این کتاب به بازخوانی کارنامه جریان موسوم به اصلاحات در دوره دولتهای هفتم و هشتم و مجلس ششم حوزه های سیاسی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی می پردازد شامل ۶ فصل می گردد. «اصلاحات؛ تجدیدنظرطلبی و پروژه براندازی نرم»، «اصلاحات و سیاست داخلی»، «اصلاحات و سیاست خارجی» ، «اصلاحات و حوزه فرهنگی اجتماعی» و«اصلاحات و اقتصاد» عنواین فصول 5 گانه این کتاب می گردند.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ کتاب «سراب اصلاحات» با موضوع بازخوانی و نقد کارنامه اصلاح طلبان در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ منتشر شد. این کتاب به قلم «محمدجواد اخوان» پژوهشگر مسائل راهبردی، و در ۲۴۰ صفحه توسط مرکز مطالعات و پژوهش های سازمان بسیج دانشجوئی به چاپ رسیده است.
در قسمتی از مقدمه این کتاب می خوانیم:
«هفتمین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در سال 1376 از ابعاد گوناگونی قابل تأمل و بررسی است. آنچه در این مقطع اتفاق افتاد، کاملاً دور از انتظار و غیرقابل پیش بینی، حتی برای صاحب نظران و تحلیل گران سیاسی بود. در حقیقت این رویداد دارای نتایج مثبت و منفی متعددی بود و این حادثه به دلیل شکوه و عظمتی که در اعماق خود داشت، موجب گردید تا رهبر معظم انقلاب، نام «حماسه بزرگ» را بر آن نهد.
اما در دل این حماسه ملی اتفاقی ناگوار افتاد و آن برآمدن گفتمان تجدیدنظرطلبی بود. در این جا بایستی به نکتهای توجه شود و آن این که در انتخابات 76، سیدمحمد خاتمی نگاهی متفاوت و سلیقهای خاص از مقوله دین، فرهنگ و سیاست را در معرض افکار عموم به ویژه نسل سوم انقلاب قرار داد. او با طرح و تبلیغ قرائتی نو از دین و دینداری، کوشید تا نگاهی تجدید نظرطلبانه را در این گستره پدید آورد. انعطاف حداکثری و کاهش غلظت احکام دینی و ایجاد جذابیتهای کاذب اما فریبنده برای جذب اقشار مختلف مردم به ویژه جوانان به سوی دین، مهمترین عامل برای توجیه این رویکرد به شمار میرفت. او در حوزه فرهنگ و سیاست نیز معتقد به اصل تسامح و تساهل و بازگذاشتن میدان برای ورود اندیشهها و آرأ گوناگون سیاسی و فرهنگی، گسترش فعالیت احزاب و نهادهای مدنی بود. از سوی دیگر، ظهور بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی که مولود نگرش افراطی دولتمردان و کارگزاران دولت سازندگی، نسبت به مسئله توسعه و رونق اقتصادی و محصول غفلت از مقوله فرهنگ دینی بود، زمینهای را برای ظهور یک حرکت اصلاحی در جامعه پدید آورد.
در واقع آن چه که در ذهن بیشتر مردم از اصلاحات بود چیزی فراتر از حرکتی که خواهان برچیده شدن بساط پارهای از تبعیضها، بی عدالتیها و رانت خواریهای دولتی، مدیریت اشرافی و فساد اقتصادی بود که موریانه وار در بدنه این نظام الهی رخنه کرده بود و مردم صالح و ناظران مصلح و عدالت خواه را به شدت، رنج میداد، نبود. اما متأسفانه در عمل تفسیر ناروا و انحرافی از این تحول خواهی و اصلاح طلبی و برابر دانستن آن با تجدیدنظرطلبی، به انحراف این حرکت تکاملی انقلاب انجامید و موجب غفلت از این امور و بلکه ریشه دار تر شدن آنها گردید. به اعتراف خود جریان موسوم به اصلاح طلبان، بین خواست آن 20 میلیون رأی و آنچه قریب به یک دهه، تحت عنوان اصلاحات انجام گرفت، به اندازه یک درّه عمیق شکاف وجود داشت. در این دوره افراطیون اصلاح طلب، روزی با ظهور جریان دوم خرداد سوار بر کشتی اصلاحات شدند و خواستند تا از سید محمد خاتمی محملی برای تحقق منافع خویش بسازند. کسانی که از خاتمی هم بریدند و در کنار طرحهای «خروج از حاکمیت»، «حرکت با چراغ خاموش» ، «عبور از ولایت فقیه» ، «فشار از پایین - چانه زنی از بالا» و... «عبور از خاتمی» را هم در دستور کار قرار دادند. کسانی که روزی شدیدترین حملهها را به هاشمی رفسنجانی داشتند و بعدها چون منافعشان چنین اقتضا میکرد، گرد استوانه لیبرالی نظام حلقه زدند.
زاویهای که بعد از دوم خرداد بین مردم و بدنه اصلاحات شدت گرفت، ناشی از سرمستی بعد از پیروزی بود. تعابیری چون انقلاب و یا جنبش برای پدیده دوم خرداد بیش از پیش بر این فرح میافزود. افراطیون که توانسته بودند با ظهور دولت خاتمی در بدنه اجرایی کشور رسوخ کنند، حلقههای محفلی خویش را شکل دادند. از یک سو سخنان تأسف بار آغاجری و حمایت بی قید و شرط افراطیون اصلاحات رقم خورد. از سوی دیگر طرحهایی برای اعتصابات پی در پی به پیروی از امثال اکبر گنجی در دستور کار قرار گرفت. دیگر آبرویی برای اصلاحات نمانده بود. جنبش دانشجویی به عروسکی خیمه شب بازی بدل شده بود. کنفرانس برلین، داستان متهمان اینترنتی (وبلاگ نویسان) ، جشن ایران زمین اهواز و... . افراطیون میرفتند تا نسخه سکولاریزه اسلام را جایگزین اسلام ناب و اصل محکم ولایت فقیه کنند. دیگر اندیشههای امام که اعتدالیون با آن پیوند عمیق داشتند جایی نداشت و باید به موزههای تاریخ سپرده میشد. مطبوعات عرصهای شده بودند برای تاخت و تاز علیه نظام و ایجاد یأس و ناامیدی در فضای کشور. در این میان مقدسات دینی هم در امان نبودند. بالاترین هجمه ها نسبت به اعتقادات دینی مردم در روزنامههای زنجیرهای شکل گرفت. دیگر هیچ چیز مقدس نبود. همه چیز در هالهای از شکاکیت و نسبی گرایی جای گرفته بود.
و این گونه بود که کم کم اصلاحات از منظومه انتخاب مردم خارج شد و در کشور نیز عملاً به حاشیه رفت. حکایت اصلاحات حکایت جمعی سرخوش از پیروزی بود که حتی نیازی به پلهای پشت سر خود را هم نمیدید. از آن پس جریان مدعی اصلاح طلبی، به چالشی دامنه دار برای نظام اسلامی بدل شد و بستر تکوین بحرانها و رویدادهای بسیار تلخ و ملال آوری برای نظام گردید. به طور کلی در این نوشتار خواهیم کوشید با بررسی کارنامه عملکرد جریان حاکم در دولت در سالهای 1376 تا 1384 و نیز نتایج عملکرد این دولت به بازخوانی پرونده دولتی بپردازیم که شعار «اصلاح طلبی» را سر میداد.»
پیش از این کتاب های «افسون اشباح»، «عبور از فتنه (3جلد)» و «جاهلیت مدرن» از همین نویسنده به چاپ رسیده است.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو