قلم پرس: یکی از سئوالاتی که در مورد  دبیرکل کنونی حزب اعتماد ملی«مهدی کروبی»  و کاندیدای معنرض  انتخابات دهم ریاست جمهوری مطرح بوده است، میزان بالای هزینه‌های این حزب و هم‌چنین ریخت و پاش های فراوان ستادهای انتخاباتی وی است.

 

در22 اسفند 1358 مهدی کروبی به سمت سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامي منصوب شد. وی تا 6 مرداد 1371 مسئولیت این بنیاد برعهده‌ی وی بود. در این تاریخ وی با نظر مقام معظم رهبری از این سمت برکنار شد. مفاسد مالی بسیاری در دوران مدیریت وی در بنیاد شهید اتفاق افتاد که برخی هنوز هم لا ینحل مانده است. گفته می‌شود ثروت هنگفت وی که سال‌ها اورا در پیشبرد آمال سیاسی اش از جمله تآسیس حزب اعتماد ملی و ریخت و پاش فراوان در انتخابات موثر بوده‌است.

 

آقای «جواد میرفندرسکی» در اواخر دوره‌ی مدیریت آقای کروبی معاونت حقوقی بنیاد شهید را برعهده داشته است. وی مطابق حکم دریافتی وظیفه داشت با تاسیس معاونت حقوقی در بنیاد، یک سیستم کاملا متمرکز در میان واحدهای از هم گسیخته حقوقی این ارگان ایجاد نماید. وی پس از اصرار بر حسابرسی واحدهای بنیاد با تهدیدهای مختلف از جمله ضرب و شتم فیزیکی مجبور به استعفا شد.

 

وی پس از اخراج از بنیاد شهید در مصاحبه‌ای از ابعاد مختلف سوء مدیریت کروبی در دوران مدیریت وی بر بنیاد شهید پرده برداشت. گفته می‌شود افشای این مسائل در آن زمان نقش به‌سزایی در تغییر سرپرست بنیاد شهید داشت.

 

نظر به این‌که مطالعه این مصاحبه روشن‌کننده‌ی بسیاری از مطالب مبهم سابقه‌ی کروبی است و تاکنون به آن به خوبی پرداخته نشده است، خلاصه‌ی مصاحبه‌ی میرفندرسکی را به نقل از خبرنامه جامعه‌ی روحانیت مبارز تهران (شماره۶ – مورخ۷ دی ۱۳۷۰ ) را درج می کنم.

 

با توجه به اظهار نگرانی های اخیر کروبی بازخوانی پرونده تخلفات مالی بنیاد شهید در زمان مدیریت کروبی لازم به نظر می رسد. لازم به ذکر است که این مصاحبه پس از گذشت ۱۸ سال برای دومین بار منتشر می‌گردد.

 

(هم‌چنین ذکر این نکته خالی از اهمیت نیست که درمطالعه این مصاحبه از ارزش زمانی پول نبایست غافل شد، چراکه در دهه ۶۰ هر دلار آمریکا برابر ۷۰ ریال بوده‌است):

 

 

 

...اولین مسئله این است که یک عده‌ای در بنیاد شهید یک جوی را به وجود آوردند که هر کسی از بیرون داخل این‌جا شود با او برخورد می‌کنند، به هر نحوی که بتوانند سعی می‌کنند در کارش و برنامه‌اش موفق نباشد، یا خودش برود یا با بی‌آبرویی کنارش بیاندازند. این برنامه‌ی عمده و عمومی بسیاری از آقایان است که در بنیاد شهید کار می‌کنند.

 

امور مالی:

 

درآمدهای واحدها به حساب مرکزی بنیاد ارتباط ندارد. هیچ اساسنامه و شرح وظیفه مدونی برای هیچ واحدی وجود ندارد. اولین اساسنامه را واحد حقوقی زیر نظر معاون حقوقی برای خودش تدوین و به تصویب آقای کروبی رساند.

 

پیشنهاد دوم معاونت حقوقی تمرکز امور مالی، بودجه‌ی دولتی، بخشش مردم، اموال توقیفی و مصادره‌ای و درآمد حاصل از فعالیت‌های اقتصادی ]بود.[ به اتفاق همه مخالفت کردند، جز آقای رحیمیان (قائم مقام وقت بنیاد شهید و نماینده کنونی ولی‌فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران)که از طرح خزانه‌داری متمرکز حمایت کرد، حتی آقای کروبی هم مخالفت کرد.

 

... مدارکی داشتیم که خانه‌های 90 میلیونی را 5/2 میلیون فرختند. یک نامه از آقای کروبی آوردند که 15760متر مربع زمین در جماران را به آقای ... بدهید. زیر بار نرفتم. به شدت عصبانی شدند و مدیر دفتر آقای کروبی تماس گرفت که شما حق دخالت در این امور را ندارید. آقای کروبی هم شنید و ناراحت شد که چرا فلانی دارد کارشکنی می‌کند. مغازه بوتیک تقاطع طالقانی- ولی‌عصر را به 400 تومان به پسرخاله‌ی آقای ... اجاره دادند. تقاطع کریمخان و حافظ هتلی را به ماهیانه 40هزار تومان داده‌اند و وقتی خواستیم بلندش کنیم، 110 میلیون تومان حق کسب و پیشه خواسته ]است.[ مستاجر فامیل یکی از بزرگان بود. این درحالی بود که مادر دو شهید بدون شوهر و بچه ]که [شبانه اثاثیه‌اش را بیرون ریختند، پیش من آمد. از طرفی خانه‌های خانواده شهدا را به خاطر 70 میلیون کسری بودجه دارند تعطیل می‌کنند.

 

قبل از این مسایل دو نامه 10-12 صفحه‌ای با سند و مدرک به آقای کروبی نوشته بودم و خواستم که با عاملین برخورد کند، محرمانه و با دست خط خودم، هیچ اعتنایی نکرد. بعدا از آقای رحیمیان (قائم مقام بنیاد شهید) خواستم از وی بپرسد چه موضعی دارد؟ آقای کروبی گفت: به دقت خواندم، بعدا موضع می‌گیرم. در نامه دوم درخواست کردم اگر مرا بر صواب نمی‌دانی، حاضرم کنار بروم... .

 

درآمد حاصل از فروش به حساب شخصی آقای سنگانیان و سرداری (مسئولان وقت فروش و دفاتر نمایندگی در قوه‌ی قضاییه) ریخته می‌شود. دومی خواهرزاده با فامیل نزدیک وی است. این دو نفر به اتفاق رحیمی (معاونت بازرسی وقت بنیاد) در سال 60 از دادستانی اخراجی هستند که آنجا علیه شهید قدوسی کار می‌کردند.

 

طلا و جواهرات:

 

... ده‌ها کیلو طلا و جواهرات قیمتی حاصل احکام سرپرستی و مصادره‌ای به نفع بنیاد شهید بوده‌است.

 

از این مقدار طلا و جواهرات فقط مقدار اندکی در بانک مرکزی به امانت است و مابقی آن – شاید چهارپنجم آن – معلوم نیست که چه شده، کجا رفته، در چه راهی هزینه شده و ...

 

کارخانجات وابسته:

 

حدود 250 کارخانه، شرکت، موسسه، دامپروری و مرغداری تحت پوشش و سرپرستی بنیاد قرار گرفته، که از حداقل 20-30% سهام تا صد درصد آن‌ها تحت پوشش می‌باشد.

 

از این 250 عدد کارخانه و ... همه ساله حداکثر تا 450 میلیون تومان به آقای کروبی داده شده است. (به آقای کروبی داده شده است نه به بنیاد شهید!)

 

در صورتی‌که تنها حساب آمار به دست آمده تنها سود خالص یک کارخانه‌ی رادیوتلویزیون‌سازی بنیاد، در حدود 600 میلیون تومان ]بوده[ و تنها یک شرکت «مرغداری زربال» چیزی در حدود 80 میلیون تومان سود خالص داشته و ... بقیه چه شده؟ به کجا رفته؟ چه کسی هزینه کرده؟ کجا هزینه کرده؟ در چه راهی هزینه شده؟ ما نمی دانیم.

 

حساب شخصی:

 

درحدود9500 منزل، دفتر، تجارت‌خانه، هتل و امثالهم تحت پوشش املاک و مستغلات بنیادشهید است که همه ماهه اجاره داده می‌شود.

 

حاصل اجاره‌ها به حساب بخصوصی (به‌جز حساب بنیاد شهید) در بانک رفاه کارگران تقاطع مفتح- طالقانی واریز می‌شود. و بعد چه می‌شود؟مشخص نیست. به حساب چه کسی واریز می‌شود، معلوم نیست؟ کجا هزینه می‌شود؟ چگونه هزینه می‌شود؟ چه‌قدر به بنیاد شهید داده‌می‌شود، معلوم نیست؟

 

باغات و مزارع:

 

... صدها هزار هکتار باغ، زمین مزروعی و امثالهم تحت پوشش بنیاد شهید است. حاصل این‌ها ]چیست[؟ چقدر تولید دارند؟ و چه می‌کنند؟ حاصل فروش یا اجاره‌ی این‌ها را چه می کند مشخص نیست، ماهم اطلاع دقیقی نداریم!

 

اموال:

 

همه‌ساله میلیون‌ها تومان اموال منقول توقیفی و سرپرستی و مصادره‌ای طاغوتیان، فراریان، بهائیان و یودیان و ... توسط واحد اموال منقول به‌فروش می‌رسد. حاصل فروش چیست؟ و چه می‌کند، فقط خودشان می‌دانند، ماهم نمی‌دانیم.

 

همه‌ساله میلیاردها تومان حاصل فروش اموال مصادره‌ای از خانه، اتومبیل، دفتر، تجارت‌خانه، مغازه، پاساژ تلفن و... می‌شود که توسط واحد فروش فروخته می‌شود و به حساب‌های بخصوصی که آقایان سرداری، سنگانیان و بابایی افتتاح کرده‌اند، واریز می‌شود. حاصل این فروش‌ها چه می‌شود، فقط خودشان می دانند.

 

ولی آنچه مسلم است به حساب بنیاد شهید واریز نمی‌شود و غالبا هم به حساب‌های شخصی واریز می‌شود و با این مباغ در داخل و خارج از کشور سرمایه‌گزاری می‌کنند، ]ولی[ حاصل سرمایه‌گزاری چه می‌شود، باز هم مشخص نیست.

 

آن‌چه مسلم است این است که، این آقایان ادعا می‌کنند حداقل در هر سال همان مبلغی که سرمایه‌گزاری می‌کنند، سود به‌دست می‌آورند. بنابراین باید حاصل فروش همه‌ساله را ضربدر 3 کرد و آن‌وقت به حساب و کتاب نشست.

 

فقط همین امسال ]– سال 1370-[ مبلغی در حدود 12 میلیارد تومان حاصل فروش اموال مصادره‌ای بوده‌است.

 

این‌که این مبالغ چه می‌شود، کجا می‌رود، چگونه هزینه می‌شود، مشخص نیست! فقط سه نفر فوق‌الذکر و آقای کروبی و حاجیه خانم کروبی میدانند و حتی آقای رحیمیان قائم مقام بنیاد هم اطلاعی ندارند.

 

معادن:

 

صدها معدن سنگ و معدن‌های زینتی و ... تحت پوشش بنیاد شهید است.

 

از سرنوشت این معادن فقط آقای سنگانیان اطلاع دارند و حتی آقای کروبی هم اطلاع دقیقی ندارند. با قیمت‌های خنده‌آوری، اجاره می‌دهند و یا تولیدات آن‌ها زا می‌فروشند. افراد بسیاری درصدد اجاره و یا خرید آن‌ها با قیمت‌های بسیار بالاتر، حتی سه برابر و چار برابر هستند، ولیلی به لحاظ منافع شخصی که در این‌گونه اجاره‌هاو ... دارند، مایل به اجاره به این افراد نیستند.

 

این‌که حاصل این تولیدات معدنی چه‌می‌شود، کجا می‌رود، کجا هزینه می‌شود، هیچ‌کس نمی‌داند. آقای سنگانیان در این زمینه فعال مایشاء است.

 

فروش:

 

 

 

تا این اواخر، اموال مصادره‌ای از خانه، منزل، مغازه، دفتر، و... را به طریق عادی و به هرکس که می‌خواستند و به هر قیمتی که مصلحت می‌دانستند، به افراد عادی می‌فروختند یا واگذار می‌کردند. و هیچ ضابطه‌ی خاصی هم نداشتند. ولی اخیرا سعی می‌کنند، از طریق مزایده به‌فروش برسانند.

 

دفتر فروش متولی این اموال است. در همین زمینه‌ها هم حیله و تقلب به‌کار می‌بردند. مثلا اگرچه آگهی مزایده منتشر می‌کنند ولی عملا وضعیتی به‌وجود می‌آورند که کسی در مزایده شرکت نکند یا افراد موفق به بازدید از محل و در نتیجه شرکت در مزایده نمی‌شوند.

 

و یا این‌که فرم‌های آنان به هر نحوی از مزایده خارج می‌شود. و تنها آن افرادی که مایل باشند باقی می‌مانند و فقط نتیجه به آنان برمی‌گردد. از اول سعی می‌کنند که قیمت‌های معینی را به مزایده بگذارند، کارشناسان بخصوصی دارند که هر چه آن‌ها بخواهند، اعلام می‌کنند.

 

فقط یک آمار سرانگشتی و عادی از درآمد حاصل از فروشِ واحد فروش در چند سال گذشته و تطبیق ارقام کارشناسی شده با ارقام واقعی موید این مطلب است.

 

یک آمار ساده نشان می‌دهد که ارزش واقعی املاک فروخته شده چقدر بوده و این آقایان چه‌قدر فروخته‌اند و به چه افرادی فروخته‌اند.

 

لیست این اموال در دادستانی انقلاب موجود است... .

 

به نظر می رسد لازم است نهاد هایی هم چون دادستانی کل کشور و وزارت اطلاعات پیشینه و ساوبق مالی پرونده تخلفات کروبی در بنیاد شهید را بررسی نمایند.