با نگاهی به بازهی ششماههی برنامهی اقدام مشترک، باید گفت طرف ایرانی به تمام تعهدات خود پایبند بوده و از هیچ اقدامی برای اعتمادسازی دریغ نکرده است. این در حالی است که کارشکنیهای طرف غربی از اعمال تحریمهای جدید گرفته تا نحوهی پرداخت درآمدهای نفتی ایران و... نه تنها بیاعتمادی ملت ایران را به غرب افزایش داده، بلکه ادامهی روند توافق را نیز با مشکل مواجه ساخته است.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ بیش از یک دهه است که جمهوری اسلامی ایران در حال مذاکره با گروه 5+1 (البته ابتدا با گروه E3 و بعد E3+3) است و حاصل یک دهه مذاکره نیز چیزی نبود جز بیاعتمادی روزافزون طرف ایرانی به پایبندی 5+1 در انجام تعهدات خود.
جمهوری اسلامی ایران که طی این مدت، تنها راهبرد «شفافسازی» و «اعتمادسازی» براساس قوانین بینالمللی را دنبال کرده است، از هیچ اقدامی در این راستا فروگذار نشده و براساس آمارهای موجود، هماکنون در صدر کشورهایی قرار دارد که به همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (بهخصوص در بحث بازدیدهای آژانس از مراکز هستهای) اهتمام داشته است.
اما همزمان با اعتمادسازیهای ایران، همواره طرف غربی در پی افزایش مطالبات خود از ایران بوده است و حتی توقف کامل فعالیتهای هستهای ایران را مورد تقاضا قرار داد که ایران نیز در دورهای کوتاه، به این تقاضای غرب جامهی عمل پوشاند و در مواجهه با سیر صعودی مطالبات غرب، ایران نیز مجدداً همهی فعالیتهای هستهای خود را از سر گرفت و در کنار استراتژی «اعتمادسازی»، از راهبرد مقاومت نیز بهره جست.
اما در دورهی جدید، ضمن نگاهداشت راهبرد مقاومت، با تغییر تاکتیکها در این خصوص همراه بوده است و مذاکرات هستهای با 5+1 یا همان E3+3 با استقبال بیشتر غربیها ادامه پیدا کرد. عدهای در آغاز دور جدید مذاکرات بر این باور بودند که طرف غربی تنها از ایران شفافیت میخواهد و مذاکره با غرب (و بهخصوص ایالات متحده) میتواند بسیاری از مشکلات را مرتفع کند و بر همین اساس بود که «توافق ژنو3» موسوم به برنامهی اقدام مشترک مبنایی شد برای راستیآزمایی این تحلیل و میزان صداقت غربیها.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با شناخت ماهیت استکباری این کشورها، ضمن پیشبینی آیندهی مذاکرات، برآن نظر بودند که «تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیهی هستهای با آمریکا مذاکره کنیم، موضوع حل میشود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره درخصوص موضوع هستهای، گفتم مخالفتی ندارم، اما همان موقع هم تأکید کردم که خوشبین نیستم.»[1]
این خوشبینی و مفهوم مخالف آن بدبینی، آن چیزی است که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. نشانههای خوشبین نبودن، اکنون در حال آشکار شدن است و دلیل بارز آن هم اظهارات سناتورها و مقامات آمریکایی برضد ملت ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکیدهای مکرر قبلی خود مبنی بر اینکه موضوع هستهای بهانهای بیش نیست، معتقدند: «اگر روزی بر فرض محال هم موضوع هستهای مطابق خواستهی آمریکا حل شود، آمریکاییها مسائل دیگر را پیش خواهند کشید و اکنون نیز همه شاهد هستند که سخنگویان دولت آمریکا از موضوعات حقوق بشر و توانایی موشکی و دفاعی ایران سخن به میان میآورند.»[2]
سه ایستگاه مذاکراتی و سنجش خوشبینی یا بدبینی به طرف مقابل
برای اینکه درک درستی از دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه داشته باشیم، میبایست بهخوبی از سیر مذاکرات مطلع باشیم. با نگاه به سه ایستگاه مذاکراتی که تیم جدید هستهای در آن مستقر بوده است و علیرغم کارشکنیهای طرف مقابل، این تیم با جدیت مذاکرات را عملیاتی کرده است و باید آن دیدگاه را ارزیابی کنیم.
توافقنامهی ژنو؛ اعتمادسازی مجدد ایران و انتظار برای تغییر!
نخستین اقدام جدی دو طرف به توافق موسوم به ژنو3 (3 آذر 92، 24 نوامبر 2013) بازمیگردد که در پی آن، ایران و 5+1 ملزم به اجرای تعهداتی بهصورت متقابل و داوطلبانه شدند تا شرایط جهت به دست آمدن توافق جامع و عادیسازی فعالیتهای هستهای ایران فراهم آید.
از فردای توافقنامهی ژنو، ایران که همواره پایبندی خود را به تعهداتش به اثبات رسانده بود، اقدامات مصرح در توافقنامه را به اجرا درآورد، اما غربیها از همان ابتدا، مجدداً بر طبل ناسازگاری و عدم اجرای تعهدات (به دلایل مختلفی چون اختلاف قرائت از متن توافق و...) کوبیدند.
در نخستین اقدام، تنها سه ساعت پس از توافق نهایی ژنو، وزارتخانههای خزانهداری و امور خارجهی آمریکا با صدور یک سند راهنمای مشترک با عنوان «راهنمای تدارک تخفیف موقت تحریمها بهمنظور اجرای برنامهی اقدام مشترک گروه 1+5 و ایران مورخ 24 نوامبر 2013»، به تشریح شرایط حاکم بر اجرای تعهداتی پرداختند که آمریکا در اجرای گام اول این توافقنامه برعهده داشته است.
این سند با عبارتی آغاز میشود که در نوع خود جالب توجه است، از جمله اینکه «در 24 نوامبر 2013 آمریکا و شرکایش در گروه 1+5 به درک و فهمی مقدماتی با عنوان برنامهی اقدام مشترک دست یافتند که پیشرفت در خصوص برنامهی هستهای ایران را متوقف میکند و آن را در محورهایی کلیدی به عقب میراند» و همچنین اینکه «در مقابل التزام ایران به محدود کردن معنادار برنامهی هستهای خود، گروه 1+5 به ارائهی تخفیف محدود، هدفمند و برگشتپذیر تحریمها به مدت شش ماه متعهد شد.»[3]
علاوه بر این، از جمله تاکتیکهای رسانهای آمریکاییها این بود که طوری وانمود کنند که اسرائیل از این توافق بسیار ناخرسند است و در همین راستا بود که باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، در مصاحبه با پایگاه اینترنتی «بلومبرگ» اظهارات صهیونیستها در مورد اینکه کاهش تحریمها علیه ایران طبق توافق اولیهی «ژنو» موجب میشود تا تجار برای برقراری رابطهی تجاری به سمت ایران هجوم ببرند را رد کرد و گفت که «هنوز 95 درصد تحریمها برجای خود باقی است» و ما قصد داریم این تحریمها را اجرا کنیم و در حین مذاکرات، برای رسیدن به راهحل جامع، این تحریمها را اجرا میکنیم.
اوباما هر روز بر ادامهی تحریمهای اقتصادی علیه ایران تأکید داشت و حتی از گفتن این عبارت دریغ نکرد که «یک تن آجر بر سر شرکتهایی که با ایران قرارداد ببندند میریزد.»[4]
از دیگر موارد تصریحشدهی نقضشده در توافقنامه ژنو به «عدم وضع تحریمهای یکجانبهی جدید توسط اتحادیه اروپا و آمریکا» میتوان اشاره کرد، اما براساس آمارها، پس از توافقنامهی ژنو، نه تنها اوضاع بهتری در ابعاد مختلف اقتصادی و امنیتی نصیب ملت ایران نشد، بلکه طی این مدت سه بار تحریم و هجده بار تهدید نظامی بهسراغ ایران آمد.
اقدام کاخ سفید در افزودن نام هفده شرکت و شخص حقیقی به لیست سیاه تحریم خود، به دلیل همکاری با ایران برای دور زدن تحریمهای اقتصادی، اقدام دیگری بود که در این اثنا انجام شد.
از موارد نقضشده در توافق ژنو، به «عدم وضع تحریمهای یکجانبهی جدید توسط اتحادیهی اروپا و آمریکا» میتوان اشاره کرد، اما براساس آمارها، پس از توافقنامهی ژنو، نه تنها اوضاع بهتری در ابعاد مختلف اقتصادی و امنیتی نصیب ملت ایران نشد، بلکه طی این مدت سه بار تحریم و هجده بار تهدید نظامی بهسراغ ایران آمد.
از دیگر موارد مصرح در توافق ژنو، به لغو تحریم صنعت هواپیمایی کشور میتوان اشاره داشت، اما بعدها مشخص شد اولاً ایران میبایست قطعات مورد نیاز خود را فقط از آمریکا تهیه کند، ثانیاً شرکت بوئینگ تنها مجاز است قطعات هواپیماهای ایرانی که قبل از انقلاب به ایران فروخته و از رده خارج شده را تأمین کند که بر این اساس، یکسری قطعات بلااستفاده که در انبارهای این شرکت مانده و مشتری برای آن وجود ندارد به ایران داده میشود. ثالثاً اینکه این لغو تحریم در بازهی زمانی محدود صورت میگیرد و بعد از آن به حالت قبل برمیگردد.
[5]
بازگرداندن درآمدهای نفتی ایران نیز تنها یک نتیجه برای ایران داشت و آن هم اینکه درآمدهای نفتی ایران بدون اجازهی جابهجایی، تنها در حسابهای بانکی ایران در کشورهای خارجی باقی میماند.
تمام این اقدامات غرب همزمان بود با اقدامات گامبهگام ایران برمبنای توافق ژنو که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بر توقف فعالیتهای سانتریفیوژها و سایر موارد اشارهشده در توافق ژنو صحه گذاشت، ولی با این حال، بازخورد مثبتی که بتوان گفت نگاه خوشبینانه را تشدید میکند، در این دوره اتفاق نیفتاد.
ژنو4؛ ادامهی سیر صعودی مطالبات غرب و فراهستهای کردن مذاکرات
غربیها موضوعات هستهای را با سایر موضوعات مطرحشده در رابطه با ایران پیوند زدند (همانطور که رهبر معظم انقلاب در روزهای پایانی سال 92 پیشبینی کرده بودند) و در روز 23 خرداد (یک روز پیش از مذاکرات ژنو4) رهبران مجلس نمایندگان آمریکا در نامهای به باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، اعلام کردند توافقی با ایران که برنامهی هستهای این کشور را محدود کند، از نظر کنگره برای برداشتن تحریمهای ایران کافی نیست.
در این نامه اعلام شده بود که «یک تحریم انحصاراً هستهای در قانون آمریکا وجود ندارد. تقریباً تمام تحریمهای مرتبط با برنامهی هستهای ایران با پیشبرد برنامهی موشکی، تشدید پشتیبانی از تروریسم بینالمللی و دیگر برنامهی تسلیحات غیرمتعارف نیز ارتباط دارند.»[6] بدین ترتیب، جوی بر مذاکرات ژنو4 سایه انداخت تا مذاکرات تنها به حل مسائل هستهای نینجامد و مسائلی چون حقوق بشر، برنامهی موشکی ایران و... نیز در دستور کار مذاکرات قرار گیرد.
در این دور از مذاکرات (که از 24 اردیبهشتماه به مدت سه روز آغاز شد)، قرار بود کار تدوین و نگارش پیشنویس توافقنامهی جامع آغاز شود که به دلیل گستردگی اختلافنظر طرفین، بدون نگارش متن پایان یافت.
نکتهی قابل توجه آنکه اگرچه تیم مذاکرهکنندهی ایران همواره در روند مذاکرات تأکید میکرد که دستیابی به توافق در صورت وجود ارادهی کافی، امکانپذیر است، ولی طرف مقابل به دلیل نبود وحدت نظر و طرح موضوعات غیرمرتبط با پروندهی هستهای، از قبیل موضوع «موشکهای بالستیک» از جمله عواملی بود که در این دور، دستیابی به توافق را دشوار کرد و بدین علت مذاکرات بینتیجه پایان یافت.
طرف غربی در حالی تحدید کردن برنامهی موشکی ایران را در دستور کار قرار داد که اجماع ملی در سطوح مختلف کشور و برپایهی نگاه مقام معظم رهبری این است که «موشکهای بالستیک و قدرت دفاعی ایران، مطلقاً قابل مذاکره نیست»[7] و مقامات نظامی کشور هم همین موضع را بهصورت شفاف مطرح کردهاند؛ موضعی که هم رویهی بینالمللی (نگاه مشترک همهی کشورها در جهان نسبت به مسائل نظامی و دفاعی) و هم نگاه صریح برخی از اعضای 1+5 بر حمایت از آن تأکید دارد.
بنابراین نه تنها اصل بر قابل مذاکره نبودن موشکهای بالستیک در مذاکرات هستهای است، بلکه این اصل، مطلق و فاقد استثناست، زیرا هیچ کشوری اجازه نمیدهد که مبنای بازدارندگیاش مورد مذاکره قرار گرفته و دیگران در این قالب، در مورد آن اعلام نظر نمایند و یا حد و حدودی برای آن تعیین کنند.
بدین ترتیب مذاکرات وین4 میان ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 بدون برگزاری نشست مطبوعاتی مشترک محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهی ایران و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پایان یافت. این مذاکرات نیز بدون نتیجهی ملموس به پایان رسید و هیچ دستاورد خوشبینانهای نداشت و ثابت کرد که بایستی نسبت به غرب و سیاستهای آن واقعبین بود.
ژنو5؛ این بار تز واقعبینی غلبه کرد
ژنو5 نیز چیزی نبود جز ادامهی رویهی پیشین از سوی طرف غربی، به جز آنکه در این دور از مذاکرات، طرف ایرانی با واقعبینی بیشتر بر سر میز مذاکره حاضر شد و ضمن تأکید بر خطوط قرمز ایران، از گره زدن مذاکرات هستهای با مسائل فراهستهای بهشدت سر باز زد.
اختلافنظر در این دور از مذاکرات به اوج خود رسید و وزیر امور خارجه در این خصوص و در نشست خبری پایانی مذاکرات ابراز داشت: «هنوز نمیتوانیم بگوییم متن مشترکی وجود دارد. در بعضی موارد ممکن است روی قسمتهایی از متن توافق وجود داشته باشد، اما در بسیاری از موارد، اختلافنظر هم در مورد محتوا و هم در مورد نحوهی نگارش وجود دارد.» دکتر ظریف همچنین تأکید کرد که «در مورد موضوعات اساسی عموماً اختلافنظر دربارهی محتوا و همچنین دربارهی نحوهی نگارش وجود دارد.»[8]
باید دقت داشت که این اختلافات تنها از سوی طرف ایرانی مورد توجه نبود و منابع خبری غرب نیز در بحبوحهی مذاکرات وین5 از وجود اختلافات جدی بین دو طرف سخن گفتهاند. اختلافات اساسی میان طرفین حتی از سطح افکار عمومی نیز فراتر رفته است و کنگرهی آمریکا نیز دولت را برای انعقاد هرگونه توافق تحت فشار قرار داده است و نشریهی تخصصی کنگرهی آمریکا از افزایش فشارهای قانونگذاران ارشد کمیتهی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا بر کاخ سفید برای هماهنگ کردن هرگونه توافق نهایی احتمالی با ایران با کنگره خبر داد.
نتیجهگیری
براساس این موارد، بهراحتی میتوان به سؤال اصلی مقاله پاسخ داد که «آیا باید خوشبین بود یا واقعبین؟» سه ایستگاه مذاکراتی که در عالیترین سطح خود برگزار شده است، نشاندهنده چه چیزی است؟ آیا طرف غربی با حسننیت مذاکرات را ادامه داده است؟ واضح است که غرب قصد توقف قطار مطالبات خود را ندارد و بدبینی ایران به مذاکرات هستهای و نتیجهبخش بودن آن برای کشور کاملاً طبیعی است؛ چراکه غربیها حتی پس از توافقات جدید نیز نسبت به اجرای تعهدات خود بسیار متزلزل نشان دادهاند.
به نظر میرسد که در چنین شرایطی، لازم است که جمهوری اسلامی ایران کاملاً نسبت به اقدام جدی غرب در جهت کاهش منازعات، ناامید و بدبین باشد و همزمان ادامهی مذاکره در پی افزایش ظرفیتهای داخلی اقتصاد و تحقق اقتصاد مقاومتی باید باشد تا ضمن ادامهی مسیر سیاست خارجی خود براساس عزت، حکمت و مصلحت، شرایط اقتصادی داخل را نیز بهگونهای رقم زند تا این شرایط در نگاه غربیها بهعنوان پاشنهی آشیل و نقطهضعف ایران محسوب نگردد.(*)
برهان/ حسامالدین علایی
پی نوشت ها :
[1]. دیدار مردم آذربایجان با رهبر انقلاب، 28 بهمن 1392.
[2]. دیدار مردم آذربایجان با رهبر انقلاب، 28 بهمن 1392.
[3]. اجرای گام اول توافق ژنو به سبک آمریکایی، مشرق.
[4]. http://www.jamejamonline.ir/NewsPreview/1380675807110176442
[5]. بررسی نتایج مذاکرات ژنو، خبرگزاری نسیم.
[6]. توافق هستهای برای لغو تحریمها کافی نیست، مشرق.
[7]. http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2972710
[8]. پیامهای مذاکرات هستهای وین5، خبرگزاری فارس.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو