بخشي از نگراني سران اصلاحات از آگاهي مردم، به دليل ارتباط آنها با افرادي مانند جرج سوروس است
اخيراً جلسه‌اي با حضور تعدادي از نامزدهاي اصلاح‌طلب شهرهاي مختلف كه شانس رأي آوردن بالايي در انتخابات دارند...

در اخبار چند روز گذشته كه در رسانه‌ها منتشر شد، آمده بود: «اخيراً جلسه‌اي با حضور تعدادي از نامزدهاي اصلاح‌طلب شهرهاي مختلف كه شانس رأي آوردن بالايي در انتخابات دارند، در بنياد باران تحت مديريت سيدمحمد خاتمي برگزار شده و به نامزدهاي موردنظر تأكيد شده است كه با چراغ خاموش وارد عرصه رقابت‌ انتخابات شوند.» بحث ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات با استراتژي چراغ خاموش البته موضوع تازه‌اي نيست و بسياري از سياسيون از مدت‌ها پيش نسبت به اين موضوع هشدار داده بودند. اين هشدار نه از بابت ورود اصلاح‌طلبان به انتخابات كه از بابت ورود عده‌اي به محدوده خانه ملت به حالت سينه‌خيز است كه نگراني‌هايي را براي دلسوزان انقلاب و نظام ايجاد كرده است زيرا انتخاب استراتژي چراغ خاموش توسط اصلاح‌طلبان براي ورود به مجلس كه مي‌توان آن را به حركت به حالت سينه‌خيز تشبيه كرد، اين واقعيت را القا مي‌كند كه عده‌اي در حال پنهان كردن خود پشت پوشش‌هاي ساختگي هستند تا پس از رسيدن به مقصد، حمله را آغاز كنند چراكه هميشه پس از ورود عده‌اي به يك محدوده به صورت سينه‌خيز و پنهاني، بايد منتظر حمله‌اي باشيم و اين يك سبك جنگيدن است در طول مراحل نبرد.
ميل اصلاحات از دانستني‌هاي مردم
اما در اين شرايط كه اصلاح‌طلبان براي ورود به خانه ملت با استراتژي چراغ خاموش و پنهانكاري اصرار دارند، بايد ملاحظه شود كه اين روش بر اساس نظريات ساخته و پرداخته شده در دايره اصلاحات خصوصاً در طول سال‌هاي قدرتمندي آنان، چقدر صحيح و موردتأييد است؟
يكي از مواضع محكم اصلاح‌طلبان و خصوصاً شخص خاتمي در دوران رياست جمهوري تأكيد بر اين اصل بود كه «دانستن حق مردم است». آنان با تأكيد بر اينكه ما هيچ چيز پنهان از مردم نداريم و هر چه مي‌گوييم و انجام مي‌دهيم همان است كه مردم مي‌شنوند و مي‌بينند، مدام بر اين نكته پافشاري مي‌كردند كه «دانستن حق مردم است». بعد از انتخابات نهم رياست جمهوري و شكست سخت حاميان دوم خرداد نيز اين ژست‌هاي مردم گرايانه ميان اصلاح‌طلبان ادامه داشت و پس از انتخابات دهم و در دو سال اخير و در اوج فتنه نيز آنان مدام در بوق و شيپور به بهانه ابراز هر دروغي مي‌گفتند:«دانستن حق مردم است.»
حال اگر به همان دوران رياست جمهوري خاتمي و احوالات اصلاحات بعد از آن ايام بازگرديم و بخواهيم ميزان پايبندي اصلاح‌طلبان به اين شعارها را بسنجيم، به خوبي خواهيم ديد كه آنها در هر برهه‌اي دانستن براي مردم را در حيطه خواست‌ها و منافع خود تعريف مي‌كنند و در واقع دانستن آن بخش از مسائلي را كه به زيان جريانات سياسي مقابل خود مي‌ديدند، حق مردم مي‌دانستند و البته در اين حيطه دانستن هر دروغي را هم حق مردم مي‌دانند و از اين بابت است كه در فتنه ۸۸ هر دروغي را مي‌بافتند و آن را به خورد حاميان خود مي‌دادند!
خاموش كردن چراغ مجلس با روشن كردن مواضع تند اصلاحات
اكنون در اين شرايط انتخاباتي اگر فرض را بر صحت ادعاي اصلاح‌طلبان مبني بر «دانستن حق مردم است» بگيريم، چند سؤال در خصوص استراتژي چراغ خاموش برخي از اصلاح‌طلبان براي ورود به مجلس پيش مي‌آيد:
۱- چرا در اين شرايط سعي در پنهان كردن ذات اصلاح‌طلبي خود داريد؟ آيا در ماهيت اصلاح‌طلبي زائده‌اي قرار دارد كه مردم فقط در صورت ندانستن آن به نمايندگان اين طيف سياسي رأي مي‌دهند؟
۲- اگر شرايط را بهانه كنند و بگويند كه به اجبار بايد چنين استراتژي را برگزينيم باز اين سؤال پيش مي‌آيد كه اگر به اصلاحات اطمينان كامل داريد و خود را در مسير اهداف نظام و انقلاب مي‌دانيد، چطور است كه به واسطه شرايط سعي در پنهان كردن خود پشت تابلوي ديگري داريد و آيا اين عدول آشكار از مواضع اصلاح‌طلبي و فريب مردم در آگاهي و دانستن نيست؟
۳- اگر براي ورود به خانه ملت، نيت خير داريد و قصد شما تصويب قوانين مفيد و مؤثر براي كشور است، آيا شايسته است كه از الان با خاموش كردن چراغ اصلاح‌طلبي خويش، حق دانستن درباره شناسنامه كاري خود را از مردم سلب كنيد تا با فريب عده‌اي از مردم موفق به حضور در مجلس شويد و بعد از آن، قصد خاموش كردن چراغ مجلس را با روشن كردن مواضع تند اصلاحات داشته باشيد؟
سينه‌خيز سياسي به سمت مجلس براي پيگيري اهداف فتنه
اما در وراي اين مسائل، واقعيت اين است كه اصلاح‌طلبان با اتخاذ استراتژي چراغ خاموش و حركت سينه‌خيز به سمت خانه ملت، در درجه اول قصد پنهان كردن سابقه خود را در برابر تنفر ملت از مواضع تند اصلاحات‌ دارند زيرا طبيعي است كه اگر مردم از سابقه افرادي نظير سيد محمد خاتمي كه امروز داعيه ليدري جريان اصلاحات را دارد، آگاه شوند و در اين باره از ديدار وي با جورج سوروس يعني همان شخصي كه امروز مردم امريكا در جنبش اعتراضي وال استريت وي را در دسته يك درصدي‌ها مي‌دانند، مطلع شوند و نيز درباره سابقه برخي از اصلاح‌طلبان در قضاياي فتنه ۸۸ و دريافت كمك‌هاي مالي خاتمي براي كمك به فتنه بدانند و اسناد آن را مشاهده كنند، معلوم است كه ديگر اصلاح‌طلبان رأيي در انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي نخواهند داشت. از اين بابت است كه عده‌اي از اصلاح‌طلبان پيوند خورده با فتنه‌گران امروز براي ورود به مجلس مجبورند خود را پشت نقاب ديگري نشان دهند تا بدين ترتيب و با سينه‌خيز سياسي اگر توانستند خود را به صحن مجلس برسانند، آنگاه اهداف خود را پيگيري و فتنه را در مسير ديگري احيا كنند.