ما می‌گوییم عدالت، خوب! بقیه هم می‌گویند، بعد می‌بینیم وزارت صنایع کار خودش را می‌کند، وزارت مسکن کار خودش را می‌کند و… در وزارت صنایع عدالت یعنی چه؟ یعنی مثلا نگاه شما به عدالت در حوزه صنعت چگونه است؟ به همین شکل در وزارت بازرگانی عدالت یعنی چی؟ این توزیع بحث یارانه که می‌گویند یعنی چی؟ این‌ها باید گفتمان سازی بشوند. اگر شما نتوانید این بحث‌ها را شکل بدهید یک بحث‌های شعاری پیش می‌آید و هیچ فرقی نمی‌کند که چه آقای X بیاید چه آقای Y بیاید.

متن زیر گفتاری از دکتر سعید جلیلی است که چندی پیش در جمع فعالان فرهنگی و اجتماعی ارائه شده است. این سخنرانی آسیب‌شناسی از فعالیت‌های اجتماعی جبهه حزب‌الله است که غفلت از بعد فردی اسلام است..

**************************************

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

اینکه می‌گویند «دین همه دین است» بحثی جامع و کامل است. نمی‌شود دنبال یک جنبه از دین را گرفت و ابعاد دیگر را‌‌ رها کرد. امروز این بحث در حوزه‌های مختلف اجتماعی بسیار مطرح می‌شود. بعضی‌ها دین را گزینشی انتخاب می‌کنند. مقداری را خوششان می‌آید و مقداری را خوششان نمی‌آید. یک عده بحث دین حداقلی و حداکثری را مطرح می‌کنند. یکی از ایرادهای جدی این است که، دین فقط یک مقولهٔ فردی نیست، دین وجوه اجتماعی هم دارد و از کسانی که فقط به دین فردی قائلند، ایراد می‌گیریم که دین و خیلی از دین را نفهمیدند و متوجه نشدند و آسیب‌های جدی همچون جدایی دین از سیاست، عدم حضور اجتماعی دین و… است که همه ما کم و بیش با آن آشنا هستیم.

اما یک آسیب دیگر هم هست که همانطور که می‌گوییم دین فقط وجوه فردی ندارد از آن طرف هم دین همه دین است. دین فقط وجوه اجتماعی نیست، وجوه فردی هم دارد و اتفاقاً خیلی از حرکت‌ها که شما می‌بینید استمرار پیدا نمی‌کند، ریشه پیدا نمی‌کند و عمق نمی‌یابد. این به خاطر این است که در خود فرد، دین ریشه ندوانده است و بعد می‌خواهد اجتماعی بشود. طبیعتاً وقتی که این ریشه در خود فرد ایجاد نشود در بحث‌های اجتماعی‌اش هم خیلی زود و به اندک چیزی سرد می‌شود، یخ می‌شود، پژمرده می‌شود، به یک باد هم می‌بینی کنار زده می‌شود، یخ می‌شود و سرد می‌شود.

در دهه‌های اخیر که آدم نگاه می‌کند می‌بیند از میان کسانی که دین را در وجوه اجتماعی پیگیری کردند، کسانی به صورت صادق، مستمر و عمیق و ریشه‌دار پیش بردند که به لحاظ فردی هم قوی بودند و از این موضوع غافل نشدند. این آسیب است که یک عده از این طرف می‌افتند و یک عده از آن طرف. یک عده می‌گویند: دین یک دین مناسکی و فردی نیست! یا می‌گویند دین فقط در عرصه اجتماع است. اما ما می‌گوییم دین همه دین است. نه اینکه دین فردی است و مثلا بیشتر وجوه فردی دارد و یا بالعکس.

در طول تاریخ عارف زیاد داشتیم، اما هیچکدام امام خمینی نشد

اگر می‌گوییم دین همه دین است سعی کنیم که انشاءالله توی همه وجوهش پایدار باشیم. در طول تاریخ خیلی عارف داشتیم، اما هیچکدام امام خمینی نشد. راست هم می‌گویند. افراد بزرگ خیلی بودند، اما کسی امام خمینی نشد. کسی که دین را بیاورد در صحنه اجتماع نبود. خیلی‌ها بودند که بر مبنای وجوه اجتماعی دین در عرصه‌های مختلف وارد شدند، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند. این‌ها را هم باید دید.همین بود که امام که قبلا دین را در خودش بسیار عمیق کرده بود، توانست شکل دهد و جلو رفت. اینکه ما می‌گوییم امام یک الگو است. یک جنبه‌اش همین جنبه‌های این چنینی و فردی است. بعضی وقت‌ها آدم نگاه می‌کند که نکند که ما دچار این آسیب بشویم. البته دچار کاستی‌ها و کوتاهی‌ها هستیم، ولی باید این جنبه‌های فردی را هم تعریف کنیم و به آن‌ها توجه داشته باشیم. در مورد امام گفته شده که نماز شبش ترک نشد، ۱۵ سال زیارت جامعه‌اش ترک نشد. این مال زمان قبل حکومت است، زمان حکومت هم همین طور بود. امام مثلا مقید بود زیارت عاشورایش را بخواند؛ با صد لعنش هم بخواند. این جنبه‌ها هم بود.

چون دین همه دین است، همین دین که می‌گوید باید فلان کار اجتماعی را انجام بدهید، همین دین هم می‌گوید باید فلان کار عبادی و فلان اعمال را باید انجام بدهید. عاملان دین اجتماعی هم همین افرادند و این افراد اگر نتوانند خودشان در عرصه‌های و بحث‌های فردی موفقیت داشته باشند، طبیعتاً آن موفقیت لازم را در عرصهٔ اجتماعی نخواهند داشت.

در مسجد فعالیت اجتماعی می‌کنیم؛ اما نماز اول وقت نمی‌خوانیم

گاهی اوقات یک کار فردی و پرداختن به جنبه‌های فردی دین، ممکن است شما را از وجوه اجتماعی غافل کند. عکسش هم هست و آن اینکه پرداختن به جنبه‌های اجتماعی دین شما را از روی جنبه‌های فردی‌اش غافل کند. مثلا سال‌های ۶۰ که فعالیت‌های انقلابی در مساجد زیاد بود و خوب هم بود بعضی افراد آخر شب می‌آمدند و می‌گفتند خوب حالا نماز مغرب و عشاءمان را هم بخوانیم. می‌گفتند ما که کار انقلابی می‌کنیم و توی مسجد هستیم دیگر حالا اگر نمازمان را هم ۳ ساعت بعد از اذان بخوانیم عیبی ندارد دیگر! هر دوتایش آسیب هست.

دین همه دین است در همه شمول. شمول فردی، شمول اجتماع، امور عبادی و امور اجتماعی. این بحث‌ها همه‌اش با هم هست می‌تواند جواب بدهد. آن بحثی که یکی گفت «کربلا را بگذارید حج را بچسبید» یک بحث تاریخی بود. خیلی‌ها این بحث را داشته‌اند. عده‌ای به جنبه‌های عبادی می‌پرداختند، عده‌ای به جنبه‌های اجتماعی دین. جمع بین اینهاست که آن الگو‌ها را درست می‌کند. در زمان ما کسی مثل حضرت امام بود و البته ائمه هم نمونه کامل این بحث‌ها هستند.

شما در تاریخ می‌بینید که امام سجاد(ع) داشند زیارت می‌کردند، در طواف حج بودند. یکی از همان‌هایی که در کربلا حضرت را تنها گذاشته بودند، آمد به امام سجاد کنایه زد و گفت: «آمدی حج، جهاد را‌‌ رها کرده‌ای؟!» (البته جنبه‌های شعاری را که می‌گویند فرق می‌کند که «کربلا را بگذارید که حج در پیش است») او هم آمد به امام سجاد(ع) یک همچین حرفی را زد و گفت آیا نشنیدی که قرآن می‌فرماید: «ان الله اشتری من المومنین…» امام سجاد(ع) فرمودند خب آن را هم ما شنیده‌ایم. اما یک آیه هم بعدش دارد. آن آیهٔ بعدش را هم بخوان چه کسانی؟! می‌فرمایند آیهٔ بعدش این است «التائبون العابدون و…» همهٔ چیز‌ها کسانی که این ویژگی‌ها را داشته باشند ارزشمند است. این‌ها وقتی ارزشمند است که آن جنبه‌های دیگر هم باشد.

خدا کند تک بعدی نشویم

حالا که در ماه مبارک رمضان هستیم چیزی که همه است این است که خدای ناکرده پرداختن به عرصه‌های دیگر ما را تک بعدی نکند. اگر حرکت‌های اجتماعی دینی ما مبتنی بر این مبانی نباشد باعث می‌شود که شما توفیقات عبادی‌تان هم کم بشود. دعای ابوحمزه را وقتی در ماه رمضان می‌خوانید، (جدا از اینکه دعا هست) خیلی از جاهاش فرمولهایی هم هست. خیلی وقت‌ها می‌شود که آدم می‌گوید امشب بریم حرم، امشب دعایی بخوانیم، نمازی بخوانیم و… بعد می‌بینیم نشد. می‌گوییم امروز خسته بودیم که خوابیده بودیم. ولی بعضی وقت‌ها می‌بینیم ظهر خوب خوابیده‌ایم که امشب فلان حرکت عبادی را انجام بدهیم، ولی باز بعد می‌بینیم این توفیق را پیدا نمی‌کنیم. سرحال هستیم سریال می‌بینیم حرف می‌زنیم و… سرحالیم، اما به محمض اینکه می‌خواهیم شروع کنیم خواب‌مان می‌گیرد. این یک حالت فیزیکی تنها نیست که بگوییم ناشی از کم خوابی یا اینجور چیزهاست.

آسیب‌شناسی امام سجاد از نداشتن حال دعا

امام سجاد (ع) دقیقاً همین جمله را دارند «الهی حالی کلما قلمت…» در دعای ابوحمزه می‌گویند خدایا هروقت خودم را بسیج کردم و آماده کردم خودم را که حالا بتوانم دعایی را بخوانم بعد یک دفعه خوابم گرفت و حالت من رفت. در این دعا شروع می‌کنند به آسیب‌شناسی که چرا حالت خواب پیش می‌آید در صورتی که همه شرایط پیش آمده است. در آنجا حدود ۷-۸-۱۰ تا دلیل می‌آورند که شاید که این بود که اینگونه شد، این بود که اینگونه شد. حدود ۱۰ تا دلیل می‌آورند این دلایل که می‌آورند بعد شما می‌بینیدکه «لعلک رایتنی مجالس البطالین» می‌گوید که نکند که تو من را یک کسی دیدی که خوب بالاخره در جلسات «بطالین» که به بطالت می‌گذرد بوده‌ام که آثار وضعیشان این بوده است. «لعلک رایتنی مستخلفا لامرک» «لعلک رایتنی فی الکاذبین» پس چنین شد. بعضی وقت‌ها بعضی رفتار‌ها شده که بعد آن آثار بر آن مترتب شده و بعد یک دفعه آن حالت از شما گرفته می‌شود علی رغم اینکه خودتان را بسیج می‌کنید، آماده می‌کنید و….

این جمله شهید دیالمه خیلی مهم است که گفت: «فریادهای امام خمینی انعکاس ناله‌های شبانه امام است» شما ببیند اگر امام فریاد می‌کند, ریشه در ناله‌های شبانه دارد که این فریاد از درونش بیرون می‌آید. همین طور راحت نیست. خیلی‌ها فریاد می‌زنند هر فریادی اثرگذار نیست. ان شاءالله خداوند به همه ما نیز این توفیقات را هم بدهد.

ریاست جمهوری جایگاهی حتی فراتر از مجموعه نمایندگان مجلس!

اما آن جنبهٔ وجوه اجتماعی دین که قصد داریم بین دوستان مطرح کنیم. به هر حال وقتی دوستان این قدر زحمت می‌کشند برای کار یک مسجد، کانونهای مساجد، این کار‌ها در جنبه‌ها و حوزه‌های اجتماع و سیاست تاثیر گذار است و موجب از بالقوه به بالفعل شدن ظرفیت‌ها می‌شود. طبیعتا وقتی که ما معتقدیم که در این عرصه‌ها باید کار کرد، حالا یک کاری که می‌تواند در حد یک مسجد تاثیرگذار باشد در حد یک مجله تاثیرگذار باشد در حد یک شهر تاثیرگذار باشد طبیعتا اگر شما ضریب کارتان را متوجه کارهایی بکنیدکه بتواند در سطح بزرگ‌تر تاثیرگذار باشد مثلا در یک شهر یا کشور تاثیرگذار باشد خوب مسلما آثارش و برکاتش خیلی بیشتر خواهد بود.

آدم یک وقت هست تلاش می‌کند شورای یک محله خوب بشود یک وقت سعی می‌کند مجلس شورا یک شکل خوبی پیدا بکند یک وقت سعی می‌کند کل کشور خوب بشود یکی از آن عرصه‌های بسیار مهم که به نظر می‌رسد باید جدی‌تر در آن وارد شد و برایش می‌بایست فرهنگ سازی کرد حالا فارغ از نتایجی که بر آن مترتب می‌شود عرصهٔ انتخابات ریاست جمهوری است. عرصهٔ ریاست جمهوری یکی از عرصه‌های واقعا مهم است. رئیس جمهور، ریاست جمهوری دارای جایگاهی است که حتی خیلی فرا‌تر از اختیارات ۲۹۰ نماینده مجلس است.

یعنی ۲۹۰ نماینده اگر بتوانند کلی رابطه برقرار کنند کار کنند و… تا بتوانند یک وزیر را استیضاح کنند، حالا رای بیاورد یا نیاورد، در صورتی که رئیس جمهور به راحتی می‌تواند خودش یک وزیر را عزل کند و بگوید شما از فردا نیا. یکی از بحث‌هایی که من فکر می‌کنم در کشور جای آن خالی است این است که در ایام انتخابات ریاست جمهوری آن گفتمانی که در حول انتخابات ریاست جمهوری شکل می‌گیرد، یک گفتمان شایسته‌ای نیست یک گفتمانی نیست که بتواند آن تاثیرگذاری آحاد جامعه در سرنوشت خود را ایجاد بکند.

متاسفانه در غیاب این گفتمان برای همین است که انتخابات ریاست جمهوری ممکن است از آن جنبه‌های واقعی‌اش فاصله بگیرد یعنی معطوف بشود به یک سری شعار، به یک سری بحث، به یک سری از چیزیهای که می‌تواند ما به ازای عینی و خارجی نداشته باشد. و بعد بیشتر هم از توی کاندیداهاست که این شعار‌ها و بحث‌ها در فضای جامعه ایجاد می‌شود و بعد آن گفتمان را شکل می‌دهد. یک فضای از این طرفی نیست، از جنبهٔ مطالبه مردمی نیست، که مثلا بگوییم نه آقا! رئیس جمهور باید این وظایف (را انجام دهد و) این انتظارات، این خواسته‌ها ازش هست، حالا ببینیم کدام کاندیدا‌ها در این زمینه‌ها می‌توانند کار بکنند.

حوزه ریاست جمهوری عرصهٔ شعار و وعده نیست

اگر اینجایگاه به شکل واقعی خودش شکل بگیرد آن موقع شما می‌توانید آن را ببرید به سمتی که تاثیرگذاری در انتخابات یک تاثیرگذاری واقعی بشود. اگر رشد در کشور ان شاءالله با همین رشد خوبی که دارد صورت بگیرد با این حرکتهایی که انجام می‌شود اگر بشود به گونه‌ای صورت بگیرد که آن گفتمان واقعی یک گفتمان مبتنی بر نیازهای واقعی مردم مبتنی بر نیازهای واقعی کشور در ایام انتخابات شکل بگیرد، آن موقع خود به خود اصلا مهم نیست که چه کاندیدایی رای بیاورد. اگر این بشود گفتمان غالب هر کاندیدایی سعی می‌کند خودش را به آن نزدیک کند تا اینکه بتواند توجه مردم را جلب کند تا بتواند کار را خوب شکل بدهد. هرچه این گفتمان بهتر شکل بگیرد آن موقع حتی اگر کسی به این گفتمان قائل نباشد اگر گفتمان، گفتمان غالب باشد خودش را ملزم می‌داند که در این چهارچوب حرکت کند. لذا این گفتمان سازی برای انتخابات ریاست جمهوری خیلی حائز اهمیت است. یعنی شما بتوانید ان شاءالله آن مطالبات واقعی را شکل بدهید.

الان در کشور ما یکی از آسیب‌های جدی که وجود دارد این است که مثلا بالاخره یک نفری به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود بعد آن یک عده‌ای را به عنوان کابینه‌اش انتخاب می‌کند و معرفی می‌کند بعد از یکی دو سال از ریاست جمهوری می‌آیند که حالا باید یک برنامه‌ای را برای کار ارائه کنیم. در صورتی که این طوری نیست و دقیقا باید برعکس باشد یعنی باید یک برنامه برای کار برای چهار سال ارائه بشود که آن وقت این برنامه، اگر آن گفتمان واقعی انتخابات ریاست جمهوری شکل بگیرد بالاخره کاندیداهای ریاست جمهوری موظف خواهند بود که این برنامه‌شان پاسخگوی این گفتمان و نیازهای آن باشد. بعد بر آن مبنا تیم معرفی بشود و بعد آن موقع یک فردی هم انتخاب بشود. این باید باشد. تا اینکه حالا یکی انتخاب شود بعد وزرا را چه کسانی انتخاب کنیم؟

و بعد ببینیم که حالا چه باید کرد؟! این دقیقا باید عکسش باشد یعنی گفتمان باید به سمتی پیش برود که خواستهای واقعی نه در غالب (سطح)، حالا من وارد بحث‌هایی می‌شوم مثلا می‌گوئیم عدالت، کارآمدی و یک بحث‌های این فرمی، اینکه خوب طبیعی است و ممکن است همه هم خوششان بیاید بگویند خوب شما می‌گویید عدالت ما هم می‌گوییم عدالت یا کارآمدی و… این کافی نیست بحث این است که حالا این کارآمدی چه مختصاتی دارد چه وژگیهایی دارد آن هم باز تو حوزهٔ ریاست جمهوری.

یعنی یک کسی که رئیس جمهور می‌شود برای کارآمدی باید چه برنامه‌ای داشته باشد یک کسی که دراینجایگاه قرار می‌گیرد مثلا برای عدالت چه بحث‌هایی باید داشته باشد نه یک بحث‌های کلی که عدالت خیلی خوبه؛ اگر عدالت باشد همه چیز درست می‌شود و… این‌ها بله. یکی از آن بحث‌های خیلی مهمی که پیش می‌آید این است. لذا شما می‌بینید که در ایام انتخابات ریاست جمهوری که شما آن نامه «برای فردا» ی آقای خاتمی را می‌خوانید شما می‌بینید که یکی از بحث‌های نامه این است که «مگرمن این وعده را داده بودم؟ مگرمن مثلا آن شعار را داده بودم؟ که بخواهم حالا انجام داده باشم» ببینید حوزه ریاست جمهوری عرصهٔ شعار و وعده نیست، بحث وظیفه است. این باید در گفتمان شکل بگیرد.

برنامه دولت و تیم دولت باید قبل از انتخاب رئیس جمهور مشخص باشد

خیلی از سرنوشت امور کشور در دست قوه مجریه است و در راس آن رئیس جمهور است. هر کس که می‌خواهد باشد بعد از این بحث‌ها آن وقع این مطلب مهم است که شما می‌خواهید با کدام تیم کار کنید. این حرف‌ها خوب این برنامه‌ها خوب، بعد تیم نداشته باشید؟ آقا این حرف‌هایت خوب است ولی انجام نمی‌شود. اگر منصوب ما آدم خوب و (توانایی) نباشد بعد حالا شما بهترین برنامه را داشته باشید! خوب آن فرد که نمی‌تواند کار را پیش ببرد. یعنی کسی باید بیاید توی این بحثهای مختلف حالا در هر عرصه‌ای، یعنی اگر که از الان که مدتی تا انتخابات ریاست جمهوری مانده است فرا‌تر از این بازیهای سیاسی رایج که فلان جناح دنبال فلانی است و فلان جناح دنبال کس دیگری است و….

اگر این گفتمان و این مطالبات و این وظایف شکل بگیرد، در عرصه‌های مختلف شما‌ تیم‌های کار‌شناسی درست کنید، در سیاست خارجی، مثلا آقا قرار است در چهار سال آینده سیاست خارجه چه باشد؟ مثلا قرار است سیاست خارجه بازدارنده فعال باشد. خوب این چه مختصاتی دارد؟! و… برنامه داشته باشد، این چیز غریبی نیست. در خیلی از جاهای دنیا همین طوری است. مثلا کاملا مشخص است که اگر آقای «کری» بیاید روی کار، حالا شما در این سایت نگاه کنید، از الان مشخص است که اگر کری بیاید یا بوش بیاید مثلا توی سیاست خارجه چگونه عمل می‌کنند. فضای عمومی کشور، یعنی کسی که می‌خواهد بیاید، برای مسکن چهار سال آینده چه برنامه‌ای دارد؟

بنده برنامه‌ای ندارم، ولی کسی که مدعی ریاست جمهوری هست مدعی رهبری یک تیم اجرایی است، باید برنامه داشته باشد، باید بگوید بنده با یک مجموعهٔ تیم هستم، این تیم بنده. در عرصه مسکن این حرف را دارد. من نمی‌گویم که خود رئیس جمهور باید هم مسکن بداند هم… اما رئیس جمهور یک فرد نیست نماینده یک تیم اجرایی است، ما می‌گوییم رئیس دولت، رئیس کابینه، چه جوری بعد آن کابینه‌اش می‌خواهد برود یک گوشه یک کار را بگیرد الان باید حل بشود دیگر. (برنامه بدهد که) در کشاورزی بحثم این است؛ مثلا این گندم را می‌خواهیم فلان کنیم، این را می‌خواهیم به اینجا برسانیم و… این بحث‌ها را باید مشخص کینم. این بحث‌هایی است که بعد آن وقت شما می‌بینید کاملا در ایام انتخابات ریاست جمهوری ما -حالا کاملا نمی‌خواهم بگویم- اما خیلی کم به آن‌ها پرداخته می‌شود برای همین است که افراد خیلی راحت می‌توانند بیایند و جولان بدهند برایشان هم هیچ فرقی ندارد. حالا در بحث‌های ریز دستگاهی و بخشی که جای خودش را دارد و در بحث‌های کلی که خیلی بیشتر.

الان بحث‌هایی که مطرح شد من خدمت دوستان گفتم این مقاله (دایگی دولت) که سر مقاله شرق بود، ۲-۳ ماه قبل نوشته بود شما بخوانید. یک روند کلی را خیلی قشنگ نشان داد یک دیدگاهی را که خطش را دارد پیش می‌برد. یک بحث را مطرح کرده بود که چرا مثلا رویکرد به مهندس موسوی آورده‌اند این جناح‌ها. قشنگ گفته است که موسوی آدم اصولگرایی است، ولایت فقیه را قبول دارد، چه را قبول دارد، چی چی چی و… اما علی رغم هم این چیز‌ها ما می‌گوییم این بیاید باشد. چرا باشد؟ بعد آن می‌آید تحلیلش را می‌کند. حالا آن تحلیلی که داشت- و من یک نقدی به آن زده بودم- را حتما سعی کنند بخوانند. آن‌ها می‌گویند هشت سال را این روندی که پیدا شده تحت عنوان کوچک شدن دولت، آنچه را که آقا دیروز در ملاقات با کمیسیون‌ها و هیئت رئیسه مجلس به آن اشاره کردند. الحمدلله یکی از برکات مجلس هفتم این بود که وارد این عرصه شدند و جلوی این کار را گرفتند.

آمریکا شکل گیری سرمایه داری در ایران را مقدمه دموکراتیک کردن ایران می‌داند

قشنگ ما می‌بینیم این حرکتی که شروع شده شما می‌بینید یکی از چیزهای جالب این است یعنی می‌خواهم بگویم دقت کنید تقریبا تمام وزرای امور خارجه آمریکا و روسای جمهور حداقل در ۱۶ سال اخیر که من مطالعه کرده‌ام همه‌شان جزء بحث‌هایی که مطرح می‌کنند و می‌گویند این است که منافع ما در غالب ۲ چیز پیش می‌رود یعنی ۲ تا اصل در سیاست خارجه‌شان دارند: ۱- بازار آزاد ۲- دموکراسی. می‌گویند این دو تا هر جا پیش رود خود به خود منافع ما تامین می‌شود، حالا به آن شکل که خودشان تعریف می‌کنند. این موضوع را مطرح می‌کنند. شما می‌بینید توی این بحثی که اینجا مطرح می‌شود دقیقا همین بحث مطرح می‌شود. می‌گویند اگر شما می‌خواهید دموکراسی در ایران شکل بگیرد خواه ناخواه باید روند سرمایه داری شکل مثبت داشته باشد باهمین صراحت‌ها. این مضمون یا برداشت من از بحث نیست، عین تعبیر بحث است.

می‌گوید روند سرمایه داری یه همین شکل باید ادامه پیداکند. می‌گویند این روند تا الان هم بد نبوده است ما ۸ سال دیگر وقت فرصت داریم اگر این روند سرمایه داری خود بخود پیش رود حداقل حوزهٔ دولت از اقتدار خواهد افتاد و در برابرش حوزهٔ عمومی که من از آن تعبیر به جامعه مدنی می‌کنم قدرتمند خواهد شد و دولت خود به خود فَشَل خواهد شد.

بعد دقیقا در همانجا می‌گوید که دیگر اصلا دولتی نخواهند ماند که آن موقع بخواهد مثلا با دموکراسی موافق باشد یا نباشد و بعد آن می‌گوید اینکه ما می‌گوییم فلانی باشد یا نباشد برای این است که این روند در سایهٔ این می‌تواند پیش برود حتی در تعبیرش در این سرمقاله که نگاه می‌کنیم مثلا می‌گوید فقط کسانی در اینجا می‌توانند خطرناک باشند. حتی یک تعبیری هم دارد که فرقی نمی‌کند، این روند ریشه پیدا کند ولو اینکه به تعبیر من آقای ناطق بیاید و آقای آل اسحاق هم بشود وزیر بازرگانی‌اش، آن هم اگر بیاید خوب است باز هم این روند پیش می‌رود.

حالا تعبیر من است نمی‌خواهم بگویم که حتما درست است حتی راجع به خود آقای مهندس موسوی هم این طور نیست این برداشت و تعبیری است که آن‌ها دارند من می‌خواهم بگویم این خط آن عمق بحث جریان پشت پرده آن‌ها دقیقا آن مبانیشان را نشان می‌دهد. چون اگر روندی شروع بشود که می‌گوید که ما ۱۵ سال گذشته این روند خوب پیشرفته، ۷-۸ سال دیگرادامه پیدا کند خودبخود دولت ضعیف خواهد گشت آن موقع است که شما می‌بینید طرح‌هایی مثل بهره مالکانه خوب می‌بینیم بله واقعاً اگر در عرصه‌های مختلف آن نظارت دولت به معنای رئیس جمهور و این‌ها تضعیف بشود عملاً دیگر چیزی باقی نمی‌ماند خوب می‌گوید بله آقا تو برو همه چیز‌هایت را هم داشته باش، پست که دست من است، تلفن دست من است، برق دست من است، آب، برق، نفت همه چیز اینجاست.

دست بخش خصوصی، می‌شود سرمایه داری به شکل قوی. حالا مثلا تو بگو آقا دانشگاه‌ها باید این طوری باشد طرف دانشگاه خصوصی می‌زند، می‌گویید فلان این گونه می‌زند. بحثم این است که آن موقع شما ستون‌اید آدم هوشیار باشد یعنی آن جریان نفهمد که در این قضیه می‌خواهد چه کار کند. لذاست که در آنجا هم می‌گوید تنها رقیب جدی برای این بحث کسانی است که آن‌ها هم متقابلا تاثیر سرمایه داری بر دموکراسی رابه این معنا فهمیده‌اند و برای همین هم است که در تحلیل‌های دیگر می‌گویند قبل از هر چیزی هر چیزی باید جلوی این جریان را بگیریم و بقیه‌اش زیاد مهم نیست.

افزایش خصوصی سازی در عین محدود نشدن نظارت و اقتدار دولت

حتی اخیرا هم اسامی بعضی از کاندیدا‌ها را آورده بودند که حتی اگر این‌ها هم باشند خوب است اشکال ندارد چون آن روند ادامه پیدا می‌کند فقط وقتی خطرناک است که آن بحث باشد. این را من مثال زدم. یعنی می‌خواهم بگویم اگر این هوشیاری باشد علاوه بر اینکه برای بخشهای مختلف بتواند برنامه داشته باشد باید بحث داشته باشد برای کلیات قضیه، آن اصول کلی، آن بحث‌های اساسی را داشته باشد آن هم مشخص، الان ما یکی از بحث‌های مهمی که داریم این است که توی ایام انتخابات ریاست جمهوری مثل مجلس، یکسری کلیات، یکسری حرف‌ها، یکسری شعار‌ها حالا هرکس باشد حالا نمی‌خواهم بگویم رئیس جمهورفعلی و قبلی، حالا آن رقبایی هم که رای نیاوردند آن‌ها هم همین طور شاید که اگر آن‌ها هم رای می‌آوردند معلوم نبود که… چرا؟ چون که این گفتمان یک گفتمان عینی و واقعی مبتنی بر یک شاخص‌های ملموس جامعه نیست.

باید مشخص بشود، عرصهٔ ریاست جمهوری عرصهٔ اجرا است. در کشاورزی ۷ تا شاخص داریم الان یکی‌اش ۲ است یکی‌اش هم ۴ است و یکی‌اش هم ۱۹ است. در ۴ سال نمی‌گوییم این‌ها باید ۱۰۰ بشوند، نه ۴ سال یک وقت محدودی است یک دورهٔ محدودی است. نه ببینیم آیا آن می‌شود ۵/۲، یا نه ۳ می‌شود یانه حداقل منفی نمی‌شود؟ این‌ها باید مشخص بشود و طرف باید حرف داشته باشد.

اگر فضای عمومی کشور ان شاءالله به این سمت برود حالا این سرفصل‌های بحث بود که در این عرصه‌ها حالا بعدا باید وارد شد که حالا در هرکدام این‌ها عدالت یعنی چه؟ کارآمدی یعنی چه؟ شاخص‌هایش چیست؟ و مطالبات چیست؟ حال کسی که می‌آید تو چه عرصه‌ای باید کار کند و در آن بحث‌های کلی‌اش مثل خصوصی سازی مثل کوچک کردن دولت این‌ها باید که یکدفعه اصل نشود متاسفانه. این هشداری بود که آقا دو بار در ملاقات با هیات دولت دادند یکبار هم که پریروز دادندکه این طوری نیست- بله خصوصی سازی خوب هست- اما نه به این معنا که شما حوزهٔ نظارت و اقتدار دولت را محدود کنید. در سرمایه داری‌ترین کشورهای دنیا که خود آمریکا باشد که همه چیزش دست بخش خصوصی است، دولت کاملا نظارت دارد در همه چیز‌ها.

یعنی همین طور نیست که همه چیز را ول کند برود، الان چرا هر شرکت نفتی نمی‌تواند بیاید توی ایران قرارداد ببندد؟ مگر خصوصی نیست؟ مگر آزاد نیست؟…. برای اینکه دولت به آن اجازه نمی‌دهد. تو دیگه حق نداری اینجا فلان کنی، ایران ممنوع، اینجا فلان صادرات، اینجا فلان. در کاپیتالیست‌ترین کشورهای دنیا هم می‌بینیم که این طور نیست که هرکه هر کاری دلش خواست بکند چون بخش خصوصی است. حالا اگر ان شاءالله این مسائل به فرهنگ عمومی جامعه انتقال پیدا کند که اینجا نقش نخبگان و خصوصا دانشجو و طلبه که حضور موثرتری دارند بتواند این‌ها را شفاف‌تر کند عینی‌تر کند و در یک فضایی تبلیغ کند و ازش مطالبه کند، حتما این مطالبه می‌تواند در شکل دهی آن انتخابات ریاست جمهوری در جهت یک گفتمان واقعی کمک کند و ان شاءالله تاثیرات خوبی هم داشته باشد.

ریاست جمهوری مگر الکی است؟

رئیس جمهور یک وظایفی دارد که باید به آن وظایفش یه نحو احسن عمل کند برنامه داشته باشد برای انجام آن وظایف. چه شعارش را داده باشد و چه نداده باشد. چه از این وظیفه خوشش بیاید یا نیاید که بیاید و بگوید من از اقتصاد خوشم نمی‌آید یا از بخش فرهنگ خوشم می‌آید. این حرف‌ها نیست. رئیس جمهور یک وظایفی دارد. حوزهٔ اقتصادی دارد، سیاسی دارد و… باید تو عرصه وارد شود و باید کار بکند. یکی از بحث‌های مهمی که باید در این گفتمان ریاست جمهوری شکل بگیرد این است که رئیس جمهور چه وظایفی دارد؟ چه تاثیرایت می‌تواند داشته باشد و چه قابلیت‌های و امکاناتی را نیاز دارد؟

متاسفانه ما به این‌ها نپرداخته‌ایم. هر کسی می‌تواند رئیس جمهور بشود و باشد، بحث این است که آقا وظایف شما چی شد؟مثلا بگوید این شد یا مثلا بگوید این کار را ما نتوانستیم بکنیم، خوب چرا نتوانستید بکنید؟ پس به چه دلیلی وارد این عرصه‌ها شدی، ببینید پس در عرصه ان شاءالله آینده اگر بتوانیم در فضای کشور این شکل بگیرد که رئیس جمهور وظایفش، اختیاراتش، قدرتش و تاثیرگذاری‌هایش طبق قانون اساسی مشخص است. حالا بعد کسی که می‌آید در این عرصه، یعنی این جسارت را پیدا می‌کند که: «آقا من می‌توانم وارد این عرصه بشوم» این چرا می‌آید و این جسارت را پیدا می‌کند؟ چون عرصه، یک عرصهٔ جدی نیست. نخیر! عرصه یک عرصهٔ جدی است. الکی که نیست وارد این عرصه شد این کار‌ها را از تو می‌خواهد، این وظایف را از تو می‌خواهد. این یک بحث بسیار مهمی است که باید (در اسرع وقت) مشخص شود که رئیس جمهور چه وظایفی دارد؟ چه اختیاراتی دارد؟ چه قدرتی دارد؟

قدرت ریاست جمهوری در بسیاری از حوزه‌ها قدرت بسیار بالایی است. شما ببینید این آثار دستگاه بزرگ دیوانسالاری و بوروکراسی کشور را بخش عمده‌اش در دست قوه مجریه و رئیس جمهور است دیگر. همهٔ امور کشور هم دارند از این سیستم (پایین می‌آیند). خوب اگر کسی که در راس این قرار می‌گیرد باید آدمی باشد که خیلی (نخبه) در این دستگاه باشد.

از این طرف خیلی توانایی دارد، شما ببینید که در یک اداره با یک کاغذ می‌تواند یک جایگاه را کلی بالا و پایین کند. حالا این در دستگاه بزرگ قرار بگیرد. مثلا مجلس حداکثر می‌تواند نظارت داشته باشد و نهایتا بتواند یک وزیر را استیضاح کند. رئیس جمهور خودش می‌تواند مستقیما یک سفیر را احضار کند، وزیر را عزل کند، استاندار را عوض کند و نصب کند و… کلی از این باب می‌تواند تحول ببخشد. از لحاظ برنامه‌ای، کلی برنامه‌ها را می‌تواند (اجرا کند). در خیلی از بحث‌ها قانون خیلی کلی است؛ آئین نامه بگذارند، بخش نامه وضع کنند. این‌ها همه دست رئیس جمهور است اگر ما بتوانیم که ان شاءالله این بحث در فضای کشور شکل بگیرد که مشخص بشود خیلی می‌تواند تاثیر گذار باشد.

نکته دوم این است که حالا این امکانات این (اختیارات) یک برایندی دارد دیگر، یعنی این وظایف و این اختیارات باید برایندش یک سری کار بشود. این شعار‌هایی که داده می‌شد باید عینی بشوند، یعنی این‌ها باید بگونه‌ای بشود که حداقل (در یک عرصه‌ها) به شکل جدی مطالبه بشوند. یعنی این بحث مطالبه که شما می‌گویید، بعضی وقت‌ها مطالبه پیش گیرانه هم داریم دیگر. یعنی نباید یک کسی بشود رئیس جمهور، یکی بشود وزیر بعد یک برنامه‌ای داشته باشد حالا برنامه‌اش درست یا ضعیف یا غلط. بعد حالا مثلا بیاییم بگوییم این وظیفه را انجام بده. عکسش هم می‌تواند صورت بگیرد و می‌شود مطالبه کرد و گفت در این عرصه کسی که رئیس جمهور (می‌شود) باید این گفتمان‌ها را عمل کند، این گونه باید عنوان کرد که گفتمان‌های واقعی و نیازهای کشور اینهاست. حالا برنامه باید این مشخصات عینی را داشته باشد.

عدالت باید در تمام حوزه‌ها معنا شود

حالا یکی از بحث‌هایی که دوستان زیاد مطرح می‌کنند همین بحث عدالت است. عدالت در دستگاه‌های مختلف یعنی چه؟ این اگر تبدیل به یک گفتمان و یک بحث‌های عینی شد بعدا می‌شود مطالبه شود. باید عدالت را معنا کنیم نه بدان صورت که: عدالت چیز خوبی است و یکسری بحث‌های کلی. الان باید ببینیم که خوب اگر شما می‌گویید عدالت به عنوان محور مباحث واین‌ها، عدالت در دستگاه اجرایی یعنی چی؟ عدالت در حوزه آن کسی که می‌خواهد به عنوان رئیس جمهور ایفای نقش بکند چه شاخصه‌های عینی را می‌تواند داشته باشد؟ که بعد بشود از آن‌ها از او سوال کرد. مثلا شما می‌گویید عدالت حوزه (شایسته سالاری) این باید مشخص شود! مثلا یک کسی کلی امکانات دارد، کلاسهای کنکور، چی چی چی و… و یک کسی خیلی با استعداد است ولی امکانات مالی ندارد و نمی‌تواند مدرسه برود، خوب عدالت یعنی برابری فرصت‌ها مثلا در عرصهٔ تحصیل.

تا این برابری فرصت‌ها نباشد خوب عدالت هم محقق نمی‌شود، این احتیاج به یک برنامه‌ای دارد که باید رویش کار بشود. مثلا در بعضی کشورهای سرمایه داری می‌بینم این طوری نیست. حالا هم کشورهای اروپایی، یکی از دوستان از کره جنوبی آمده بود می‌گفت در کره جنوبی (طرف) برای بچه‌اش معلم خصوصی گرفته بود برکنار شده بود. چون همه می‌بایست در فرصت مساوی باشند.

و دولت حتی وظیفه خودش می‌داند که برای همه (عدالت برقرار کند.). عدالت در وزارت بهداشت یعنی چی؟! این‌ها باید ریز و عینی بشوند. این‌ها را باید به طور عینی مطرح کرد تا بعد بتوان مطالبه کرد ما می‌گوییم عدالت، خوب! بقیه هم می‌گویند، بعد می‌بینیم وزارت صنایع کار خودش را می‌کند، وزارت مسکن کار خودش را می‌کند و… در وزارت صنایع عدالت یعنی چه؟ یعنی مثلا نگاه شما به عدالت در حوزه صنعت چگونه است؟ به همین شکل در وزارت بازرگانی عدالت یعنی چی؟ این توزیع بحث یارانه که می‌گویند یعنی چی؟ این‌ها باید گفتمان سازی بشوند.

اگر شما نتوانید این بحث‌ها را شکل بدهید یک بحث‌های شعاری پیش می‌آید و هیچ فرقی نمی‌کند که چه آقای X بیاید چه آقای Y بیاید. شما می‌بینید دستگاه‌ها زیاد فرقی نکرد؛ ‌‌‌ همان برنامه‌های کاریشان را دارند ادامه می‌دهند زیاد هم خدای نکرده ممکن است تاثیرگذاریهایی هم نداشته باشند. یکی از کارهای مثبت این است که در حوزه‌های مختلف (این بحث‌ها مطرح بشود). یکی از برنامه‌های کاری که حالا دوستان دانشجو و طلبه می‌گویند ما باید چه کار بکنیم این است که کار‌شناسان وزارت تعاون، وزارت بهداشت، فلان وزارت دیگر را بیاورید آقا به نظر شما عدالت در این بحث‌ها و وزارت خانه‌ها، در خدماتی که می‌توانند به مردم بدهند چگونه است؟ و مجموعهٔ این بحث‌ها می‌بایست تحت عنوان گفتمان اجرایی عدالت که به صورت مطالبه از دستگاه‌ها در می‌آید بشود. اگر این فضا شکل بگیرد هر کسی که کاندیدای رئیس جمهوری بشود موظف می‌شود که در این چهار چوب حرکت کند. یا اصلا بحث کارآمدی. کارآمدی یعنی چه؟ مثلا آقا همین وزیر راه بنده خدا فرقی نمی‌کند.