یک اندیشکده آمریکایی به دولت اوباما پیشنهاد داد که فشارهای اقتصادی بر ایران و تحریم‏ها در زمینه سرمایه گذاری‏ها، تجارت بین‌المللی و درآمدهای خارجی افزایش دهد تا ایران را وادار به سازش نماید.

جمعی از کارشناسان و مدیران ارشد اندیشکده «علوم و امنیت بین المللی» ازجمله «دیوید آلبرایت»، «مارک دوبوویتز»، «اورد کیتری»، «لئونارد اسپکتور» و «مایکل یاف» طی مقاله‏ای به بررسی و ارزیابی سیاست‏های آمریکا درقبال خاورمیانه در زمینه منع گسترش تسلیحات هسته‏ای و کشتارجمعی پرداختند. فارس به دلیل اهمیت این مطلب خلاصه اجرایی آن را منتشر می‏کند که بخش نخست آن در ادامه می آید:

عواملی که ضرورت اتخاذ چنین رویکردی را دوچندان می‏سازند عبارتند از: خطر گسترش سلاح‏های هسته‏ای از جانب ایران، وجود تسلیحات شیمیایی قابل توجه در سوریه، چالش‏های ایجاد شده توسط انقلاب‏ها در جهان عرب، افزایش احتمال استفاده مکرر از تسلیحات کشتار جمعی در خاورمیانه، برخورداری چندین کشور در خاورمیانه از تسلیحات کشتارجمعی و تنش‏ها و بی ثباتی‏های امنیتی درمنطقه.

دولت آمریکا طی چند سال اخیر با سرمایه گذاری‏های قابل توجه در زمینه گسترش استراتژی‏های نظامی، سیاسی و اطلاعاتی، تلاش کرده است تا با هرگونه گسترش تسلیحات کشتارجمعی درخاورمیانه مقابله کند. معاهده‏های مرتبط، مذاکرات دیپلماتیک، شورای امنیت سازمان ملل، ائتلاف‏ها، تحریم‏های یک جانبه، سیاست‏های استراتژیک تجاری و اقدامات نظامی، همگی نقش موثری را در این زمینه ایفا می‏کنند. قابلیت‏های اطلاعاتی آمریکا و متحدانش از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا آمریکا می‏تواند از این طریق از فعالیت‏های مشکوک در خاورمیانه آگاهی یافته و درصدد مقابله با آن‏ها برآید.

دراین مقاله به بررسی و ارزیابی سیاست‏های آمریکا در زمینه منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی که منجر به ایجاد تغییراتی محسوس درخاورمیانه خواهند شد پرداخته می‏شود و هم‏چنین توصیه‏هایی جامع و کارآمد به منظور ارتقاء استراتژی‏های آمریکا در زمینه دستیابی به اهداف خود در رابطه با منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی درخاورمیانه نیز ارائه خواهد شد.

تلاش‏های آمریکا به منظور ترویج اصول منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی درمیان دولت‏های خاورمیانه، جوامع مدنی و سایر متحدانِ منطقه‏ای، نیازمند برنامه‏هایی کارآمد و سرمایه گذاری‏هایی عظیم است. اخیراً موانع موجود در زمینه اختصاص بودجه‏های وزارت دفاع آمریکا برای طراحی و اجرای چنین برنامه‏هایی درخاورمیانه برداشته شده است و درنتیجه آمریکا می‏تواند فعالیت‏های خود را در این ناحیه استراتژیک از جهان گسترش دهد.

در ادامه این مقاله، توصیه‏ هایی جامع در زمینه چگونگی گسترش اقدامات آمریکا به منظور همکاری با دولت‏های خاورمیانه و سایر متحدان منطقه‏ای در رابطه با افزایش ظرفیت‏ها و مسئولیت پذیری آن‏ها در زمینه منع گسترش تسلیحات کشتارجمعی را مشاهده می‏کنید.

1. برنامه هسته‏ای ایران

ایران تاکنون مهم‏ترین چالش در زمینه گسترش تسلیحات هسته‏ای را برای آمریکا و جامعه بین المللی ایجاد کرده است. پیشرفت و ادامه برنامه هسته‏ای ایران به عنوان نقض قطعنامه‏های شورای امنیت، تهدیدی برای امنیت و صلح بین المللی، تضعیف معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‏ای و خطری برای گسترش تسلیحات کشتارجمعی درمنطقه محسوب می‏شود. ایالات متحده به همراه سایر اعضای دائم شورای امنیت (چین، فرانسه، روسیه، انگلیس و آلمان) تاکنون مذاکراتی را با ایران در زمینه محدود ساختن فعالیت‏های هسته‏ای این کشور انجام داده‏اند. پس از برگزاری چندین دور از مذاکرات، نتایج مثبتی در این زمینه حاصل نشده است. انتظار می‏رود که دور بعدی مذاکرات در اوایل سال 2013 صورت پذیرد.

* گام‏های بعدی در زمینه تحریم‏های اقتصادی

تحریم‏ها تاکنون در زمینه متقاعد ساختن رهبر ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منظور موافقت با محدود ساختن فعالیت‏های هسته‏ای کشور و ایجاد یک ماهیت صلح آمیز برای برنامه هسته‏ای ایران، موفق عمل نکرده‏اند. سه دوره مذاکرات ناموفق دراستانبول، بغداد و مسکو به همراه جلسات متعدد دیگر بیانگر این است که آمریکا و متحدانش هنوز از توانایی وادار ساختن ایران به منظور پایبندی به تعهدات بین المللی خود برخوردار نیستند.

ما معتقدیم که آمریکا و متحدانش باید پیش از دستیابی ایران به «قابلیت حیاتی»، فشارها و تحریم‏های اقتصادی علیه این کشور را به حداکثر برسانند. منظور از «قابلیت حیاتی»، مرحله‏ای است که ایران پیش از آگاهی آژانس بین المللی انرژی اتمی یا سرویس‏های اطلاعاتی غربی، به میزان اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب هسته‏ای دست یابد.

تحلیل‏گران ما سرعت دستیابی ایران به اورانیوم مورد نیاز برای ساخت بمب را به دقت مورد بررسی قرار می‏دهند؛ زیرا به محض رسیدن ایران به چنین مرحله‏ای، جلوگیری از گسترش برنامه‏های نظامیِ این کشور به امری بسیار دشوار تبدیل خواهد شد. در واقع روند تولید چاشنی‏های سلاح‏های هسته‏ای و ساخت بمب، در تأسیساتی کوچک و مخفی نیز قابل اجرا است.

اوباما نیز توجهی ویژه به مرحله‏ای دارد که طی آن برنامه هسته‏ای ایران آنقدر پیشرفت کرده است که دیگر امکان پیش بینی به موقعِ زمانِ دستیابی ایران به بمب هسته‏ای وجود ندارد. اوباما درمناظره نهایی انتخاباتی خود درسال 2012 اظهارداشت: «زمان به سرعت درحال سپری شدن است. ما به ایران اجازه شرکت در مذاکراتی بی‏حاصل را نمی‏دهیم. من تاکنون موضع گیری‏های صریحی را در این زمینه اتخاذ نموده‏ام. همان طور که می‏دانید، به دلیل فعالیت‏های مخفیانه ایران، ما قادر به مداخله به موقع به منظور متوقف ساختن برنامه هسته‏ای این کشور نیستیم و زمان نیز برای ما به سرعت درحال سپری شدن است».

با توجه به روند کنونی برنامه هسته‏ای ایران، تخمین زده می‏شود که ایران تا اواسط سال 2014 می‏تواند به قابلیت حیاتی دست یابد. درواقع، زمان دستیابی ایران به این قابلیت حیاتی، به چگونگی گسترش برنامه هسته‏ای این کشور بستگی دارد. عواملی که روند پیشرفت برنامه هسته‏ای ایران را تسریع می بخشند عبارتند از: افزایش درصد اورانیوم غنی شده ایران از بیست درصد به شصت درصد، وجود تأسیسات مخفی غنی سازی اورانیوم در ایران و سایر توسعه‏ها در زمینه افزایش تولید پلوتونیوم.

عواملی که منجر به تأخیر در روند پیشرفت برنامه هسته‏ای ایران می شوند نیز عبارتند از: حمله سایبری دیگری مشابه با استاکس نت به برنامه هسته‏ای ایران و مشکلات غیرمنتظره در روند توسعه سانتریفیوژهای ایران. با توجه به این مسائل، لازم است تا آمریکا برنامه‏های خود در این زمینه را برمبنای دستیابی ایران به قابلیت حیاتی در اواسط سال 2014 پایه ریزی کند.

با بررسی این ابهامات و با توجه به اظهارات نخست وزیر اسرائیل مبنی برامکان دستیابی ایران به قابلیت حیاتی تا پیش از تابستان 2013، ما معتقدیم که تشدید تحریم‏ها باید هرچه سریعتر عملی شود. به هیچ وجه نمی‏توان فهمید که آیا مقامات ایران قصد خاتمه دادن به بلند پروازی‏های هسته‏ای خود را دارند یا خیر. به نظر می‏رسد که ایران به رغم فشارهای اقتصادی ناشی از اعمال تحریم‏ها، هم‏چنان به فعالیت‏های غنی سازی خود ادامه خواهد داد. به منظور افزایش شانس موفقیت آمیز بودن تحریم‏ها، باید تشدید فشارهای اقتصادی برای متوقف ساختن برنامه هسته‏ای ایران را با جدیت بیشتری دنبال کنیم.

در واقع، فشارهای اقتصادی در صورتی می‏توانند کارساز باشند که حداقل شش ماه پیش از دستیابی ایران به قابلیت حیاتی، به بالاترین حد ممکن خود برسند. تأثیر روانی فشارهای اقتصادی به منظور نفوذ در نظام سیاسی ایران نیاز به زمان دارد، اما حکومتی که تنها چند هفته با دستیابی به اهداف هسته‏ای خود فاصله داشته باشد، قطعاً با این فشارها مقابله خواهد کرد.

شدت این فشارهای اقتصادی تا چه میزان باید باشد؟ درسال 2009، هیلاری کلینتون با تحریم‏هایی فلج کننده ایران را تهدید کرد. با این حال، این تحریم‏ها تاکنون فلج کننده نبوده‏اند و هم‏چنین نتوانسته‏اند ایران را به اجرای قطعنامه‏های شورای امنیت ملزم کنند. آمریکا باید تشدید تحریم‏ها را تا زمانی ادامه دهد که تأثیرات منفی آن مانند محدود ساختن درآمدهای خارجی ایران و کاهش ارزش پول این کشور، رهبران ایران را وادار سازد تا ماهیت برنامه هسته‏ای خود را تغییر دهند.

آمریکا جهت به حداکثر رساندن فشارهای اقتصادی بر ایران باید تحریم‏ها را در زمینه سرمایه گذاری‏ها، تجارت بین المللی و درآمدهای خارجی افزایش دهد. این تحریم‏ها قطعاً تأثیرات قابل توجهی بر روند سرمایه گذاری‏ها، نرخ تورم، ارز و ثبات اقتصاد کلان خواهند داشت و درنتیجه دولت ایران را وادار به سازش در مذاکرات خواهد کرد.

به حداکثر رساندن فشارهای اقتصادی، تضمین عدم ساخت بمب هسته‏ای و دستیابی به یک تفاهم نامه در زمینه پایان دادن به بحران هسته‏ای ایران، نیازمند اتخاذ گام‏های موثری هستند:

الف. تحریم‏های کنونی علیه ایران باید با شدت بیشتری دنبال شوند.

ب. درصورت عدم پایبندی ایران به قطعنامه‏ های شورای امنیت، آمریکا باید قصد خود از اعمال تحریم‏ها به منظور ایجاد فشارهای اقتصادی و محدود ساختن سرمایه گذاری‏ها و تجارت بین المللی ِایران را صریحاً اعلام کند. دولت آمریکا می‏تواند با اعمال تحریم‏های ثانویه علیه شرکت‏های خارجی، آن‏ها را به منظور متوقف ساختن تجارت خود با ایران و محدود ساختن سرمایه گذاری‏ها دراین کشور تحت فشار قرار دهد.

ج. اگر آمریکا فعلاً تمایلی به تشدید تحریم‏ها و تحت فشار قرار دادن بیشترِ اقتصاد و تجارت ایران ندارد، باید حداقل به مسائل زیر توجه داشته باشد:

• بررسی مکانیزم‏هایی که منجر به کاهش تجارت با ایران می شوند؛

• گسترش تحریم‏های ثانویه آمریکا علیه بخش‏هایی از اقتصاد ایران؛

• اعمال تحریم‏های ثانویه علیه اشخاص و شرکت‏های وابسته به ایران که نام آن‏ها در فهرست وزارت خزانه‏داری آمریکا در رابطه با اتباع تحت تحریم ویژه وجود دارد؛

• گسترش تحریم‏ها علیه بخش انرژی ایران به منظور کاهش صادرات گاز طبیعی این کشور؛

• تقویت بخش 1245 از لایحه اختیارات دفاع ملی آمریکا که برمبنای آن کشورهایی که به طور مداوم به واردات نفت خام از ایران می پردازند، درصورت کاهش واردات خود، دیگر تحت تحریم قرار نخواهند داشت؛

• افزایش تحریم‏های بیمه‏ای علیه ایران؛

• تحت تحریم قرار دادن شرکت‏هایی که با موسسات مالی ایرانی همکاری می‏کنند و یا از دارایی‏های دولت و سپاه پاسداران ایران حفاظت می‏کنند؛

د. اطمینان حاصل کردن از این موضوع که مبادا اعمال تحریم‏ها علیه ایران منجر به جلوگیری از ارائه کالاهای اساسی مانند دارو به این کشور شود.

طبق قانون تقویت صادرات و اصلاح تحریم‏های تجاری، تحریم‏های آمریکا علیه ایران نباید از صادرات محصولات کشاورزی، دارو و تجهیزات پزشکی به این کشور جلوگیری کند. به رغم تأکید بر افزایش تحریم‏ها علیه تجارت ایران، این مقاله با اعمال تحریم‏ها در زمینه ارائه کالاهای اساسی به ایران مخالف است.

نگرانی‏هایی در زمینه تأثیرگذاری تحریم‏های آمریکا بر روند ارائه کالاهای اساسی به ایران وجود دارد. به رغم تحریم‏های آمریکا علیه ایران، صادرات کالاهای اساسی از آمریکا به ایران درسال 2012 افزایش چشم‏گیری داشت. در واقع آمریکا باید تمام تلاش خود را انجام دهد تا از تأثیرات منفی تحریم‏ها بر روند ارائه کالاهای اساسی به ایران جلوگیری به عمل آورد.

طبق لایحه اختیارات دفاع ملی برای سال مالی 2013، کنگره آمریکا باید رئیس جمهور را وادار سازد تا فهرستی از اشخاص یا شرکت‏های ایرانی که در منحرف ساختن روند ارائه کالاهای اساسی از قبیل محصولات کشاورزی، غذا، دارو و تجهیزات پزشکی به ایران مشارکت دارند تهیه نموده و هم‏چنین شرکت‏هایی که از درآمدهای حاصل از فروش این کالاها به ایران سوء استفاده می‏کنند را نیز تحت تحریم قرار دهد. طبق گزارشات، دولت ایران تلاش می‏کند تا دسترسی مردم خود به چنین کالاهای وارداتی را محدود سازد.