نامه همسر یک آزاده به همسر تاج زاده :
خانم آقای تاج زاده! دلم برایتان سوخت

شما گمان می کنید چند نفر از این مردم شریف و غیرتمند عریضه های شما را می خوانند ؟

خانم محتشمی پور

سلام

مدتی است که نامه های شما را خطاب به دادستان تهران می خوانم ، امروز عریضه هجد هم و نوزدهم را خواندم ، اگر قلم خودتان باشد قلم خوبی دارید اما خوبتربود اگر خوبی از آن تراوش می کرد، اگر به محضرشما جسارت نباشد می خواهم بگویم بی انصافی درقلم شما موج می زند شما درعریضه های خود به دروغ چنان فضای سیاه ووحشت باری اززندان و زندانبان درجمهوری اسلامی ترسیم می کنید که عزیزان آزاده ما ازجمله همسر زجرکشیده من چنین تصویری از سیاه چالهای صدام ارائه نمی کنند و من مطمئنم خود شما نیزهنگام نوشتن این عریضه ها احساس خوبی نداری چون می دانی به ناحق می نویسی و تهمت می زنی چرا که من خود ازقول آقای رمضان زاده ، سعید شریعتی ، عطریانفر، ابطحی و حجاریان خوانده بودم که ازرفتار انسانی بازجویان و زندانبانها تعریف وتمجید کرده بودند اما شما خلاف آنها می نویسی هرچند که درعریضه هجدهم تلویحاً سیاه نمائی های قبلی خود را رد کرده ای آنجا که نوشته ای « ازنظر من هرکسی که در بازداشت همسرم چه در دوره اول و چه اکنون دخیل بوده شکنجه گراست شکنجه که شاخ و دُم ندارد» من گمان می کنم این جمله همان ندای وجدان است که درقلمتان تبلور یافته و ناخواسته ابراز گشته است ندائی که مطمئناً همواره از درونتان شما را مورد خطاب قرار می دهد و می گوید خانم محترم سعی کن درهر شرائطی انصاف را رعایت کنی و شاید این آیه را به یاد شما می آورد که « لایجرمنکم شنئان  قوم ان لا تعدلوا اعدلو هو اقرب للتقوی » دشمن قومی شما را جری نکند که عدالت را رعایت نکنید ، عدالت پیشه کنید که آن به تقوی نزدیکتراست آنچه بیشتر مرا ترغیب نمود که این نامه را خطاب به شما بنویسم استفاده شما از عنوان آزاده برای همسرتان تاج زاده بود حقیقتاً خیلی بهم برخورد که من هم همسر آزاده باشم آزاده ای که 8 سال بهترین دوران عمرخود را دربدترین شرائط ممکن اسارت کشیده وجرم او دفاع از انقلاب و اسلام  و آب و خاکش بوده ، شما هم از آب گل آلود ماهی بگیری و یا در وسط دعوی نرخ تعیین کنی وهمسر مجرم خود را آزاده بخوانی تا به شما بگویند همسر آزاده ، خانم تاج زاده اجازه دهید اندکی از سرگذشت و وضعیت جسمی امروز همسر آزاده ام برایتان بگویم تا شاید من بعد شرم وحیا کنید که همسرمجرم خود را آزاده بخوانید.

ما درسال 60 باهم ازدواج کردیم در سال 61 اولین فرزندمان به دنیا آمد هنوز سه ماه از عمرفرزند دلبندمان نگذشته بود که همسرم درعملیات رمضان به اسارت درآمد ، او هنگام اسارت به شدت مجروح گردیده بود او به چشم خود دیده بود که پیکر مجروح برخی از همسنگرانش زیر شنی تانکهای دشمن له شده است او دیده است که چگونه رفقایش زیر شکنجه بعثیها دربصره به شهادت رسیده اند، او خود در اثر ضرب وشتم وحشیانه شکنجه گران صدام دچار عوارضی گردیده که تا آخر عمرهمراهش خواهد بود ، همسرم به دلیل ضربه های لگدی که برسروصورتش وارد آمده گاهی دچار سردردهای شدیدی می شود که به حالت احتضارمی افتد همسرم دیده است که چگونه چشم احمد محرابی اهل جهرم دراثر ضربه کابل گروهبان عراقی به نام نذیر از حدقه درآمده است . او به چشم خود شاهد فلک کردن آزاده جانبازی به نام حبیب  اهل بروجن بوده است که یک پایش را درجنگ از دست داده بود و دشمن ضربه های سهمگین کابل را بر آن یک پا باقی مانده وارد می کرد و ذره ای ترحم از خود نشان نمی داد.

خانم تاج زاده اگر بخواهم از خاطرات همسرم برای شما بازگو کنم هفته ها و ماهها وقت لازم است که نه شما حوصله شنیدنش را داری و نه من بیکارم که هرروز برای شما عریضه بنویسم اما اجازه بدهید کمی هم از شکنجه های زندان زمان شاه به نقل از یکی از آزادگان که زندان رژیم شاه را هم تجربه کرده برایتان بنویسم از ناخن کشیدنها ، از دستگاه آپولو، از چهار میخ کشیدنهای چند روزه از خاموش کردن آتش سیگارروی بدن ، از فحشهای ناموسی بازجویان و شکنجه گران ساواک ، از ادرار کردن روی زندانیان ، از شکنجه دختردرمقابل چشم مادر و بالعکس از لگد زدن به شکم زن حامله و...

حال از شما می پرسم همسر شما و دیگر زندانیان اوین کدام یک از این شکنجه ها را درزندان جمهوری اسلامی تجربه کرده اند ، اگر داستان کهریزک را پیش بکشی می گویم آن یک استثنائی بود که فوراً به آن رسیدگی شد وامروز سه متهم ( دو نفرمامور نیروی انتظامی و یک زندانی سابقه دار) درانتظارقصاص قرار دارند ونه مانند شکنجه گران ساواک که مدال می گرفتند و رژیم پهلوی تماماً حامی این روند بود ما معتقدیم یک مورد هم برای جمهوری اسلامی زیاد است و دیگر نباید هرگز تکرار شود اما از این اتفاقات ناخواسته درزمان پیامبر(ص) و علی (ع) هم افتاد که داستان تخلف خالدبن ولید درزمان پیامبرو تخلفات برخی از فرمانداران علی (ع) که درنهج البلاغه به آن اشاره شده موید آن است مهم این است که حکومت اسلامی باید رسیدگی کند که کرده اند و رسیدگی می کنند اما شما ازهمسرت بگو که کدام یک از این شکنجه ها را تحمل کرده که چنین با آه و ناله هرروز عریضه می نویسی و قصد فریب مردم را داری. نکند اساساً براین باوری که زندان نباشد . یا معتقدی نظام درمقابل اقدامات براندازانه همسر جان شما که چند ماه تهران را ملتهب و آسیبهای مادی ومعنوی زیادی به کشور وارد ساخت نباید عکس العملی نشان دهد.

خانم تاج زاده می دانی فرق همسر آزاده من با همسر مجرم شما درچیست ؟

همسرمن برای دفاع از اسلام و انقلاب و حقوق مردمش به جبهه رفت و قسمتش اسارت بود ولی همسرشما بخاطر سرنگونی نظام اسلامی و پایمال کردن حقوق مردم امروز حداقل مجازات را متحمل شده است 5  سال زندان ، چه زندانی! مرخصی های چندماهه ، ارتباط با اینترنت ، شاخه و شانه کشیدن آزادانه برای کل نظام ا زپشت میله های زندان بدون اینکه کوچکترین تعرضی به او شود و تازه همسرش نیز هرروز از سر بیکاری عریضه بنویسد ،آنهم از جنس دروغش!

خانم تاج زاده من که برای این انقلاب کار چندانی نکرده ام لذا همیشه خود را مدیون می دانم

اما از این پس قصد دارم تا زمانی که شما به مهمل بافی های خود ادامه می دهی من نیز پاسخ شما را بدهم تا اگر فحش نامه های شما قرار است درتاریخ ثبت شود درد ودل های همسر یک آزاده واقعی نیز ثبت شود.

 امیدوارم دیگر همسران ایثارگر نیز شروع کنند تا امثال شما میدان را خالی نپندارید که هرگونه دلتان می خواهد جولان دهید و به جای اینکه از مردم عذرخواهی کنید درموضع طلبکاربنشینید.   

خانم تاج زاده جمعه گذشته روز قدس با شکوهی داشتیم همه آمده بودند زن ومرد و پیرو جوان، به کوری چشم دشمنان خارجی و منافقین داخلی هرسال با شکوهتر از سال قبل است . یادم است سال گذشته که هنوز مارمولک سبز نیمه جانی دربدن داشت عده ای اراذل و اوباش درحاشیه مراسم با شکوه مردم تجمع کردند و درحالیکه علناً روزه خواری می کردند برخلاف شعارهای مردم درحمایت از رژیم وحشی صهیونیستی شعار دادند اما امسال از آن اندک اراذل و اوباش هم خبری نبود . واقعاً دیروز دلم برای شما و همسر جانتان سوخت که چه رویاهائی داشتید گمان می کردید همه چیز تمام شده است و به زودی اربابت اوباما خواهد آمد و آنگاه شما را روی سر خود حلوا حلوا خواهد کرد اما خیلی زود رویاهایتان به کابوسی بدل گشت و امروز به چه کنم چه کنم گرفتار آمده اید.

خانم تاج زاده سیل خروشان مردم با نشاط و شور انقلابی مانند هرسال خواب را از چشمان دوستان آمریکائی و صهیونیست شما گرفتند شما گمان می کنید چند نفر از این مردم شریف و غیرتمند عریضه های شما را می خوانند ؟ من نیز به خاطر علاقه ای که به سیاست دارم و اخبار را بصورت حرفه ای دنبال می کنم عریضه های شما را می بینم و شما وهمسرجان را قابل ترحم می دانم چون شما ورشکسته های سیاسی هستید که همه چیزتان را باخته اید پس چاره ای ندارید که به هر ریسمان پوسیده ای چنگ بزنید که البته اگر عقل داشتید به ریسمان ولایت چنگ می زدید که سعادت دنیا و آخرت درآن است ، اگر عقل داشتید به مردم پشت نمی کردید اگر عقل داشتید می فهمیدید که درمقابل این سیل خروشان نمی توان ایستاد شما که مانند پَر کاهید حتی اربابتان آمریکا هم نمی تواند درمقابل این سیل خروشان بایستد.

 

وسعیلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون           

                                                                                                                                                   ف ـــ شکوهی

                                                                                                                                               همسر آزاده ــ م ــ ف