محمد جواد ظریف پس از مذاکرات وین در صفحه شبکه غیرقانونی توئیتر نوشت: "بازگشت از وین پس از مباحثات سخت. توافق شدنی است. نیاز است که توهمات کنار گذاشته شود. نباید مانند سال 2005 فرصت از دست برود." اما در سال 2005 (1385) چه اتفاقی افتاده است که محمد جواد ظریف از آن با عنوان «فرصت از دست رفته» یاد می کند؟ برای پاسخ به این سئوال باید به دو سال قبل از این تاریخ یعنی به اکتبر (مهر ماه) سال 2003 بازگردیم.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مذاکرات وین 4 در حالی به نتیجه نرسیده که محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران معتقد است ادامه رویکرد فعلی طرف مقابل، شرایط را همانند شرایط سال 2005 می کند.
محمد جواد ظریف پس از مذاکرات وین در صفحه شبکه غیرقانونی توییتر نوشت: "بازگشت از وین پس از مباحثات سخت. توافق شدنی است. نیاز است که توهمات کنار گذاشته شود. نباید مانند سال 2005 فرصت از دست برود."
اما در سال 2005 (1383) چه اتفاقی افتاده است که محمد جواد ظریف از آن با عنوان «فرصت از دست رفته» یاد می کند؟
برای پاسخ به این سئوال باید به دو سال قبل از این تاریخ یعنی به اکتبر (مهر ماه) سال 2003 بازگردیم.
یعنی زمانی که سه وزیر امور خارجه کشورهای اروپاییE3به ایران آمدند تا توافقی که بعدها توافق سعدآباد نام گرفت را به امضا برسانند.
توافقنامه سعد آباد آغاز روندی بود که در سال 2005 با روی کار آمدن دولت نهم به پایان رسید و به گفته آغاز ظریف «فرصت ها از دست رفت».
اما این توافقنامه در چه شرایطی به امضا رسید و چه دستاوردهایی داشت؟
جک استراو وزیر وقت امور خارجه انگلیس که هم اکنون نیز رابطه خوبی با وزیر امور خارجه ایران دارد ، در کتاب خاطرات خود دستاوردهای این توافق را تشریح کرده است.
وی در بخشی از خاطرات خود درباره توافقنامه سعدآباد نوشته است:
توافقنامه تهران نتیجه یک ترس دیپلماتیک
در سفر سه وزیر امور خارجه کشورهای اروپایی به تهران ، غرب به دنبال آن بود برنامه های هسته ای ایران را به حالت تعلیق در آورد و تیم هسته ای ایران در صدد بود اختلافات را به صورت صلح آمیز حل و فصل کند و از حمله احتمالی آمریکا و همچنین ارسال پرونده ایران به شورای امنیت ممانعت به عمل آورد.
بخشی از اتفاقات این روز را به نقل از کتاب خاطرات جک استراو می خوانیم:
نشست در اتاقی مستطیل شکل بدون نور طبیعی برگزار شد. درباره بسیاری از مفاد پیشنویس بیانیه توافق شده بود؛ فقط دشوارترین مسئله [تعلیق غنی سازی اوارنیوم] کنار گذاشته شده بود. بحث دور میز جریان داشت، ایرانیها امیدوار بودند که این ژیمناستیکِ کتبی که برای آن شهره عالماند، بتواند ترکی در دیوار سفتِ ما سه نفر ایجاد کند.»
قرار بود بعد از دیدار سه وزیر اروپایی با حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و سرپرست مذاکرات اتمی همگی به دیدن سید محمد خاتمی بروند.
«این برنامه با خوشبینی در جدول زمانی ساعت ۱۰ و نیم صبح گنجانده شده بود اما ساعت ۱۰ ونیم آمد و رفت و هنوز توافقی صورت نگرفته بود، به ویژه بر سر مورد حساس تعلیق غنیسازی اورانیوم. ناگهان دکتر روحانی اعلام کرد که وقتش است که همه برویم و رئیسجهمور را ببینیم».
اما سه وزیر اروپایی به نوشته جک استراو از این پیشنهاد استقبال نکردند.
«ما سه نفر به یکدیگر نگاه کردیم. دیگر همدیگر را خوب میشناختیم. من گفتم اما چیزی وجود ندارد که به خاطرش برویم و دیدار کنیم. دومینیک گفت برنامههای کاری ما در هواپیما و فرودگاه آماده است و یوشکا گفت ما خیلی خوشحال میشویم که برویم به کارمان برسیم. توافق را به وقت دیگری موکول کردیم و همه از صندلیها بلند شدیم. بهت و حیرت بر چهره طرف ایرانیها نشسته بود. ایرانیها را دیدیم که رفتند دور هم جمع شدند. دکتر روحانی و دیگر مذاکرهکنندگان شروع به تلفن زدن کردند- به تصور ما با مقامات ایرانی تماس میگرفتند.»
وزرای اروپایی به روایت جک استراو در این لحظات به باغ سعدآباد رفته بودند. «ما کمی پلیکیدیم، بعد برای تنفس به باغ زیبا [سعدآباد] رفتیم. در نهایت، به داخل دعوت شدیم. طفره رفتنهای شفاهی جای خودش را به مذاکره جدی و سختِ قدیمی داد. نتیجه، بیانیه تهران بود.»
بنابرگفته استراو، توافق نامه تهران حاصل ترس تیم مذاکره کننده هسته ای ایران بود. ترس از عدم ملاقات سه وزیر امور خارجه اروپایی با رئیس دولت اصلاحات.
دیداری که رسانه های دوم خردادی از روزها قبل با مانور گسترده تبلیغاتی آنرا نشان از دیپلماسی فعال دولت خاتمی می دانستند و حال ژست ساخت شده توسط این رسانهها، با تصمیم به ترک تهران سه وزیر اروپایی در هم می شکست. آنها در مقابل حفظ آبروی خاتمی، امتیاز گزاف حق تعلیق غنی سازی ایران را گرفتند.
عقب نشینی های بروکسل و پاریس
البته با نگاهی به کارنامه تیم مذاکره کننده هسته ای وقت ایران تجربه های دیگری نیز نمایان می شود که در مقابل دیدگان مردم از آن به عنوان نقاط قوت یاد می شود.
توافق نامه بروکسل از این دست ادعاهاست.
بر اساس توافق بروکسل که تنها ۴ ماه بعد از توافق سعد آباد و در در فوريه 2004 به امضا رسید ایران موظف شد مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها وهمچنین ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ به تعلیق درآورد.
در ادامه سریال واگذاری نادیده گرفتن حقوق مردم ایران ، تقریبا ۹ ماه بعد از توافق نامه بروکسل و در در نوامبر 2004 (آبان83)، این بار سیروس ناصری از نزدیکان روحانی به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین در پاریس با طرف غربی رو در رو هم قرار گرفتند و توافق نامه پاریس را به امضا رساندند.
مفاد این معاهده نشان داد غرب در مواجه با ایران فراتر از موضوع هستهای میاندیشد و با نگاه سیاسی به این موضوع مینگرد.
مفاد معاهده پاریس به این شرح است: یادآوری توافق سعدآباد، گسترش دامنه تعلیق به کلیه فعالیتهای اتمی ایران. اروپا نیز اعلام آمادگی کرد تا برای پذیرش درخواست ایران در عضویت سازمان تجارت جهانی تلاش کند.
عملكرد روحاني و تيم مذاكره كننده وقت هسته اي به گونه اي بود كه علی لاریجانی که در آن زمان نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت ، پس از معاهده پاریس در جمله ای که بعدها نیز برای توصیف عملکرد تیم مذاکره کننده دولت اصلاحات بارها به کار گرفته شد؛ گفت:هيچ آدم عاقلي در غلطان را با آب نبات عوض نميكند.
حقیقت چیست؟
اما روند عقب نشینی مسئولان هستهای وقت که از سال 2003 آغاز شده بود و با تعلیق تاسیسات هسته ای ایران در سال 2005 ادامه پیدا کرده بود با واکنش صریح رهبر معظم انقلاب مواجه شد.
روایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از روزهای عقب نشینی تیم هسته ای وقت قابل تامل است.
ایشان در مردادماه سال 1391 در دیدار کارگزاران نظام ایراد شد، فرمودند:"در همين قضيهى هستهاى، آن وقتى كه ما با اينها همراهى كرديم و عقبنشينى كرديم - البته براى ما تجربهاى بود، اما اين واقعيت است - اينها جلو آمدند؛ اينقدر جلو آمدند كه من در همين حسينيه گفتم اگر بنا باشد كه اين روال از سوى آنها ادامه پيدا كند، من خودم وارد قضيه خواهم شد؛ و وارد قضيه شدم؛ ناچار شديم؛ اينها كار ما نيست.
عقبنشينىها آنها را گستاختر كرد، طلبگارتر كرد. يك روزى بود كه مسئولين ما قانع بودند كه اجازه بدهند ما ۲۵ سانتريفيوژ در كشور داشته باشيم؛ آنها گفتند نميشود! اينها قانع شدند كه ۵ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! مسئولين ما قانع شدند كه ۳ تا سانتريفيوژ داشته باشيم؛ باز هم گفتند نميشود! امروز گزارش را شنيديد، یازده هزار سانتريفيوژ داريم!اگر ما آن عقبنشينىها را، آن انعطافها را ادامه ميداديم، امروز از پيشرفت هستهاى كه هيچ خبرى نبود، به اين نشاط علمى هم كه در چند سال اخير در كشور وجود پيدا كرده - اين حركت علمى، اين جوانها، اين ابتكارات، اختراعات، پيشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه ميخورد؛ چون اولاً نسبت به هر يك از آنها ممكن بود يك بهانهاى بياورند؛ ثانياً حركت هستهاى و صنعت هستهاى، نماد پيشرفت يك كشور است. اين هم يك واقعيت ديگر است."
حضرت آیت الله خامنهای دی ماه سال ۱۳۸۶ نیز در دیدار دانشجویان استان یزد با اشاره به فرایند عقبنشینی در برابر خواستههای هستهای دشمن در «چند سال قبل» فرمودند:البته این فرایند به ملت ایران و افکار عمومی جهان نشان داد که وعدههای غرب توخالی است چرا که تعلیق موقت و داوطلبانه ایران، با سوءاستفاده دشمنان در حال تبدیل شدن به حذف فعالیتهای هستهای در کشور بود که بنده همان موقع تأکید کردم اگر روند مطالبه پی در پی طرفهای هستهای ادامه یابد وارد میدان میشوم که این کار انجام و روند توقف فعالیتهای هستهای به روند پیشرفت هستهای تبدیل شد.
روند پیشرفت هسته ای ایران مردادماه سال 1384 (2005 میلادی) آغاز شد و اکنون ایران 19 هزار سانترفیوژ دارد و قبل از توافقنامه ژنو اورانیوم 20 درصد را هم غنی می کرد، با این حال چرا آقای ظریف سال شروع روند پیشرفت های هسته ای ایران را سال فرصت های از دست رفته می داند ، جای سوال دارد.
رجا نیوز
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو