رئیس پیشین موساد: نتانیاهو همه‌ی تخم‌مرغ‌هایش را در سبد آمریکا گذاشته و کشورهای دیگر را عملاً رها کرده. او با طرز رفتارش آمریکایی‌ها را به عجله برای یک توافق فوری تشویق می‌کند!

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ گیل رونن[1] در شماره 15 اسفند روزنامه‌ی صدای یهود[2] ،گزارش مصاحبه کانال 2 تلویزیون رژیم صهیونیستی با رئیس تازه بازنشست شده‌ی ستاد کل ارتش اسرائیل را منتشر کرد. بنیامین "بنی" گانتز[3] 56 ساله که از بهمن 89 تا بهمن 93 ریاست ستاد کل ارتش این رژیم را بر عهده داشته می‌گوید «همواره با حمله نظامی به ایران مخالف بوده و نقطه نظرات او در این مورد بر لایه‌های سیاسی تصمیم‌ساز آن رژیم مؤثر واقع‌شده». این گزارش یادآور می‌شود که در سال 1390 نیز بنیامین نتانیاهو - نخست‌وزیر - و وزیر دفاع او ایهود باراک[4] مشترکا تصمیم به طراحی یک اقدام نظامی علیه ایران می‌گیرند که به‌شدت با مخالفت دو عضو کابینه مواجه می‌شود: گابریل "گابی" اشکنازی[5] رئیس وقت ستاد ارتش این رژیم و همچنین، رییس وقت سازمان جاسوسی موساد، مئیر داگان.
آلوف مئیر داگان 70 ساله در کارنامه‌ی خود سابقه دو خدمت مهم به جامعه‌ی صهیونیستی دارد: یکی 33 سال خدمت در ارتش اسرائیل (از 1342 تا 1375) و حضور در جنگ‌های شش‌روزه[6]، یوم کیپور[7] و نبرد لبنان[8] تا ارتقاء به رتبه‌ی ژنرالی[9]، و دیگری حدود 9 سال ریاست سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی "موساد" (از مرداد 1381 تا آبان 1389) یعنی در سه دولت آریل شارون[10]، ایهود اولمرت[11] و بنیامین نتانیاهو[12].
داگان که در مورد ایران با نتانیاهو به اختلاف عقیده جدی می‌رسد در اردیبهشت 1390 تنها چند ماه پس از برکناری از سمت ریاست موساد ایده‌ی حمله به ایران را صراحتاً ایده‌ای «احمقانه»[13] می‌خواند. او بلافاصله پس‌ازاین اظهارنظر با لغو پاسپورت دیپلماتیک خود مواجه می‌شود[14]! و دقیقاً سه سال پیش در 18 اسفند 1390 در مصاحبه با سی‌بی‌اس آمریکا نقد خود را جدی‌تر می‌کند و این بار از تعبیر «احمقانه‌ترین ایده»[15] درباره‌ی حمله به ایران استفاده می‌کند. او البته این دفعه به همین مقدار هم بسنده نمی‌کند و می‌گوید «حکومت ایران یک حکومت بسیار منطقی است!»[16]
چند روز پیش، یعنی دقیقا شامگاه 16 اسفند، داگان در همایش انتخاباتی[17] «اسرائیل تغییر می‌خواهد»[18] که به اجتماعی 40 هزار نفره[19] از مخالفان نتانیاهو در میدان رابینِ تل‌آویو تبدیل شد، درحالی‌که در میان صحبت‌هایش گاهی اشک می‌ریخت! بی‌پرده گفت «اسرائیل کشوری است که توسط دشمنانش محاصره‌ شده است اما من از دشمن‌ها نمی‌ترسم. من از رهبرانمان می‌ترسم! وقتی با تردید و بن‌بست مواجهیم، و وقتی بصیرت و برنامه و تصمیم عملاً غایب‌اند! بالاتر از همه‌ی این‌ها، من از «بحران رهبری» واهمه دارم که امروز به بدترین حالت تجربه‌شده‌ی خود رسیده.» او تأکید کرد که «به‌عنوان کسی که با "سه" نخست‌وزیر کار کرده به همه‌ی کسانی که فکر می‌کنند جایگزین مناسبی برای نتانیاهو نیست میگویم: قطعاً جایگزین مناسبی هست!»


تجمع انتخاباتی میدان رابین تل‌آویو علیه سیاست‌های نتانیاهو، با سخنرانی مئیر داگان

بن هارتمن[20] در گزارشی که 17 اسفند در اورشلیم پست منتشر کرد یادآور شد که یک روز قبل از این سخنرانی، در خلال مصاحبه‌ی داگان با کانال دو تلویزیون اسرائیل، وقتی تصویر نتانیاهو در کنگره‌ی آمریکا پخش می‌شود که می‌گفت «ایران می‌تواند به‌سرعت و در کمتر از یک سال به سمت ادوات اتمی برود»، داگان لفظ «مزخرف»[21] را به زبان آورده! او ضمناً تخمین‌های نخست‌وزیر را «نادقیق» و «مسخره» می‌نامد.
اما اگر حدوداً به دو هفته‌ی قبل برگردیم، نایوم بارنی[22] و شمعون شیفر[23] ششم اسفند مصاحبه‌ای اختصاصی و نسبتاً مفصل با مئیر داگان انجام دادند که یدیعوت آحارونوت[24] از قدیمی‌ترین روزنامه‌های اسرائیل در جمعه هشت اسفندماه آن را منتشر کرد. داگان در آن مصاحبه تأکید کرده بود که به دلیل بیماری‌اش به یک کبد برای پیوند زدن نیاز دارد و دولت نتانیاهو نیز تلاش کرده تا به او کمک کند پس «نمی‌تواند هیچ خصومت شخصی با نتانیاهو داشته باشد».
داگان تأکید می‌کند که همه‌ی بچه‌ها و نوه‌هایش ساکن سرزمین‌های اشغالی‌اند و او واقعاً می‌خواهد «سلسله‌ی رژیم صهیونیستی باقی بماند!»
گزارش نویسان این گفتگوی مفصل تأکید می‌کنند که داگان یک چپ‌گرا نیست. موضع او در قبال خطر ایران بسیار به موضع نتانیاهو شبیه است: «ایران هسته‌ای واقعیتی است که اسرائیل قادر نیست با آن کنار بیاید»
اما همین‌که بحث به تاریخچه‌ی رویکردهای او و سازمان مطبوعش به برنامه‌ی هسته‌ای ایران می‌رسد - و به عبارتی قدری حرفه‌ای می‌شود - اختلافات او با نتانیاهو آغاز می‌شوند. او تأکید می‌کند که هم به آریل شارون و هم به ایهود المرت درباره‌ی سیاست صحیح در قبال ایران پیشنهاد شد که «با توجه به اینکه 65 درصد نفت جهان در ایران و اطراف آن است، اجازه بدهند مسئله‌ای که "جهانی است"، به‌صورت "جهانی" دنبال شود.»
او می‌گوید هر دو نخست‌وزیر مذکور این پیشنهاد را پذیرفتند و تصریح می‌کند که «وضع اسرائیل» هم مؤید پیشنهاد او بوده: «اسرائیل هرگز هیچ کنوانسیون بین‌المللی در مورد نگرانی‌های هسته‌ای را امضا نکرده و به نظارت‌های بین‌المللی تن نداده. پس برای ما مناسب نیست که در خط مقدم درگیری باشیم بلکه - هرچند همه‌ی کمک‌هایمان را می‌کنیم اما - باید در حاشیه بمانیم. ما البته که یک کنار نمی‌نشینیم و بی‌تفاوت نمی‌مانیم! یادمان باشد که اولین سری تحریم‌ها علیه ایران در 2003 وامدار اعمال‌نفوذ ما بود.»
او پیشنهاد خود برای واقع‌گرا بودن درباره‌ی پیشرفت‌های ایران را در این لفافه طرح می‌کند که «ما همیشه گفته‌ایم که به تأخیر انداختن ایران ممکن است اما نابود کردن توان ایران با کمک عملیات مخفی چیزی است که امکان ندارد.»


ژنرال مئیر داگان، رئیس سازمان جاسوسی موساد از 1381 تا 1389 - سخنرانی در تجمع انتخاباتی علیه نتانیاهو


داگان با کدام اقدامات اسرائیل علیه ایران موافق است؟
مخالفِ سرسخت نتانیاهو در شرح اقدامات دیپلماتیک رژیم صهیونیستی و لابی‌گری‌های آن علیه ایران که به نظر او اقداماتی منطقی و قابل دفاع هستند! می‌گوید: «ما روی کمپین مقابله با توان هسته‌ای ایران تمرکز کردیم و قصدمان ایجاد امنیت برای موجودیت این کمپین بود. در آغاز، با بلژیک و آلمان و سپس در مورد کشورهای شرق دور موفقیت‌های چشمگیری داشتیم. ما دولت‌ها را متقاعد می‌کردیم که اقلام مندرج در لیستی شامل حدود 20 هزار قطعه را به ایران نفروشند! قطعاتی که به‌نوعی کاربرد دوگانه داشتند. ما موفق شدیم از طریق تحریم‌های سازمان ملل به ایران فشار بیاوریم. ما گفتگوهای خیلی نزدیکی با آمریکا داشتیم و مدام فشارها را افزایش می‌دادیم. ما به فضایی رسیدیم که جامعه‌ی جهانی از معامله با ایران بترسد! اگر شرکت‌ها از ایران دوری کردند دلیلش این بود که از ضرر مالی ترسیدند. آن‌ها فهمیدند که اگر بخواهند با تحریم‌ها دربیفتند هزینه‌ی سنگینی خواهند پرداخت.»
مشکل‌زایی و عدم مسئولیت‌پذیری، بزرگ‌ترین گرفتاری‌های نتانیاهو
رئیس سابق موساد که دل خیلی پری از نخست‌وزیر بی‌کفایت اسرائیل دارد قدری به روحیات نتانیاهو می‌پردازد: «مشکل اینجاست که نتانیاهو می‌خواهد یک‌قدم جلوتر برود! او «مشکل ایرانی» را به «مشکل اسرائیل» تبدیل کرده! کشورهایی که تاکنون اقداماتی علیه ایران صورت داده‌اند، با سخنرانی‌هایی که او انجام می‌دهد خود را از احساس مسئولیت رها می‌بینند و با خود میگویند اگر ایران به نقطه موردنظر برسد اسرائیل با آن برخورد خواهد کرد!... اما همه‌ی حرفه‌ای‌ها با جنگ مخالف‌اند. نتانیاهو مجبور است مسئولیت چنین تصمیمی را شخصاً بر عهده بگیرد. و نکته اینجاست که او نمی‌خواهد این مسئولیت را بر عهده بگیرد! ما با گزینه نظامی مخالفیم اما علیه نتانیاهو هم شورش نکردیم! هیچ‌کدام از ما شک ندارد که یک نخست‌وزیر این مجوز را دارد که چنین تصمیمی بگیرد. ما ایده‌های حرفه‌ای خودمان را ارائه می‌کنیم و بس. اما داستان این است که او نمی‌خواهد چنین تصمیمی را بدون حمایت سران دفاعی اسرائیل بگیرد. چرا؟ چون می‌داند که دست‌آخر مسئولیت‌هایی در پی خواهد داشت. من اساساً به یاد ندارم که نتانیاهو مسئولیت هیچ‌چیز را پذیرفته باشد! من رهبرانی را دیده‌ام که تصمیم می‌گیرند و پس‌ازآن به اشتباه خود اعتراف می‌کنند. درواقع هیچ‌کس از خطا و اشتباه مصون نیست. اما فرق نتانیاهو با دیگران در «تمایل نسبت به مسئولیت‌پذیری» است. او تا وقتی حرف میزند خوب است اما نوبت به عمل که می‌رسد دیگر این‌طور نیست!»
همه‌ی تخم‌مرغ‌های اسرائیل در سبد آمریکا!
داگان از نگرانی‌هایش در مورد توافق پیش روی ایران و 5+1 می‌گوید. او هم تلویحاً معتقد است که «برهم خوردن توافق» از توافقی که نگرانی‌های موردنظرش را تأمین نمی‌کند بهتر است. «ایرانِ مجهز به سلاح هسته‌ای تهدیدی برای موجودیت اسرائیل است. تا اینجا را کمابیش با نتانیاهو موافقم. اما دو موضوع در مورد گفتگوهای ایران و غرب مرا نگران می‌کند: اول اینکه چه خواهد شد اگر ایرانیان زیر تعهدشان بزنند؟ و دوم اینکه اگر ایرانی‌ها پس از پایان دوره‌ی توافق، دنبال سلاح هسته‌ای بروند چه خواهد شد؟ اما اگر توافق به هم بخورد اسرائیل می‌تواند روی اقدامات تضمینی آمریکا حساب کند. البته با فرض وضع کنونی روابطمان شک دارم! نتانیاهو همه‌ی تخم‌مرغ‌هایش را در سبد آمریکا گذاشته و کشورهای دیگر را عملاً رها کرده. او باید سراغ مرکل[25] و کامرون[26] و اولاند[27] و پوتین[28] برود - وقتی ادعا می‌کند که آن‌ها دوست هستند! – و همچنین سراغ چین. او با طرز رفتارش آمریکایی‌ها را به عجله برای یک توافق فوری تشویق می‌کند!...»
کاش از مخالفان داخلی ایران حمایت کرده بودیم!
داگان با دست‌کم 42 سال خدمت صادقانه برای اشغالگران قدس قطعا قادر است چشم بر همه‌ی تلاش‌های اسرائیل در حذف فیزیکی مهره‌های کلیدی دانش هسته‌ای ببندد و شکار هدفمند شخصیت‌های مؤثر در رشد و توسعه‌ی ایران و حمایت یکدست صهیونیست‌ها از جریان زیاده‌خواه موسوم به سبز در جریان فتنه‌ی فراموش‌نشدنی 88 را از یاد ببرد و وقتی می‌خواهد از کارهای نکرده و بخت‌های ازدست‌رفته‌شان یاد کند بگوید: «کاری که می‌توانستیم بکنیم اما نکردیم[29] خریدِ زمان - عملیات مخفی و حمایت از نیروهای مخالف و اقلیت‌ها در داخل ایران بود. امکان‌های متعددی داشتیم...»


شرح تصویر: تصویر صفحه اصلی تارنمای فارسی‌زبان وزارت امور خارجه اسراییل[30]
(پنجشنبه ۳ دی ۱۳۸۸ شمسی برابر با ۷ محرم ۱۴۳۱ قمری برابر با ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹ میلادی)


او البته به‌خوبی می‌داند که حتی اگر بیش از آنچه تلاش کردند نیز تلاش می‌کردند نتیجه‌ای در بر نداشت. و این را می‌داند چون همان کسی است که صبح فردای گسترده‌ترین حضور خیابانی معترضین به نتایج انتخابات سال 88 در تهران، - که شاید برخی عناصر باسابقه‌ی انقلاب را نیز به شک و تردید انداخت و گمان کردند که واقعاً اتفاق مهمی رخ‌داده - در خلال تحلیلی روی «به‌زودی پایان یافتنِ اعتراضات!» انگشت گذاشت و ازجمله گفت: «چیزی که مهم است جایگاه رهبر عالی ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای است که اصلاً تغییر نکرده!» و «اختلافاتی که شاهد آن هستیم صرفاً در میان نخبگان ایرانی جریان دارد!»[31]
و البته داگان در حمایت از اقدامات نرم علیه ایران تازه‌کار هم نیست. او سه سال پیش در 18 اسفند 1390 دقیقاً در همان مصاحبه‌ای که حمله به ایران را «احمقانه‌ترین کار» نام نهاد و حکومت ایران را یکی از «منطقی‌ترین‌ها» برآورد کرد، به‌عنوان پیشنهاد جایگزینِ خود تأکید کرد که «جامعه‌ی جهانی بجای حمله‌ی نظامی به ایران باید بر احتمال تغییر رژیم در ایران دامن بزند!» و ضمن فرار از تأیید صریح حمایت اسرائیل از سبزهای ایران در یک بیان کلی‌تر گفت «این وظیفه‌ی ماست که از هرکسی می‌خواهد با حکومت ایران مخالفت کند حمایت کنیم!»


شرح تصویر: این پوستر در سال 88 در شبکه جهانی وب منتشر شد
و حاوی جمله ایست از تحلیل سیاسی هفتگی منوچهر ساچمه چی (منشه امیر) مسئول بخش فارسی رادیو اسرائیل


او شاید به‌عنوان یک اطلاعاتی کارکشته اما ناکام تلاش می‌کرد پاسخ نیم‌بند و نیم‌جویده‌ای به بیانات کوبنده‌ی یک ماه پیش رهبر فرزانه‌ی انقلاب داده باشد که در خطبه‌های نماز جمعه 14 بهمن 1390 فرموده بودند: «ما آنجائى كه دخالت كنيم، صريح میگوییم. ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم؛ نتيجه‌اش هم پيروزى جنگ 33 روزه و پيروزى جنگ بیست‌ودو روزه بود. بعدازاین هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش مي‌كنيم و هيچ ابایی هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است.»[32]
اگر ادامه دهیم قطعاً تحریم خواهیم شد!
مئیر داگان به‌عنوان کسی که 9 سال رئیس موساد بوده است و بهتر از هرکسی می‌داند در ساختار رژیم صهیونیستی چه مقدار توان وجود دارد به شکلی آشکار و عیان به ضعف و وابستگی این رژیمِ رفتنی اعتراف می‌کند: «اگر من بودم هرگز وارد دعوای آمریکایی‌ها با رییس‌جمهور آمریکا نمی‌شدم. کنگره نتانیاهو را تحسین خواهد کرد (اشاره به سخنرانی نتانیاهو در کنگره) اما قدرت همچنان در دست رئیس‌جمهور است. ما تحت محافظت «وتوی ایالات‌متحده» هستیم. اگر ما در مقابل کاخ سفید قرار بگیریم این محافظت می‌تواند از دست برود. و آن‌وقت است که در یک ‌زمان کوتاه به خودمان می‌آییم و می‌بینیم با تحریم‌های بین‌المللی مواجهیم! ریسک چنین مقابله‌ای غیرقابل‌تحمل است. ما همین امروز در حال هزینه دادن هستیم. من بعضی چیزها در این مورد میدانم که نمی‌توانم توضیح بدهم...»
تأثیر محروم ماندن اسرائیل از جزئیات مذاکرات هسته ای
داگان در برابر این پرسش که محروم شدن اسرائیلی‌ها از دانستن جزییات مذاکرات هسته‌ای چه اهمیتی دارد دوباره گریزی به نیاز شدید اسرائیل به تأیید آمریکایی‌ها میزند و ضمن تأیید اینکه این اتفاق بر تمام سطوح روابط اسرائیل و آمریکا تأثیر می‌گذارد می‌گوید: «ریاست سازمان سیا یک منصب سیاسی است. مشاور امنیت ملی در آمریکا یک منصب سیاسی است. وزیر امور خارجه یک منصب سیاسی است. همه‌ی آن‌ها و حتی مقامات سطح پایین‌تر همواره به دنبال فرمانده‌ی خود حرکت می‌کنند... ما برای سلاح‌های استراتژیک به آمریکایی‌ها وابستگی داریم. وقتی مقامات دولت آمریکا میگویند اسرائیل خلاف منافع ملی ایالات‌متحده عمل می‌کند، این مفهوم یک خطر بزرگ و درازمدت برای ما خواهد بود. واقعاً وقتی نخست‌وزیر ما می‌گوید نیازی به اطلاعات نداریم و منابع خودمان را داریم، معنای این حرف چیست؟! آیا او در حال تذکر این مسئله است که ما در حال جاسوسی از آمریکا هستیم؟! من فکر می‌کنم جایگاه ما در دنیا الآن به آن بزرگی نیست. حتی سؤال درباره‌ی مشروعیت اسرائیل هنوز مطرح است...!»
اذعان به دستِ بالای ایرانیان و سردرگمی شیطان‌ها
رئیس سابق موساد رقیب خود را متهم به خوشحال کردن ایرانی‌ها می‌کند: «ایرانیان در حال تماشای همه‌ی این ماجراها هستند و دست‌هایشان را با نشاط و سرخوشی به هم می‌مالند! آن‌ها احساس می‌کنند موفق شده‌اند خط فاصلی میان اسرائیل و متحد اصلی‌اش - آمریکا - بیندازند. یعنی بین شیطان کوچک و شیطان بزرگ!»
واقعیت این است که هرچند حامیان نتانیاهو هم تصمیم گرفته‌اند شنبه‌ی آینده در همان میدانی که مخالفان او جمع شده بودند همایشی این بار به سود او برگزار کنند، اما نه نتانیاهو شانس چندانی دارد، نه اسرائیل - در یک نگاه کلان - شانس چندانی دارد، نه دیگر می‌توان شکاف مشهود در بدنه‌ی نظام سلطه را نادیده گرفت. ایالات‌متحده هرچقدر زودتر و بهتر متوجه شود که حمایت از اسرائیل حمایت از موجودی است که «حتی منافع ملی متحدانش را در نظر نمی‌گیرد» کمتر مجبور خواهد بود پول مالیات آمریکایی‌ها را خرج این رژیم «از میان رفتنی» کند. آمریکایی‌ها باید قبول کنند که اسرائیل فعلی – که روزی موجودیتی غیرقابل‌مذاکره[33] فرض میشد - «رفتنی» است. حتی با منطق کاپیتالیسم[34]، کوچک‌ها فقط در صورتی باقی می‌مانند که در مدار بزرگها باشند و طبق قاعده بازی کنند. «شیطان کوچک» نمی‌تواند پا روی دم «شیطان بزرگ» بگذارد و همچنان تحت‌الحمایه باقی بماند!...
گاهی به این فکر می‌کنم که اگر ما هم - که متهم به همنوایی با نتانیاهو شدیم! – تصمیم بگیریم که نان را به نرخ روز بخوریم و مثلاً به خاطر شباهت برخی برداشت‌های مئیر داگان - از مهم‌ترین مخالفین نتانیاهو - با فهم‌های برخی عناصر و گروه‌های داخلی، از تیترهایی مثل «همنوایی فلان گروه با رئیس سابق موساد!» استفاده کنیم، دنیا چه منظره‌ی زشتی پیدا (+)می‌کند!

محمدحسین امینی

پی نوشت:
[1]- Gill Ronen
[2]- The Jewish Voice, 06/03/2015
[3]- Benjamin "Benny" Gantz
[4]- Ehud Barak | وزیر دفاع رژیم صهیونیستی از 1386 تا 1392
[5]- Gabriel "Gabi" Ashkenazi
[6] - جنگ شش‌روزه‌ی 1967 از 15 تا 20 خرداد 1346 میان سه کشور مصر، اردن و سوریه، با رژیم صهیونیستی رخ داد.
[7] - نبرد رمضان، جنگ اکتبر یا جنگ Yom Kippur (روز کفاره، مهم‌ترین مناسبت مذهبی سالانه‌ی یهود) - موسوم به جنگ 1973 اعراب و اسرائیل - از 14 مهر تا 3 آبان 1352 میان رژیم صهیونیستی و ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه رخ داد.
[8] - موسوم به جنگ اول لبنان که در 16 خرداد 1361 با ورود ارتش رژیم صهیونیستی به خاک لبنان آغاز و سه سال به طول انجامید.
[9] - رتبه‌ی Aluf در ارتش رژیم صهیونیستی معادل رتبه‌ی ژنرال در ارتش‌های جهان است.
[10]- Ariel Sharon | یازدهمین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، از 1380 تا 1385
[11]- Ehud Olmert | دوازدهمین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، از 1385 تا 1388
[12]- Benjamin Netanyahu | سیزدهمین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، از 1388 تاکنون
[13]- Haaretz / Yossi Melman / 8 May 2011 / Military strike against Iran would be 'stupid'
روزنامه هاآرتص / گزارش یوسی ملمن / 18 اردیبهشت 1390 / حمله نظامی علیه ایران احمقانه خواهد بود
[14]- Haaretz / Barak Ravid /19 Jun 2011/ Dagan has asked to use his diplomatic passport for several trips he was planning in the coming weeks; however government officials denied his request and Dagan was asked to return the passport.
روزنامه هاآرتص / گزارش باراک راوید / 29 خرداد 1390 / داگان برای چندین سفر در هفته‌های پیش رو درخواست استفاده از پاسپورت دیپلماتیک خود را داده بود که دولت ضمن رد این درخواست او از او خواسته بود اساساً پاسپورت را برگرداند
[15]- the stupidest idea
[16]- CBS News / 8 March 2012 / Dagan: The regime in Iran is a very rational regime.
اخبار تلویزیون سی بی اس / 18 اسفند 1390 / داگان: رژیم در ایران یک رژیم بسیار منطقی است
[17] - مرتبط با انتخابات پیش روی مجلس اسراییل که در سه‌شنبه 26 اسفند 93 برگزار خواهد شد.
[18]- Israel wants change
[19] - پلیس اسرائیل جمعیت را 40 هزار نفر تخمین زد اما برخی مدیران همایش آن را تا 80 هزار نفر هم برآورد کردند.
[20]- Ben Hartman
[21]- bullshit!
[22]- Nahum Barnea
[23]- Shimon Shiffer
[24]- Yedioth Ahronoth
[25]- Angela Merkel | صدر اعظم آلمان از 1384 تا کنون
[26]- David Cameron | نخست وزیر انگلیس از 1389 تاکنون
[27]- François Hollande | رئیس جمهور فرانسه از 1391 تاکنون
[28]- Vladimir Putin | رئیس جمهور روسیه از 1391 تاکنون
[29] - یکی از ترجمه‌های تعبیر "What we could have done" این است:
"something somebody was capable of doing but didn't do" / کاری (چیزی) که کسی ظرفیت انجامش را داشته اما انجام نداده / منبع
[30] - دقت کنید که این صهیونیست‌های نکبت ضمناً چقدر بی‌سواد هستند! عبارت مشهور «هیهات منّا الذله» را نوشته است «هیهات من الذله»!!! نگارنده به‌خوبی به خاطر دارد که سال 88 و در خیابان‌های تهران، سبزهای بی‌سواد هم در تجمعات قانون‌شکنانه شان این عبارت را دقیقاً همین‌طور – غلط - در شعارنوشته‌ها آورده بودند!
[31]- Yedioth Ahronoth |16/06/2009 | Mossad chief: Civil unrest in Iran will end soon
26 خرداد 1388 | روزنامه یدیعوت آحارونوت | رئیس موساد: ناآرامی های مدنی ایران بزودی پایان میابد
[32] - خطبه‌های نماز جمعه تهران؛ 14 بهمن 1390
[33]- Non-negotiable
[34]- Capitalism | گرچه این نظام اقتصادی-سیاسی مهم ابعاد متنوعی دارد و نقدهای متنوعی نیز بر ابعاد گوناگون آن شده، در اینجا منظور از منطق کاپیتالیسم به‌سادگی این وجه از کاپیتالیسم است که ابرقدرت‌های مسلط بر هر بازار و کسب، تقریباً بدون هیچ مداخله‌ی دولتی و غیردولتی و بر پایه مفهومی رؤیایی و دست‌نیافتنی بنام «بازار آزاد» قدرت‌های کوچک‌تر موجود در بازار را از میان می‌برند. دامپينگ (مصوب فرهنگستان: بازارشکنی؛ همان ارزان‌فروشی یا رایگان فروشی مقطعی و منطقه‌ای) به‌عنوان یکی از شیوه‌های شناخته‌شده‌ی بازار کاپیتالیستی سبب می‌شود اغلب شرکت‌های کوچک‌تر یا در شرکت‌های بزرگ‌تر هضم شوند یا اساساً ورشکسته و نابود گردند. در حقیقت کوچک‌ترها یا حد و حدود خود را می‌شناسند یا خیلی آرام خورده می‌شوند! مثلاً شرکت سامسونگ محصولات خود را در ایران دست‌کم 25 درصد ارزان‌تر از بازار کره جنوبی می‌فروشد تا بدین ترتیب مشتری برندهای ایرانی (مانند جی‌ال‌ایکس) در محدوده‌ی خاصی باقی بمانند. سامسونگ قطعاً قادر است با محدود کردن حاشیه سود خود قیمت‌ها را به سطحی برساند که اساساً بازار جی‌ال‌ایکس نابود شود. دولت‌ها در صورت کشف دامپینگ تلاش می‌کنند از تولید داخلی حمایت کنند اما این چیزی از اشکالات منطق کاپیتالیسم نمی‌کاهد.
"Our President, analytical news site"