امروز می خواهیم نگاهی دوباره به تصویر آن دسته از به ظاهر طلبه هایی بیندازیم که در مقابل شاه و یا همسر او ،یا مظاهر او کرنش و تعظیم می کردند و باطن این عمل را روی میز تشریح ببریم و قصد این تشریح آن است که ضمن این نگاه عمیق ببینیم که آیا ریشه این عمل در دوران حاضر و در حکومت اسلامی ما نیز قابل شکل گیری است یاخیر؟ یعنی آیا امروز نیز برخی از روحانی نماها ٬ با عمامه‌های انگلیسی خود به جنگ با دین می روند یا نه؟

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ آخوند فاسد یعنی شخصی که بطور کلی منفعت طلب است یعنی کسی که جدای از صحنه ای که در آن زندگی می کند و زمینه ای که برایش فراهم است و بدور از دستوری که خداوند به او داده است، در پی عافیت طلبی و قدرت طلبی به هر نحو ممکن است و البته صفت قبیح تر آنجاست که به خاطر وجهه دینی، این عمل خود را نیز بوسیله منابع دینی تئوریزه و به اصطلاح توجیه می کند.۱

البته ریشه این عمل در حب دنیا ودنیا طلبی است که راس همه خطاهاست،یعنی بقول امام صادق(ع) عالمی که به طرف دنیا و مظاهر آن حرکت کند در حالی که حب دنیا و مقام دنیا در دل او رسوخ کرده باشد متهم ردیف اول بی دینی است!

در قسمتی از سخنان امام خمینی در مورد علمای منحرف آمده است:

«آنان که دین سازى کرده باعث گمراهى و انحراف جمعیت انبوهى شده‏ اند بیشترشان اهل علم بوده‏ اند؛ بعضى از آنان در مراکز علم تحصیل کرده ریاضتها کشیده ‏اند. رئیس یکى از فرق باطله در همین حوزه‏ هاى ما تحصیل کرده است. لیکن چون تحصیلاتش با تهذیب و تزکیه توأم نبوده، در راه خدا قدم برنمى‏داشته، خباثت را از خود دور نساخته بود، آن همه رسوایى به بار آورده است. اگر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند، هر چه درس بخواند و تحصیل نماید نه تنها فایده‏ اى بر آن مترتب نمى‏ شود بلکه ضررها دارد. علم وقتى در این مرکز خبیث وارد شد، شاخ و برگ خبیث به بار آورده شجره خبیثه میشود. هر چه این مفاهیم در قلب سیاه و غیر مهذب انباشته گردد، حجاب زیادتر مى‏شود. در نفسى که مهذب نشده، علم حجاب ظلمانى است: العلم هو الحجاب الاکبر. لذا شرّ عالم فاسد براى اسلام از همه شرور خطرناکتر و بیشتر است. علم نور است، ولى در دل سیاه و قلب فاسد دامنه ظلمت و سیاهى را گسترده ‏تر میسازد.»۲

عمامه های بزرگ بدون تهذیب نفس

ایشان در بخش دیگری اشاره به آفت بزرگ شدن برخی افراد بدون صلاحیت می کنند و می فرمایند:

«خیلى از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده، از تهذیب و تحصیل باز می‏دارد. یکى از آنها، براى بعضى، همین ریش و عمامه است! وقتى عمامه کمى بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز می‏ماند؛ مقید می‏گردد؛ مشکل است بتواند نفس اماره را زیر پا گذارد و پاى درس کسى حاضر شود و در بخشی دیگر می فرمایند: اگر به سبب اعمال و کردار و رفتار نارواى شما یک نفر گمراه شده[و] از اسلام برگردد، مرتکب اعظم کبایر مى‏باشید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتى پیدا کند که خود را می‏بازد.»۳

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرموده اند:

اذا رأیتم العالم محباً للدنیا فاتهموه علی دینکم، فان کل محب لشئ یحوط ما احب؛

چون عالم را دوستار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه می دارد.۴

نگویید «عمامه های انگلیسی» ٬ عمامه مقدس است!

باوجود اینگونه تعابیر قاطعانه حضرت امام در مورد آخوندهای فاسد٬ ولی گویا برخی حوزویان از به کار بردن عبارت «عمامه های انگلیسی» جدای از اینکه بر چه جریانی اطلاق بشود ٬ منع میکنند.

میگویند : لفظ «عمامه» مقدس است و نباید صفتی مثل انگلیسی به آن بدهیم ولو اینکه بدانیم جریاناتی مثل یاسرالحبیب به حمایت انگلیس و با لباس روحانیت ٬ بر ضد تشیع کار میکنند!

در جواب این عزیزان باید گفت ٬ «اسلام» مقدس تر از «عمامه» هست یا نه؟! وقتی حضرت امام خمینی با آن همه درایت و تیزبینی عبارت «اسلام آمریکایی» را به کار می برند ٬ «عمامه های انگلیسی» که چیزی نیست …!

لازم است صاحبان این عقیده ٬ نگاهی به برخورد قاطعانه حضرت امام خمینی با آخوندهای درباری زمان پهلوی بیندازند ٬ بلکه بفهمند آن چیزی که مقدس است اسلام اصیل و عمامه حقیقی است ٬ نه کلمه «اسلام» و «عمامه» ٬ نه «اسلام آمریکایی» و «عمامه های انگلیسی».

حضرت امام خمینی با آنکه شأن بالایی برای روحانیون و برای لباس روحانیت قائل بودند، ولی در عین حال حاضر نبودند ببینند که عده ای با به تن کردن این لباس شریف، آب به آسیاب کسانی می ریزند که نه تنها با روحانیت بلکه حتی با اصل دین مخالف اند. برخورد امام با چنین روحانی نمایانی بسیار قاطع بود. مثلاً وقتی در اواخر دوره پهلوی، عده ای از افراد به ظاهر روحانی با اعمال و سخنانشان به اهداف شاه و استکبار کمک کرده و لذا مورد حمایت رژیم طاغوت و استکبار نیز قرار می‌گرفتند و درجامعه مفسده ایجاد می نمودند، امام در درس ولایت فقیه خود در نجف، مطلب را این گونه تبیین نموده و به جوانان غیور چنین دستور دادند:

«در این روایت است که از این اشخاص بر دین بترسید؛ اینها دین شما را از بین مى‏برند. اینها را باید رسوا کرد تا اگر آبرو دارند در بین مردم رسوا شوند؛ ساقط شوند. اگر اینها در اجتماع ساقط نشوند، امام زمان را ساقط مى‏کنند؛ اسلام را ساقط مى‏کنند. باید جوان هاى ما عمامه اینها را بردارند. عمامه این آخوندهایى که به نام فقهاى اسلام، به اسم علماى اسلام، این طور مفسده در جامعه مسلمین ایجاد مى‏کنند باید برداشته شود. من نمى‏دانم جوان هاى ما در ایران مرده ‏اند؟ کجا هستند؟ ما که بودیم این طور نبود؟ چرا عمامه‏هاى اینها را بر نمى‏دارند؟ من نمى‏گویم بکشند؛ اینها قابل کشتن نیستند؛ لکن‏ عمامه از سرشان بردارند. مردم موظف هستند، جوان هاى غیور ما در ایران موظف هستند که نگذارند این نوع آخوندها … معمم در جوامع ظاهر شوند و با عمامه در بین مردم بیایند. لازم نیست آنها را خیلى کتک بزنند؛ لیکن عمامه‏ هایشان را بردارند؛ نگذارند معمم ظاهر شوند. این لباس شریف است، نباید بر تن هر کسى باشد.»۵

۱- پرتال سه نسل
۲- امام خمینی رحمه الله علیه – جهاد اکبر
۳- امام خمینی رحمه الله علیه – جهاد اکبر
۴- اصول کافی، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهی به
۵- ولایت فقیه یا حکومت اسلامی، متن پیاده شده دروس ولایت فقیه امام خمینی در نجف اشرف، صفحه ۱۴۶

منبع