در دو سال اخیر مدیریت هسته ای در اختیار دولت نبوده و آقای جلیلی موفقیتی نداشته اند. هیچ کس با اصل مقاومت مخالف نیست اما مقاومت نیازمند یک تدبیر و ممارست و بهره گیری از حداکثر ظرفیت بومی است. ایشان در دوره ای از مدیریتشان که آن را از حیطه آقای احمدی نژاد خارج کردند، رویکرد شعار زده داشتند و توجه به مجموعه محدود مدیریت کشور نداشتند.
بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جهوری یازدهم به صورت هماهنگ بعضی از رسانه های اصولگرا، رای آوری حسن روحانی را نتیجه عمکرد احمدی نژا دانستند و فارغ از اشتباهات استراتژیک اصولگرایان بازهم احمدی نژاد را محور همه مشکلات این جریان قرار دادند!
اگرچه از رسانه هایی که تنور اتهام و سیاه نمایی علیه دولت را همواره داغ نگه داشته اند مواضعی غیر از این انتظار نمی رود، اما به منظور روشن شدن و تحلیل برخی وقایع و اظهار نظرهای فضای سیاسی این روزهای کشور، خبرگزاری برنا گفت و گویی با دکتر عبدالرضا داوری مدیر مسئول روزنامه شهروند انجام داده که متن کامل آن به شرح زیر است:
تحلیل شما از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
ببینید نتیجه این انتخابات به اعتقاد من خیلی دور از ذهن نبود. با توجه به اینکه کاندیدای مورد حمایت دولت در صحنه حضور نداشت و از طرفی انرژی و توان جریان اصلاح طلب و حامیان آقای هاشمی حول آقای حسن روحانی تجمیع شد، در نتیجه آنها در عرصه بی رقیب با استفاده از ضعف ها و خطاهای استراتژیک کاندیداهای مدعی اصولگرایی بازی کردند و با حضور آقای جلیلی و محوریت گفتمان ایشان حول مقاومت، فضای انتخابات شامل یک دو قطبی شده بود که عده ای بر طبل مقاومت می کوبیدند و عده ای شعار سازگاری با جهان را دادند و در این بین مشکلات معیشتی مردم که ریشه در تحریم ها دارد و مردم، برای حل مشکلات اقتصادی خود و ایجاد تغییر به گفتمانی رای دادند که رویکردش رفع تحریم ها بود و این رای در سبد آن آقای روحانی تجمیع شد.
در خصوص رای پایین آقای جلیلی تلقی بنده اینست که گفتمان آقای جلیلی 50 درصد این رای را کسب کرد و 50 درصد دیگر آن از این جهت بود که برخی اعضای ستادهای انتخاباتی ایشان در تبلیغات میدانی خود در روستاها و شهرهای کوچک با این عنوان که جلیلی یک احمدی نژاد دیگر است عمل می کردند و از طرف دیگر در رسانه ها اعلام می شد که جلیلی نماینده احمدی نژاد نیست.
در مورد آقای قالیباف، ایشان در سال 84 از 28 میلیون رای، 4 میلیون و در سال 92، از 37 میلیون رای 8 میلیون رای آورد و این نشان می دهد که آراء ایشان علیرغم آنکه 8 سال، شهردار تهران بوده، هیچ گونه افزایشی نداشته است.
و نکته قابل توجه اینکه، ایشان بر خلاف عرف که شهردار یک شهر در آنجا بیشترین رای را می آورد، در تهران کمتر از 50 درصد آراء آقای روحانی را کسب کرد و این یک نمره دهی مردم تهران به عملکرد ایشان بود که به زعم مردم، عملکرد ایشان در شهر تهران و در شهرداری شائبه انتخاباتی بودن داشت و مردم نگاه ایشان را نگاه سکوی پرش می دیدند و نه محیط خدمت. در صورتی که آقای احمدی نژاد سال 84 بالاترین رای را در تهران داشتند. در حقیقت مردم خدمت بی منت را از قالیباف ندیدند.
براساس صحبتهای شما در خصوص میزان رای آقایان روحانی و جلیلی، یعنی مردم ایران گفتمان مقاومت را نمی پسندند؟
در دو سال اخیر مدیریت هسته ای در اختیار دولت نبوده و آقای جلیلی موفقیتی نداشته اند. هیچ کس با اصل مقاومت مخالف نیست اما مقاومت نیازمند یک تدبیر و ممارست و بهره گیری از حداکثر ظرفیت بومی است. ایشان در دوره ای از مدیریتشان که آن را از حیطه آقای احمدی نژاد خارج کردند، رویکرد شعار زده داشتند و توجه به مجموعه محدود مدیریت کشور نداشتند. پیشنهاد بنده اینست که بایستی یک مرکز تدبیر و حل مشکل تحریم در کشور ایجاد شود چرا که در حال حاضر در دوران شدیدترین تحریم ها علیه ایران قرار داریم، صادرات نفت به حداقل رسیده و مبالغی هم که از این صادرات به دست می آید انتقالش به آسانی امکان پذیر نیست.
به عبارت دیگر، رای مردم، رای به عدم تدبیر ایشان در بحث هسته ای بود نه رای به عدم مقاومت و قطعا اگر آقای جلیلی به تدابیر آقای احمدی نژاد که برخی از آنها در کنفرانس استانبول 2 گفته شد توجه می کرد خیلی از این مشکلات فعلی را نداشتیم.
مهم ترین دلایل شکست اصولگرایان را در انتخابات 92 در چه می دانید؟
علت این امر، توهمی است که از سال 88 به آن دچار شدند که در بین آحاد مردم جایگاه اجتماعی دارند. در حالی کهنفهمیدند رای کم نظیر و رکورد 25 میلیونی احمدی نژاد مطلقا نمایشگاه پایگاه اجتماعی اصولگرایان نبود بلکه رای به منش، تدبیر و شیوه مدیریت احمدی نژاد بود. وقتی که اصولگراها این رای را رای به خودشان تلقی کردند، خواستند مسیری را مهیا کنند که بعد از احمدی نژاد؛ رئیس جمهور فردی از میان خودشان باشد و ارتباطی با آقای احمدی نژاد نداشته باشد و از سال 89 اصولگرایان حملات به احمدی نژاد را شروع کردند، با این هدف که او را به انزوا بکشند و حذفش کنند و با طرح کلید واژه جریان انحرافی و سیاه نمایی و انتشار اخبار کذب در مورد رئیس جمهوری پروژه حذف جریان احمدی نژاد و کاندیدای مد نظر او برای انتخابات ریاست جمهوری 92 یعنی آقای مهندس مشایی را کلید زدند که در تاریخ 31/2/92 و با عدم احراز صلاحیت مهندس مشایی، نتیجه ای که ناشی از زیاده خواهی جریان اصولگرایی بود حاصل شد و تصور کردند خلاء احمدی نژاد را به راحتی می توانند پر کنند. اما اگر نگاهی با تحلیل علمی دقیق به پایگاهشان داشتند می فهمیدند که میزانش کمتر از 20 درصد است و اگر سالهای اخیر هم توفیقاتی داشتند به خاطر ظرفیت هایی بود که آقای احمدی نژاد در اختیارشان گذاشته بود.
اصولگرایان مصداق بارز این ضرب المثل شدند که "یکی بر سر شاخ و بن می برید" و با این بریدن، باعث سقوط خودشان شدند و خلاء احمدی نژاد با اصلاح طلبان پر شد.
یعنی شورای نگهبان هم به خاطر فضاسازی اصولگرایان، صلاحیت مهندس مشایی را احراز نکردند؟
به هر حال چنان فضای سنگینی درست شده بود که کسی جرات احراز صلاحیت مهندس مشایی را نداشت.
اولین بار واژه جریان انحرافی در کجا مطرح شد؟
سایت آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کرد و اصولگراها در انتشار آن نقش اصلی داشتند در واقع یک پیمان نانوشته بین آقای هاشمی و جریان اصولگرا شکل گرفت.
بعد از اعلام نتایج انتخابات در رسانه های مختلف جریان اصولگرایی مانند رجانیوز، به صورت هم نوا مطلبی منتشر شد با این عنوان که آری مردم به روحانی، نه به احمدی نژاد است. نظر شما در خصوص این اظهارات چیست؟
تحلیل این دوستان از پایه دچار اشکال است. چون تحلیل درست باید برپایه اطلاع و خبر درست باشد که در این فرض اینطور نیست.
ببینید بر فرض اینکه پیروزی آقای روحانی ناشی از عملکرد احمدی نژاد باشد پس مفهومش اینست که مردم به فردی باید رای می دادند که بیشترین مخالفت را با احمدی نژاد داشته است.
در بین کاندیداهای حاضر در صحنه، آقای قالیباف در سالهای اخیر بیشترین حمله را به احمدی نژاد داشته است و انتقادات آقای روحانی فقط در ایام انتخابات کمتر از 30 درصد انتقادات آقای قالیباف به دولت است. به عبارت دیگر قالیباف 3 برابر روحانی نسبت به عملکرد دولت انتقاد کرده است آنهم فقط در همین دوره انتخابات در گفتارها، سخنرانی ها و مناظرات انتخاباتی.
حال سئوال اینجاست؟ اگر رای مردم به آقای روحانی در واکنش به عملکرد احمدی نژاد باشد پس چرا کسی را انتخاب کرده اند که یک سوم نفر دوم انتخابات به دولت انتقاد کرده است؟ و همین امر نشان می دهد که نظر دوستان مطرح کننده این مطلب از پایه غلط است. و این رای، رای بر پایان اقتدارگری و انحصار طلبی کسانی است که خود را اصولگرا می نامند و مردم از اینکه کسی بخواهد با دید انحصار طلبی و قیم مآبی با آنها رفتار کند خسته شده اند و به آقایان اصولگرا پیشنهاد می دهم که مسیر خود را از این خراب تر نکنند.
مردم یک نه بزرگ به اصولگراها گفتند و اگرکاندیدای احمدی نژاد در صحنه انتخابات حضور داشت وزن کشی مشخص می شد.
همان دستگاهی که در نظر سنجی ها روحانی را پیروز اعلام کرده بود در صورت حضور مشایی، او را پیروز انتخابات معرفی کرده بود و متاسفانه دوستان اصولگرا نمی خواهند از خواب بیدار شوند.
اما یک مطلب مهم دیگر در این اظهار نظر اینست که این ادعای اصولگرایان همان ادعای آقای هاشمی است که در تمام مصاحبه هایش بعد از نتیجه به انتخابات، رای به آقای روحانی را نفی وضع موجود و خطی مشی آقای احمدی نژاد دانست و متاسفانه جریان اصولگرا همانطور که در دو سال اخیر اشتباه کرد و در انحرافی خواندن دولت آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی هم نوا شد، متاسفانه در تحلیل نتایج انتخابات هم با آقای هاشمی هم نوا شده اند.
جریان اصولگرایان اقتدارگرا و غیر مردمی در این انتخابات مرد و باید دوباره آسیب شناسی کند و نخواهند رقیب موهومی بیاورند.
و نکته آخر اینکه آقای قالیباف در این انتخابات نماد نه احمدی نژاد بود در صورتی که روحانی چنین موضعی را اتخاذ نکرد. و رای پایین قالیباف یعنی مردم رفتار نه احمدی نژاد او نپسندیدند.
به نظر شما این اظهار نظر که رای نیاوردن لیست زنده باد بهار (حامیان دولت) در انتخابات شورای شهر یعنی عدم موقبولیت نماینده دولت در صورت حضور در انتخابات ریاست جمهوری، صحیح است؟
در بحث انتخابات شورای شهر، جریان حامی دولت دو اشتباه استراتژیک کرد. با توجه به اینکه انتخابات شورای شهر، زیر سایه انتخابات ریاست جمهوری بود و جریان دولت کاندیدا نداشت نباید لیست می داد و رقبای انتخابات ریاست جمهوری مثل یک موتور، لیست خود را در شورای شهر می کشند و لیست شورای شهر زنده باد بهار از این موتور محروم بودند. نکته دوم به اعتقاد بنده در روز شکل گیری ستاد انتخاباتی شورای شهر بعضی ناهماهنگی های درونی، جلوی شتاب را گرفت و مانع شد یک لیست مناسب و به موقع آماده شود و از طرفی یکی از اشتباهات دیگر، استفاده از تصویر آقای مشایی بود که پوسترهایی که حاوی تصاویر مهندس مشایی بود توسط شهرداری و بعضی از ارگانها جمع آوری شد و لیست را اصلا مردم ندیدند. چرا که حساسیت های برخی از نهادهای خاص باعث شد تا پوسترها را از سطح شهر جمع آوری کنند و در اثر این اشتباه محاسباتی باعث شد ظرفیت جریان مقابل فعال شود.
اما اگر در فضای دیگری از عکس آقای احمدی نژاد استفاده می کردیم فضای بهتری رقم می خورد و معتقد هستم به خاطر نبودن مهندس مشایی در صحنه انتخابات نباید به صورت فعال لیست می دادیم و اگر دقت کنید در تهران چون رقابت ریاست جمهوری بین آقایان روحانی و قالیباف بود، در شورای شهر نیز بیشترین رای را حامیان آنها کسب کردند. در لیست شورای شهر 14 اصلاح طلب، 5 چهره مستقل و 12 نفر اصولگرا رای آوردند و چون دولت در اختیار اصلاحات قرار گرفته است، 5 نماینده مستقل نیز رایشان را در اختیار اصلاح طلبان می گذارند، مثلا فردی مثل آقای عباس جدیدی رایش را به اصلاح طلبان خواهد داد چون می خواهد در حوزه ورزش همراه شود و سایه دولت بر شورای شهر تهران به وضوح حاکم است. این انتخابات دو نتیجه قطعی دیگر نیز خواهد داشت یکی اینکه آقای قالیباف دیگر شهردار تهران نخواهد بود و آقای جلیلی هم از دبیری شورای عالی امنیت ملی خواهند رفت.
اقدام آقای احمدی نژاد را در دیدار با آقای روحانی چطور تفسیر می کنید؟
این یک اتفاق تاریخی بود و در هیچ جای جهان سابقه ندارد که رئیس جمهور مستقر و فعلی در دفتر رئیس جمهور منتخب جدید حاضر شود و این نشان می دهد احمدی نژاد چسبیده به قدرت نیست و فروتنانه به دیدار آقای روحانی رفت و افرادی را هر دو طرف به عنوان ر ابط معرفی کردند تا انتقال دولت یازدهم به راحتی صورت پذیرد.
این ابتکار ایشان در نظام های جمهوری در همه جای دنیا بی سابقه بود و هیچ جای دنیا مشاهده نشده است. عمل ایشان قابل ستایش است و برای ما نیز جای شگفتی داشت.
براساس اخبار منتشر شده مطلع شدیم برای رئیس جمهور احضاریه حضور در دادگاه ارسال شده است، این نوع رفتار در گذشته نیز تکرار شده بود، علت اصلی این نوع رفتارها در چیست؟
نکته ای که در این اتفاق بود و امیدوارم که ان شا ا... تصادفی باشد اینست که یک روز بعد از اعلام نتایج انتخابات، شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی با رویترز مصاحبه کرد و گفت احمدی نژاد به علت اقداماتش نباید از مجازات در امان بماند و فردای آن روز از طرف شعبه 76 احضاریه برای ایشان می رود. به نظر می رسد به هر حال این کار با نیت درستی صورت نگرفته است. واقعیت اینست که بسیار کار بی تدبیری بود و در زمانی که مردم از یک انتخاب حماسی آمده اند و جشن و سرور است چنین چیزی برای احضار کسی که محبوب ترین چهره سیاسی هستند، کام مردم را تلخ می کند و امیدوارم که دوستان قضایی این عمل را جبران کنند.
این روزها مواضعی از برخی چهره های سیاسی مثل آقایان توکلی و ناطق نوری شاهد بودیم جملاتی مانند جبران خسارات این 8 سال از سوی آقای توکلی و پایان دوران عوام فریبی از سوی آقای ناطق. آیا این حرف ها بر خلاف توصیه رهبر انقلاب مبنی بر عدم سیاه نمایی نیست؟
اگر این عزیزان موضعی خلاف این می گرفتند جای سئوال بود.
این ها کسانی هستند که در دولت دکتر احمدی نژاد به مطالباتشان توجهی نشد و طبیعی است که دوستان از نمد آقای روحانی کلاهی برای خودشان درست کنند و چطور دولتی که به زعم مقام معظم رهبری احیاگر گفتمان انقلاب است را با بدترین عبارات خطاب می کنند. یقین داشته باشید اگر احمدی نژاد یا فرد دیگر مورد حمایت او در صحنه انتخابات بیاید 70 درصد رای مردم را خواهد داشت.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو