خیر، اینجا پایان بزرگراه نیست و احتیاط در تمام مسیر شرط عقل است ولی عوارضبگیر بزرگراه نباید گمان کند که راهداری فقط نشستن در باجه اخذ عوارض و ندیدن ریزش سنگها و بهمنهاست.
محمد رضا تقوی فرد، مدیرمسئول روزنامه خورشید، در شماره امروز این روزنامه، پاسخی به یادداشت توهین آمیز حسین شریعتمداری علیه رییس جمهور نوشته است. متن کامل این یادداشت در ادامه می آید:
روزنامه وزین کیهان روزی که گذشت دو نوشته را در دو ستون از صفحه دو کار گذاشت. یکی با عنوان یادداشت روز و دیگری «گفت و شنود» که نویسنده اول از این دو حسین شریعتمداری بود. نکته جالب اینکه هر دو مطلب دو ستون از «راه» میگفت و راهداری میکرد و به نوعی جادهصافکن بعضیها بود.
حسین شریعتمداری ضمن تجلیل از سفرهای استانی دولت نهم از ادامه این سفرها تاکنون و در آستانه برگزاری انتخابات اخیر انتقاد کرده و با انتخاب تیتر «پایان بزرگراه با احتیاط برانید!» دولت را راهنمایی کرده تا سرعت حرکت خود را کم کند. شاید آقای شریعتمداری بر این باور است که در پایان بزرگراه باید توقف کامل داشت و عوارض بزرگراه را پرداخت کرد ولی واقعیت این است که رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت دولت به آنها توصیه کردند که تا آخرین لحظه خدمت این روحیه پرکاری را حفظ کنند. اینکه کار کیهان به راهداری رسیده و در مسیر دولت و ملت که در جمهوری اسلامی ایران هر دو یکی است، علائم راهنمایی نصب میکند، کار جالبی است اما کاش راهدار محترم کیهانی به این نکته نیز توجه میکرد که راهداری تنها به نصب علائم محدود نمیشود و چهبسا راهدارخانه وظایف دیگری ازجمله پاکسازی جاده از بهمن و سنگهای ریز و درشت در راه را نیز برعهده دارد.
کاش راهداران بزرگراه بدانند که سنگاندازی دیگران و ریزش بهمنهای مهیب در راه توسعه و پیشرفت تنها به زیان راننده اتوبوس خدمت ختم نمیشود و مسافران که صاحبان اصلی راه برای رسیدن به مقصد هستند، حق بزرگی بر گردن راه، راهدار و راهدارخانه دارند. اینکه نویسنده محترم مطلب در روزنامه وزین کیهان از دولت میخواهد تا سرعت کار خوش را کم کند تا شائبه انتخاباتی بودن در میان نباشد، مثل نگاه کردن بلیتفروش باجه اخذ عوارض به انتهای بزرگراه است که بیشتر از هر چیزی به انجام وظیفه خود فکر میکند تا رفاه حال مسافران و ادامه راه رانندگانی که میخواهند مردم را به مقصد برسانند.
عجیب است اگر ببینیم عوارضگیر باجه بزرگراه از چراغ زدن و بوق زدن رانندهای کلافه شود و فکر کند که راننده میخواهد جلبتوجه کند تا دیگری را پشت فرمان بنشاند! عرض کردم که عوارضگیر به فکر اخذ عوارض است و شاید کاری هم به وضع راه و سنگ و بهمن جاده نداشته باشد. برگردیم به یادداشت کیهان که معتقد است نمیشود به مردم 250هزار تومان یارانه داد چون با محاسبات کیهانی جور درنمیآید و اگر مردم 250هزار تومان بگیرند، آن وقت بنزین، برق، آب و گاز گران میشود و تورم 200درصدی رشد میشود اما واقعا در کشور ما آیا همه ماشین دارند و هر روز با ماشینهای خارجی و 6 سیلندر و 8 سیلندرشان به مسافرت و گشتوگذار میروند و در خانهها و ویلاهای لوکسشان لوسترهای چندین شعله روشن میکنند و روی صندلیهای راحتی پای شومینههای گازی طرح ایتالیایی و فرانسوی نشستهاند که مردم محروم شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها باید از یارانه 250هزار تومانی بینصیب بمانند؟
آیا همین نوع آمار و ارقام دادنهای کیهانی به خودی خود راهبندان در مسیر رفع محرومیت و توسعه عدالت نیست؟ آیا مدیرمسئول محترم روزنامه وزین کیهان همه استدلالها و ارزیابیهای کارشناسان، محققان، اقتصاددانان و برنامهریزان را روی میز گذاشته و به تحلیل کیهانی اقتصاد و یارانه پرداخته است؟ آیا واقعا اگر مدیریت سوخت و هدفمندی یارانهها در کشور صورت نمیگرفت، امروز ما میتوانستیم با قدرت درمقابل تحریمهای دشمنان بایستیم و کمترین ضربه را از بزرگترین حملههای اقتصادی و روانی آنها دریافت کنیم؟ اینکه کسی در پایان بزرگراه منتظر رسیدن خودرو باشد و هشدار دهد که به پایان بزرگراه نزدیک میشوید، آیا منطقی پا در میدان نقد و تحلیل گذاشته است؟
باید گفت خیر، اینجا پایان بزرگراه نیست و احتیاط در تمام مسیر شرط عقل است ولی عوارضبگیر بزرگراه نباید گمان کند که راهداری فقط نشستن در باجه اخذ عوارض و ندیدن ریزش سنگها و بهمنهاست. بیشک برای خلق حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی باید با قدرت و سرعت به پیش رفت و پذیرفت که راه انقلاب به بهار ختم میشود و بهار خود آغاز راه است. در آخر همانطور که در «راه کج» گفت و شنود کیهان آمده است، «ظاهرا بعضیها اینگونهاند: شخصی در حال مناجات میگفت؛ "خدایا من که هر کاری کردم و هرچه نصیحتم کردند به راه راست هدایت نشدم. تو خودت راه راست را به سوی من کج کن"
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو