تجربه دوران حاكميت جريان دوم خرداد كه جورج بوش پسر هنگام ترك كاخ سفيد آن را دوراني خوش خواند و از بابت به پايان رسيدن آن ابراز تاسف كرد، آمريكا و متحدانش را به اين نتيجه رساند كه بهترين و كوتاه‌ترين روش براي ايجاد تغيير در رفتارهاي ايران اسلامي، سرمايه‌گذاري بر روي جريان ساختارشكن و غرب‌گراي داخل ايران است كه در طول دوران در اختيار داشتن سكان اداره دو قوه مجريه و مقننه در ايران به خوبي نشان داده بود روش‌ها و اهداف خود را كاملا بر مطلوب‌ها و نيازهاي غرب منطبق كرده است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» متن اين گزارش قرائت شده به شرح زير است:

تجربه دوران حاكميت جريان دوم خرداد كه جورج بوش پسر هنگام ترك كاخ سفيد آن را دوراني خوش خواند و از بابت به پايان رسيدن آن ابراز تاسف كرد، آمريكا و متحدانش را به اين نتيجه رساند كه بهترين و كوتاه‌ترين روش براي ايجاد تغيير در رفتارهاي ايران اسلامي، سرمايه‌گذاري بر روي جريان ساختارشكن و غرب‌گراي داخل ايران است كه در طول دوران در اختيار داشتن سكان اداره دو قوه مجريه و مقننه در ايران به خوبي نشان داده بود روش‌ها و اهداف خود را كاملا بر مطلوب‌ها و نيازهاي غرب منطبق كرده است به همين دليل بود كه بلافاصله پس از به پايان رسيدن دوران اصلاحات فرآيندهاي ۱- فرآخوان مراكز تصميم‌سازي براي تهيه راهبردهاي عملياتي عليه ايران ۲- تصويب بودجه ويژه براي حمايت از اپوزيسيون ۳- ايجاد و تقويت ساختارها و شيوه‌هاي رسانه‌اي جديد براي ايجاد هدايت و تغذيه آشوب داخلي كه بي‌بي‌سي فارسي در راس آن‌ها قرار داشت ۴- تصويب قطعنامه‌هاي تحريمي عليه ايران ۵- فعال شدن سرويس‌هاي اطلاعاتي براي تحقق دو پروژه اپوزيسيون واحد، برداشتن مرزهاي ميان گروه‌هاي مختلف اپوزيسيون و اپوزيسيون حرفه‌اي كه اصلاح‌طلبان غرب‌گرا در سال ۸۴ فقدان آن‌ها را جزو ضعف‌هاي اساسي خود اعلام كرده بودند و گنجاندن در قالب پروژه شبكه‌سازي در محيط‌هاي واقعي و مجازي ۶- تقسيم كار در ميان كشورهاي غربي براي برقراري پيوندهاي پنهان با اپوزيسيون داخلي ۷- برنامه‌ريزي براي تبديل انتخابات به هسته مركزي يك فرآيند كودتاي مخملي، شتابي فزاينده گرفت.

اگر چه بسياري از اين فرآيندها از سال‌ها قبل آغاز شده بود و عمر برخي از آنان به بيش از ۲۰ سال مي‌رسيد اما در اين ترديدي نيست كه برخي از آنان و مجموع اطلاعات موجود هم نشان مي‌دهد كه برنامه‌ريزي اصلي براي تبديل اين پروژه‌ها براي فتنه داخلي پس از سال ۸۴ اوج گرفته است.

۱- اين گزارش تلاش مي‌كند چگونگي تكميل اين پروژه‌ها و تبديل آن به يك فتنه سياسي و اجتماعي را با استناد به اطلاعات معتبر واكاوي كند و روايتي دقيق از چگونگي مهار اين فتنه عميق ارائه دهد.

۲- بررسي علل و عوامل و ريشه‌يابي جريان فتنه:

آنچه فرداي پس از انتخابات را ورق زد فرصتي بود كه از سال‌ها و دهه‌ها قبل با برنامه‌ريزي مدون و منسجم بيگانگان و همراهي عناصر فريب‌خورده داخلي فراهم آمد. فضاي مطلوب سوءاستفاده بيگانگان از طريق حاكم شدن فضاي غيرعقلاني و ترويج احساسات، ناديده گرفتن تذكرات مقام معظم رهبري و قواعد و اخلاق انتخاباتي و مصالح انتخابات و انقلاب مهيا شد تا دشمنان به پياده‌سازي سناريويي از پيش تعيين شده خويش بپردازند در اين راستا مي‌توان به عوامل داخلي و خارجي موثر در اين حوادث اشاره كرد.

الف- زمينه‌ها و عوامل خارجي: مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان مي‌دهد به طور كلي راهبرد غرب در قبال ايران اسلامي مبتني بر اين پيش‌فرض است كه در نهايت هر نوع پروژه براندازانه عليه ايران بايد راهي به داخل ايران بيابند و هدف از مجموعه فشارهاي بين‌المللي بر ايران نيز در نهايت چيزي جز اثرگذاري بر داخل ايران و فعال كردن مجموعه نيروهاي غرب‌گرا كه همواره نسبت به اكثريت مطلق مردم، اقليتي بسيار كوچك محسوب مي‌شدند نبوده است. اطلاعات موجود نشان مي‌دهد اين فعال سازي به عنوان يكي از عوامل زمينه‌ساز فتنه ۸۸ در زماني به مدت دو دهه به ويژه از سال ۸۴ به اين سو در قالب مكانيزم‌هاي زير صورت گرفته است.

۱- برقراري ارتباطات پنهان ۲- كمك‌هاي مالي ۳- حمايت علني در چارچوب پروژه‌هاي ديپلماسي عمومي ۴- فشار بر نظام جمهوري اسلامي ايران به منظور ايجاد فضاي مانور براي جريان غرب‌گرا در داخل ۵- شبكه‌سازي اجتماعي در حوزه‌هاي مجازي و حقيقي

در عين حال نكته مهم و برجسته در اين ميان اين است كه غرب براي كليد زدن پروژه‌ خود به آماده شدن مجموعه‌اي از شرايط داخلي نياز داشت و به منظور هرچه كامل‌تر كردن اين پروژه از پيش برنامه‌ريزي شده انتخابات را به عنوان يكي از مهم‌ترين نقاط قوت جمهوري اسلامي ايران هدف قرار داد.

بررسي دقيق و موشكافانه فتنه ۸۸ نشان مي‌دهد عملكرد و سخنان سران داخلي و خارجي فتنه، الگوبرداري كاملا دقيق از تئوري‌هاي از پيش طراحي شده، انقلاب‌هاي مخملي در اتاق فكر سيستم‌هاي جاسوسي خارج از كشور از جمله تئوري مبارزات خشونت‌پرهيز و روش‌هاي مسالمت‌آميز از كشور از جمله تئوري‌هاي مخالفت بوده است. نافرماني مدني كساني چون جين شارپ بوده است كه در تمام نمونه‌هاي قبلي خود از جمله موارد اجرا شده در اروپاي شرقي و آسياي ميانه به صورت انتخابات محور عمل كرده است.

مطابق اسناد موجود كشورهاي غربي و در راس آن‌ها دولت آمريكا بر مبناي مجموعه كدهايي كه از داخل ايران دريافت كرده‌اند به نتيجه رسيده‌اند كه مقطع انتخابات رياست جمهوري دهم سال ۸۸ بهترين فرصت براي اجراي كودتاي مخملي در ايران است كه در مقاطعي چون سال‌هاي ۷۶، ۸۰ و ۸۴ شريط را براي اجراي آن مناسب نديده بودند.

مطابق اسناد اطلاعاتي موجود در پيوست اين گزارش عوامل زير در متقاعد شدن طرف خارجي به اين كه سال ۸۸ مناسب‌ترين زمان براي اجراي پروژه كودتاي مخملي است، نقش كليدي داشته است.

۱- مسافرت‌هاي خارجي افرادي چون محمد خاتمي كه اغلب به تلاش براي متقاعد كردن طرف خارجي به اين‌كه ميرحسين موسوي فردي مناسب براي پيش بردن پروژه تغييرات ساختاري در ايران است اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان مي‌دهد خاتمي در تونس، تركيه و استراليا براي ترغيب خارجي‌ها به حمايت از موسوي تلاش كرده و موفق نيز بوده است.

۲- مسافرت‌هاي مجموعه‌اي از عوامل اطلاعاتي خارجي در پوشش‌هاي مختلف به داخل ايران و برآورد اوضاع داخلي ايران

۳- شناخت تاريخي از شخصيت‌ ميرحسين موسوي به دليل حضور عوامل وابسته به سرويس‌هاي اطلاعاتي در كنار وي مانند اردشير اميرارجمند

۴- پيشبرد پروژه شبكه‌سازي با همراهي گروه‌هايي چون حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از سال ۸۸ به اين سو كه اصلي‌ترين مكانيزم اجرايي آن برگزاري دوره‌هاي متعدد براندازي نرم، بيش از چند صد نفر از چهره‌هاي شناخته شده جريان دوم خرداد به خارج از ايران به منظور شركت در اين دوره‌ها در فاصله سال‌هاي ۸۴ تا ۸۸ بود.

۵- و اخرين عامل پيام‌هايي بوده كه غربي‌ها مستقيما از داخل ايران دريافت كرده‌اند و اين پيام‌ها منجر به شكل‌گيري اين اشتباه محاسباتي در ذهن آن‌ها شد كه سال ۸۸ زماني مناسب براي كليد زدن كودتا است. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتي كه به هنگام نگارش اين گزارش به آن‌ها مراجعه شده نشان مي‌دهد مهدي هاشمي نقشي عمده در ارسال اين پيام‌ها به بيرون را داشته است. و از جمله پيام‌هاي مستقيم وي براي آمريكا در اواخر سال ۸۷ موجب شد كه آمريكا پروژه مذاكرات هسته‌يي ايران را كه از اهميت حياتي برخوردار بود، تعطيل كرده و انرژي خود را بر پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات ۸۸ متمركز كنند.

آنچه به عنوان عوامل خارجي زمينه‌ساز فتنه سال ۸۸ مد نظر است صرفا يك فاكتور تاثيرگذار بر سهل شدن زمينه بروز فتنه ۸۸ نيست، بلكه مي‌توان به جد گفت طرف غربي در برنامه‌ريزي، سازماندهي و هدايت ناآرامي‌هاي اجتماعي به سمت و سوي مورد نظر خود نقش اصلي را بر عهده داشته باشد، فلذا مديريت فتنه ۸۸ بر عهده طرف غربي بوده است. در اثبات اين موضوع شواهد بسيار قطعي در مواضع رسمي سكان‌داران غرب، طرح‌هاي اتاق‌هاي فكر آمريكايي و رسانه‌هاي ديداري، شنيداري، مجازي و مكتوب موجود است.

آنچه در اين بحث به آن اشاره مي‌شود شواهد موجود از دخالت به مديريت طرف غربي در اين سه منبع است. ۱- بنيادهاي غربي حامي براندازي: به نتيجه نرسيدن پروژه‌هاي جنگ سخت در ايران سبب شد نظام سلطه جهت پيگيري اهداف خود در ايران و خاورميانه فايل خاصي در اتاق‌هاي فكر خود براي ايران پديد آورد، مويد اين موضوع تعدد فايل‌هاي قابل ملاحظه‌اي است كه توليدات موسسات برانداز پيرامون ايران است. مرور پژوهش‌هاي انجام شده در بنيادهاي غربي طي سال‌هاي نزديك به ۲۰۰۹ نشان مي‌دهد كه تحليل‌گران از عدم وجود يك استراتژي كلان‌نگر پيرامون ايران و غرق شدن در تاكتيك‌هايي چون ايران منهاي انرژي هسته‌يي هستند و به دنبال يك استراتژي مدون هستند.

به وجود آمدن چنين ديدگاهي است كه موجب مي‌شود به يك باره تعداد پژوهش‌ها پيرامون دستيابي به يك استراتژي كلان در برخورد با ايران و بازشناسي اركان جمهوري اسلامي ايران اوج گيرد.
 

تجربه دوران حاكميت جريان دوم خرداد كه جورج بوش پسر هنگام ترك كاخ سفيد آن را دوراني خوش خواند و از بابت به پايان رسيدن آن ابراز تاسف كرد، آمريكا و متحدانش را به اين نتيجه رساند كه بهترين و كوتاه‌ترين روش براي ايجاد تغيير در رفتارهاي ايران اسلامي، سرمايه‌گذاري بر روي جريان ساختارشكن و غرب‌گراي داخل ايران است كه در طول دوران در اختيار داشتن سكان اداره دو قوه مجريه و مقننه در ايران به خوبي نشان داده بود روش‌ها و اهداف خود را كاملا بر مطلوب‌ها و نيازهاي غرب منطبق كرده است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» متن اين گزارش قرائت شده به شرح زير است:

تجربه دوران حاكميت جريان دوم خرداد كه جورج بوش پسر هنگام ترك كاخ سفيد آن را دوراني خوش خواند و از بابت به پايان رسيدن آن ابراز تاسف كرد، آمريكا و متحدانش را به اين نتيجه رساند كه بهترين و كوتاه‌ترين روش براي ايجاد تغيير در رفتارهاي ايران اسلامي، سرمايه‌گذاري بر روي جريان ساختارشكن و غرب‌گراي داخل ايران است كه در طول دوران در اختيار داشتن سكان اداره دو قوه مجريه و مقننه در ايران به خوبي نشان داده بود روش‌ها و اهداف خود را كاملا بر مطلوب‌ها و نيازهاي غرب منطبق كرده است به همين دليل بود كه بلافاصله پس از به پايان رسيدن دوران اصلاحات فرآيندهاي ۱- فرآخوان مراكز تصميم‌سازي براي تهيه راهبردهاي عملياتي عليه ايران ۲- تصويب بودجه ويژه براي حمايت از اپوزيسيون ۳- ايجاد و تقويت ساختارها و شيوه‌هاي رسانه‌اي جديد براي ايجاد هدايت و تغذيه آشوب داخلي كه بي‌بي‌سي فارسي در راس آن‌ها قرار داشت ۴- تصويب قطعنامه‌هاي تحريمي عليه ايران ۵- فعال شدن سرويس‌هاي اطلاعاتي براي تحقق دو پروژه اپوزيسيون واحد، برداشتن مرزهاي ميان گروه‌هاي مختلف اپوزيسيون و اپوزيسيون حرفه‌اي كه اصلاح‌طلبان غرب‌گرا در سال ۸۴ فقدان آن‌ها را جزو ضعف‌هاي اساسي خود اعلام كرده بودند و گنجاندن در قالب پروژه شبكه‌سازي در محيط‌هاي واقعي و مجازي ۶- تقسيم كار در ميان كشورهاي غربي براي برقراري پيوندهاي پنهان با اپوزيسيون داخلي ۷- برنامه‌ريزي براي تبديل انتخابات به هسته مركزي يك فرآيند كودتاي مخملي، شتابي فزاينده گرفت.

اگر چه بسياري از اين فرآيندها از سال‌ها قبل آغاز شده بود و عمر برخي از آنان به بيش از ۲۰ سال مي‌رسيد اما در اين ترديدي نيست كه برخي از آنان و مجموع اطلاعات موجود هم نشان مي‌دهد كه برنامه‌ريزي اصلي براي تبديل اين پروژه‌ها براي فتنه داخلي پس از سال ۸۴ اوج گرفته است.

۱- اين گزارش تلاش مي‌كند چگونگي تكميل اين پروژه‌ها و تبديل آن به يك فتنه سياسي و اجتماعي را با استناد به اطلاعات معتبر واكاوي كند و روايتي دقيق از چگونگي مهار اين فتنه عميق ارائه دهد.

۲- بررسي علل و عوامل و ريشه‌يابي جريان فتنه:

آنچه فرداي پس از انتخابات را ورق زد فرصتي بود كه از سال‌ها و دهه‌ها قبل با برنامه‌ريزي مدون و منسجم بيگانگان و همراهي عناصر فريب‌خورده داخلي فراهم آمد. فضاي مطلوب سوءاستفاده بيگانگان از طريق حاكم شدن فضاي غيرعقلاني و ترويج احساسات، ناديده گرفتن تذكرات مقام معظم رهبري و قواعد و اخلاق انتخاباتي و مصالح انتخابات و انقلاب مهيا شد تا دشمنان به پياده‌سازي سناريويي از پيش تعيين شده خويش بپردازند در اين راستا مي‌توان به عوامل داخلي و خارجي موثر در اين حوادث اشاره كرد.

الف- زمينه‌ها و عوامل خارجي: مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان مي‌دهد به طور كلي راهبرد غرب در قبال ايران اسلامي مبتني بر اين پيش‌فرض است كه در نهايت هر نوع پروژه براندازانه عليه ايران بايد راهي به داخل ايران بيابند و هدف از مجموعه فشارهاي بين‌المللي بر ايران نيز در نهايت چيزي جز اثرگذاري بر داخل ايران و فعال كردن مجموعه نيروهاي غرب‌گرا كه همواره نسبت به اكثريت مطلق مردم، اقليتي بسيار كوچك محسوب مي‌شدند نبوده است. اطلاعات موجود نشان مي‌دهد اين فعال سازي به عنوان يكي از عوامل زمينه‌ساز فتنه ۸۸ در زماني به مدت دو دهه به ويژه از سال ۸۴ به اين سو در قالب مكانيزم‌هاي زير صورت گرفته است.

۱- برقراري ارتباطات پنهان ۲- كمك‌هاي مالي ۳- حمايت علني در چارچوب پروژه‌هاي ديپلماسي عمومي ۴- فشار بر نظام جمهوري اسلامي ايران به منظور ايجاد فضاي مانور براي جريان غرب‌گرا در داخل ۵- شبكه‌سازي اجتماعي در حوزه‌هاي مجازي و حقيقي

در عين حال نكته مهم و برجسته در اين ميان اين است كه غرب براي كليد زدن پروژه‌ خود به آماده شدن مجموعه‌اي از شرايط داخلي نياز داشت و به منظور هرچه كامل‌تر كردن اين پروژه از پيش برنامه‌ريزي شده انتخابات را به عنوان يكي از مهم‌ترين نقاط قوت جمهوري اسلامي ايران هدف قرار داد.

بررسي دقيق و موشكافانه فتنه ۸۸ نشان مي‌دهد عملكرد و سخنان سران داخلي و خارجي فتنه، الگوبرداري كاملا دقيق از تئوري‌هاي از پيش طراحي شده، انقلاب‌هاي مخملي در اتاق فكر سيستم‌هاي جاسوسي خارج از كشور از جمله تئوري مبارزات خشونت‌پرهيز و روش‌هاي مسالمت‌آميز از كشور از جمله تئوري‌هاي مخالفت بوده است. نافرماني مدني كساني چون جين شارپ بوده است كه در تمام نمونه‌هاي قبلي خود از جمله موارد اجرا شده در اروپاي شرقي و آسياي ميانه به صورت انتخابات محور عمل كرده است.

مطابق اسناد موجود كشورهاي غربي و در راس آن‌ها دولت آمريكا بر مبناي مجموعه كدهايي كه از داخل ايران دريافت كرده‌اند به نتيجه رسيده‌اند كه مقطع انتخابات رياست جمهوري دهم سال ۸۸ بهترين فرصت براي اجراي كودتاي مخملي در ايران است كه در مقاطعي چون سال‌هاي ۷۶، ۸۰ و ۸۴ شريط را براي اجراي آن مناسب نديده بودند.

مطابق اسناد اطلاعاتي موجود در پيوست اين گزارش عوامل زير در متقاعد شدن طرف خارجي به اين كه سال ۸۸ مناسب‌ترين زمان براي اجراي پروژه كودتاي مخملي است، نقش كليدي داشته است.

۱- مسافرت‌هاي خارجي افرادي چون محمد خاتمي كه اغلب به تلاش براي متقاعد كردن طرف خارجي به اين‌كه ميرحسين موسوي فردي مناسب براي پيش بردن پروژه تغييرات ساختاري در ايران است اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان مي‌دهد خاتمي در تونس، تركيه و استراليا براي ترغيب خارجي‌ها به حمايت از موسوي تلاش كرده و موفق نيز بوده است.

۲- مسافرت‌هاي مجموعه‌اي از عوامل اطلاعاتي خارجي در پوشش‌هاي مختلف به داخل ايران و برآورد اوضاع داخلي ايران

۳- شناخت تاريخي از شخصيت‌ ميرحسين موسوي به دليل حضور عوامل وابسته به سرويس‌هاي اطلاعاتي در كنار وي مانند اردشير اميرارجمند

۴- پيشبرد پروژه شبكه‌سازي با همراهي گروه‌هايي چون حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از سال ۸۸ به اين سو كه اصلي‌ترين مكانيزم اجرايي آن برگزاري دوره‌هاي متعدد براندازي نرم، بيش از چند صد نفر از چهره‌هاي شناخته شده جريان دوم خرداد به خارج از ايران به منظور شركت در اين دوره‌ها در فاصله سال‌هاي ۸۴ تا ۸۸ بود.

۵- و اخرين عامل پيام‌هايي بوده كه غربي‌ها مستقيما از داخل ايران دريافت كرده‌اند و اين پيام‌ها منجر به شكل‌گيري اين اشتباه محاسباتي در ذهن آن‌ها شد كه سال ۸۸ زماني مناسب براي كليد زدن كودتا است. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتي كه به هنگام نگارش اين گزارش به آن‌ها مراجعه شده نشان مي‌دهد مهدي هاشمي نقشي عمده در ارسال اين پيام‌ها به بيرون را داشته است. و از جمله پيام‌هاي مستقيم وي براي آمريكا در اواخر سال ۸۷ موجب شد كه آمريكا پروژه مذاكرات هسته‌يي ايران را كه از اهميت حياتي برخوردار بود، تعطيل كرده و انرژي خود را بر پيروزي اصلاح‌طلبان در انتخابات ۸۸ متمركز كنند.

آنچه به عنوان عوامل خارجي زمينه‌ساز فتنه سال ۸۸ مد نظر است صرفا يك فاكتور تاثيرگذار بر سهل شدن زمينه بروز فتنه ۸۸ نيست، بلكه مي‌توان به جد گفت طرف غربي در برنامه‌ريزي، سازماندهي و هدايت ناآرامي‌هاي اجتماعي به سمت و سوي مورد نظر خود نقش اصلي را بر عهده داشته باشد، فلذا مديريت فتنه ۸۸ بر عهده طرف غربي بوده است. در اثبات اين موضوع شواهد بسيار قطعي در مواضع رسمي سكان‌داران غرب، طرح‌هاي اتاق‌هاي فكر آمريكايي و رسانه‌هاي ديداري، شنيداري، مجازي و مكتوب موجود است.

آنچه در اين بحث به آن اشاره مي‌شود شواهد موجود از دخالت به مديريت طرف غربي در اين سه منبع است. ۱- بنيادهاي غربي حامي براندازي: به نتيجه نرسيدن پروژه‌هاي جنگ سخت در ايران سبب شد نظام سلطه جهت پيگيري اهداف خود در ايران و خاورميانه فايل خاصي در اتاق‌هاي فكر خود براي ايران پديد آورد، مويد اين موضوع تعدد فايل‌هاي قابل ملاحظه‌اي است كه توليدات موسسات برانداز پيرامون ايران است. مرور پژوهش‌هاي انجام شده در بنيادهاي غربي طي سال‌هاي نزديك به ۲۰۰۹ نشان مي‌دهد كه تحليل‌گران از عدم وجود يك استراتژي كلان‌نگر پيرامون ايران و غرق شدن در تاكتيك‌هايي چون ايران منهاي انرژي هسته‌يي هستند و به دنبال يك استراتژي مدون هستند.

به وجود آمدن چنين ديدگاهي است كه موجب مي‌شود به يك باره تعداد پژوهش‌ها پيرامون دستيابي به يك استراتژي كلان در برخورد با ايران و بازشناسي اركان جمهوري اسلامي ايران اوج گيرد.