعد از حضرت امام(ره) را از افراد مدنظر خود انتخاب کنند. امری که با عنایت امام زمان(عج) اتفاق نیفتاد و مسیر رهبری هیچ گاه از ریل اهداف حضرت امام(ره) خارج نشد.
دوران سازندگی و اصلاحات و حائل شدن بین امام و امت
داوری معتقد است وقتی این اتفاق نیفتاد این افراد به سمتی میروند که رهبری انقلاب نتواند اعمال ولایت کند. در 16 سال دوران سازندگی و اصلاحات همه تلاششان را کردند تا رهنمودها و خطمشیهای رهبری در جامعه پیادهسازی نشود.
وی با اشاره به تفاوت دولت احمدینژاد با دولتهای سازندگی و اصلاحات، تاکید میکند: تفاوت استراتژیک دولت آقای احمدینژاد با آن 16 سال در این بود که وی تمام ظرفیتهای خود را برای پیادهسازی منویات رهبری قرار داده و بین امت و امام نقش حائل و جداکنندهای ایفا نکرد و بخش عمدهای از عناد علیه این دولت نیز از همین جا سرچشمه میگیرد. داوری نوار منتشر شده از مکالمات مهدی هاشمی با نیکآهنگ کوثر را سندی میداند که در این خصوص وجود دارد. وی میافزاید: مهدی هاشمی در این نوار میگوید دنبال این بودیم که رهبری را کنترل کنیم!
وی در ادامه خاطرنشان میکند: اگر آقای احمدینژاد هم روی ریل دولتهای سازندگی و اصلاحات پیش میرفت، هیچوقت اینقدر دشمن پیدا نمیکرد!
توقف ملت با هدف قرار دادن ولایت فقیه
عبدالرضا داوری با بیان اینکه از ابتدای انقلاب، دشمن نقطهای به نام ولایت فقیه را نشانه رفته است، تاکید میکند: دشمنان متوجه شدهاند که اگر میخواهند انقلاب اسلامی و جریان توفندهاش را متوقف کنند، باید ولایت فقیه یا بهطور قانونی از عرصه حذف شود یا آن را نهاد ناکارآمدی جلوه دهند.
داوری با بیان اینکه دشمن از روز اول این نقطه کانونی که رمز پیروزی و پیشروندگی انقلاب است را تشخیص داده بود، تصریح میکند: مباحثی چون تغییر قانون اساسی و مطرح کردن شورای رهبری و شورای فقهی، تنها مباحثی است که برای ناکارآمد کردن نهاد ولایت فقیه در کشور ما مطرح میشود.
وی در پایان تاکید میکند: بحث در این زمینه خیلی مفصل است، ولی همینقدر بگویم که موضوع فراتر از احمدینژاد و دولت وی است. یک استراتژی کلان مطرح است که در خارج از این مرزها طراحی شده و البته به نتیجه نخواهد رسید.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو