اين روزنامه چنانكه در شناسنامه آن قيد شده، در سال ۱۹۷۸ توسط هشام و محمدعلى حافظ تأسيس شد. براى مدتها سردبيرى آن با "عبدالرحمان راشد" نويسنده صاحبنام و نكتهسنج سعودى بود.
البته سعوديها در راهاندازي مؤسسات بزرگ رسانهاي فاقد هر گونه تجربهاي بودند. در پايان دهه 70 كه استارت ورود شاهزادگان سعودي به بازار پيچيده خبري زده شد، فقط 2 كشور مصر و لبنان از فضاي رسانهاي پويا برخوردار بودند. ضمن آن كه فضاي بسته فرهنگي و سياسي عربستان و شبه جزيره، محيطي مستعد براي اين قبيل فعاليتها نبود. اين عوامل همگي موجب شد تا كليه امور مربوط به سازماندهي، تأمين نيروي انساني و بازاريابي در نقاطي خارج از شبه جزيره انجام پذيرد.
به طور طبيعي، در ورود به دنياي رسانه، سعوديها به همان منابعي تكيه كردند كه تجربه حكومتراني خويش را از آنجا اخذ كردهاند. ستاد مركزي الشرقالاوسط لندن انتخاب شد و بزرگترين نشريه عربي از همان ابتدا به عنوان يك مؤسسه مشترك سعودي- انگليسي به ثبت رسيد. اين تنها وجه پيوند رسانه مادر سعوديها به انگليس نبود، الشرق الاوسط در اسلوب و تكنيكهاي كار خويش نيز از رسانه متروپل لندن يعني سرويس جهاني بيبيسي الگوبرداري كرد. چنانكه الشرقالاوسط اولويت سياستهاي خبري خويش را بر همان مبنايي استوار كرد كه رسانههاي لندن تعقيب ميكنند؛ يعني پوشش مسائل بينالمللي، بهويژه امور جهان عرب و خاورميانه آن هم با به خدمت گرفتن شماري از افراد سياسي و صاحب شهرت در محافل سكولار و روشنفكر منطقه.
البته چنان كه گذشت، زمان نشان داد الشرقالاوسط يك نقطه عزيمت براي شاهزادگان جوياي نام سعودي بود. با افزايش درآمدهاي افسانهاي سعوديها از نفت، امراي اين كشور به سمت تكثير و تأسيس مؤسسات و نشريات ديگر رفتند. در صدر برنامهريزيهاي تبليغاتي پادشاهي سعودي، شاهزاده سلمانبنعبدالعزيز برادر پادشاه و امير رياض قرار داشت. او طرح موسوم به "كورپوريشن رسانهاي عربستان" را دنبال كرد و همه امور الشرقالاوسط را به مؤسسه موسوم به "پژوهش و بازاريابي سعودي" واگذار كرد كه تحت كنترل سلمانبنعبدالعزيز اداره ميشود اما اداره اجرايي آن به "عزامبنمحمد الدخيل" سپرده شده است.
شاهزاده سلمان پس از الشرقالاوسط، دومين تجربه راهاندازي رسانهاي مكتوب را آزمود كه نام "الحيات" را به خود گرفت. او كل پروژه تأسيس الحيات را به مرد كهنهكار روزنامهنگاران لبنان يعني جهاد الخازن واگذار كرد كه با سرمايه اوليه 200 ميليون دلار درصدد برآمد تا همه نخبگان مطبوعاتي عرب را به اين روزنامه جذب كند.
از همين رو، برخي ناظران بر اين باورند كه الگوي فعاليت سعوديها در عرصه رسانهاي و سيستم جذب و نفوذ آنها شباهت زيادي به سياست تبليغي لابيهاي يهود دارد و شاهزادگان سعودي در بهكار گماردن نخبگان رسانهاي تا حدي از تجربه رسانهاي لابي يهودياني كه بنيادها و مؤسسات عظيم فرهنگي و فكري را تحت كنترل گرفتند، بهره جستند. البته تفاوت كار سعوديها با يهوديان اين است كه جامعه ثروتمندان يهودي در غرب، علاوه بر ابزار سرمايه و تكنولوژي، تخصصها و مهارتهاي لازم براي اداره اين نهادهاي افسانهاي را دارند و طي چند دهه توانستهاند علاوه بر تربيت نيروهاي نخبه در اين زمينه، حوزه رسانهها از سينما و تلويزيون تا مطبوعات، قرق كنند، اين در حالي است كه شاهزادگان سعودي در اين زمينه فاقد هر گونه انديشه و تجربه بودند لذا ناگزير شدند بر حمايت و هدايت اكيپهاي رسانهاي انگليس تكيه كنند. با كمك بيدريغ بريتانيا بود كه روزنامههاي نوپايي چون الشرقالاوسط و الحيات توانستند در ميان روزنامههاي سرشناس بينالمللي جا خوش كنند و همزمان در 4 كشور و 12 شهر جهان منتشر شوند. اين نوع ارتباطات پيچيده در دوره تأسيس رسانههاي سعودي زمينهساز پيوندهاي ديگري ميان تحريريه و تيم گردانندگان اين نشريات با شبكههاي رسانهاي غرب شد. اين همسويي نانوشته را اكنون بهروشني ميتوان در خبرها و نگاه يكساني كه بر شبكههاي خبري تحت امر سعوديها با رسانههايي چون بيبيسي يا سيانان جاري است، مشاهده كرد. البته به طور رسمي، الشرقالاوسط با شماري از نشريات امريكایی مانند واشنگتنپست، يو.اسايتودي و... رابطه خواهرخواندگي دارد.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو