هفت فعال سیاسی اصلاح‌طلب، محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، عبداله رمضان زاده، فیض الله عرب سرخی، محسن ‏صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهـزاد نبـوی، روز یکشنبه ۱۷ مرداد در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه و رئیس سازمان ‏قضایی نیروهای مسلح، اظهارات فردی موسوم به «سردار مشفق» را سند مهمی در جهت روشن شدن مسائل پشت ‏پرده انتخابات ریاست جمهوری دهم و حوادث بعد از آن دانسته و علیه کودتاگران اعلام جرم کرده‌اند‎.‎

در پاییز سال ۱۳۸۸سردار مشفق، از مسئولین امنیتی کشور سخنرانی ای را در مشهد مقدس و در جمع تعدادی از روحانیون و نخبگان ایراد نموده که در فهوای آن به نقش برخی سران فتنه همچون موسوی خویینی‌ها، مهدی‌هاشمی رفسنجانی، بهزاد نبوی، ‏مصطفی تاج زاده و ... اشارات مبسوط، شفاف و صریحی نموده است‎ که مرور مجدد آن در شرایط جاری که مقدمات اجرایی شدن فتنه ای دیگر در جمهوری اسلامی ایران از سوی مخالفین داخلی و خارجی نظام در حال شکل گیری است، ضروری به نظر می رسد.

متن و فایل صوتی کامل سخنان سردار مشفق ذیلاً تقدیم می گردد.
این مقام ارشد امنیتی همچنین به تحرکات مشکوک سید حسن خمینی و برخی افراد دیگر همچون محسن ‏رضایی، قالیباف، علی لاریجانی و... اشارات آشکاری می‌نماید. مشفق در قسمت دیگری از سخنانش نسبت به ‏مساله‌ی اسفندیار رحیم مشایی نیز نکاتی را مطرح می‌کند. این مقام ارشد اطلاعاتی به صراحت اعلام می‌نماید ‏که این مطالب را خدمت مقام معظم رهبری برده است و حضرت آقا دستور داده‌اند که باید مردم را نسبت به آنها ‏آگاه نمایید‎.

مطالعه متن کامل این سخنرانی را با توجه به ارائه اطلاعات و کدهایی جالب از پشت صحنه فتنه به همه ‏مخاطبین عزیز توصیه می‌کنم. با توجه به این که در سالگرد آغاز فتنه ۸۸ هستیم متن کامل سخنان وی (بخش ‏اول) به همراه فایل صوتی آن در وبلاگ رایگاه منتشر می‌گردد‎:

حلقه‌های پشت پرده‎

‎{...} مجمع روحانیون مبارز، حزب مشارکت، حزب کارگزان سازندگی، حزب همبستگی، حزب مردمسالاری، ‏احزابی هستند که از بین ۲۶- ۲۷ حزب جریان اصلاحات، پنهانی و بدون آنکه احزاب دیگر خبر داشته باشند در آن ۸ ‏سال، دولت خاتمی را اینها اداره می‌کردند. آن چیزی که در عرصه‌های مختلف سیاسی - اجتماعی - فرهنگی - ‏سیاست خارجی - مذهبی و... و آن هجمه‌هایی که در دولت خاتمی برعلیه انقلاب و دین مشاهده کردید محصول ‏آن تفکراتی بود که در این گروه جی ۷ تصمیمگیری می‌شد‎.

بنده به عنوان ۱ مسئول امنیتی کشور عرض می‌کنم تمام آن اتفاقاتی که خاتمی می‌گفت هر ۹ روز ۱ بحرانی ‏امنیتی برای من درست کردند از درون همین جلسات خودشان طراحی می‌شد و به اجرا در می‌آمد. موضوع آقای ‏سعید اسلامی، ترور حجاریان و اتفاقات دیگری، که در ان دوران در کشور ایجاد می‌شد، محصول همین جلسات ‏بود‎.

در جلسات جی ۷ برای شوراها طراحی شد که در دولت اصولگرا بتوانند شوراها را سکویی برای انتخابات مجلس ‏و سپس انتخابات ریاست جمهوری بسازنند. در انتخابات شوراها علیرغم تمام تلاشی که انجام دادند دچار ۱ ‏شکست اساسی شدند‎. ‎در سراسر کشور تلاش شدیدی انجام دادند اما نتوانستند کرسیهای قابل توجهی را در ‏اختیار بگیرند. در اینجا بود که اتاق فکر جریان اصلاحات احساس شکست کرد اما تمام هم و غمش را برای این ‏گذاشت که بتواند در انتخابات مجلس به پیروزی برسد. در آن انتخابات لیستی به نام یاران خاتمی دادند و از اسم ‏میرحسین استفاده کردند‎.

ماجرای سایت نوسازی‎

همچنین در آستانه‌ی انتخابات مجلس نیز اتفاقی در کشور افتاد و در جریان کارهای تبلیغاتی نامزدها، ۱ سایت ‏تحت عنوان نوسازی با مدیریت یکی از بچه‌ها حزب اللهیها مطلبی نوشت با این مضمون که آقای سید حسن لپ ‏گلیه، بی ام سواره و مطالبی از این دست برعلیه سید حسن. این آقای نوبختی که مسئول این سایت بود تو ‏زیرزمین منزلش و به اتفاق یک ۲ تا از جوونای هم سن و سال خودش، که دیپلم هم به زور گرفتن، نه دوران ‏انقلاب، امام (ره) و نه دفاع مقدس رو درک کردند، تحت تاثیر جوسازی، این اقدام رو انجام دادند. راجع به این ‏موضوع آقای توسلی در مجمع تشخیص مصلحت سخنرانی کرد، اشک ریخت، سکته کرد و فوت نمود. این اتفاق ۱ ‏پیراهن عثمان اساسی برای اطلاح طلبان به وجود آمد رسانه‌های دشمن، چه از خارج و چه از داخل، دست به ‏دست هم دادند و ۱ فضای سنگین روانی را در جامعه دامن زدند که ملت چه نشسته اید که به بیت امام (ره) ‏هجمه شد، به آرمانهای امام (ره) اهانت شد و... و تمام این بار روی دوش اصولگراها گذاشتند‎.

ما مجبور شدیم آقای نوبختی را بازداشت کنیم و در بازجوییهایی، که خود من انجام دادم، به ایشان گفتم که ‏شما با توجه به سن و سالت و سطح سوادت و با توجه به اینکه هیچکدام از شرایط حساس کشور رو درک ‏نکردی، چه جوری به این جمع بندی رسیدی که ۱ چنین اقداماتی را انجام بدهی؟ ایشان جمع بندی اش این بود ‏که ما به این نتیجه رسیدیم که سید حسن خیز برداشته است برای رهبری آینده، از همین الآن خواستیم ‏بزنیمش که دیگه برای بعد هوا و هوسی نکنه‎.

خوب به چه استدلالی تو به این نتیجه رسیدی؟! بعد از بررسیها مشخص شد که این بچه ساده، از چند ماه ‏قبلش طی چند نوبت رفته خدمت تاج زاده، و تاج زاده حرکتهای روانی سنگینی رو ایشون انجام داده و خوراک ‏ذهنی رو تاج زاده برای این بنده خدا فراهم کرده و این، برگفته از همون ذهنیت و تحلیل ضعیف این موضوع رو میاره ‏روی سایت خودش قرار می‌ده. یعنی باز هم این اقدام از درون جریان اصلاحات شکل می‌گیره‎.

تاج زاده استاد جنگ روانی است و در حوزه‌ی جنگ روانی در مجموعه‌ی اصلاح طلبها، تنها کسی که می‌تونه ‏اقدامات روانی رو به صورت دقیق انجام بده، چه سینه به سینه و چه به صورت عمومی در سطح جامعه، همین ‏تاج زاده است. این اقدامات ایشون باعث ۱ همچنین اقدام کثیفی شد که اصلاح طلبا بتونن با به دست گرفتن این ‏پیراهن عثمان سوار افکار عمومی جامعه بشن تا بتونن برای انتخابات مجلس به پیروزی برسند‎.

نظام هم در سال ۸۰ برای اینها فرصت به وجود آورده بود، در سراسر کشور ۱۸۰ نفر از اونها از فیلترهای نظارتی ‏عبور کرده بودند و می‌توانستند در ۱ رقابت منطقی به مجلس راه پیدا کنند. علیرغم تمام اقداماتی، که انجام ‏دادند و من فقط به یکی ۲ مورد از آنها اشاره کردم، ۱ حداقل ضعیف رو تو مجلس شکل دادند‎.

این اتاق فکر دچار شکست شد و بین احزاب اصلاح طلب درگیری ایجاد شد و هرکدام شکست رو بر گردن دیگری ‏می‌انداختند. کار به جایی رسید که اصلاح طلبها گفتند این گروه جی ۷ دیگر صلاحیت پرچمداری اصلاحات رو نداره ‏و باید فکر اساسی برای اون بکنیم و الا در انتخابات ریاست جمهوری قافیه رو خواهیم باخت‎.

مرد خاکستری اصلاحات‎:

در جلسات اساسی آنها، آخرین جمع بندیشان به اینجا رسید که ما نیاز به ۱ پدر معنوی داریم. اصلاحات نیاز به ‏‏۱ پدر معنوی دارد. پس از بررسیها به این نتیجه رسیدند که موسوی خویینی‌ها مصداق خوبی برای این گزینه ‏می‌باشد‎.

لذا مرکز تصمیمگیری اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری دهم از گروهی جی ۷ به مجمع روحانیون منتقل ‏شد. مجمع روحانیون مرکز راهبردسازی، تولید فکر و اتخاذ استراتژیهای مهم اصلاحات شد و بقیه احزاب و ‏جریانهای سیاسی باید تحت لوای موسوی خویینی‌ها به فعالیت خودشون ادامه می‌دادند‎.

خوب، موسوی خویینی‌ها چه شخصیتی است؟ در آن موقع خیلی از دوستان از این انتقال خوشحال شدند و ‏می‌گفتند که الحمدالله مرکز فکر اصلاح طلبها به دست مجمع روحانیون افتاد ؛ چون مشارکتی‌ها و کارگزاران و... ‏آدمای رادیکال و تندی بودند اما مجمع روحانیون آدمای انقلابی هستند که با امام (ره) بودند و تو اینجا دیگر ما ‏شاهد آن اقدامات ضدانقلابی و ضدامامی و رادیکالی نخواهیم بود‎.

همان موقع اولین هشدارها را خدمت برخی از دوستان و برخی از مسئولان اعلام کردیم که از این به بعد کشور ‏درگیر یکسری اقدامات امنیتی خواهد شد ؛ به دلیل عقبه‌ای که ما از موسوی خویینی‌ها سراغ داشتیم‎.

موسوی خویینی‌ها در جریان انقلاب، از ابتدا تاکنون، تمام اقداماتش مشکوک می‌باشد. ایشان، براساس اسناد و ‏مدارکی که ما در اختیار داریم، بی شک مرتبط با سرویسهای جاسوسی بیگانه می‌باشد. نقش موسوی ‏خویینی‌ها در تسخیر لانه‌ی جاسوسی حایز اهمیت و بررسی می‌باشد‎.

وقتی به موسوی خویینی‌ها در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی می‌گویند که چرا اینکار را کردید و آیا برای این ‏اقدام با امام (ره) هماهنگ کردید؟ موسوی خویینی‌ها پاسخ می‌دهد: خیر ؛ ما براساس بررسیهایی که انجام ‏دادیم به این نتیجه رسیدیم که اگر با امام (ره) در میان بگذاریم، ایشان براساس معذوریتهایی که دارد، با این ‏اقدام مخالفت خواهد کرد‎!

خیلی جالبه، با علم به اینکه می‌دانند اگر به امام (ره) بگویند امام (ره‎) ‎اجازه‌ی انجام آن را نمی‌دهند این کار را ‏مرتکب می‌شوند و این تسخیر انجام می‌گیرد‎.

جالب اینجاست که امروز در دانشگاههای امنیتی آمریکا و غرب، برای دانشجویان اینگونه تفسیر می‌کنند، که ‏یکی از شگردهای ما برای دولتهایی که برعلیه ما بر سر کار می‌آیند و برای اینکه مجددا دولتهای وابسته به خود ‏را در آن کشور مستقر نماییم این است که به عوامل خود در آن کشور دستور می‌دهیم که به سفارتهای ما در آن ‏کشور حمله بکنند و آن را تسخیر کنند، ما سپس به بهانه‌ی اینکه سفارتخانه بخشی از خاک کشور ماست و ‏اکنون مورد تجاوز قرار گرفته، به آن کشور لشکرکشی می‌کنیم و با این کار، آن نظام مورد نظر خود را در آن کشور ‏مستقر خواهیم کرد‎.

این واقعه‌ی طبس و کودتای نوژه و... در این سیر قرار می‌گیرند و نقش موسوی خویینی‌ها در ماجرا بسیار مساله ‏است‎.

موسوی خویینی‌ها بدون هماهنگی با امام (ره) این کار انجام می‌دهد آن هم در شرایطی که کشور هنوز نظام به ‏صورت کامل مستقر نشده، نیروهای نظامی شکل رسمی به خود نگرفته و درگیر مسایل تسویه هستند و ‏نیروهای مردمی دچار درگیریهای داخلی هستند. امام (ره) با مدیریت خودشان این ماجرا را جمع و جور کردند و ‏اجازه ندادند دشمن به اهداف خودش برسد و بلافاصله اعلام کردند که ۱ انقلاب دوم شکل گرفته است و این ‏حادثه را به سرعت در اختیار خودشان گرفتند‎.

جالب اینجاست که آرمین، چند روز پیش گفت اگر امام (ره) در این ماجرا دخالت نمی‌کرد ما موضوع سفارت رو ‏بهتر از این می‌توانستیم جمع بکنیم!؟! بهتر از این چه جوری می‌خواستید جمع کنید؟‎!

ما که از پشت پرده خبر داریم و می‌دانیم که طراحی دشمن بود و در این ماجرا واسطه‌ها چه کردند. موسوی ‏خویینی‌ها نزد یکی از مسئولان، که بردیده‌های کاغذهای کشف در لانه‌ی جاسوسی را به هم می‌چسبانده، ‏می‌رود و می‌گوید: ۱ سندی راجه به شهید بهشتی می‌توانید پیدا کنید که ایشان با آمریکا ارتباط داشته؟ آن ‏مسئول می‌گوید: نه. بعد موسوی خویینی‌ها می‌گوید: آیا می‌توانید ۱ سند راجع به ارتباط بهشتی با آمریکا ‏درست کنید و براش بسازید‎!!!

آقایان! نقش موسوی خویینی‌ها بسیار عجیب و غریبه. بگذارید ۱ کلام از شهید بهشتی نقل کنم. ایشان ‏می‌فرماید: موسوی خویینی‌ها افکار چپگرایانه دارد‎. ‎منبرهای ایشان گروه فرقان را پروش می‌داد و پای منبر ایشان ‏کسانی مثل اکبر گودرزی ( رییس گروه فرقان ) و محمد کشانی ( عامل ترور شهید مفتح‎ ) ‎می‌نشستند‎.

یکی از متهمین در زندان ( فتنه ۸۸ ) می‌گوید: آن روز مطرح بود اگر انقلاب شود اکبر گودرزی و محمد کشانی، ‏بهشتی و باهنر و مفتح و مطهری را خواهند کشت! چون موسوی خویینی‌ها این افراد در سخنرانی خود پرورش ‏داده بود‎.

این نگاه موسوی خویینی‌ها به این شکل سوار موضوع ۱۳ آبان می‌شود. حالا بماند که چه اسراری را اینها از ‏لانه‌ی جاسوسی بیرون بردند و بارها ایشان مورد سوال واقع شد و پاسخ نداد و امروز هم مرتب در حال فرار ‏می‌باشد و پاسخ نمی‌دهد که آن اسناد چه شد و کجا رفت و به چه دلیل بیرون رفت؟!؟‎

آن روز ۱ حادثه‌ی امنیتی در کشور رخ داد. حالا اگر جلوتر بیاییم در ماجرای ۱۸‏‎ ‎تیر ۷۸ می‌بینیم که باز نقش ‏موسوی خویینی‌ها را می‌بینیم و آن حادثه از روزنامه‌ی سلام ایشان رخ داد و باز هم ۱ اتفاق امینتی دیگر برای ‏کشور ایجاد شد که همان روز نوعی براندازی در کشور به راه افتاد در دولت خاتمی و به پشتوانه‌ی دستگاههای ‏رسمی کشور‎.

ابطحی در اعترافات خود می‌گوید: حادثه‌ی ۱۸ تیر سال ۷۸ محصول طراحیهای تاج زاده بود. که اون اتاق فکر، ‏ایشان بسیار موثر و اثرگذار بود‎.

جالب اینجاست وقتی جمعیت روز ۱۸ تیر به سمت بیت مقام معظم رهبری راه افتادند، وقتی سردار جعفری اعلام ‏می‌کند که خیابان جمهوری به پایین خط قرمز ماست و اگر پاشون رو پایین بذارند دستور تیر می‌دهیم، تاج زاده ‏شخصا سوار موتور می‌شه و می‌آد جمعیت رو از خیابان جمهوری و نزدیک بیت رهبری جمع می‌کند و به سمت ‏دیگری هدایت می‌کند تا مدریتشون از بین نرود و بتوانند این اقدام رو به سر منزل مقصود و به مراد مد نظرشون ‏برسانند و در شرایط سخت در نطفه خفه نشود‎!

این فکر جریانی است که موسوی خویینی‌ها استارت اولیه اش رو زد‎.

این حادثه‌ای، که در انتخابات ریاست جمهوری دهم پیش آمد، باز هم نقش موسوی خویینی‌ها برجسته ‏می‌باشد. تا زمانی که فکر در اتاق جی ۷ بود اینها آمال و آرزوشون این بود که به قدرت برگردند اما نه اینکه ‏تکلیفشون رو با نظام روشن بکنند. اگر هم دوست داشتند ولی جرات بروزش رو نداشتند اما از زمانی که فکر ‏منتقل شد به مجمع روحانیون، در اولین جلسه موسوی خویینی‌ها گفت: برگشتن به قدرت شرط اول ماست. ما ‏برگشت به قدرت رو باید سکویی بکنیم برای به زیر کشاندن نظام! باید تکلیفمون رو برای اولین و آخرین بار با نظام ‏روشن بکنیم!؟!ما این دفعه مانند دوره‌ی قبل نیست که بگذاریم آخر ۸ ال دولت خاتمی، مجلس را به تحصن ‏بکشانیم، این بار از همان روز اول پاشنه‌ها رو می‌کشیم و تکلیفمون رو با نظام روشن می‌کنیم!؟‎!

ببینید پدر معنوی جریان اصلاحات چه نگاهی رو به افکار تزریق می‌کنه. از ۲ سال قبل از انتخابات این فکر مسموم ‏در جریان اصلاحات پمپاژ شد‎.

موسوی خویینی‌ها در جلسات راهبردی می‌گوید: تجربیات ما و اصلاح طلبان زیاد شده است و ما باید بیاییم و ‏توان بگذاریم و به هر قیمتی که شده،... را از تخت پایین بکشیم به معنی اینکه ایشان بفهمد که اینگونه نیست ‏که این مملکت باشد و ایشان هم باشند و بخواهند مملکت را به هر سمتی که می‌خواهند بکشند!!! خاتمی و ‏یارانش کلی تجربه کسب کرده‌اند‎.

اقدامات موسوی خویینی‌ها کاملا رادیکالی، برعلیه نظام و برای به زیرکشاندن نظام می‌باشد‎.

استراتژی تقابل با رهبری‎

از این قبیل مباحث از وی زیاد داریم‎.

محمد‌هاشمی ( برادر آقای‌هاشمی ) می‌گوید: در این انتخابات باید رهبری را به هن و هن بیندازیم‎!!!

من فقط مستندات را ارایه می‌دهم و کدها را می‌گویم و اصلا نیاز به تحلیل ندارد. این واقعه‌ای که در کشور اتفاق ‏افتاد این فتنه‌ای، که مقام معظم رهبری اسم آن را فتنه‌ی عمیق گذاشتند و فرمودند ناشی از بی بصیرتی ‏نخبه‌های عالی کشور بود و اگر نخبه‌های کشور بصیرت داشتند و آگاه بودند اما اسسیر این فتنه نمی‌شدیم، باید ‏در استانهای کشور همه از این نظام، که ثمره‌ی صدها هزار شهید است، دفاع بکنند‎...

‎... ‎بهزاد نبوی می‌گوید که سعی کنید احمدی نژاد را کاندید رهبری معرفی کنید که اگر شکست خورد، رهبری ‏شکست خورده است. ما ۱ بار این کار را در خرداد ۷۶ انجام دادیم، ضربه‌ی سنگینی بود و به سختی از جا بلند ‏شد ( منظورشون آقاست ‏‎). ‎الآن باید ضربه‌ی نهایی را به رهبری بزنیم‎!

این حرف در اتاق جلسات مجمع روحانیون، که راهبردهای اطلاح طلبان را طراحی می‌کند، زده شده است. از این ‏دست حرفها زیاد داریم مثل اینکه: صندلی را باید از زیر پای رهبری کشید!! فرش را باید از زیر پای رهبری کشید‎!!

بهزاد نبوی جای دیگری می‌گوید: از لجبازی‌هاشمی با احمدی نژاد باید نهایت استفاده را ببریم. از بحث شورای ‏فقاهت‌هاشمی باید حمایت کنیم و رهبری را منزوی کنیم‎!!

برادرا! ما ادبیات اینها را خوب می‌فهمیم. بحث به زیر کشیدن نظام یا بازگشت به قدرت اینها فقط به زیر کشاندن ‏مقام معظم رهبری است. منظور این آقایان این است که باید تکلیف رهبری برای اولین و آخرین در نظام مشخص ‏کنیم‎.

جلسات محفلی دیگر‎

این مطالبی که من اینجا می‌گویم ۱ هزارم آن مستنداتی است که الآن ما در اختیار داریم و این سخنان، با انتقال ‏گروه جی ۷ به مجمع روحانیون بیان شده است. این دست سخنان و طراحیهای پیچیده متاسفانه در این جمع ‏فراوان دیده و شنیده شده است‎.

‏۱‏‎ ‎جلسات دیگری تحت عنوان جلسات دوشنبه به مدت ۲ سال برگزار می‌شد که در این جلسات ابطحی، لاری، ‏تاج زاده، امین زاده، محمد صدر، رضا خاتمی، سعید شریعتی، دهاقانی، عرب سرخی، نعیمی پور، خانیکی، ‏میردامادی، حسین بابایی حضور داشتند. این افراد را شما می‌شناسید. اینها در جریان اصلاحات بسیار تاثیرگذار ‏هستند. هرکدامشان حرکت دهنده هستند و در حوزه‌های مختلف اثرگذار هستند. ۲ سال اینها برای برگشت به ‏قدرت و برای ریاست جمهوری دهم جلسه می‌گذارند. ۲ سال اینها دوشنبه‌ها دور هم می‌نشینند و طراحی ‏می‌کنند که هیچکدام از ماها و شماها برای برنامه‌های فرهنگی - مذهبی ۲ سال وقت نمی‌گذاریم‎.

در این ۲ سال چه اقداماتی در کشور انجام شد؟ در حوزه‌های مختلف تخریب دولت، رهبری، صداوسیما، نیروهای ‏مسلح، شورای نگهبان و... در این جلسات طراحی شد‎. ‎برای آنکه بتوانند زمینه را در آستانه‌ی انتخابات در جامعه ‏بکنند تا بتوانند ۱۳ میلیون رای بیاورند. برای آنکه بتوانند اقدامات خیابانی خودشان را شکل بدهند. این اتفاقات ۱ ‏شبه و ۲ شبه و ۱ ماهه و ۲ ماهه محقق نمی‌شود ؛ محصول اتفاقاتی که در این جلسات تصمیم گرفته شد و این ‏تصمیمات یکی پس از دیگری طی چند سال در کشور اجرا شد و ذهن مردم را به این سمت برد که آماده باشند تا ‏پشت سر اون چیزی که اونا مدنظرشون هست صف آرایی بکنند. در این رابطه اعترافات بسیاری را در دست داریم ‏که من از اونها عبور می‌کنم‎.

بنیاد باران‎

جلسات بعدی مربوط به بنیاد باران هست که متعلق به خاتمیه و این جلسات به صورت منظم ۴ ساله که برگزار ‏می‌شود. خاتمی زمانی که از ریاست جمهوری کنار رفت بنیاد باران را تاسیس کرد و در این بنیاد ۱۲۰۰ نفر از ‏اساتید دانشگاه، وزرا و معاون وزرا، مدیرکلها، استاندارها، فرماندارها، بخشدارهایی که با ایشون ارتباط داشتند و ‏همسو هستند، خاتمی را ساپورت می‌کردند و در کمیته‌های مختلف کارهای مطالعاتی انجام می‌دادند و محصول ‏این کارهای مطالعاتی در اختیار خاتمی قرار می‌گرفت. برای اینکه خاتمی اکتیو باقی بماند برای برگشت به قدرت! ‏برای اینکه خاتمی را پشتیبانی بکنند تا در عرصه‌ی بین المللی و در جامعه‌ی بین الملل به ۱ جایگاه قابل توجه ‏دست پیدا بکند‎.

ابطحی می‌گوید: تمام زحمات خاتمی طی این ۴ سال برای این ۲ نکته بود: ۱- به کشورهای آمریکایی و اروپایی و ‏عربی ثابت بکند که رییس جمهور قدرتمند آینده‌ی ایران خاتمی است. ۲- در داخل نیز این آمادگی براش باقی ‏بماند تا اگر خواست به قدرت بازگردد از این جلسات و کمیته‌ها بهره‌ی لازم را ببرد‎.

در این جلسات عمده‌ی تصمیماتشون برای این بود که زمینه را فراهم بکنند برای اصلاحات و بازگشت خاتمی. این ‏زمینه‌ها تصمیماتش گرفته می‌شد و در کشور یکی پس از دیگری به ظهور می‌رسید‎.

این چیزی که شما در حوزه‌های روانی در کشور می‌دید و از کاهی کوهی ساخته می‌شد اینها چیزهایی است ‏که عموما تصمیماتش در این جلسات گرفته می‌شد که از اینها می‌گذریم‎.

صبحانه‌های مهدی‌ هاشمی‎!

جلسات بعدی مربوط به جلسات مهدی‌هاشمی ( پسر آقای‌هاشمی ) می‌باشد که این جلسات نیز به مدت ۲ ‏سال برگزار شد تحت عنوان جلسات صبحانه‎!

این مسایل پنهانی که من برایتان بازگو می‌کنم به علت آن است که مقام معظم رهبری فرمودند آگاه کنید، ‏بصیرت بدهید. شاید خیلی از سوالات دوستان این باشد که چرا با بعضی از سران برخورد نمی‌شود. ما ۱ کیفر ‏خواست برای اینها تهیه کردیم، آقا فرمودند نیاز به کیفر خواست نیست، شما بروید آگاه سازی کنید، بصیرت ‏بدهید، طبقه‌ی نخبگان کشور متوجه ابعاد پنهان این فتنه بشوند و سپس سینه به سینه پخش شود، بگذارید ‏مردم برای اینها کیفرخواست درست کنند‎.

جلسات صبحانه‌ی مهدی‌هاشمی ۲ سال پنجشنبه‌ها در منازل امین زاده، بهزاد نبوی، مرعشی، موسوی لاری، ‏عطریانفرد، تاج زاده و بعضا محمد خاتمی برگزار می‌شد‎.

می آیند صبحانه می‌خورند و تا ظهر می‌نشینند نحوه‌ی برگشت به قدرت و نظام را بررسی می‌کنند. خوب، ۲ ‏سال وقتی اینها دور هم بنشینند چی از داخلش درمی آید؟ حتما باید ۱ طراحیهایی آنجا صورت گرفته باشد، ‏حتما باید ۱ اقدامات اجرایی برای رسیدن به اهدافشان از این جلسات بیرون بیاید. فقط برای این نیست که دور ‏هم بنشینند و ۱ صبحانه‌ای بخورند‎.

این جلسات مهدی‌هاشمی در ماجرای فتنه یکی از موثرترین جلسات بوده است و آن چیزی که کف خیابانها و ‏کشور را دچار تشنج کرد محصول این جلسه بود که تحت لوای مهدی‌هاشمی برگزار می‌شد‎.

به بهزاد نبوی گفتیم: شما به عنوان ۱ آدم با سابقه، که به شما چریک پیر می‌گویند، چگونه می‌رفتید در ‏جلسه‌ای شرکت می‌کردید که ۱ آدم لمپن فاسد آن را اداره می‌کرد؟‎!

ابعاد وجودی مهدی‌هاشمی را همه می‌دانند که چه تیپ آدمی است ؛ از پدرش گرفته تا بقیه همه می‌دانند. از ‏ارتباطش با سرویسهای جاسوسی بیگانه، که شکی در آن نیست، تا فسادش، که ساحت این جلسه محترم ‏است و من وارد آن نمی‌شوم‎.

بهزاد نبوی در پاسخ سرش را تکان داد و گفت: بله، متاسفانه من ۲ سال تحت تاثیر جلسات این آقا بودم‎!

ازاذل و اوباش و مهدی‌ هاشمی‎!

امروز متهم در اختیار ما هست، از سرکرده‌های اراذل و اوباش تهران، که تیم مهدی‌هاشمی اینها رو از ۱ ماه ۲ ماه ‏قبل از انتخابات دعوت کردند، آموزش دادند و توجیه کردند برای اینکه از اینها بتوانند در روز مدنظرشان بهره ببرند‎!

متهمی در اختیار ما هست که شبی ۸۰۰ هزار تومان می‌گرفته به اتفاق رفقاش شرق تهران، فلکه تهرانپارس، ‏نارمک و هفت حوض رو به آتیش بکشونن‎!

متهمی در اختیار ما هست که شبی ۱ میلیون تومان می‌گرفته، از اراذل و اوباش غرب تهران، که میدان کاج و ‏امثال آنجا را هر شب با اعوان و انصارش به آتش بکشاند‎!

متهمی در اختیار ما هست که مسئولیتش جمع آوری سیاهی لشکر برای تهیه کننده‌های فیلمهای سینمایی ‏است. آدم شناخته شده‌ای هم هست. این آدم را آوردند توجیهش کردند شبی ۲ میلیون می‌گرفته تا سیاهی ‏لشکر رو توجیه کنه شبا تو خیابون اتوبوس آتیش بزنن، بانک آتیش بزنن، به نیروهای انتظامی حمله بکنن، ‏توهین به مقام معظم رهبری بکنن، به پایگاههای بسیج حمله بکنن!!! این آدم الآن تو اوین در خدمت ماست‎.

این سرکرده‌های اراذل و اوباش از مهدی‌هاشمی نزدیک به ۲۰۰ میلیون تومان پول گرفته‌اند‎!!

جالب اینجاست اینها می‌گن وقتی ما می‌رفتیم پول بگیرم، پول روز میز مهدی‌هاشمی دسته دسته چیده شده ‏بود و مهدی‌هاشمی دسته دسته به ما پول می‌داد‎!!!

این اطلاعاتی که من دارم به شما می‌گم بی جهت نیست ؛ ما اینها را خدمت مقام معظم رهبری ارایه دادیم. ما ‏برای آقا تحلیلگر نیستیم و بدون سند هم نمی‌توانیم حرف بزنیم. ما فقط باید مستندات ارایه بدهیم. همه‌ی این ‏مستندات خدمت مقام معظم رهبری رفته است‎.

نرم افزار تقلب‎

‎... ‎مهدی‌ هاشمی رفسنجانی نرم افزاری وارد کشور کرده بود و گفته بود که این نرم افزار را در مجلس خبرگان به ‏کار گرفتیم و موثر شد‎. ‎همین مقدار به شما بگم که در انتخابات ریاست جمهوری، نرم افزاری که ایشان وارد ‏کشور کرده بود وصل می‌شد به ۱ اس ام اس سنتری که از طریق دیشهای ماهواره‌ای در قشم و کیش ارتباط ‏برقرار می‌کرد و با سیستم مخابراتی کشور ارتباط چندانی نداشت. برای هر کدام از ناظرین انتخاباتی خودشون یه ‏موبایل و یه خط ایرانسل گذاشته بودند که در سراسر کشور و سر صندوقهای رای، ساعت به ساعت اطلاعات ‏صندوقها را از طریق همین اس ام اس سنتر، منتقل بکنند به این اتاق جنگی که مهدی‌هاشمی رفسنجانی راه ‏انداخته بود‎.

در تهران ۳ اتاق درست کرده بودند که تو هر کدام از اتاقها حدود ۳۰ دختر و پسر پای کامپیوتر نشسته بودند. قرار ‏بود در اتاق اصلی مهدی‌هاشمی و میرحسین موسوی حضور پیدا کنند و از آنجا انتخابات را کنترل و هدایت بکنند‎. ‎نماینده‌ی کاندیدا بر سر صندوق وقتی شماره اس ام اس سنتر رو می‌گرفت، بعد از وصل، اگر شماره‌ی ۱ رو می‌زد ‏حجم جمعیت رو نشون می‌داد که زیاد است یا کم! ۲ را اگر می‌زد یعنی اصولگرایان بیشتر رای دارند یا اصلاح ‏طلبان. هر کدام از این عددها در این اس ام اس سنتر تعریفی جداگانه داشت. اینها ساعت به ساعت تمام ‏انتخابات را در سراسر کشور می‌خواستند رصد بکنند‎.

چرا اینکار را کردند؟ می‌گفتند ما مثل دفعه‌ی قبل سادگی نمی‌کنیم که بذاریم انتخابات تمام بشود و بعد بیایم ‏شکایت بکنیم و بگوییم که مثلا تقلب شده‎! ‎ما ساعت به ساعت از این طریق شکایت روی شکایت روی میز ‏مسئولان اجرایی کشور می‌گذاریم و جالب اینجاست که رسانه‌های خودشون، حتی از خارجیها، را در این اتاق ‏جنگ بسیج کرده بودند تا اطلاعات را در اختیار آنان بگذارند و آنها منتشر کنند تا ۱ عملیات روانی بر روی افکار ‏عمومی انجام دهند که آی مردم چه نشسته اید که الآن مثلا ساعت ۱۰ صبحه، در فلان حوزه و فلان صندوق داره ‏تقلب میشه! می‌خواستند افکار عمومی را به هم بریزند‎.

جالب اینجاست که می‌گفتند می‌خواستیم در هر حوزه‌ای که رای رقیب ما بالاتر از ما بود، نیرو اعزام کنیم و ‏تقلبی انجام بدهیم تا آن صندوق باطل اعلام بشود! خیلی برنامه مفصل بود‎.

‏۳‏‎ ‎تا مثل این اتاق جنگ درست کرده بودند که اگر دستگاههای امنیتی اتاق اولی یا دومی را پیدا کردند به اتاق ‏دیگری بروند. براشون خیلی مهمه‎.

این آقایان با مستنداتی که خودشون تهیه کرده بودند و در نظرسنجیها به این نکته رسیده بودند که قطعا شکست ‏می‌خورند منتها بهانه تراشی جزء برنامه‌های اینها بود که در روند انتخابات خلال ایجاد کنند که به لطف امام زمان ‏‏(عج‏‎) ‎شب انتخابات، بین ساعت ۸ تا ۱۲ شب هر ۳ جا شناسایی شد و هر ۳ جا را مختل کردیم و نگذاشتیم در ‏انتخابات به شکل دلخواهشان اختلال ایجاد بکنند. یادتان هست که فریادشان درآمد که اس ام اسها چرا قطع ‏شده! و‎...

اگر این نرم افزار مهدی‌هاشمی و برنامه شان تحت کنترل قرار نمی‌گرفت آنها همان ساعات اول انتخابات را ‏زمینگیر می‌کردند و اجازه نمی‌دادند انتخابات به سرانجام برسد. آنها مطلع بودند که شکست خواهند خورد و ‏می‌خواستند هزینه‌ی این شکست را به گردن نظام بیندازند. نمی‌خواستند این هزینه بر گردن اطلاح طلبان باشد ‏و نشان داده شود که آنها از بی عرضگیشان نتوانستند در جامعه برای خودشان پایگاهی درست کنند‎.

حلقه میرحسین‎

میرحسین موسوی ۱۰ ساله جلساتی دارد و ۱ حلقه‌ها و کمیته‌های مطالعاتی دارد که بعضی از اساتید ‏دانشگاهها نیز با آنها همسو هستند‎.

بهزادیان نژاد، ۲ پسر شهید بهشتی و فاتح در این جلسات حضور دارند. ۱۰ سال این جلسات برقرار بود، البته نه ‏برای انتخابات، که محصول این ۱۰ سال شده جزوه‌ی میرحسین موسوی با عنوان زیست مسلمانی. این جزوه ‏راهبرد میرحسین موسوی است برای اداره‌ی ۱ جامعه و ۱ حکومت! در حوزه‌های مختلف مسایل سیاسی، دینی، ‏اقتصاد و فرهنگ و‎...

جزوه زیست مسلمانی‎

در جزوه زیست مسلمانی آنچه که به ذهن میرحسین موسوی تراوش پیدا کرده مخالفت با حکومت دینی است. ‏او می‌گوید حکومت دینی معنا و مفهومی ندارد! ما باید حکومت دینداران را داشته باشیم نه حکومت دینی!؟! که ‏این دقیقا فکر جریان چپ و فکر ملی مذهبی‌هاست که در این رابطه کتابها نوشته‌اند‎.

چرا حکومت دینداران، حکومت دینی نه؟! پس ذهن این آقایان این است که ما باید براساس نظام لیبرال ‏دموکراسی و یا نظامات شرقی و آن نظامهای متداول غرب و شرق، که تجربه شده است، آنها را باید وارد این ‏کشور کنیم و چند نفر آدم دیندار بگذاریم تا آنها را اجرا بکند!!! ما نباید احکام شریعت، احکام قرآن، احکام روایات و ‏سیره‌ی نبوی و اهل بیت (ع) را ملاک قرار بدهیم!؟‎!

این ذهن و فکر میرحسین موسوی است‎.

فوکویاما راجع به نظام لیبرال دموکراسی می‌گوید: این نظام پایان تاریخ است‎. ‎اگر هر کشوری غیر از این نظام را ‏برگزیند واپسگراست. بشر اگر می‌خواهد به صلاح برسد و ۱ حکومت اگر می‌خواهد جامعه‌ی خود را به بهترین ‏شکل و بهترین وجه مدیریت بکند، باید نظامی مثل لیبرال دموکراسی را سرلوحه‌ی کار خودش قرار بدهد‎!

نظام لیبرال دموکراسی و آن اصلاحاتی که از آن دم می‌زنند و اینها می‌خواستند وارد کشور ما بکنند، محصولش ‏استحاله‌ی انقلاب بود. می‌خواستند ۱ انقلاب ماتیک مالیده شده در نظر مردم و جامعه‌ی بین الملل قرار بدهند‎.

میرحسین موسوی ۱ سال قبل از انتخابات جزوه اش به پایان رسیده و به این نتیجه رسیده است که محصول این ‏جزوه را باید جایی ارایه دهد و نیاز به تریبون دارد. این را هم ما غافل بودیم هم اصلاح طلبان. اونا فکر می‌کردند ‏کمافی السابق میرحسین را می‌آورند و از اسمش استفاده می‌کنند و بعد هم مثل ۱ دستمال کنارش می‌اندازند‎.

دغدغه خاتمی‎

خاتمی با نگرانی به میرحسین موسوی خویینی‌ها می‌گوید: کروبی و میرحسین آمده‌اند و این تعدد کاندیداها ‏باعث شکست من می‌شود و باید برای این موضوع فکری کرد‎.

موسوی خویینی‌ها در جواب خاتمی می‌گوید: میرحسین را هر دفعه می‌آوریم و از اسمش استفاده می‌کنیم و ‏بعد مثل ۱ دستمال کنارش می‌اندازیم‎.

بهزاد نبوی به خاتمی می‌گوید: به کروبی هم ۲، ۳ تا وزارتخانه می‌دهیم و می‌فرستمیش کنار!! میرحسین را هم ‏همیشه ما می‌آوریم و خودمان هم کنارش می‌بریم. شما نگران چه هستید؟! اگر کروبی کنار نکشید مدیریتش در ‏دوران بنیاد شهید را بررسی می‌کنیم ۱ فساد اقتصادی برایش پیدا می‌کنیم و آن را مطرح کرده و بزرگ می‌کنیم تا ‏بکشد کنار! اگر هم چیزی پیدا نکردیم خودمان برایش ۱ فساد مالی می‌سازیم و می‌گوییم که اگر کنار نکشی این ‏فساد را مطرح می‌کنیم!؟‎!

در رابطه با میرحسین هم نقشه‌ی اصلی را بهزاد نبوی کشید که گفت: به میرحسین می‌گوییم اگر کنار نکشی ‏عکس بی حجاب خانمت در قبل از انتخابات را منتشر می‌کنیم‎!!!

این موضوع بعدا به اسم اصولگرایان مطرح شد اما ما مستنداتش را داریم که اولین بار این موضوع توسط بهزاد ‏نبوی در جلسات خودشان مطرح شد‎.

جالب اینجاست ما هر ۲ مورد را خدمت کروبی و میرحسین بردیم که برایتان چنین تدارکی دیده‌اند. میرحسین هم ‏‏۱ مصاحبه بر علیه بهزاد کرد و دعوایی هم بینشان راه افتاد اما بعد مشکلشان حل شد‎.

این نگاه، نگاه سیستم لیبرال دموکراسی است که برای برگشت به قدرت باید از هر شیوه‌ای استفاده کرد. از ‏روشهای کاملا غیراخلاقی. در کشورهای لیبرال دموکراسی دنیا نمونه‌های فراوانش را می‌بینید که شخصی که به ‏حکومت می‌رسد فاقد هرگونه خصوصیات اخلاقی و معنوی و فردی است. طرف فاسدالاخلاق است می‌آید رییس ‏اجرایی ۱ کشور آمریکایی و غرب می‌شود. به علت اینکه آن نظامات سیاسی پشت صحنه هستند که اینها را ‏هدایت می‌کنند. اینها همان الگو را می‌خواهند وارد کشور ما بکنند. اصلاحاتی را می‌خواهند وارد کشور ما بکنند ‏که از درون نظام لیبرال دموکراسی درآمده و دروغ هم می‌گویند.‌ای کاش اصلاحات اینها هم همان چیزی بود که ‏لیبرال دموکراسی می‌گوید ؛ لیبرال دموکراسی می‌گوید اصلاحات برای تغییر روبناهاست جهت جلوگیری از ‏فروپاشی ساختارها. برای اینکه ساختارهای ۱ حکومت فرونپاشد ما باید مرتب روبناها را اصلاح کنیم و بشر را به ‏صلاح برسانیم و در جامعه خوب اداره اش کنیم. جالب اینجاست که تعریف اسلام هم از اصلاحات همین است ‏منتها قیدش اینجاست که اسلام می‌گوید برای اینکه بتوانیم بشر را در دنیا و آخرت به صلاح برسانیم‎.

شرقی‌ها و نظام مارکسیستی مطلقا اعتقادی به اصلاحات ندارند. آنها می‌گویند اصلاحات واپسگرایی است و اگر ‏کسی بخواهد اصلاحات انجام دهد دچار تحجر شده است‎.

خوب، آقایان دوم خردادی! شما کدام اصلاحات را وارد کشور کرده اید؟! اگر اصلاحات لیبرال دموکراسی را هم وارد ‏کشور کرده باشید ما می‌پذیریم اما شما آن را هم وارد نکرده اید. اصلاحات شما ساختارهای نظام و انقلاب را ‏هدف قرار داده است. ما یادمان نرفته است که اینها به دین، قرآن، امام و رهبری حمله کردند، به ولایت فقیه ‏حمله کردند، امام را به موزه‌های تاریخ سپردند‎.

با ۱ بررسی فنی متوجه می‌شوید آن اصلاحاتی که آمریکا و دنیای غرب در اختیار این دوم خردادیها گذاشته آن ‏اصلاحات جعلی است نه اصلاحات واقعی. خود اصلاحات چون ارزشمند برایش جعلی درست کرده‌اند. با این ‏اصلاحات آمریکایی به جای آنکه روبناها را تغییر دهند به ساختارها حمله کردند و در این انتخابات هم تمام اهداف ‏آنها و گام برداشتنهایشان برای حمله به ساختارهای نظام، از جمله مقام معظم رهبری، بود‎.

ورود میرحسین‎

میرحسین با این شرایط و نگاه به این نتیجه رسید که برای مطرح کردن جزوه اش نیاز به تریبون دارد تا به عرصه‌ی ‏رقابت بیاید و مطالبش را مطرح کند. بنابراین وارد عرصه شد و این حضور برای خاتمی دغدغه به وجود آورد که: باید ‏چه بکنیم؟‎!

در ۲، ۳ جلسه‌ی اول به جمع بندی نرسیدند. میرحسین به خاتمی گفت: تو خودت را به من سنجاق نکن. ‏اصلاحات کار خودش را انجام دهد. من برای ارایه‌ی مطالبم نیاز به تریبون دارم و خیلی هم بنای آمدن در انتخابات ‏را ندارم‎.

در جلسات سوم و چهارم میرحسین متوجه می‌شود که خاتمی برای آمدن کاملا متزلزل است. از این تزلزل ‏بهره‌ی کافی را می‌برد و با چند استدلال توجیه می‌شود که در عرصه‌ی انتخابات باقی بماند‎.

استدلال های موسوی چه بود؟ می‌گوید اگر خاتمی بیاید اصولگراها با هم متحد می‌شوند و اصلاحات شکست ‏می‌خورد. این حرف را خود خاتمی هم می‌زد. اما اگر من بیایم بین اصولگراها شکاف ایجاد می‌شود و من از سبد ‏اصولگرایان رای دارم که خاتمی ندارد‎.

موسوی می‌گوید: اگر من بیایم خاتمی قطعا کنار خواهد رفت‎.

استدلال سوم موسوی این است که: اگر من بیایم جریان اصلاحات، چه بخواهد چه نخواهد، پشت من قرار ‏می‌گیرد و باید به من رای بدهند‎.

این استدلالها میرحسین را به این جمع بندی رساند که به صورت جدی وارد عرصه‌ی انتخابات شود و با این ورود، ‏خاتمی از عرصه خارج شد‎.

برادران! پروسه‌ی ورود خاتمی به انتخابات بسیار پیچیده است. همین قدر بگویم که تلاش ۴ ساله‌ی خاتمی بود ‏که به انتخابات بیاید اما باید سنگش را با اصلاح طلبان وابچیند‎.

خاتمی می‌گوید: من از پس رهبری و اصولگرایان برمی آیم اما نمی‌دانم مشکلم را با شماها، اصلاح طلبان، ‏چگونه باید حل بکنم. شماها یکی تان می‌گوید از قرآن رد شو، دیگری می‌گوید از قانون اساسی رد شو، آن یکی ‏می‌گوید در مقابل رهبری بایست ؛ من جرات و توان این کارها را ندارم. من نگرانیم برای برگشتن به انتخابات اینه ‏که باید شماها تکیلفم را مشخص کنم‎.

جریان اصلاحات به محض اینکه متوجه می‌شود خاتمی در آمدن متزلزل است شروع می‌کند به تهدیدکردن خاتمی ‏؛ که آقای خاتمی! تو آدم خودت نیستی! تو را ما به اینجا رسانده ایم. تو اگر امروز در دنیا جایگاهی داری به خاطر ‏پشتیبانی اصلاحات از تو است و اگر پشت تو را خالی کنیم در دنیا کسی به تو توجهی نمی‌کند. آقای خاتمی! اگر ‏تو کنار بکشی ما پشت سر میرحسین نمی‌رویم و اگر هر کاندید دیگر ما در این انتخابات شکست بخورد تو باید ‏پاسخ شکست ما را بدهی. امروز اصلاحات به فداکاری و از خود گذشتگی نیاز دارد‎.

مجید انصاری می‌گوید: آقای خاتمی! اگر امروز نمی‌خواهی برای اصلاحات فداکاری کنی پس کی می‌خواهی؟ ‏امروز جامعه نیازمند وجود توست‎.

در جلسه‌ای، که خاتمی نبود، موسوی خویینی‌ها گفت باید خاتمی را گوشه‌ی رینگ ببریم آنقدر با بوکس بهش ‏بزنیم که هزینه‌ی نه گفتن بیشتر از آمدن بشه و جرات نکنه نه بگه! و همینکار را کردند‎.

خاتمی گفت این همه کاری که دارید روی من انجام می‌دهید را روی اصولگراها انجام دهید. شماها همه تون ‏متمرکز بر من شده اید. من می‌دانم که اگر بیایم، با این تفکرات شماها، چه شکست بخورم و چه پیروز بشوم، ‏نابود شده ام‎!

وقتی خاتمی کاندیداتوری خودش را اعلام کرد بهش گفتند ما تو رو به بوشهر و شیراز می‌بریم ؛ اونجا ۳۵ هزار نفر ‏جمیعت جمع می‌شود که وقتی رفت کلا ۵ هزار نفر بیشتر جمع نشدند‎.

همان موقع بنیانهای فکری خاتمی فروریخت. اون فهمید که نظرسنجیهایی که بهش داده بودند که چه نشسته‌ای ‏که ملت ایران منتظر است تو بیایی، همه دروغی بیش نیست‎!

هاشمی به خاتمی پیغام داده بود: اگر بیایی رای تو ۱۰ میلیون بیشتر از احمدی نژاده‎!!

خاتمی بعد از اون استقبال ضعیف مردم گفت: نه اون نظرسنجیهای شما را قبول دارم نه تحلیل‌هاشمی را. شما ‏همه دارید اشتباه می‌کنید و به من دروغ می‌گویید و من را نابود می‌کنید‎.

وقتی میرحسین آمد خاتمی فرصتی پیدا کرد که از صحنه بیرون برود. میرحسین با ژست مستقل آمد. او ‏می‌خواست از سبد اصولگراها رای جمع بکند پس نباید خودش را اصلاح طلب معرفی بکنه‎!

میرحسین به جنوب شهر و مسجدی در نازی آباد می‌رود و حرفهای عدالت طلبانه و انقلابی در حمایت از آرمانهای ‏امام می‌زند. اینجا بود که اصلاحات دچار یاس و ناامیدی کامل شدند و به مدت ۲ هفته در کمای اساسی فرو ‏رفتند و فحش و ناسزا پشت موسوی می‌گفتند‎.

موسوی خویینی‌ها، وقتی موسوی آمد، گفت: خاک عزا بر سر ما، میرحسین شد کاندید ما! ما چه گناهی ازمون ‏سر زده است که میرحسین باید دور میزی برود که ما می‌خواهیم برایش تصمیم بگیریم! ما زمان امام هم مدیریت ‏موسوی را قبول نداشتیم! میرحسین مثل بهمنی بر سر ما خراب شد و ما به زور توانستیم سر خود را از زیر ‏بهمن بیرون بکشیم! کی گفته میرحسین نخست وزیر امامه و جنگ را اداره کرده؟ اون مگه می‌تونسته جنگ رو ‏اداره کنه؟‎!

موسوی و جام زهر‎!!

این حرفها در جلسات خود اصلاحات مطرح شده است و حرف ۱ فرمانده‌ی سپاه نیست. این حرف پدر معنوی ‏اصلاحات بود‎.

موسوی خویینی‌ها می‌گوید: میرحسین اگر عرضه داشت و زمان امام پای جنگ بود آن موقع که عملیات فتح ‏المبین و بیت المقدس انجام شد و جمهوری اسلامی در اوج پیروزی بود، در نظام ۱ دیپلماسی قوی راه ‏می‌انداخت و ۱ قطعنامه‌ای پذیرفته می‌شد تا جنگ را خاتمه بدهد! جام زهر را چه کسی دست امام داد؟ همین ‏میرحسین موسوی! ما الآن باید چه خاکی بر سرمان بریزیم که باید برویم از این آدم دفاع کنیم؟! اگر امکانات ‏کشور را در اختیار جنگ می‌گذاشت و به پشتیبانی جنگ می‌برد اگر اعتقادی به دفاع مقدس داشت که امام ‏جنگ را اینجوری تمام نمی‌کرد که بگه من جام زهر را سر کشیدم‎!

خیلی عجیبه. برای ما این حرفها خیلی ویژه بود که در درون خودشان نگاهشان به همدیگر چگونه است‎.

‏۱‏‎ ‎نواری از آقا داریم که ایشان در گلف اهواز هستند و همه‌ی فرماندهان جنگ دور ایشان هستند و همه دارند به ‏ایشان تشر می‌زنند، آن موقع آقا رییس جمهور بودند، که چرا امکانات را در اختیار جنگ نمی‌گذارید؟ جنگ نیاز به ‏مهمات و تجهیزات و خودرو و نیرو دارد‎.

برادرا! اواخر جنگ به قدری پیچیده و سخت شده بود که برای فرماندهان و رزمنده‌ها واقعا کمرشکن بود. در ۲، ‏سال آخر جنگ چه فشار طاقت فرسایی بر گرده‌ی بچه‌ها و رزمنده‌ها وارد شد. کمر بچه‌ها در جنگ خورد شد‎.

تمام این فریادها را در آن جلسه به آقا، که رییس جمهور بودند، می‌زنند. چرا خود شما در جنگ نیستید؟ چون آقا ‏چند ماهی در جنگ غیبت داشتند. آقا می‌فرمایند: من که همیشه در جنگ بوده ام آن مدتی که نبودم هم امام ‏حضور بنده در برخی از استانهای جنگی حرام کرده بود. این اواخر جنگ موشکباران شدید بود و امام نگران حال آقا ‏شده بودند‎.

آقا می‌فرماید: من خیلی تلاش کردم به جنگ برگردم اما امام قبول نمی‌کردند‎. ‎آقایان سید احمد و موسوی ‏اردبیلی را واسطه قرار دادم، آنها رضایت امام را جلب کردند که من برگشتم به میان شماها‎.

وقتی مقام معظم رهبری به جبهه می‌رفتند امام دستور می‌دادند ۲ گوسفند قربانی کنند تا ایشان به سلامت ‏برگردند‎.

آقا در پاسخ به اعتراضات فرمانده‌ها راجع به کمبود تجهیزات در جنگ می‌فرماید: من چه بکنم وقتی به آقای ‏میرحسین به عنوان نخست وزیر دستور کتبی داده ام که صنایع کشور، از جمله ایران خودرو، در خدمت جنگ و ‏پشتیبانی از جنگ قرار بگیرد اما این نامه‌ی من روی میز ایشان مانده و هیچ اقدامی نکرده و در ایران خودرو پیکان ‏با ارز ۷ دلار تولید می‌کنه زیر پای مدیران دولتی گذاشته! من چه بکنم؟‎

بعد آقا ۷، ۸ تا از دستوراتش به نخست وزیر را اسم می‌آورد که من دستور دادم و او عمل نکرد. این مستند انقلاب ‏است که ما صدای آقا را داریم‎.

حالا ما همین حرفها را از موسوی خویینی‌ها در جلسه‌ی اتاق فکر اصلاحات می‌شنویم. البته بعدش هم محسن ‏رضایی همین حرفها را زد و او هم گفت که میرحسین جام زهر را دست امام داد. آنها اصلاح میرحسین را قبول ‏ندارند‎.

موسوی بجنوردی می‌گوید: میرحسین فاسق است و با آمدنش فعل حرام انجام داده است‎!

مجید انصاری می‌گوید: وقتی میرحسین آمد پیروزی ۱۰۰٪ ما تبدیل به باخت ۱۰۰٪ شد‎.

اینها اساسا با هم مشکل دارند و مواضعشان از هم جداست‎.

من خدمت حضرات مجلس خبرگان رسیدم و از ۱ صبح تا بعدازظهر مفصل اسناد و مدارک را خدمتشان ارایه دادم. ‏خدمت نمایندگان مجلس رفتم و حدود ۵ ساعت مفصل برایشان توضیح دادم. خدمت آقایان مراجع هم همینطور‎.

میرحسین موسوی فکرش فکر مارکسیستی شرقی است‎...



‎*‎میرحسین مستقل وارد می‌شود ‏‎

‎... ‎میرحسین موسوی مستقل وارد انتخابات شد اما بعد از دوهفته احزاب اصلاح‌طلب خود را جمع و جور کردند و ‏گفتند: "اگر ما بتوانیم از طریق وی به بخشی از نظام آویزان شویم، خودش کلی است. ما فرصتی برای دست و پا ‏کردن یک کاندیدای دیگر نداریم‎. "

بنابراین تصمیم گرفتند که از وی حمایت کنند و به ستادهای وی نفوذ کنند. روز چهارم عید جلسه پنهانی با حضور ‏اعضای سازمان مجاهدین و میرحسین برگزار شد که میرحسین گفت که نباید صدای این جلسه را در بیاورید و ‏توقع نداشته باشید که من با شما عکس دو نفره بگیرم اما مطمئن باشید که ۹۰ درصد از افکار من به شما نزدیک ‏است. چند روز بعد با مشارکت و ملی - مذهبی‌ها جلسه گذاشتند که گزارش آن در رسانه‌ها افشا شد‎.

چند روز بعد جبهه اصلاحات آقای صفدر حسینی را به ستاد موسوی معرفی کرد و موسوی دست بهزادیان‌نژاد را ‏در دست او گذاشت و ستاد اصلاح‌طلبان و ستاد موسوی در اکثر استانها یکی شد به جز چند استان که یکی از ‏آنها تهران بود و در رأس تمامی این ستادها یک فرد مشارکتی قرار گرفت‎.

یکی از اصلاح طلبان به صراحت گفت که این صحبتهایی که میرحسین میکند همان صحبت‌های احمدی‌نژاد است ‏و تنها فرقش این است که ایشان عاقل است. بنابراین به وی گفتند که باید این ادبیات خود را عوض و مثل ‏اصلاح‌طلبان صحبت کنی‎. ‎بعد از این اصلاح‌طلبان در برج میلاد یک جشن برگزار کردند و از اعضای ستاد میرحسین ‏موسوی و خود وی دعوت کردند تا در این جشن به وی بفهمانند که چگونه باید کار کرد. این جشن برگزار شد و ‏همه وقایعی که در طول 8 سال دولت خاتمی روی داد در دو ساعت این جشن خلاصه شد. کارناوال‌ها و ‏سیاه‌نمایی علیه نظام انجام دادند‎.

میرحسین در حین مراسم به بهزادیان‌نژاد گفت یاد بگیر. اینجوری برای من باید جلسه بگذاری... بعد از این کار به ‏جایی رسید که مشارکتی‌ها برای وی سخنرانی می‌نوشتند و او ایراد می‌کرد‎.

در عین حال بعضی اعضای مجمع روحانیون در مخالفت با میرحسین گفتند که آقای میرحسین ما را به مقصد ‏نمی‌رساند و اهداف ما را مثل رابطه با آمریکا برآورده نمی‌کند. او یک اصولگرا است و یک هندوانه در بسته است ‏که نمی‌توان به وی اعتماد کرد‎.

نمایی برای توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان ‏‎

در نمای توطئه نافرجام اصلاح‌طلبان یک سری اهداف و استراتژی داشتند که به اهداف بلند مدت، میان مدت و ‏کوتاه مدت تقسیم شد. در اهداف بلندمدت تغییر قانون اساسی که در ذیل آن صدا و سیما، شورای نگهبان، ‏نیروهای مسلح، محدود کردن رهبری، جدا کردن دین و مذهب از سیاست موضوعاتی است که در جلسات ‏مختلف روی این‌ها کار می‌کنند. حصر رهبری و ولایت فقیه جزو اهداف اصلی این‌هاست. احمدی‌نژاد بهانه اصلی ‏اینها برای انتخابات است. تحلیل دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس این بود که نظام جمهوری اسلامی در ‏ضعیف ترین دوران خود در طول 30 سال گذشته قرار گرفته و امروز باید ضربه نهایی را به آنها وارد کنیم. این حرف ‏در جلسات اصلاح طلبان نیز مطرح می‌شود‎.

کار را به جایی رساندند که در فتنه اخیر هدف اصلی مقام معظم رهبری قرار گرفت و هر شب علیه ایشان شعار ‏نویسی می‌کردند. تیر کینه اینها مستقیم به سمت ولایت فقیه بود. البته زمانی اینها با مصداق رهبری مشکل ‏داشتند و می‌گفتند باید موسوی خوئینی‌ها رهبر شود اما بعد از مدتی دیگر با مصداق مشکل نداشتند بلکه با ‏اصل ولایت فقیه به تقابل پرداختند‎.

طرح اصلاح‌طلبان این بود که ما باید احمدی‌نژاد را کاندیدای بیت رهبری معرفی کنیم و میرحسین را به عنوان ‏کاندیدای بیت امام و از این طریق بیت امام و رهبری را در مقابل هم قرار دهیم تا اگر احمدی‌نژاد شکست خورد، ‏بیت رهبری در مقابل بیت امام شکست خورده باشد. از این طریق ما هم ریاست جمهوری را به دست آوردیم و ‏هم ردای رهبری به بیت امام بازگشته است‎.

‎* ‎ولایت فقیه؛ دشمن بزرگ اصلاح‌طلبان ‏‎

در دستگاه‌های اطلاعاتی بیگانه به این نتیجه رسیده‌اند که تا وقتی ولایت فقیه است، نمی‌توان برنامه‌ای برای ‏ایران پیاده کرد‎.
آقای فوکویاما می‌گوید: شیعه دو بال دارد یکی بال شهادت و عاشورا و یک بال هم انتظار برای حضور مهدی ‏موعود. محور سومی که این دو بال بر روی آن استوار است، ولایت فقیه است و اگر می‌خواهیم به هدف نهایی ‏خودمان برسیم باید این محور را تضعیف کنیم. او می‌گوید باید شهادت‌طلبی در ایران را به میل دنیاطلبی تبدیل ‏کنیم. دین آنها باید به سمت سکولاریسم برود. بنابر این حذف رهبری باید جزو برنامه اصلی قرار بگیرد‎.

حذف نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف احمدی‌نژاد به هر قیمتی نیز جزو برنامه‌های کوتاه‌مدت ‏اصلاح‌طلبان بود. موسوی خوئینی‌ها در این خصوص میگوید: اگر شمر هم بیاید بهتر از احمدی‌نژاد است‎.

موسوی خوئینی‌ها ادامه می‌دهد: ملاک برای ما رأی‌آوری کاندیداست. بازگشت به قدرت تحت هر شرایطی بدون ‏کمک رهبری و با عبور از سیستم‌های دینی یکی دیگر از برنامه‌های اصلاح‌طلبان است و اینکه می‌گویند از ایشان ‏اجازه نگیرید همین موضوع را به اثبات می‌رساند چراکه آنها پس از به قدرت رسیدن با رهبری کار دارند‎.

‎* ‎تشکیل ستاد انتخاباتی ایران در امریکا ‏‎

تمامی این موضوعات در آستانه انتخابات شکل گرفته بود و نکته مهم اینجاست که این بی سابقه است که در ‏یک انتخابات ایران در امریکا هم ستاد انتخاباتی داشته باشیم و آنها ثانیه به ثانیه وقایع ایران را رصد و هدایت ‏می‌کردند. دراین کشور کمیته تشکیل شد و از اصلاح‌طلبان حمایت می‌شد و وقایع پس از انتخابات را مورد حمایت ‏قرار می‌دهند. همین موضوع باعث شد که این فتنه بسیار پیچیده شود‎.

‎* ‎اصلاح طلبان به دنبال حذف رهبری ‏‎

طرح محدود و پاسخگو کردن رهبری و فعال کردن مجلس خبرگان برای نظارت و حذف رهبری، شورایی و مدت دار ‏کردن رهبری نیز از برنامه‌های اصلاح‌طلبان پس از انتخاب شدن بود. می‌گفتند رهبری را دو دوره پنجساله کنیم تا ‏همه چیز تمام شود. چه معنی دارد که بگوییم تا ظهور امام زمان ادامه پیدا کند‎.

همین آقایان در جلسات خود در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتند که باید بسیج را از مساجد بیرون کنیم و ‏داشتند یک مصوبه را می‌گذراندند که بسیج از مساجد به یک ساختمان بروند چون ماهیت آنها نظامی است‎.

تعیین مرجع رسیدگی به شکایت از رهبری، به وجود آوردن عفو رهبری توسط مراجع قضائی هم از برنامه‌های ‏اصلاح‌طلبان بود. اینها در حالی تنظیم طرحی برای ارائه به قوه قضائیه بودند که علیه مقام معظم رهبری ‏دادخواهی کنند و با کمک این نهاد به رهبری حمله کنند. در جلسات می‌گفتند که ما باید ابهت ولایت فقیه را ‏بشکنیم. بنابراین قابل مشاهده است که در نظام جمهوری اسلامی ایران دشمن به این نتیجه رسیده است ‏چیزی که ۳۰ سال است نظام را سرپا نگه داشته است همین ولایت فقیه است‎.

‎* ‎گـــزارش تیم‌های جاسوسی امریکا از ایران ‏‎

در امریکا در جلسه‌ای دعوایی بین دونالد رامسفلد و خانم رایس اتفاق افتاد که رامسفلد نظرش بر این بود که باید ‏به ایران حمله کنیم و از ۵۶ پایگاه اطراف ایران علیه این کشور استفاده کنیم اما خانم رایس معتقد به جنگ نرم ‏بود. بنابراین امریکایی‌ها هفت تیم جاسوسی وارد ایران کردند تا ببینند که چطور انقلاب ایران به رغم تهاجمات ‏هنوز ۳۰ سال است که سرپا ایستاده است. این تیم‌های جاسوسی گزارش جالبی می‌دهند‎.

آنها می‌گویند ایرانیان یک سمبل به نام امام حسین دارند که نوه پیامبر اسلام است. این فرد ۱۴۰۰ سال قبل با ‏تعداد اندکی در مقابل یک لشکر بزرگ می‌ایستد و با شجاعت کشته می‌شود و این اخلاق به ایرانیان به ارث ‏رسیده است و ایرانی‌ها بر همین اساس در مقابل ما ایستاده‌اند. روز کشته شدن این سمبل ۷۰‏‎ ‎میلیون ایرانی ‏سیاه‌پوش می‌شوند. آنها سپس راهکار ارائه می‌دهند و می‌گویند از طریق منبرها و هیاتها می‌توان نفوذ کرد و ‏گفتند که از طریق مداحان ما باید موضوعات خود را منتقل کنیم‎.

نمونه این کار هم آقای هلالی است که بعد از دستگیری (عامل انتشار تصاویر خصوصی) ایشان توسط نیروهای ‏امنیتی معلوم شد که این فرد (عامل انتشار تصاویر) از طریق چند واسطه با سرویس‎ MI6 ‎ارتباط دارد. علاوه بر آنها ‏قصد داشتند که سراغ روحانیونی که تریبون داشتند و مطرح بودند نیز بروند. آنها ملودی‌های مداحی‌ها را تغییر ‏دادند تا ذائقه جوانان را تغییر دهند‎.

این مداحی‌های جدید حماسه سازی و انسان سازی نمی‌کند و اثر گذار نیست. این برنامه امریکایی‌هاست. نکته ‏بعدی بررسی این تیم‌های جاسوسی در خصوص مقام معظم رهبری بود و تأکید زیادی کردند که باید مورد هدف ‏قرار بگیرد و سومین راهکار اینها در خصوص مراجع بود‎.

‎* ‎جریان اعتراضی را زنده نگه دارید ‏‎

دستور کار بعدی اصلاح‌طلبان پس از انتخابات تشکیل جبهه سیاسی و فعال و زنده نگه داشتن جریان اعتراضی ‏بود. اتفاقی که در روز قدس، ۱۳‏‎ ‎آبان، ۱۶ آذر و روز عاشورا افتاد برای زنده نگه داشتن جریان اعتراضی است‎.

آنها گفتند که از فرصتهای نظام باید استفاده کنیم چون به ما مجوز نمی‌دهند و اگر هم خودسرانه عمل کنیم با ما ‏برخورد می‌کنند. در ۱۳ آبان اینها سه هفته تمام امکانات خود را بسیج کردند و رسانه‌های انها به صحنه آمدند که ‏‏۱۳ آبان به هر قیمتی جریان اعتراضی را باید کنترل کنیم. فکر می‌کردند که روز ۱۳‏‎ ‎آبان بتوانند به اندازه هرسال ‏برای خود جمعیت جمع کنند اما اینها در حالت خوش‌بینانه حدود ۵ هزار نفر بیشتر در خیابان نیاوردند‎.

جالب است که در طرف مقابل امت انقلابی که هر سال حدود ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر برای راهپیمایی ۱۳ آبان ‏می‌آمدند، حضوری ۷۰ هزار نفره در این خصوص داشتند‎.

این پنج هزار نفر حضور هم قابل توجیه است. چرا که ما در تهران حدود ۴۰۰ خانوار نفاق داریم که همیشه در ‏جریانات فعال هستند. در کنار اینها یکسری ارذل و اوباش داریم که با پول حضور پیدا می‌کنند اما به رغم این ‏جمعیت خوبی که برای ضد انقلاب می‌توان در نظر گرفت آنها پنج هزار نفر بیشتر نتوانستند به خیابان‌ها بکشند‎.

‎* ‎ذخیره نیرو در‎ NGOها ‏‎

استفاده از ظرفیت کشورهای بیگانه و‎ NGOها نیز یکی دیگر از برنامه‌های اصلاح‌طلبان در ایام پس از انتخابات بود. ‏خاتمی می‌گفت ما باید نیروهای اجتماعی خود را در این‎ NGOها جمع و متراکم کنیم تا در موقع لزوم همه آنها را ‏بیرون بریزیم. در انقلاب‌های رنگی قابل مشاهده است که اکثر جریانات از طریق همین‎ NGOها به ثمر می‌رسد‎.

برنامه‌ریزی برای انتخابات آتی، ترویج غیر مشروع بودن دولت، ایجاد انشقاق در جبهه اصولگرایان و تشویق و ترویج ‏نافرمانی مدنی یکی دیگر از برنامه‌های این جریان است‎.

‎* ‎تلاش برای تخریب نماز جمعه 29 خرداد ‏‎

اصلاح‌طلبان روزهای شروع آشوب‌ها بالغ بر یک هفته تمام برنامه‌ریزی می‌‌کردند که ابهت رهبری را در نماز جمعه ‏‏29 خرداد بشکنند و تمام امکانات خود را برای این کار بسیج کردند. به همین خاطر روز شنبه 30 خرداد توانستند ‏حدود 20 هزار نفر اغتشاشگر را به خیابان‌ها ‌بکشند. این آدم‌ها هم از ثمرات همان جلسات دو ساله بود‎.

‎* ‎تلاش برای شروع درگیری‌ها پیش از انتخابات ‏‎

در ایام تبلیغات همزمان با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، ستاد موسوی برنامه ریزی کرده بود که از میدان ‏تجریش تا میدان راه آهن با لباس سبز کارناوال راه بیندازند؛ درست در روزی که در میدان ولیعصر(ع) هر ساله ‏هیات رزمندگان اسلام برنامه برقرار می‌کند. این موضوع به آقای بهزادیان‌نژاد تذکر داده شد و ایشان ابراز ‏بی‌اطلاعی کرد. خود میرحسین موسوی هم در این خصوص خبری نداشت. بنابراین پس از بررسی‌ها مشخص ‏شد که در اتاق جنگ روانی، آقای خانیکی، نعیم پور و حجاریان به این موضوع خوراک می‌دهند و این اطلاعیه را ‏توزیع کردند‎.

با این طرح مشخص است که اینها قبل از انتخابات تصمیم به اغتشاش داشتند‎. ‎اینها از قبل گفته بودند که باید ‏بین جنبش‌ها پیوند برقرار کنیم. چراکه هر جنبشی به تنهایی بیاید نظام با آنها برخورد می‌کند. بنابراین باید این ‏جنبشها پیوند بخورند و به یک خیزش عظیم اجتماعی علیه نظام تبدیل شوند. این ماجرای کشته سازی نیز جزو ‏طراحی‌های جلسات اصلاح‌طلبان بوده است که قبل از انتخابات می‌خواستند خونی ریخته شود و پیراهن عثمان ‏درست کنند‎.

‎* ‎نقش برجسته منافقین در فتنه اخیر ‏‎

در حوادث اخیر، حدود ۳۰ نفر که ارتباط مستقیم با منافقین داشتند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند. اینها در ‏ستاد اصولگرایان هم جاسوس داشتند. سفارتخانه‌ها نیز به صورت شبانه روزی با تمام توان فعال بودند و این ‏نکته عجیبی بود‎. NGO‎های خارجی هم نقش عجیبی در این فتنه داشتند و تلاش گسترده‌ای کردند که تمام ‏جوانان ایرانی مقیم خارج را به داخل ایران گسیل دهند‎.

‎* ‎چه کسانی با سرویس‌های جاسوسی در ارتباط هستند؟ ‏‎

بر اساس اسناد موجود در نهادهای امنیتی برخی عناصر فتنه بدون شک با خارج از کشور در ارتباط هستند و این ‏موضوعی است که به اثبات رسیده است. جالب این است که برخی از فرزندان آقایان نامهرسان سرویس‎ MI6 ‎انگلیس هستند و برای آقایان نامه می‌برند و می‌آورند‎.

یکی از بازداشتشدگان در اعترافات خود به دفتر ژنو خاتمی اشاره می‌کند و می‌گوید بارها به خاتمی گفتیم که ‏این دفتر مشکل ساز می‌شود اما توجهی نکرد‎. ‎وی ادامه می‌دهد یکبار در هواپیما نظر سفیر سوئیس در خصوص ‏دفتر خاتمی در ژنو را پرسیدم که ایشان گفت که این دفتر بهترین مکان برای ارتباط خاتمی با آمریکا و غرب است‎.

خاتمی هر زمان که به دفتر ژنو می‌رفت با آقایان رسام، بهنود، خانم کاملیا و شیلر ملاقات می‌کرد. خاتمی هر ‏موقع که آنجا می‌رود، ساعت‌ها با این افراد پشت درهای بسته جلسه داشته است‎.

‎* ‎تلاش اصلاح‌طلبان برای ایجاد تغییر در مبانی نظام ‏‎

آن چیز که مسلم است اتفاقی است که در کشور افتاد، یک جریان از قبل طراحی شده سیاسی، برای ‏جهت‌گیری‌ها و تغییر در برخی از اصول و مبانی نظام بوده است که با خروج از نظام و قانون و رهبری و به کارگیری ‏ظرفیت‌های داخلی و خارجی از جمله ایجاد اغتشاش در حال پیاده سازی بود. اصلاح‌طلبان با برنامه ریزی قبلی ‏خود می‌دانستند که شکست می‌خورند به همین خاطر گفتند که ما باید هزینه این شکست را به گردن نظام ‏بیندازیم. بنابراین موضوع تقلب و عدم صلاحیت مسؤولان کشور را مطرح و گسترده پخش کردند و کلید رسمی آن ‏توسط محتشمی‌پور که کمیته صیانت از آرا را درست کرد، زده شد‎.

اینها در پاسخ این سوال که چرا به رغم وجود نظرسنجی‌ها در خصوص شکست، چرا به میرحسین موسوی ‏چیزی نگفتید؟ یکی از این افراد در این خصوص می‌گوید: ما می‌دانستیم که رأی نداریم و تقلب هم غیر ممکن ‏است. ما رأی روستائیان را در نظرسنجی‌ها عمداً محاسبه نمی‌کردیم و آرا را با 5 درصد اختلاف به میرحسین ‏میدادیم تا باور کند که پیروز است و اگر پیروز نشود، تقلب شده است‎. ‎علی‌هاشمی نیز در این زمینه بسیار موثر ‏بوده است که میرحسین را دچار توهم تقلب بکند. این جزو اعترافات اکثر عوامل دستگیر شده فتنه است‎.


‎* ‎برخی از اظهار نظرهای سران اصلاحات در خصوص توهم تقلب‎:

‎- ‎رضا خاتمی می‌گوید: بعد از بررسی‌ها که انجام شد آقای موسوی خوئینی‌ها و محتشمی پور به عنوان محور ‏طرح تقلب مطرح شدند‎.
‎- 8 ‎ماه پیش از انتخابات در جلسات مختلف تاجزاده می‌گفت که ما باید قبل از هرچیز طرح تقلب را در دستور کار ‏خود قرار دهیم‎.
‎- ‎موضوع تقلب،بحثی بود که یک سال پیش از انتخابات که بحث اولیه انتخابات مطرح شده بود، مطرح شد‎.
‎- ‎موسوی خوئینی‌ها می‌گوید: اگر مشاهده شد که تقلبی صورت گرفته است یا باید مردم را در جریان بگذاریم یا ‏باید یک روش جایگزین را معرفی نمود تا مردم احساس کنند که با این روش می‌توانند به حق خود برسند‎.
‎- ‎یکی از همفکران اینها هم می‌گوید: در این چهار سال خلاصه کارهای مصطفی تاجزاده این بود که در حرفها و ‏نوشته‌هایش بروز می‌کرد، این عناوین است که همه مشکلات را به گردن رهبری بیندازیم و احمدی‌نژاد را عامل ‏رهبری بدانیم و اجماع علیه وی درست کنیم و گروه‌های مخالف را متحد کنیم و فضای خیابانی را برای تقلب یا ‏جشن مهیا کنیم. یعنی اگر پیروز هم می‌شدند این وقایع به وقوع خواهد پیوست‎.
‎- ‎تاجزاده در انتخابات می‌گفت: اگر ما بتوانیم پیروز شویم با تجربیاتی که در این سالها به دست آوردیم خواهیم ‏توانست رهبری را مهار کنیم‎.
‎- ‎محتشمی پور هم می‌گوید: ما یک سلسله برنامه در نظر داریم که قبل از آن باید به اطلاع مهندس موسوی ‏برسانیم. این برنامه طرح الله اکبر تا ابطال انتخابات است. این انتخابات فاقد مشروعیت است و ما هر شب از ‏ساعت ۱۰ باید الله اکبر بگوییم تا انتخابات باطل شود‎.

‎* ‎ما دین‌دار هستیم ‏‎

برنامه جدید فتنه گران این است که هیات‌های مذهبی را در اختیار بگیرند و مراسم دعا برگزار کنند تا به مردم ‏اثبات کنند که متدین هستند. موسوی‌خوئینی‌ها در زمان انتخابات می‌گوید: به ستادها بگویید ولو به صورت ‏صوری، در زمان نماز در را ببندند و بگویند که می‌خواهیم نماز بخوانیم. محتشمی پور هم مدام در منزل خودش ‏دعای کمیل برگزار می‌کند. اما نکته اصلی این است که این‌ها در حوزه دین تفکرات عجیبی دارند. برخی از احکام ‏قرآن در خصوص زندگی قبیله‌ای آن زمان بوده است یا احکام صادره در آن زمان احکام قطعی و جاودان بوده است ‏که تحت شرایط آن زمان صادر شده است. اگر قطعی باشد باید ما نیز به صورت قبیله‌ای زندگی کنیم‎.

‎* ‎لابی‌های بین المللی برای حمایت از میرحسین ‏‎

در جریان انتخابات اصلاح‌طلبان تلاش‌های زیادی کردند تا نظر کشورهای مختلف را برای میرحسین موسوی جلب ‏کنند. عطریانفر در این خصوص می‌گوید: مهدی‌هاشمی گفت که پیغام ما به اوباما این بوده است که تا قبل از ‏انتخابات با ایران وارد مذاکره نشوید. جالب است که آقای خاتمی ماموریت داشت که با سفر به کشورهای غربی ‏نظر آنان را به نفع میرحسین موسوی جلب کند‎. ‎چراکه این کشورها موسوی را قبول نداشتند و معتقدند که ‏تفکرات مارکسیستی دارد‎.

بعد از جلسات خاتمی با کشورهای غربی و عربی یک موج فزاینده حمایت و دفاع از میرحسین توسط رسانه‌های ‏خارجی شروع شد که خاتمی این رسانه‌ها را منسجم کرد. یکی از نزدیکان سابق او می‌گوید: من چندشم ‏می‌شود که با چه وضعیتی رفتم و از این کشورهای عربی برای مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها پول گرفتم و نمی‌توانم ‏بگویم که چقدر جمهوری اسلامی را فروختیم. وی ادامه می‌دهد: یک بار نماینده امارات تماس گرفت و از قول ‏پادشاه گفت که اگر پول می‌خواهید خاتمی باید بیاید در مرکز استراتژیک ما در خصوص آن چیزی که می‌خواهیم ‏سخنرانی کند و بابت هر سخنرانی ۱۰۰ هزار یورو بگیرید‎.

‎* ‎استراتژی‌های‌هاشمی شکست خورد ‏‎

هاشمی سه استراتژی را یکی پس از دیگری اجرا کرد.‌ هاشمی میانه خوبی با خاتمی و احمدی‌نژاد ندارد. ‏بنابراین تصمیم می‌گیرد که نه خاتمی باشد و نه احمدی‌نژاد و کسی باشد که فرمانبردار او باشد. ایشان خدمت ‏مقام معظم رهبری رسیدند و طرح دولت راست صالح را مطرح کردند و از مقام معظم رهبری خواستند که جلوی ‏احمدی‌نژاد را بگیرد تا از این طریق وی نیز جلوی خاتمی را بگیرد. سپس حسن روحانی را به عنوان کاندیدا معرفی ‏می‌کند‎.

استراتژی دوم هم با توجه به دفاع مقام معظم رهبری از احمدی‌نژاد اینگونه شد که نه به احمدی‌نژاد و بله به ‏خاتمی. بنابراین طرح دولت وحدت ملی مطرح شد و تبلیغات سنگینی را انجام دادند‎.

یک آدم اصولگرا را نیز پیش انداختند و او در مجلس جشن ۳۰ سالگی گرفت و همه را دعوت کرد و به آنها تریبون ‏داد تا هر سیاه‌نمایی که می‌خواهند انجام دهند‎.

استراتژی سوم هم این شد که نباید بگذاریم اصول‌گرایان با یک کاندیدا بیایند. باید با چند کاندیدا بیایند تا رأی ‏احمدی‌نژاد خرد شود و صف اصول‌گرایان را دچار انشقاق کنیم. بنابراین استراتژی سوم دولت ائتلافی که از زبان ‏رضایی مطرح شد، بود‎.

بنابراین‌هاشمی اول به سراغ لاریجانی رفت و لاریجانی هم برای آمدن جدی بود اما با افشای طرح‌هاشمی و ‏تلاش وی برای سوزاندن پیش از موعد مهره‌های اصولگرایان وی منصرف شد‎.

پس از این سراغ قالیباف رفتند و او نیز رفت و ستادهای خود را فعال کرد اما بعد کنار رفت. قالیباف که کنار کشید، ‏‏۱۳ ستاد خود را به محسن رضایی داد و ۲۳‏‎ ‎ستاد را نیز در اختیار میرحسین موسوی قرار داد.‌هاشمی نهایتاً به ‏گزینه محسن رضایی رسید‎. ‎

مندرج در وبلاگ‎ aygah.blogfa.com : (‎توضیح ضروری با هدف مناسب سازی متن سخنرانی برای مطالعه ‏سبک آن به نوشتاری و اندکی تلخیص شده است‎)

==========================================================

دانلود فایل صوتی سخنرانی با لینک مستقیم و حجم 19 مگابایت