او "حسین مرعشی" است. مرد 54 ساله‌ای که در سال 88 با شال سبز! و به نفع میرحسین موسوی تبلیغات و مناظره می‌کرد و در روز انتخابات ریاست جمهوری همان سال نیز بر روی وبلاگ شخصی خود مطلبی با این تیتر نوشت: "جمهوری اسلامی ایران آفت زده است"!

مرعشی سیاست‌مدار اصلاح‌طلبی است که اگرچه عموماً حرف‌هایش را با طنز همراه می‌کند اما رصد دقیق معنای سخنان او کار چندان سختی نیست.

او در هنگام انتخابات مجلس هفتم، اصولگرایان شهر کرمان را به این متهم کرده بود که بنرهای تبلیغاتی کاندیداهای اصلاح‌طلب را با چاقو! پاره کرده‌اند و یا در یک میتینگ سیاسی مربوط به ستاد میرحسین موسوی، باز هم در کرمان حاضران را قسم داد که به میرحسین موسوی رأی بدهند.

به هر روی، مردی که گفته بود دوست دارد روزگاری یک قهوه‌خانه راه بیاندازد و در آن پذیرای سیاسیون باشد، در حین وقایع فتنه‌بار سال 88 دستگیر و روانه زندان شد.

او در هنگام عزیمت به زندان نیز جمله ظاهراً زیبایی را در وبلاگ شخصی خود نوشت و اینطور گفت که خود را زندانی جمهوری اسلامی نمی‌داند.

مرد شیک‌پوش سازمان میراث فرهنگی که بعدها اسفندیار رحیم‌مشایی جای او را گرفت اخیراً با نشریه اصلاح‌طلب آسمان گفتگویی را انجام داده و طی آن به سیاق عمومی این روزهای چهره‌های اصلاح طلب به نکاتی از این دست اشاره کرده است که ما اصلاح‌طلبان برانداز نیستیم، درباره حضور در انتخابات هنوز تصمیم نگرفته‌ایم، اصلاح‌طلبان به دنبال فتنه نیستند و ...

صحبت‌های مطوّل مرعشی با نشریه آسمان اما غیر از اشکالات همیشگی که اصلاح‌طلبان هیچگاه پاسخ روشنی به آنها نمی‌دهند حاوی سه نکته اساسی است.

نکاتی که حامی آقای هاشمی در سال 84 گویا پافشاری تلویحی فراوانی بر آنها داشته است و البته نیاز است تا درباره آنها تحلیل‌هایی نیز ارائه شود.

اول:مرعشی در صحبت‌های خود نظام و حکومت را اینگونه به "رادیکالیزم" متهم می‌کند:

"احساس من این است که در جامعه ما، تحت تأثیر بروز انقلاب بزرگ سال 57 و بعد درگیر شدن ایران با جنگ سخت و شکننده‌ای که همه قدرت‌های بزرگ پشت سر صدام بودند و همچنین طولانی شدن جنگ، رادیکالیزم و افراط در جامعه نهادینه شده است. در حالی که رادیکالیزم هیچ ثمری برای کشور و جامعه ما ندارد... هم حاکمیت ـ در دوره‌های مختلف ـ و کسانی که در حکومت هستند دچار این افراط‌اند و هم کسانی که منتقد آنها هستند. یعنی حتی منتقدین هم رادیکال هستند. جامعه هم رادیکال است."

متهم کردن حکومت به رفتارهای رادیکالیزه از جانب کسانی که معتقدند نظام جمهوری اسلامی ایران "آفت زده" است چندان نکته دور از انتظاری نیست و از سوی دیگر تاریخ هیچگاه از یاد نخواهد برد که رادیکالیزم و رفتارهای افراطی در حوزه سیاست، گام اول خود را توسط اصلاح‌طلبان و نیروهای موسوم به چپ برداشت.

حسین مرعشی که حتی جامعه ما را نیز به رادیکالیزم متهم می‌کند شاید از یاد برده است که در اواسط دهه هفتاد و هنگامیکه بحث مادام‌العمری ریاست جمهوری آقای هاشمی و یا ضرورت محدود نشدن ایشان در چارچوب قانون! مطرح می‌شد؛ نخستین گام‌های رادیکالیزم در طیف اصلاحات برداشته شد. دورانی که آقای مرعشی به هر دلیلی متوجه این دگردیسی خطرناک نبود و حتی بعدها و با مشاهده دو فتنه نیز به این نتیجه نرسید که در جامعه ایران اگر هم رادیکالیسمی وجود داشته باشد؛ این مسئله سرطانی شاید درمان ناشدنی بر گرده جریان اصلاحات است نه مسئله‌ای در قاموس حاکمیت و جامعه.
عطش کارگزارانی‌ها با آبروی هاشمی سودا می‌شود؟ - مشرق نیوز از سوی دیگر، باید اذعان کرد که طرفداران این روزهای آقای هاشمی بهرمانی(رفسنجانی) به لطایف الحیل قصد دارند که مباحثی مثل "دولت ائتلافی"، " دولت وحدت ملی"، "اعتدال" و کلماتی از این دست که نماد آیت‌الله 78 ساله هستند را در فضای افکار عمومی کشور مطرح کردند تا شاید از این نمد در ایام انتخابات کلاهی بافته شود. لذاست که تأکیدات فراوانی از جانب آنان بر کلماتی مثل بحران، افراط و در شکل غربی‌تر آن، رادیکالیزم دیده می‌شود.

دوم: حسین مرعشی در صحبت‌های خود از مقوله‌ای به نام جنگ "بی‌هنران" و " با هنران" یاد می‌کند و اینطور می‌گوید:
"در ایران یک نوع جنگ پنهانی بین افراد بی‌هنر و افراد با هنر در همه سطوح وجود دارد. این موضوع در انقلاب ممکن بود کمی ظریف نمایان شود اما بعد از آن این حالت همیشه جدی بوده است."

او همچنین ادامه می‌دهد: "یکی آمده دانشگاه آزاد درست کرده، چون دیگران نمی‌توانند مثل آن را ایجاد کنند. باید آن را بگیرند. اصلا شما نمی‌دانید چه خبر است. کسانی که کاری از دستشان برمی‌آید، باید بترسند که کار کنند چون یقه‌شان را می‌گیرند" ... "از نظر من، هر روز و هر زمان بخواهیم کشور در مسیر بهبود بیفتد، باید جنگ "با هنران" و "بی‌هنران" را به رقابت با هنران تبدیل کنیم."

در باب جنگی که مرعشی از آن یاد می‌کند باید اینطور گفت که چهره‌های جریان کارگزاران به مدد نزدیک به 16 سال دولت‌گردانی و گشاده‌دستی طیف سازندگی و طیف اصلاحات بر مساند مختلفی تکیه زده بودند.

مساندی که با پول‌های بیت‌المال، سفرهای زیاده از حد خارج از کشور و ... خواب خرگوشی را بر عددی از چهره‌های کارگزارانی که بعدها خود را اصلاح‌طلب نامیدند عارض کرد.

مجمل آنکه آنها خود را دارای ایادی بیضا، هوش مدیریتی بالا و ... پنداشتند و این شد که خود را در سلک "با هنران" یافتند.

جالب آنکه مثلاً در دوران اصلاحات، این تئوری از جانب شخص آقای مرعشی بیان شد که یک مدیر باید "گلف" بازی کند تا ذهنش راحت‌تر بتواند به مسائل مدیریتی اختصاص یابد.

از نظر آنان، مقولاتی مثل دانشگاه آزاد، جزیره کیش، پل‌های ساخته شده در سطح شهر تهران، هواپیمایی ماهان و ... نمادهایی از عقلانیت، درایت و هوش سرشار مدیریتی مدیران کارگزارانی و اصلاح‌طلب هستند و دیگران نیز به هیچ وجه من الوجوه از استعدادی مشابه و یا بالاتر برخوردار نیستند!

البته باید اذعان کرد که ماجرای سیاه حلقه انحرافی و سوء مدیریت کوتوله‌های مدیریتی نیز توانست بهانه‌های خوبی را به دست این گروه بدهد که به حرف‌های باطل خود لباس حق بپوشانند و اینطور جلوه‌گری کنند که خود، ظرفیت‌هایی یک‌بار نازل شده هستند که مادام‌العمر توقع حضور در مساند اجرایی و مدیریتی کشور را دارند.

جالب آنکه از درون این تئوری‌سازی‌های مدیریتی نیز پرونده‌هایی همچون شهرداری تهران، دانشگاه آزاد، فتنه و ... بیرون زد و به تاریخ ثابت کرد که با هنران مد نظر آقای مرعشی! هنرهای ویژه‌ای دارند که الحق و الانصاف بر مدیریت آنان چربش فراوان دارد.

سوم: حسین مرعشی و اساساً همه طرفداران آقای هاشمی رفسنجانی که هم اکنون در سن 78 سالگی قرار دارد، برای حذف رقبای خود از صحنه رقابت‌های سیاسی به یک شبهه به نام "شیخوخیت" تمسک می‌جویند.

فرضیه‌ای که البته در سال 84 و از سوی حامیان آقای هاشمی به وفور بیان شد و اخیراً نیز با توجه به مسئله جدی شدن کاندیداتوری آیت‌الله 78 ساله، گویا مجدداً در دستور کار قرار گرفته است.

آنها در صحبت‌های خود راجع به چهره‌های جدید مدیریتی و سیاسی اینطور می‌گویند که "معلوم نیست این آدم‌ها از کجا آمده‌اند"، "آنها مدیران یک‌شبه‌اند"، "بی‌هنرند"، "نمی‌توانند" و ...

مرعشی در مصاحبه خود با نشریه آسمان ضمن اشارت‌هایی گنگ به تئوری شیخوخیت می‌گوید:
"آقا بیاییم در این مملکت اگر کسی می‌خواهد با آقای هاشمی رفسنجانی رقابت کند. اگر هاشمی دانشگاه آزاد اسلامی ساخته است، آنها دانشگاه ایرانی ـ اسلامی بسازند. کنار آن یک چیزی ایجاد کنند. این دعوای عده‌ای که هنری ندارند و داد می‌زنند این را به مردم بگوییم تا این دست‌ها رو شود."... "دائم این ذخیره‌های تجربه شده را از دست می‌دهیم و دوباره آدم‌های جدید. تا اینها بیایند دوباره یاد بگیرند باز یک گروه دیگر."

اشاره‌های مرعشی به ماجرای شیخوخیت و شخص آقای هاشمی در حالی صورت می‌پذیرد که اولاً با این شبهه، نظام جمهوری اسلامی ایران هیچگاه نباید به استعدادهای مدیریتی جوان خود اعتنا کند و ثانیاً اصلاح‌طلبان به چه حقی به صرف حضور 16 ساله خود بر برخی مساند مدیریتی اینطور نتیجه می‌گیرند که "آدم‌های جدید"! نمی‌توانند بهتر از آنها کار کنند؟!

به راستی اگر نبود دیون سیدمحمد خاتمی به آقای هاشمی و بسترسازی‌های آیت‌الله! برای روی کار آمدن دولت هم‌زیست اصلاحات، آیا هیچگاه چهره‌هایی همچون حسین مرعشی، غلامحسین کرباسچی، اسحاق جهانگیری و ... می‌توانستند به زعم خود از جمله "شیوخ مدیریتی جریان کارگزاران" شوند یا خیر؟!

پاسخ این سؤال حتماً در نزد حسین مرعشی و سایر هم‌حزبی‌های وی در جریان کارگزاران که رفتارهایشان حکایت از تمایلی شدید برای بازگرداندن دوباره آقای هاشمی به سپهر سیاست ایران دارد، مشخص و محرز است.
عطش کارگزارانی‌ها با آبروی هاشمی سودا می‌شود؟ - مشرق نیوز به گزارش مشرق، شبهاتی مثل "همه بی هنرند جز ما"، "شیخوخیت" و "متهم کردن نظام به رادیکالیزم" در هنگامی که از دورتر و به صورتی گزاره‌هایی در کنار هم مشاهده می‌شوند معنایی غیر از اشاره‌ به سمت "آقای هاشمی رفسنجانی" ندارند.

اشاره‌هایی که البته در وهله اول باید تلاش کنند تا موضع سکوت خود در قبال فتنه و انحراف را صریحاً و شفاف توضیح بدهند و همچنین به این سؤال پاسخ بدهند که چرا عطش فراوان خود برای حضور دوباره در قدرت را با آبروی آقای هاشمی سودا می‌کنند؟!