جریان لیبرال در پی آن بود که با دامن زدن به شایعه کشتار دانشجویان, افکار عمومی جامعه را به چالش فراخوانده تا زمینه استمرار تنازعات اجتماعی را با تکیه بر توهم خونخواهی فراهم آورد و بتواند دانشگاه را در مهر ماه 78 آبستن تحولات و کانون انفجار مطالبات قلمداد کند. چنانکه می نویسد: « دانشجویانی که قرار بود با این حوادث مرعوب و ساکت شوند, فعالتر و شجاعتر شدند. دانشگاهها در مهرماه ,78 دانشگاهی قطعا سیاسی تر و فعالتر خواهد شد.»

 

 - «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»- دکتر عبدالرضا داوری/ پس از غائله کوی دانشگاه تهران و آشوبهای خیابانی پس از آن،, تحلیلها و ارزیابی های فراوانی از سوی جریانهای فکری و سیاسی جامعه انتشار یافت که هر یک از منظری ویژه به این برهه زمانی نگریستند، اما در این بین انتشار شماره 55 ماهنامه «ایران فردا» که مجموعه کاملی از آرا و نظرات جریان متمایل به نهضت آزادی را در بر داشته، به ابعاد پنهان و ناگفته هایی از واقعه کوی دانشگاه می پردازد که در آن مقطع زمانی مبنای تحلیل وبررسی جدیدی قرار گرفت.

پیش از پرداختن به ماهیت و محتوای شماره 55 ماهنامه «ایران فردا» ذکر نکته ای لازم به نظر می رسد وآن اینست که جریان لیبرالیسم به عنوان پایگاه داخلی آمریکا از حساسیت ویژه امپریالیسم در خصوص فتح دانشگاهها آگاهی کامل داشته و از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون با جریان سازی حساب شده درصدد برآمد که دانشگاه را از اهداف وآرمانهای انقلاب منحرف سازد. این حرکت در سال 58 وبه شکلی رسمی با ارائه طرح «استقلال دانشگاهها» دنبال شد که به صورت مرموز و موذیانه هدف جدا کردن دانشگاه را از پیکره نظام در دستور کار خود داشت.

جریان لیبرال پس از آنکه در سال 60 ضربات جدی از مردم انقلابیمان دریافت داشت به گوشه انزوا خزید و در این مدت به بازسازی نیروها و کادر خویش پرداخت و از سال 68 و پس از گشایش نسبی در فضای فرهنگی سیاسی جامعه، ارتباطی منسجم و ارگانیک را با بدنه دانشجویی برقرار و تزریق آرمانهای ضدانقلابی را به دانشگاه به طور جدی آغاز کرد که این بار, استحاله درونی دانشگاه و انفکاک میان دانشجویان و ارکان نظام را دنبال می کرد.

با این مقدمه به تحلیل و بررسی شماره پنجاه و پنجم ماهنامه « ایران فردا » پرداخته تا بتوان به نقش پیدا و پنهان جریان لیبرالیسم در پروژه شهید سازی در غائله کوی دانشگاه تهران وقوف یافت.


پیش گویی «ایران فردا» پیش از غائله کوی دانشگاه
آنچه که احتمال ایفای نقش جریان لیبرال و هواداران «نهضت آزادی» را در حوادث کوی دانشگاه افزایش می دهد پیش گویی های خرداد ماه 78 «ایران فردا» و اطلاعاتی است که درخصوص «عزت ابراهیم نژاد» در شماره 55 این نشریه منتشر شده بود. موضوع «ابراهیم نژاد» را در سومین بند مقاله پی می گیریم و در اینجا به دو مورد از پیش گویی های ایران فردا می پردازیم:
مورد اول:
در شماره 54 «ایران فردا» که خرداد ماه 78 انتشار یافت می خوانیم: «تمامیت خواهان در فصل تابستان در اندیشه هستند که با تعطیل شدن دانشگاهها از شر مطبوعات مزاحم خلاص شوند و آنگاه در رکود فعالیت مطبوعاتی با گروههای فشار حرکت دانشجویان را سرکوب کنند. حمله به دانشجویان و جنجال بر سر نفوذ نیروهای ملی مذهبی در میان این تشکلات زمینه سازی روانی هجوم بر این تشکلات را فراهم می کند.» (1)
مورد دوم:
در همان شماره ماهنامه ایران فردا تحلیلی از وضعیت دانشگاهها ارائه می شود که معتقد است:
«ساختار فعلی قشر دانشجو که اکثر آنها را متولدین سال 54 - 55 به بعد تشکیل می دهند و با وقایع اتفاق افتاده در جنگ و شرایط حاکم بر آن زمان آشنایی چندانی ندارند و نیز عده دانشجویان سهمیه از قبیل رزمنده و... در دانشگاهها رو به کاهش است. و با توجه به این که دانشجویان از قشر جوان هستند و از طرف کمیته های انضباطی، حراست دانشگاه و ... تحت انواع فشارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... حتی بر سر جزیی ترین مسایل می باشند در شرایط کنونی کاملا معترض و حتی آماده برخوردند. بنابر این هر نوع برخورد خشن در صورت تعدد و تکرار با پاسخ احتمالا خشن روبرو خواهد شد و تاثیری در جهت هدف خود نخواهد داشت. اگرچه دانشجویان همیشه سعی داشته اند تا در فضای گفتگو و به دور از هرگونه برخورد خشن با جریانات برخورد کنند ولی تضمینی برای ادامه این وضع وجود ندارد... کنترل دانشگاهها از طریق برخورد فیزیکی و اعمال زور... نه تنها در راستای هدف خود راه به جایی نبرده است بلکه در صورت استمرار با ایجاد درگیری و تشنج باعث ایجاد فضای خشونت در دانشگاه و سپس در جامعه می شود.» (2)

آیا موارد فوق بدین معنا نیستند که تحلیلگران «ایران فردا» از واقعه ای خشونت بار در دانشگاه و سپس در جامعه خبر می دهند که قرار است در پی برخورد با مطبوعات و در تابستان به وقوع بپیوندد و با این حساب آیا نمی توان تصور کرد که جریان لیبرال در یک هم پیمانی با عناصر نفوذی در میان مهاجمین به کوی دانشگاه این غائله را طراحی و اجرا کرده است. برای این تحلیل شواهد دیگری نیز می توان ارائه کرد و آن اینکه جریان لیبرال داخلی، فضای پس از دوم خرداد 76 را همچون فضای شوروی سابق در آستانه فروپاشی محاسبه و ارزیابی کرده است و در پی آن با قرار دادن محمد خاتمی در مسیر گورباچف، درصدد برآمده اند که پس از یک آشوب اجتماعی همچون « یلتسین » در صحنه حاضر شده و قدرت را قبضه کنند.

همواره نگرش جریان لیبرال به گروههای افراطی دوم خردادی نیز مانند نگرش آنها به کمونیستهای افراطی شوروی بوده که راه را برای حاکمیت جریان لیبرال و سازشکار یلتسین هموار کردند.

نقش «عزت ابراهیم نژاد» در حوادث کوی دانشگاه
با نام « عزت ابراهیم نژاد » اولین بار در اطلاعیه شورای عالی امنیت ملی و به عنوان تنها مقتول واقعه حمله به کوی دانشگاه, آشنا شدیم. همه اطلاعاتی که از «ابراهیم نژاد» منتشر شد محدود به خدمت وظیفه وی در سپاه و گذراندن ایام تعطیل در کوی دانشگاه بود. تا اینجا مساله غیرعادی بنظر نمی رسید اما ماهنامه «ایران فردا» جزئیات بیشتری را از خاستگاه فکری و نحوه عمل سیاسی وی منتشر کرد که تامل برانگیز بوده و لازم است به طور جدی در محاسبات حادثه کوی دانشگاه مورد توجه قرار گیرد.
به گفته ایران فردا «عزت متولد 1353 بود. سال 71 در رشته حقوق قضایی وارد دانشگاه اهواز شد. بعد از فارغ التحصیلی اش به خدمت سربازی رفت . حدود 7 8 ماهی می شد که در سپاه خدمت می کرد. افسر وظیفه بود. شبهای پنجشنبه و جمعه پیش دوستانش در کوی دانشگاه بود. شب حادثه هم آنجا بوده... عزت در گردهمایی هاو تحصنهای دانشجویی هم شرکت می کرد... آن شب هم به خاطر این که بچه ها در کوی دانشگاه تجمع کرده بودند عزت هم آنجا رفته بود.» (3)

«ایران فردا» در ادامه و به نقل از دوست ابراهیم نژاد می نویسد: «عزت از وقتی به تهران آمد در تجمعها و راهپیماییها خیلی فعالانه شرکت می کرد... در تجمعها و راهپیمایی ها خیلی فعال و همیشه جلوی همه بود. هم من به او می گفتم و هم اکثر دوستانی هم که با او آشنا می شدند می گفتند تو بالاخره با این تحرک و جسارتت کار دست خودت می دهی. در تجمع دانشگاه, پارک لاله یا هر تجمع دیگری در هر جای تهران مثل مراسم مرحوم بازرگان, مرحوم شریعتی، مرحوم طالقانی در همه اینها خیلی فعالانه شرکت می کرد. عزت در درگیریها با گروه فشار همیشه خط مقدم بود... آن شب که به کوی آمده بود به اتاق دوستش رفته بود. فرادی آن روز او را دیدم که با بچه ها آن جلو سنگ می انداخت شعار می داد... با اینکه صورتش را پوشانده بود اما کاملا صورتش را مستتر نکرده بود. عکس روزنامه همشهری روز شنبه 19 تیر هم کاملا نشان می دهد که عزت در خط مقدم دارد با انصار و نیروهای انتظامی برخورد می کند.» (4)

«ایران فردا» به نقل از دوست دیگر « ابراهیم نژاد » یادآوری می کند که وی ظهر روز جمعه «مایاکوفسکی وار»! برای دانشجویان شعر خوانده و به تهییج آنان می پردازد. «اینجا گورستان است» عنوان شعری است که ابراهیم نژاد برای دانشجویان قرائت می کند.» (5)

نکته دیگری که در یادواره ایران فردا جلب نظر می کند بخشهای دیگری از اظهارات دوست «ابراهیم نژاد» است که می گوید: «عقیده و فعالیت سیاسی عزت آنقدر برای او مهم و جدی بود که تمام زندگی شخصی اش را هم در این راه گذاشت. می گفت نامزدم می گوید بالاخره تو باید بین من یا کار سیاسی یکی را انتخاب کنی. من در زندگی دنبال «آرامش» و «امنیت» هستم و عزت صریحا گفته بود سیاست، حرکت و مبارزه تمام زندگی من است. عزت اصلا ترس نداشت، نه تنها خودش همیشه جلو بود بلکه به همه بچه ها آگاهی و امیدواری می داد و می گفت ما باید بالاخره راه خودمان را انتخاب کنیم... نگاهش هم به ادبیات همین ادبیات شورشی بود. از کازانتزاکیس خیلی خوشش می آمد و از شعرهای تند شاملو نیز. او روحیه شورشی داشت.» (6)

با توجه به مطالب فوق این سوال به طور جدی مطرح است که «عزت ابراهیم نژاد» کدامین شیوه را برای حضور در عرصه سیاست انتخاب کرده بود که هزینه های آن «امنیت» زندگی خانوادگیش را به مخاطره افکنده و نامزدش را با نگرانی از آینده روبرو ساخته بود. منظور ابراهیم نژاد از «سیاست» «حرکت» و «مبارزه» چیست. اگر وی با نیت مبارزه و شورش در عرصه سیاست حاضر شده و اگر تحلیلگران حادثه فجیع کوی دانشگاه تهران را توطئه ای بر علیه نظام و انقلاب ارزیابی می کنند و نیز با توجه به اظهارات دوست «ابراهیم نژاد» آیا متصور نیست که وی و دوستان هم پیمان و هم مسلکش حلقه ای از زنجیره این توطئه شوم بوده اند. (7)

مطالب مطروحه در دو بند قبل یعنی «پیشگویی ایران فردا پیش از غائله کوی دانشگاه» و «نقش عزت ابراهیم نژاد در حوادث کوی دانشگاه» و بررسی گذرای گزارش کمیته تحقیق حوادث کوی دانشگاه نشان می دهد که گمانه زنی ها در خصوص نقش آفرینی جریان لیبرال در غائله کوی دانشگاه تهران، مقرون به صحت بوده و جا دارد که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ما پاسخی درخور برای این قبیل پرسشها بیابند، باشد که زوایای تاریک و ابعاد پنهان دیگری از عوامل موثر در شکل گیری فاجعه کوی دانشگاه آشکار گردد.

الف: گمانه زنی در خصوص هم پیمانی نفوذیها در صفوف دانشجویان و مهاجمین به کوی دانشگاه بر اساس گزارش کمیته تحقیق

در گزارش کمیته تحقیق می خوانیم:
«بررسیها نشان می دهد وجود برخی از افراد مشکوک و ماجراجو در دوطرف این حادثه محرز می باشد... کمیته معتقد است فضای قبل از ورود نیروی انتظامی به کوی، فضایی ملتهب، همراه با خستگی و عصبانیت نیروها، بدلیل ردوبدل شدن الفاظ رکیک، درگیری های فرسایشی و غیره و اهانت از سوی عده ای از داخل کوی همراه با فشارها از سوی نیروهای شخصی غیررسمی، فشار روحی و شرایطی نامناسب، برای تدبیر و تصمیم گیری را برای نیرو فراهم آورده بود... برای اعضای کمیته وجود افرادی با لباس شخصی و غیروابسته به نیروهای انتظامی در ماجرای کوی دانشگاه و درگیریهای آن مسلم شده است...»

ب: گمانه زنی در خصوص برنامه ریزی قبلی برای هدف قراردادن چهره هایی مشخص بر اساس گزارش کمیته تحقیق

در گزارش کمیته تحقیق آمده است: «... با توجه به اینکه موضوع تیراندازی از جمله موارد ابهام زا و پراهمیت برای روشن شدن ابعاد قضیه بودن کمیته بخشی از فعالیتهای خود را معطوف به شناسایی عوامل و عناصر مرتبط نمود. بررسیها نشان می دهد در ماجرای کوی سه بار تیراندازی مشکوک رخ داده است. اما به هر حال در شب حادثه هیچ فردی از دانشجویان کشته نشده است. در یک مورد در حدود ساعت 4 صبح در ماجرای ورود به کوی 3 تیر شلیک شده است. و در مورد دوم آقای... از نیروهای شخصی حاضر در صحنه مورد اصابت گلوله قرار گرفته و در مورد سوم در روز جمعه یک افسر پلیس مضروب و لیسانس وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصدوم و پس از انتقال به بیمارستان فوت می نماید.

در مورد اول در بررسی فیلم های واصله به کمیته چهره شخصی که یک کلت در دست دارد و سه تیر شلیک می نماید، مشخص گردید. معاونت اطلاعات ناجا در کمیته حاضر شده و فیلم های یادشده همراه با درخواست پیگیری به ایشان اعلام می گردد. بنا به گزارش واصله از ناجا, تصویر فرد یادشده از فیلم استخراج و نهایتا فرد مذکور در ماجرای یک سرقت مسلحانه بازداشت می گردد. نامبرده فردی است به نام آقای ... که به همراه سه نفر بازداشت می شوند. تحقیقات نشان می دهد جملگی این افراد در ماجرای ورود به کوی شرکت داشته اند. گفتنی است این شلیک ها منجر به مبهم شدن فضا و تحریک بیشتر دانشجویان شده است. نامبرده اکنون برای تحقیقات بیشتر در بازداشت نیروی انتظامی بسر می برد. در مورد دوم با توجه به اینکه آقای... از نیروهای شخصی حاضر در صحنه که مضروب شده است فردی را بعنوان ضارب معرفی نموده است و فرد ضارب نیز پس از مدتی متواری شدن، دستگیر می گردد... گفتنی است با توجه به سوابق آقای ... که در ماجرای درگیری با دو تن از وزرای دولت دارای سابقه بوده و سپس بعنوان عنصر جداشده از یک روه شناخته شده معروف شده است، در صورت کشته شدن وی قطعا موضوع بسیار پیچیده می گردید.

در مورد سوم, حادثه ای که روز جمعه رخ داده بود با مساعدتهای نیروی انتظامی و با تحقیق از شهود و چهره نگاری به شناسایی فرد ضارب نزدیک شده اند نامبرده یک بار در خیابان مشاهده شده که موفق به فرار می گردد.»

با توجه به گزارش کمیته تحقیق و بدون هیچ توضیحی تنها به دو سئوال اکتفا می کنیم: «چگونه است که در حین تیراندازی در حادثه کوی دانشگاه تنها آقای «ک - م» عنصر جداشده از انصار حزب الله قبلا نیز توسط روزنامه صبح امروز اعلام شد که وی از سوی مسعود ده نمکی تهدید به قتل شده است و آقای عزت ابراهیم نژاد از وابستگان نهضت آزادی مورد اصابت قرار می گیرند و آیا این واقعه از یک خودزنی سیاسی برای بهره برداریهای آینده حکایت نمی کند.

جهت گیری و استراتژی جریان لیبرال پس از واقعه کوی دانشگاه

جهت گیری و استراتژی جریان لیبرال را پس از واقعه کوی دانشگاه می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:

الف: پیوندزدن روز 18 تیر با 16 آذر

جریان لیبرال با تحریف تاریخ و سواستفاده از حافظه تاریخی دانشجویان و دانشگاهیان درصدد برآمد که حادثه 18 تیر 78 کوی دانشگاه را همطراز و همگون با 16 آذر 32 دانشکده فنی معرفی کرده تا بتواند در این بین نظام مقدس جمهوری اسلامی را در اذهان دانشجویان با رژیم ستمشاهی تطبیق داده و با زیرسئوال بردن مشروعیت نظام حرکت دانشجویی را به سمت تضاد و برخورد با نظام سوق دهد.

این جهت گیری تبلیغاتی در شماره 55 ماهنامه ایران فردا به نحوی چشمگیر و پردامنه پی گیری شده بطوریکه در تمامی مقالات مربوط به واقعه کوی دانشگاه, مبنا و اساس تحلیل نویسندگان را تشکیل داده است. اما مانع جدی که در این مسیر قرار دارد تناقضی است که «ایران فردا» نسبت به آن تغافل نموده بود.

دانشگاه ما بخوبی می داند که پس از واقعه 16 آذر 32 دانشکده فنی مهاجمان به دانشگاه از سوی محمدرضا پهلوی مفتخر به دریافت پاداش و ترفیع شدند و فرمانداری نظامی تهران نیز با «لجام گسیخته» خواندن دانشجویان حمله به دانشکده فنی را به مهر تایید و تکریم مزین کرد، حال آنکه حمله به کوی دانشگاه تهران در 18 تیر 78 از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان جنایت معرفی شد و همه ارکان نظام از صدر تا ذیل آنرا محکوم کرده و عاملان آن نیز مجازات شدند.

جریان لیبرال, غافل از سطح آگاهی و تعهد دانشگاهیان و دانشجویان، بی شرمانه به حربه «فریب» و «تحریف» متوسل شده است و خوش خیالانه می پندارد که دانشگاه انقلابی ما با طناب پوسیده لیبرالیسم به سیاه چال امپریالیسم سقوط خواهد کرد.

جریان لیبرال هرگز ارتباط عاطفی عمیق میان دانشجویان آسیب دیده و مقام معظم رهبری را در محاسبات و معادلات خود وارد نکرده و از وجود چنین ارتباطی برآشفته و به دانشجویان سیاست « قهر » با ارگان نظام را توصیه می کند. (8)

ب: به پرواز درآوردن «پرنده ثار» بر فراز جامعه

«پرنده ثار بر بالای کوی دانشگاه» عنوان یکی از مقالات مفصل شماره 55 ماهنامه ایران فرداست. پرنده ثار موجودی افسانه ایست که اعراب جاهلی معتقد بودند هنگامی که فردی از قبیله آنها کشته می شود «روح او بصورت پرنده ای ضجه کنان شب و روز در پیرامون قبیله و دور سر یکایک جوانهای قبیله و زن و مرد قبیله می چرخد و ضجه می کشد و شکنجه می بیند و فریاد می کشد و افراد قبیله اش را به انتقام می خواند و این مرغ, این پرنده, آرام نمی گیرد تا وقتی انتقامش از دشمن گرفته شود.» (9)

با این توضیح مختصر, مشخص است که «ایران فردا» کدامین هدف را دنبال می نمود. جریان لیبرال در پی آن بود که با دامن زدن به شایعه کشتار دانشجویان، افکار عمومی جامعه را به چالش فراخوانده تا زمینه استمرار تنازعات اجتماعی را با تکیه بر توهم خونخواهی فراهم آورد و بتواند دانشگاه را در مهر ماه 78 آبستن تحولات و کانون انفجار مطالبات قلمداد کند. چنانکه می نویسد: «دانشجویانی که قرار بود با این حوادث مرعوب و ساکت شوند فعالتر و شجاعتر شدند. دانشگاهها در مهرماه 78 دانشگاهی قطعا سیاسی تر و فعالتر خواهد شد.» (10)

در اینجا هوشیاری دانشجویان مسلمان و انقلابی و آگاهی بخشی نسبت به تحولات جاری کشور این حربه را نیز بی اثر ساخته و جریان لیبرال را از اهداف خویش دور ساخت. دانشجوی مسلمان ایرانی که در عهد خویش با امام و رهبری تردید ندارد، خواسته ها و مطالبات خویش را در چارچوب نظام اسلامی دنبال کرده و در دام فریب دشمنان گرفتار نمی آید و خوب می داند لیبرالهایی که امروز سنگ دانشجو را بر سینه می کوبند، دیروز و در واقعه تاریخی فتح لانه جاسوسی دانشجو را در خط شیطان و حرکت دانشجویی را ضد ملت می دانستند.

و سر آخر اینکه جریان خروشان انقلاب اسلامی هرگز در برابر کید و مکر دشمنان توقف و انحراف نمی یابد. و چنین وقایعی جز به تناورشدن نظام اسلامی و روسیاهی دشمنانش نمی انجامد.

پی نوشتها

1 ماهنامه ایران فردا, شماره 54 صفحه 41
2 همان صفحه 53 و 45
3 ماهنامه ایران فردا شماره 55 صفحه 8
4 همان صفحه 9
5 همان صفحه 11
6 همان صفحه 10
7 شواهد حاکی از آنست که «ابراهیم نژاد» از فاصله ای نزدیک مورد اصابت گلوله کلت مشکوک قرار گرفته که نشان می دهد احتمالا از قبل شناسایی شده است. در این صورت ضارب وی با یک تیر دو نشان زده است هم اطلاعات ابراهیم نژاد از عناصر پشت پرده واقعه کوی از بین رفته و هم یک جنازه برای پروژه «پرنده ثار» تولید شده است! این مساله احتمال هم پیمانی عناصر نفوذی در میان دانشجویان و مهاجمین به کوی دانشگاه را افزایش می دهد.
8 روزنامه نشاط, 78,5,14 .
9 ماهنامه ایران فردا شماره 55 صفحه 36
10 ماهنامه ایران فردا شماره 55 صفحه 36


__________________________________________
* این مقاله در تاریخ 2/6/1378 به همین قلم در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده بود

منبع: دولت بهار