متفکر شهید علامه آیت الله مرتضی مطهری دارای مشخصه ها و ویژگی هایی بود که او را به صورت یک اندیشمند جامع نگر و مسلط به علوم و فنون مختلف و متخصص در رشته های گوناگون .دانش و معارف پرورش داده و در خدمت دین و جامعه درآورده بود.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مجموعه این مشخصه ها و ویژگی ها موجب گردید که استاد مطهری توان خاصی بیابد که در پرتو آن فرهنگ و معارف اسلامی را به گونه ای شرح و تبیین نماید که زیبایی ها و حکمت ها و آثار و ثمرات آن در ابعاد اعتقادی فکری عبادی اخلاقی تربیتی عرفانی اجتماعی فرهنگی حقوقی سیاسی اقتصادی نظامی مدیریتی و حکومتی نمایانده شود و جامعه اسلامی به مراتب بالا و والایی از معرفت و شناخت های ژرف دینی نائل آید.

از میان مشخصه های گوناگون آثار متفکر شهید در تشریح و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی مشخصه « قلم روان و به زبان مردم » از اهمیت و اثربخشی خاصی برخوردار می باشد و این در حالی است که سایر مشخصه های آثار این اسلام شناس بزرگ نیز در جای خود و مرتبط با موضوع و متناسب با نیازهای روز جامعه حائز اهمیت می باشد و باید به شرح و تبیین درآیند.

حضرت امام خمینی که شهید مطهری را حاصل عمر خویش معرفی می نماید(۱ ) درباره این مشخصه در آثار او چنین می فرماید : « او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم …. به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت . آثار قلم و زبان او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشات می گرفت برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست . » (۲ )

حضرت امام خمینی در این عبارات با تعبیر « قلم روان » به ویژگی آثار استاد مطهری در شیوه نگارش مبتنی بر اجتناب از ابهام گرایی و مشکل نویسی تصریح دارند. این نوع ادبیات در همان حال که از واژه ها و جملات و عباراتی که « حقیقت » و « واقعیت » را برای مخاطب مبهم و پیچیده می کند به شدت پرهیز می نماید با دقت کافی و لازم زمینه های مساعد و مناسبی فراهم می آورد تا خواننده به فهم و درک سریع نائل آید و تحلیل و نقد و بررسی ها را دریابد و به نتیجه گیری لازم و راهگشا و سازنده برسد.

حضرت امام خمینی در کنار تعبیر « قلم روان » با این تعبیر که آثار استاد مطهری به « زبان مردم » است به گونه ای دیگر به روش پسندیده او برای انتقال سریع مفاهیم ژرف و بلند دینی به ذهن و فکر مخاطبان اشاره می نماید و از آن به عنوان مشخصه بارز این متفکر آگاه و مسئول و به شدت علاقمند به آگاهی بخشی و تحول آفرینی معرفتی در مردم جامعه یاد می کند.

تعبیر سودمندی و فرحزایی آثار استاد مطهری برای عارف و عامی ـ که سومین تصریح امام خمینی مبنی بر به کارگیری ادبیات روان در گفتار و نوشتار این اندیشمند بزرگ محسوب می شود ـ تاکیدی مجدد بر نقش آفرینی این مشخصه مشهود در آثار ارزشمند و تحول زای شهید مطهری می باشد.

واقعیت این است که آنچه حضرت امام خمینی به وجود آن در متفکر شهید استاد مرتضی مطهری تصریح دارند یکی از نیازهای اساسی جامعه علمی و ادبی ما در گذشته و حال به شمار می رود.

این کمبود اگرچه در میان نویسندگان و محققان و پژوهندگان مطلق و وسیع و فراگیر نیست لکن حضور و نقش آفرینی مخرب ادبیات مبهم و پر پیچ و خم در آثار منتشر شده به گونه ای است که نمی توان با اغماض و تسامح از کنار آن گذشت ضمن آن که علاوه بر مشکلاتی که این نوع آثار برای مخاطبان ایجاد می کند از عمق وجود ضعف و رنج درونی برخی از صاحبان آثار نیز خبر می دهد که چسان قصور و سهل انگاری در رعایت ضوابط و معیارهای اسلامی باعث می شود در همان حال که می توانند با قلم روان و جذاب و به زبان مردم و مطابق با ادراک و فهم متداول و متعادل جامعه مقاله و کتاب تولید کنند از این کار امتناع می ورزند و آثار خود را با واژه ها و تعابیر و عبارات سخت و مشکل و غیرقابل درک و سرشار از ابهام و پوشیدگی ممزوج می سازند!

گاهی ممکن است در ورای این حرکت یک « کمبود اخلاقی و روحی » نهفته باشد که به صورت « غرور و تکبر علمی » به ظهور و بروز درآمده و نویسنده و محقق را بر آن دارد که به این توهم و تخیل برسد که ابهام گرایی در تولید آثار علمی و ادبی از مراتب بالای دانش و فهم و قدرت نقد و تحلیل در صاحب اثر حکایت دارد! در حالی که هرگز چنین نیست و در نگاه تیزبین و عمیق و دقیق فرهنگ و اندیشه اسلامی بالا بودن میزان علم و دانش و توانایی در تحقیق و تحلیل هرگز ارتباطی با مشکل و مبهم نویسی ندارد و ملاک و معیار اصلی در تشخیص اثر ارزشمند محتوای غنی و جامع قدرت نقد و بررسی نگارش روان و همه فهم و در عین حال زیبا و آمیخته با آرایه های ادبی قابل هضم در فرهنگ عمومی نتیجه گیری های مفید و تولید ثمرات ارزشمند برای فرد و جامعه می باشد.

متفکر شهید استاد مطهری در یکی از آثار مکتوب خویش به زیبایی هر چه تمامتر به وجود این نقیصه در میان برخی از نویسندگان اشاره می نماید و از آن به عنوان یک « بیماری اجتماعی » یاد می کند.

استاد مطهری به طور ملموس و مشهود با این نقیصه مواجه می شود و با کسانی که او را به پرهیز از به کارگیری ادبیات روان و تولید آثار متعادل و قابل درک برای مردم جامعه دعوت می کنند روبرو می شود و استدلال های سطحی و مخالف با ضوابط و معیارهای عقل و شرع را که برای توجیه کار خود ارائه می دهند مردود اعلام می نماید.
مواجهه استاد با این افراد هنگام نگارش و نشر کتاب « داستان راستان » ـ که از آثار ماندگار و ارزشمند او به شمار می رود ـ به وقوع می پیوندد. توضیح استاد مطهری در این باره بسیار عبرت انگیز و راهگشا می باشد :

« در مدتی که مشغول نگارش یا چاپ این داستان ها بودم بعضی از دوستان ضمن تحسین و اعتراف به سودمندی این کتاب از این که کارهای به عقیده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا کنار گذاشته و به این کار پرداخته ام اظهار تاسف می کردند و ملامتم می نمودند که چرا چندین تالیف علمی مهم را در رشته های مختلف به یکسو گذاشته ام و به چنین کار ساده ای پرداخته ام . حتی بعضی پیشنهاد کردند که حالا که زحمت این کار را کشیده ای پس لااقل به نام خودت منتشر نکن !

من گفتم چرا مگر چه عیبی دارد

گفتند اثری که به نام تو منتشر می شود لااقل باید در ردیف همان اصول فلسفه (۳ ) باشد این کار برای تو کوچک است .

گفتم مقیاس کوچکی و بزرگی چیست معلوم شد مقیاس بزرگی و کوچکی کار در نظر این آقایان مشکلی و سادگی آن است و کاری به اهمیت و بزرگی و کوچکی نتیجه کار ندارند هر کاری که مشکل است بزرگ است و هر کاری که ساده است کوچک !

ـ در اجتماع ما زیاد شیوع پیدا کرده چه زبان ها را که این منطق نبسته و چه قلم ها را که نشکسته و به گوشه ای نیفکنده است .

به همین دلیل است که ما امروز از لحاظ کتب مفید و مخصوصا کتب دینی و مذهبی سودمند بیش از اندازه فقیریم . هر مدعی فضلی حاضر است ده سال یا بیشتر صرف وقت کند و یک رطب و یا بس به هم ببافد و به عنوان یک اثر علمی کتابی تالیف کند و با کمال افتخار نام خود را پشت آن کتاب بنویسد بدون آنکه یک ذره به حال اجتماع مفید فائده ای باشد. اما از تالیف یک کتاب مفید فقط به جرم این که ساده است و کسر شان است خودداری می کند. نتیجه همین است که آنچه بایسته و لازم است نوشته نمی شود و چیزهایی که زائد و بی مصرف است پشت سر یکدیگر چاپ و تالیف می گردد. چه خوب گفته خواجه نصیر الدین طوسی :

افسوس که آنچه برده ام باختنی است

بشناخته ها تمام نشناختنی است

برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت

بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است

بعد به این فکر افتادم که حتما همان طور که عده ای کسرشان خود می دانند که کتاب های ساده ـ هر چند مفید باشد ـ تالیف کنند عده ای هم خواهند بود که کسرشان خود می دانند که دستورها و حکمت هایی که از کتاب های ساده درک می کنند به کار ببندند!!(۴ )

به این ترتیب فیلسوف و فقیه و اندیشمندی چون شهید آیت الله مرتضی مطهری در همان حال که در بسیاری از علوم و فنون و دانش ها آثاری گرانسنگ در موضوعات گوناگون و در سطوح عالی برای دانش پژوهان به رشته تحریر درآورده بود از تولید آثار متناسب برای عموم مردم جامعه غفلت نداشته و با ادبیات روان و قلم و نگارشی که در عین توانایی به زبان مردم و مطابق با فهم و درک آنان و جذاب و اثر گذار بود به آگاه سازی و بینش آفرینی می پرداخت و هرگز تحت تاثیر توصیه های ناصحیح کسانی که او را از خلق آثار روان و فاقد اصطلاحات مبهم و دیر فهم نهی می کردند قرار نمی گرفت و تفکر آنان را نه یک حقیقت که یک بیماری اجتماعی نام می نهاد.

هنر بزرگ استاد مطهری فقط در نشر کتاب ارزشمند داستان راستان متجلی نمی گردد بلکه مشخصه ادبیات سهل و روان و منتقل کننده سریع حقایق به مخاطبان در سایر آثار او نیز حضور فعال و تعیین کننده دارد. البته این حضور و نقش آفرینی سازنده را باید با موضوعات مختلف مطرح در آثار استاد به تامل و مداقه در آورد به این معنی که نباید تصور نمود که برخی از موضوعات علمی و فلسفی مهمی که به طور طبیعی از مراتب بالا و فنون مختلفی برخوردار است را می توان همچون داستان راستان به سهولت و سادگی درآورد بلکه همان موضوعات مهم و بزرگ علمی و فلسفی را در سطوح متناسب و در حد امکان پایین آوردن و روان کردن کار ارزشمندی محسوب می شود که هر کسی توان آن را ندارد و استاد مطهری از عهده این کار مهم برآمد.

« آشنایی با علوم اسلامی » که در سه مجلد و در موضوعات ششگانه منطق فلسفه کلام عرفان اصول فقه فقه منتشر گردید نمونه ای از آثار استاد مطهری می باشد که سخت ترین مسائل علمی و فلسفی را در حد امکان و متناسب با مراتب بالای آن علوم روان و قابل فهم و درک ساخت و نسل جوان را با این دانش ها آشنا نمود.
در مقدمه ناشر در این باره چنین آمده است :

« این مجموعه را استاد برای جوانانی نوشت که نخستین قدم را در راه آشنایی با معارف اسلامی برداشته اند و سعی او همه این بود که در این سلسله سادگی و اختصار را در عین صحت اساس قرار دهد و راه را برای ورود آنان به فضای روحپرور فرهنگ اسلامی باز کند . » (۵ )

و در مقدمه ای که برای ورود به بحث آشنایی با فلسفه اسلامی نوشته شده است چنین آمده است : « اهمیت این اثر در این است که برای نخستین بار خواننده ای که از فلسفه هیچ نمی داند می تواند بدون فرو افتادن در دشواری های فنی و بحث های استدلالی طولانی طعم این فلسفه را بچشد و با آن آشنا شود … (۶ )

با توجه به آنچه از نظر گذشت ژرفای کلام حضرت امام خمینی در معرفی یکی از مهم ترین مشخصه های آثار استاد مطهری درک و فهم می گردد و مشخص میشود که چگونه این اندیشمند توانا و جامع علوم اسلامی توانست باقلمی روان و فکری توانا حقایق علمی و فلسفی را به گونه ای تشریح نماید که برای عموم مردم جامعه قابل هضم باشد و برای عارف و عامی سودمند و تحول زا گردد.

همچنین این نتیجه حاصل میشود که شیوه پسندیده و اثر گذار و آگاهی بخش این متفکر فرزانه باید به صورت یک الگو و روش به پیروی و تبعیت در آید و همه محققان و پژوهندگان به « نیاز جامعه » و « زبان مردم » و « درک عمومی » توجه کافی مبذول دارند و آثار خود را متناسب و منطبق با این سه شاخصه تدوین و منتشر نمایند و از چاپ و نشر مقالات و کتبی که فقط خود آنها می فهمند که چیست امتناع ورزند. این مراقبت آنگاه بیشتر ضرورت می یابد که امکان سرایت روش این آثار سخت و مبهم به سایر نویسندگان و پژوهشگران و تولیدات فکری و علمی آنها شدت گیرد و بیم شیوع این ویروس فزونی یابد و یک « بیماری فردی » به « بیماری اجتماعی » تبدیل شود. در چنین حالتی نباید انتظار داشت که جوانان و دانشجویانی که تشنه معارف اسلامی هستند و آثار روان و زیبا و قابل فهم و هضم نمی یابند به بیراهه نیفتند و جذب عناصر و نظریه پردازانی که از مهره های دست آموز رژیم وابسته پهلوی بوده اند و امروز اسلام شناس ! شده اند و آثار اسلامی ! تولید و نشر می کنند نشوند و به مرور در مسیر تامین منافع دشمنان دین و ملت حرکت ننمایند! آنچه بروز این خطر و وقوع این گرایش باطل ـ در صورت رها کردن روش مزبور در آثار استاد مطهری در تبیین فرهنگ و اندیشه اسلامی و پیام رسانی به نسل جوان و دانشگاهی ـ را بیشتر می کند این است که اسلامی که توسط عناصر وابسته به غرب و آمریکا ترویج می گردد همواره و در همه حال به تسامح و تساهل دعوت میکند و حال آن که دین مبین اسلام موارد این رویکرد را محدود و معدود می داند و مطلق و وسیع نمی باشد. و نیز اسلام مورد نظر این عناصر ترویج کننده تفکر « نفی جهاد » و تثبیت کننده تفکر « صلح کل » است که به طور قطع با تعالیم و قوانین صریح قرآن که جهاد را در جای خود و صلح را در موارد خاص خویش تجویز می نماید در تعارض آشکار میباشد. همچنین اسلامی که عناصر وابسته به غرب تبلیغ می کنند در نهایت « آزادی » را از نوع غربی و آمریکایی آن ـ که مطلق و لجام گسیخته و نامحدود میباشد و به فساد و تباهی منتهی می گردد ـ تثبیت می نماید و از آنجا که طبع بشر به رویکردهای ضابطه مند و منجر به پاکسازی درون و برون از معاصی و گناهان متمایل نیست و در جستجوی بیراهه ای است تا از راه روشن حق که دعوت به خودسازی و اعتلای روح و رشد جامع شخصیت انسانی می کند خارج گردد و با توجیه های نفسانی هر عمل نامشروع و نامعقولی را برای خویش مباح کند چنین اسلامی از جاذبه های کاذب و ظاهری برای دام گستری و فریبندگی برخوردار میباشد و سهل و سریع آن دسته از جوانان و دانشجویانی که هم از جنبه فکری و علمی نسبت به اسلام ناب و اصیل بی اطلاع هستند و هم از جنبه رفتاری و عملی به خودساختگی و تقید و پایبندی نرسیده اند را به دام می اندازد و می فریبد و از مجرای تبعیت از نفس به مقصد تبعیت از غرب و آمریکا می رساند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقی :

۱ ـ مراجعه شود به پیام پرشور حضرت امام خمینی پس از شهادت جانگذار متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری که در تاریخ ۵۸ ۱۲ ۱۱ صادر نمودند صحیفه امام ج ۷ ص .۱۷۸

۲ ـ پیام امام خمینی به مناسبت دومین سالگرد شهادت استاد مطهری ۶۰ ۲ ۹ صحیفه امام ج ۱۴ ص ۳۲۵

۳ ـ « اصول فلسفه و روش رئالیسم » یکی از آثار گرانقدر متفکر شهید استاد مطهری است که در پنج مجلد چاپ و نشر گردید و نقش بسیار تعیین کننده ای در اثبات بی پایگی فلسفه ماتریالیسم و مادیگری ایفا نموده و در میان محققان و پژوهشگران مراکز حوزوی و دانشگاهی مشهور و تاثیرگذار گردید.

۴ ـ داستان راستان اثر استاد شهید مرتضی مطهری انتشارات صدرا ج ۱ ص ۱۵ و ۱۶

۵ ـ آشنایی با علوم اسلامی شهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری انتشارات صدرا ج ۱ ص ۴

۶ ـ همان منبع ص ۶

از میان مشخصه های آثار متفکر شهید استاد مطهری در تشریح و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی مشخصه « قلم روان و به زبان مردم » از اهمیت و اثربخشی خاصی برخوردار می باشد و این درحالی است که سایر مشخصه های آثار این اسلام شناس بزرگ نیز در جای خود و مرتبط با موضوع و متناسب با نیازهای روز جامعه حائز اهمیت می باشد و باید به شرح و تبیین درآیند .

در نگاه تیزبین و دقیق و عمیق فرهنگ و اندیشه اسلامی بالابودن میزان علم و دانش و توانایی در تحقیق و تحلیل هرگز ارتباطی با مشکل و مبهم نویسی ندارد و ملاک و معیار اصلی در تشخیص « اثر ارزشمند » محتوای غنی و جامع قدرت نقد و بررسی نگارش روان و همه فهم و در عین حال زیبا و آمیخته با آرایه های ادبی قابل هضم در فرهنگ عمومی نتیجه گیری های مفید و تولید ثمرات گوناگون برای فرد و جامعه می باشد .

شیوه پسندیده و اثرگذار و آگاهی بخش شهید مطهری در انتقال مفاهیم به مخاطبان باید به صورت یک الگو و روش به پیروی و تبعیت درآید و همه محققان و پژوهندگان به « نیاز جامعه » و « زیان مردم » و « درک عمومی » توجه کافی مبذول دارند و آثار خود را متناسب و منطبق با این سه شاخصه تدوین و منتشر نمایند و از چاپ و نشر مقالات و کتبی که فقط خود آنها می فهمند که چیست امتناع ورزند. این نوع نگارش و تدوین درباره برخی از موضوعات علمی و فلسفی مهمی که به طور طبیعی از مراتب بالا و فنون مختلفی برخوردار است نیز متناسب با همان علم و مرتبه آن امکان تحقق دارد همان گونه که استاد مطهری از عهده این مهم درباره آثار علمی و فلسفی سخت و دیرفهم به خوبی برآمد .

اسلامی که توسط عناصر وابسته به غرب و آمریکا ترویج می گردد همواره و در همه حال به تسامح و تساهل دعوت می کند و حال آن که دین مبین اسلام موارد این رویکرد را محدود و معدود می داند و مطلق و وسیع نمی باشد. و نیز اسلام غرب گرایان موجب تثبیت تفکر « نفی جهاد » و تثبیت « صلح کل » می گردد در صورتی که اسلام ناب و اصیل « جهاد » را در جای خود و « صلح » را در موارد خاص خویش تجویز می نماید .

سر نهادن بر در او پا به سر بنهادن است

"Our President, analytical news site"