نیمه ی اسفندماه امسال و در کوران تحولات انقلابی جهان اسلام «یوزف یوفه» خبرنگار نشریهی سایت آلمان موفق شد،گپی اختصاصی با وزیر سیه چرده امورخارجه سابق آمریکا داشته باشد.
پرسشهای خبرنگار آلمانی بیشتر حول تحولات منطقهی خاورمیانه و تلاشهای غرب برای مدیریت اوضاع میچرخید.در میان پاسخهای «کاندولیزا رایس» یک نکتهی برجسته وجود داشت که از تلاش مدتدار آمریکا برای آموزش از راه دور یا نزدیک نیروهایی در داخل سایر کشورها خبر میداد. رایس در پاسخ به پرسش این خبرنگار که از او در خصوص نقش غرب برای آزادی وارداتی به کشورها پرسید اینگونه پاسخ داد:
«اول آن که باید به اصل دموکراسی پایبند باشیم وآن را مورد حمایت قرار دهیم و دوم باید به آنانی که حقوقشان را مطالبه میکنند اما همزمان حاضرند، مسؤولانه نیز رفتار کنند، کمک کنیم.» بخش بسیار مهم سخنان وزیر امور خارجه سابق آمریکا آن جایی بود که وی به مرکز متولی آموزش نیروهای هوادار آمریکا در کشورهای خاورمیانه اشاره کرد:«در همین ارتباط به واسطهی موسسهی ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانستهایم هزاران فعال را آموزش دهیم.ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش سرمایهگذاری کردهایم تا یک لایهی اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصهی بینالملل رشد و پرورش دهیم.»
گذشته از تصریح رایس به سرمایهگذاری گسترده آمریکا در منطقه برای تربیت نیرو، اشاره او به نیروهای پرورش یافته توسط این سیستم در ایران رمزگشای بسیاری از رخدادهایی بود که در طول 21 ماه گذشته شاهد آن بودهایم. رایس با تأکید بر اینکه سال 2011(م) جهان به گونهای دیگر است افزود:«در این سال خاورمیانه نیز به خاورمیانهای دیگر بدل شده است.» وی گفت:«نیروهای سکولار ایران قویتر از گذشته شدهاند و از اینرو ما دیگر نباید به قیاسهای اشتباه بسنده وتکیه کنیم.»
در میان سخنان رایس سه نکته شایسته تبیین به چشم میخورد.
1-در سال 2008(م)مرکز سیاست عمومی خاورمیانه(مؤسسهی رند) که با پشتیبانی مالی بنیاد اسمیت ریچاردسون فعالیت میکند، پژوهشی را در 10 فصل تنظیم کرد. در این پژوهش مسألهی آینده جوامع اسلامی و تأثیرمستقیم آن بر امنیت غرب مورد بررسی قرار گرفته بود .نگاه کلی نویسندگان مؤسسه رند در این بررسی آن بود که ایالات متحده برای مقابله با تهدید جوامع اسلامی خاورمیانه باید همچون دوران جنگ سرد به شبکه سازی از عناصر میانهرو روی آورد.براین مبنا پژوهش مورد اشاره با این رویکرد که ایجاد شبکههای میانهرو در جهان اسلام نیاز به «کاتالیزورهای خارجی» دارد وباتأکید براینکه ایالات متحده تجربهای مشابه در مورد تقویت شبکههایی از آزاداندیشان ودموکراسیطلبان در دوران جنگ سرد داشته است،این مسیر را «نقشه راه» آمریکا در جهان اسلام معرفی میکند. در ادامهی این اثر، تجارب آمریکا در جنگ سرد مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله آنها به حفظ اعتبار گروههای مورد حمایت غرب از طریق محرمانه نگاه داشتن ارتباط آنها با دولت آمریکا تأکید ویژهای شده است.آنچه در فرمول پیشنهادی بنگاه رند به موضوع این نکته از نوشتار پیشرو نزدیکتر است. ارایه علایم شناسایی گروههایی است که از نظر نویسندگان این پژوهش میتوانند«شرکای بالقوه آمریکا» در منطقه باشند. این گروهها عبارتند از؛سکولارها،مسلمانان لیبرال و سنتگرایان میانهرو. پژوهش مذکور در ادامه تصریح میکند که این شاخصهها در گروههای پنجگانه زیر قابل جستجو است:
الف-دانشگاهیان و روشنفکران مسلمان لیبرال و سکولار.
ب-روحانیون میانهرو جوان.
ج-فعالان اجتماعی.
د- گروههای زنان.
ه- روزنامهنگاران و نویسندگان میانهرو.
راه اندازی کارگاههای آموزشی و سمینارهایی برای انتقال تجربیات به سکولارهای جهان اسلام نیزدر زمره پیشنهادات تکمیلی نویسندگان پژوهش مورد اشاره است.
این مستندات تنها بخشی از بسیاری اسناد دیگر است که برای تبیین سیاستهای جدید آمریکا در خصوص جهان اسلام راه گشاست. سیاست راهبردی که کاندولیزا رایس با عنوان پدید آوردن«لایهی اجتماعی سکولار» از آن نام برده است. درامتداد همان سناریویی است که پژوهشگران مرکز سیاست عمومی خاورمیانه در فرمول شبکهسازی از آن سخن گفته بودند.
2-به اعتراف کاندولیزارایس «موسسه ملی دموکراسی آمریکا»تاکنون واسطه آمریکا برای آموزش هزاران فعال دموکراسیخواه بوده است.چندی پیشابعاد پنهان مؤسسه مورد اشاره رایس که آن رابا نام اختصاری NEDمیشناسند، توسط«تیری میسان» نویسندهی فرانسوی تبار و مدیر پایگاه اینترنتی «ولترنت» درمقالهای افشا شد.در مقالهی میسان آمده بود:
«جورج بوش، طی سخنرانی خود در بیستم ژانویه سال 2004(م)، به صراحت اعلام کرد که قصد دارد بودجه سازمان بنیاد ملی دموکراسی (یا ان. ای. دی) را تا دو برابر افزایش دهد و تأکید کرد،وظیفهی جدیدش بر ارتقاء و افزایش انتخاباتهای آزاد، تبادلات آزاد، آزادی مطبوعات و آزادی اتحادیهی تجاری در خاورمیانه متمرکز خواهد بود... .چنین گفتهای از جانب بوش برای کاخ سفید به این معناست که آمریکا میباید عملیاتهای نظامی خود را در منطقه کامل کند و همزمان نیز مداخله خود در امور داخلی کشورهای هدف را افزایش دهد... در اوایل دههی 80 میلادی، رونالد ریگان رییس جمهور وقت آمریکا، اتحاد شوروی را امپراطوری شیطان خواند و روشهای جدیدی برای مبارزه علیه این امپراطوری تشریح کرد. در واقع در این زمان بود که تلاشهای شدید برای بیثباتسازی از طریق بسیج جامعه شهری، نیز به اقدامات بازدارندهی نظامی و دیپلماتیک علیه رژیمهای هدف، اضافه شد... در عین حال پس از آنکه فعالیتهای سری سازمان سیا توسط یک سلسله کمیسیونهای تحقیق، فاش شد و افکار عمومی نیز این فعالیتها را محکوم کردند، شورای امنیت ملی آمریکا تصمیم گرفت تا فعالیتهای خود را تحت نامهای دیگر و با روشهایی ادامه دهد که ظاهر تمیزتری داشته باشند، البته تمامی این ساختار جدید نیز میبایست با ایجاد یک مسیر دودستگی به عنوان اصلاح سیاسی، مورد حفاظت و حمایت قرار میگرفت.
میسان با اشاره به هویت قانونی بنیاد ملی دموکراسی مینویسد :
«این سازمان بطور رسمی از ششم نوامبر 1982(م) به عنوان یک جامعه غیرانتفاعی ایجاد شد و این در حالی است که بودجه این سازمان توسط کنگره و بعنوان بخشی از بودجه مصوب وزارت خارجه برای آژانس توسعه بین المللی آمریکا تأمین میشود.
ولترنت با اشاره به همکاری هیأت ملی دموکراسی با سیا مینویسد.
«اغلب افراد مشهوری که در عملیاتهای پنهانی سیا مشارکت داشتهاند، عضو شورای اجرایی و یا هیأت مدیر N.E.D نیز بودهاند، از جمله این افراد میتوان به اوتو رایخ، جان نگروپونته، هنری سینسنروس و اولیوت آبرامز اشاره کرد... به طور جاری، بنیاد ملی دموکراسی توسط وین وبر، نمایندهی جمهوریخواه سابق ایالت مینسوتا، بنیانگذار جامعه شدیداً محافظهکار امپاور آمریکا و مسؤول حمایتهای مالی ستاد تبلیغاتی جورج بوش در سال 2000(م) رهبری میشود. در همین حال مدیر اجرایی این سازمان نیز کارل گرشمن، مسؤول سابق سوسیال دموکراتهای آمریکا و یک تروتسکیست عضو نظام نومحافظهکاران، میباشد... به بیان ساده، بنیاد ملی دموکراسی استمرار عملیاتهای پنهانی سیا میباشد، در حقیقت به همین دلیل است که انگلیس و استرالیا نیز در توافقنامهای که روابط بین سرویسهای سری نظامی آنها را تعیین میکند، خود را در فعالیتهای بنیاد ملی دموکراسی شریک کرده اند.
این گزارش در ادامه با بیان این مطلب که هدف و مرام اصلی بنیاد ملی دموکراسی این است که «آنچه برای آمریکا خوب است برای تمام دنیا نیز خوب است.» خاطر نشان میسازد:
"اعتبارات بنیاد ملی دموکراسی توسط یک شورای اجرایی متشکل از نمایندگان حزب جمهوریخواه و دموکرات، اتاق بازرگانی آمریکا و اتحادیهی بازرگان مدیریت میشود که هر پیشنهادی نیز میبایست برای اجرایی شدن دست کم نظر دوسوم اعضای شورای اجرایی را کسب کند.»
ولترنت در تشریح چگونگی اختصاص اعتبار به بنیاد ملی دموکراسی مینویسد
«پس از آنکه وجه پیشنهادی برای تخصیص اعتبار تعیین شد، این مبلغ به بنیادهایی ارسال میشود که توسط هر یک از اعضاء اداره میشود.... بنیاد ملی دموکراسی تعیین میکند که کدام کشورها میبایست به عنوان هدف عملیاتهای این سازمان انتخاب شوند، سپس این هیأت با حمایت مالی و با استفاده از شرکای اجتماعی خود در جهت براندازی دولتهای هدف تلاش خواهد کرد، پس از آن نیز افرادی که به منافع آمریکا وابسته باشند، به قدرت خواهند رسید.»
میسان در انتهای گزارش خود در رابطه با بودجهی بنیاد ملی دموکراسی مینویسد:
«به طور رسمی بودجهی بنیاد ملی دموکراسی تنها به 50 میلیون دلار افزایش یافته است، اما این در حالی است که تأمینکنندگان مالی و اعانهدهندگان خارجی این هیأت سالانه چندصد میلیون دلار به این سازمان کمک میکنند. مهمترین این تأمین کنندگان عبارتند از: وزارت خارجه آمریکا، وزارت خزانهداری آمریکا و سازمان سیا که بطور محتاطانه کمکهای خود را به بنیاد ملی دموکراسی ارایه می کند»
N.E.D همچنین دارای بورسهای تحقیقاتی میباشد که در وب سایت خود نیز برای سال 2011-2010(م) فراخوان عضویتی به شرح زیر داده است :
«بنیاد ملی دموکراسی برای برنامهی پژوهشی خود (ریگان- فاسل) تقاضای درخواست برای سال 2010-2011(م) میپذیرد. این برنامه برای کمک به فعالان و محققان در زمینهی دموکراسیخواهی و برای پیشبرد مردم سالاری در سال 2001(م) در بنیاد ملی تأسیس شد. این برنامه دورههای پنج ماههای برای فعالان دموکراتیک و دورههای پنج تا ده ماههای برای محققین عرضه میکند. فعالان دموکراسیخواه شامل حقوقدانان،کوشندگان سیاسی و نخبگان جامعه مدنی میشود و محققان، شامل استادان دانشگاه، تحلیلگران و نویسندگان میگردد.پروژههای تحقیقاتی ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، تاریخی و فرهنگی دموکراسی را در بر میگیرد.
افراد واجد شرایط- فعالان دموکراتیک و محققان در این زمینه به خصوص از دموکراسیهای نوپا و رو به موفقیت اولویت دارند. پژوهشگران برجسته آمریکایی و سایر دموکراسیهای تثبیت شده و پایدار هم میتوانند تقاضا کنند. فعالان باید سابقهی فعالیت مؤثر در پیشبرد دموکراسی داشته باشند و میتوانند طرفدار عمل، وکیل، خبرنگار و یا از قسمت دیگری از جنب و جوش. محققان باید دارای درجهی دکتری یا معادل آن باشند. این بورسها به آموزشهای حرفهای و یا برای تحصیل دانشجویان در مراکز دانشگاهی داده نمیشود. تسلط به زبان انگلیسی از پیش نیازهای اصلی است.
حمایت- هر فعال یک مواجب ماهیانه، بیمه بهبودی، کمک سفر و کمک تحقیق و جستجو دریافت میکند.
زمانبندی- این برنامه در سال دو دوره دارد:
دوره پاییز از اول اکتبر 2010 تا 28 فوریه 2011(م) برقرار است و دوره بهار از مارچ 1 تا ژوئیه 31 سال 2011(م) خواهد بود.
ارسال تقاضا- برای ارسال تقاضا به سایت زیر مراجعه و اطلاعات و تقاضا نامه را دانلود کنید. سپس آن را به صورت تایپی به انگلیسی تکمیل کنید.
wwwnedorg/forum/R-FApplicationsdoc و یا
wwwnedorg/forum/reagan-fascellhtml
مهلت- تقاضانامههای مربوط به سال 2011-2010(م) باید تا 9 نوامبر 2009(م) ارسال شوند. نتایج پس از بررسی تمامی تقاضاها در شرایط رقابتی در آوریل 2010(م) اعلام میشوند.»
3-«نیروهای سکولار در ایران قویتر شده اند» این جمله فرازی دیگری از مصاحبه رایس با نشریهی سایت آلمان است. برخی هنوز هم باور ندارند که میان این ادعای رایس یا دیگر اظهارات مشابه مقامات آمریکایی با سناریوهای ویژهای که در خصوص ایران تدارک دیده شده است ارتباطی مستقیم وجود دارد.
سند منتشره مربوط به اصول لازم در برقراری امنیت ملی آمریکا در سال 2006(م) به روشن شدن بخشی از این مسأله کمک میکند. محورهای اصلی و اساسی مواضع آمریکا در برابر ایران با استناد به این سند عبارت است از:
1- حمایت آشکار از صداهای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران توسط بالاترین سطوح تصمیمگیری در آمریکا؛
2- تعمیق و گسترش تحریمها علیه ایران؛
3- مخدوش و بدنام کردن چهرهی جمهوری اسلامی در خارج از کشور از راه های گوناگون مانند محکوم نمودن آن کشور در مجامع بین المللی؛
4- تلاش برای محدودکردن روابط کشورها و سازمانهای بینالمللی با ایران؛
5- تلاش برای مشروعیت بخشی، گسترش و توانمندسازی سازمانهای غیردولتی مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران؛
6- دخالت گسترده در امور داخلی ایران در زمینههای انتخابات، حقوق بشر، زنان، رسانهها و اقلیتهای قومی و مذهبی؛
7- آموزش عناصر و تشکلهای خارجنشین مخالف نظام جمهوری اسلامی و حمایتهای سیاسی و مالی از آن ها؛
8- محدود کردن نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه؛
9- ممانعت از دستیابی ایران به فناوری و دانش پیشرفته؛
10- تبلیغ و ترویج دوگانگی حاکمیت در ایران؛
11- فعالسازی و حمایت از شبکههای رسانهای ضدایرانی.
اما اقدامهای طراحی شده فوق در سند امنیت ملی آمریکا(سال 2006(م)) نیازمند ساز و کار اجرایی است که در ادامه این سند به شرح ذیل بیان گردیده است:
1- صدور بیانیههای سیاسی در مورد وضعیت آزادی و حقوق شهروندان ایرانی و فعالان سیاسی؛
2- اختصاص بودجه به منظور مداخله در امور داخلی ایران مانند تخصیص بودجه 5/1 میلیون دلاری برای حمایت از برخی سازمانهای غیردولتی و برخی اشخاص در داخل ایران و هزینه کردن آن از طریق «بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی» و همچنین تخصیص بودجه 3 میلیون دلاری با هدف اعلام شده، کمک به سازمانهای غیردولتی ایرانی در زمینههای مطبوعاتی و حقوق بشر؛
3- تقویت برنامههای رادیو فردا، از جمله سرویسهای سخن پراکنی بینالمللی، تقویت برنامههای بخش فارسی صدای آمریکا و راهاندازی سایت اینترنتی وزارت امور خارجهی آمریکا به فارسی؛
4- راهاندازی دفتر امور ایران در دوبی با وظیفهی مدیریت هزینه کردن بودجه آمریکا علیه ایران، جذب عناصر مستعد مخالف ایران، فعالسازی اقدامهای پنهان علیه ایران، جمعآوری اطلاعات و همچنین جذب سازمانهای غیردولتی مستعد و در نهایت آموزش روشهای مختلف مقابله با جمهوری اسلامی به عوامل و مرتبطین؛
5- تمدید قانون تحریم اقتصادی ایران معروف به قانون «داماتو» تا سال 2006(م) و گنجاندن آن از این سال به بعد در قانون «حمایت از آزادی ایران»؛
6- ایجاد ائتلافی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به همراه مصر و اردن علیه ایران از طریق دامن زدن به شیعه هراسی، راهاندازی جنگ عقیدتی و فرافکنی در مسألهی امنیت عراق؛
7- بینالمللی سازی مسألهی هستهای ایران، متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و طرح اندازهگیری تهدیدبودن ایران علیه امنیت بینالمللی.
محمد عبدالهی
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو