...و اما در حوادث اخیر نقش محوری اعضای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب کارگزاران در سطح طراحی، سازماندهی و هدایت اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی این نتیجه را به دست میدهدکه احزاب مذکور همواره چه زمانی که در قدرت باشند مانند دوره اصلاحات که دو قوّه را در اختیار داشتند و چه زمانی که در قدرت نباشند، بر روند فتنهجویی تا تغییر ماهوی نظام به نظامی سکولار ادامه خواهند داد....
در حوادث پس از انتخابات سال 88 که از سوی مقام معظم رهبری «فتنه» تعبیر شد، عوامل زیادی از جمله نامزدهای شکستخورده انتخابات ریاستجمهوری، منابع فکری آنان، عوامل خارج کشور، گروهکهای معاند و منافق و... نقشآفرینی کردند.
پس از جلب بخشی از عوامل موثر در این حلقه، جلسه دادگاه متهمین فتنه سال 88 برگزار شد و مدعیالعموم کیفرخواست علیه متهمین را قرائت کرد. خبرگزاری تسنیم به بازخوانی متن کامل کیفرخواست مدعی العموم علیه متهمین پرداخته است.
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَه مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَّکْرٌ فِی آیاتِنَا قُلِ اللّهُ أَسْرَعُ مَکْرًا إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ
هرگاه بر آدمی بعد از آنکه او را رنج و زیانی رسید، ما رحمت میفرستیم، در این صورت برای محو آیات و رسولان حق مکر و سیاست به کار برند. بگو مکر و سیاست الهی کاملتر و سریعتر است که رسولان ما مکرهای شما را خواهند نوشت. «سوره یونس آیه21»
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
سلام علیکم
همچنان که استحضار دارید، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب با درایت امامگونه خود فرمودند ملت آگاه ایران اسلامی با حضور کمنظیر خود در پای صندوقهای رأی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حماسهای خیرهکننده و بیهمتا آفریدند که در آن رشد سیاسی و چهره مصمّم انقلابی و توان و ظرفیت مدنی ملت ایران در نمایی زیبا و پرشکوه در برابر چشم جهانیان به نمایش درآمد. هر انسان منصفی به راحتی میتواند دستاوردهای بزرگ این حماسه سترگ را در عرصههای گوناگون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی واقتصادی درسطح داخلی و بینالمللی مشاهده نماید.
اوّلاً؛این انتخابات به نمایش غرور انگیز مردمسالاری حقیقی تبدیل شد و برای جهانیان این پیام را دربرداشت که جمهوری اسلامی ایران یکی از امنترین و باثباتترین کشورهای جهان برای سرمایهگذاری و پیشبرد طرحهای اقتصادی است.
ثانیاً؛ در عرصه روابط بینالملل این پشتوانه عظیم ملی قدرت چانهزنی و استیفای حقوق حقّه مردم ولایتمدار ایران اسلامی را در سطح عالی افزایش داده موفّقیت کشورمان را در منطقه و جهان ارتقا بخشید بهگونهای که زبان مدعیان دروغین آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را کوتاه نمود. بنابراین دولتمردان و متولیان دیپلماسی ایران در جهان میتوانند بعد از این در معادلات منطقهای و جهانی و تعاملات فیمابین با کشورهای جهان با قاطعیتی افزون و مبتنی برحکمت، عزت و مصلحت بهتر از هرزمان ایفای نقش نمایند.
ثالثاً؛ تأثیر عمیق این حضور آگاهانه در نوع نگاه مردم جهان بهویژه نخبگان به فرهنگ غنی مردم ایران و شعور سیاسی آنها که برخاسته از باورهای اسلامی و انقلابی است، بیش از پیش افکار عمومی ملتها را متوجه کارآمدی الگوی مردمسالاری دینی نمود.
رابعاً؛ از آنجایی که پشتوانه مردمی از مهمترین مؤلفههای امنیت ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی به حساب میآید، بیشک مشارکت 85 درصدی مردم نقش بیبدیلی در تثبیت پایههای امنیت ملی داشته دولت برآمده از این اکثرّیت پرشور و شعور در عرصه داخلی، منطقهای و جهانی، مقتدرتر از گذشته ظاهر شده و این اقتدار به مثابه سرمایه عظیم ملی در حل مشکلات داخلی و خارجی و ارتقا و پیشرفت روزافزون کشور اسلامی عزیزمان تجلی خواهد یافت.
دشمن سرخورده و مأیوس فوراً دست به کار شد و با بسیج عوامل تبلیغی، سیاسی و میدانی خود زنجیرهای از اغتشاشات و آشوبها را در تهران به وجود آورد که بر اثر آن هموطنان عزیز خسارات جانی، مالی و روانی عدیدهای را متحمّل شدند.
طبق مستندات به دست آمده و اعترافات مستدل متهمین، وقوع این حوادث کاملاً از پیش طراحی شده و طبق جدول زمانبندی و مراحل کودتای مخملی پیش رفته است، بهگونهای که بیش از 100 مورد از 198 مورد دستورالعملهای «جین شارپ» برای کودتای مخملی اجرا گردیده است.
ریاست محترم دادگاه!
کودتای مخملی نوعی از انواع براندازی است که با کودتای نظامی در هدف مشترک امّا در شیوه و ابزار کاملاً متفاوت است.
در همین رابطه آقای رابرت هِلْوی افسر بازنشسته سازمان سیا و شاگرد دکتر «جین شارپ» در کتاب خود با عنوان «مبارزه عاری از خشونت، تأملی در بنیادها» مینویسد: «مبارزه عاری از خشونت (یعنی همان کودتای مخملی) تفاوت خاصی با درگیری نظامی ندارد جز در این مورد که اسلحه به کار رفته در آن متفاوت و منحصر به این روش است. یکی دیگر از تفاوتهای کودتای مخملی با کودتای نظامی در فرایند شکلگیری از آغاز تا پایان و مدّت طولانی آن است که گاهی ممکن است 10 سال یا بیشتر به طول انجامد. مهمترین نکتهای که در مورد کودتای مخملی باید به آن توجّه داشت این است که نظریهپردازان اجیرشده توسط سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی غرب طبق سفارش کارفرمایان خود این شیوه را برای خروج جهان استکبار از بنبست عملی برای سرنگونی نظامهای مستقل یا ناهماهنگ با هِژمُونی و استیلاطلبی غرب ابداع نمودند که نتیجه سالها مطالعه و تحقیق میدانی در کشورهای مختلف کودتاخیز بوده است. این شیوه براندازی بهگونهای طراحی شده است که با تمسّک به روشهای به اصطلاح مدنی و طی مدّت زمان طولانی بدون آنکه در بین مردم و نظامهای سیاسی کشورهای هدف حساسیتی جدّی ایجاد کند یکی پس از دیگری مراحل کودتای مخملی را به صورت خزنده و آرام پشت سر گذاشته و معمولاً نظامهای سیاسی زمانی به خود میآیند که کودتای مخملی به مرحله پایانی خود رسیده و احتمال موفّقیت آن بسیار افزایش یافته است.
از سالها پیش بنیادها و مؤسسات متعددی توسط سرویسهای جاسوسی و دیگر نهادهای حکومتی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به وجود آمده که طبق یک تقسیم کار سازمانی و متمرکز مأموریتهای مختلفی را با هدف مشترک در اجرای پروژه کودتای مخملی به عهده گرفته اند. مهمترین این مؤسسات و بنیادها عبارتند از: بنیاد سوروس(OSه)، بنیاد راکفِلر، بنیاد فورد، بنیاد جرمن مارشال فایند، خانه آزادی، شورای روابط خارجی آمریکا، انجمن سیاست خارجی آلمان و مرکز مطالعات دموکراسی انگلیس.
*تلاش اسرائیل برای ترویج افکار سروش
در تبیین بیشتر این موضوع لازم است به اظهارات یک جاسوس که هم اکنون در بازداشت به سر میبرد و با هدف ایفای نقش در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به ایران بازگشته بود، اشاره شود. وی میگوید: «در سفری که به اسرائیل داشتم با مؤسسهای به نام مِمری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر میباشد و کارش در زمینه مطالعات رسانهای خاورمیانه است. تلاش این مؤسسه مبارزه با فعالیتهای ضداسرائیلی است که در دیگر کشورها صورت میگیرد. این مؤسسه پروژهای را دنبال میکند که هدف آن حمایت از اصلاحطلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است که من با او دیداری داشتم. او در این دیدار به من گفت: هدف ما این است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران پرورش و ترویج دهیم».
اینجا سوس ادامه میدهد: «یکی دیگر از مؤسسات فعال در حوزه ایران مؤسسه هلندی هیووس است که من ملاقاتهایی هم با مسئولین این مؤسسه داشتم. این مؤسسه ارتباط خوبی با مؤسسات وNGOهای داخل ایران دارد و حتی مبلغ 10 میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است. مؤسسه هیووس بودجه خود را از طریق رشوه از شرکتهای نفتی هلندی که میخواهند از پرداخت مالیات فرار کنند، به دست میآورد».
نامبرده در مورد نقش پایگاه رادیویی اروپای آزاد میگوید: «پایگاه رادیویی اروپای آزاد که مانند خیلی از مؤسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده به سازمان سیا متصل است، زمان جنگ سرد آمریکاییها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوششهای فرهنگی- سیاسی و رسانهای و از نامهای زیبایی چون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از مؤسساتی که در حال حاضر فعالیت میکنند در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به نام «رادیو فردا» فعالیت میکند. این رادیو بیشتر اعتراضاتی را که در ایران رخ میدهد پوشش میدهد و به شدت بزرگنمایی میکند».
اینجاسوس در ادامه به یکی دیگر از مؤسسات براندازی نرم بهنام «بِرِکمَن» اشاره میکند و میگوید: «پروژه گِلُوبال وُیسِز«GlobalVoهces» یا همان صداهای جهانی زیر نظر مجموعهای به نام مرکز برکمن در دانشگاه هاروارد انجام میگیرد. این پروژه از سال 2004 آغاز شده و من در اوّلین جلسه آن در هاروارد شرکت کردهام. هدف این پروژه تمرکز بر تمام بلاگهای دنیا به خصوص کشورهای مخالف آمریکا از جمله ایران است تا بتوانند به هدف خود که ایجاد جنگ روانی در این کشورها است، برسند. منابع مالی این پروژه را بنیاد سُورُوس تأمین میکند که به اکثر مؤسسات غیردولتی در دنیا کمک مالی میدهد. مدیر این پروژه فردی به نام «اتان زوکِرمَن» است. او یک آمریکایی است که قبلاً در بنیاد سوروس فعالیت داشته، او روی استفاده از اینترنت برای براندازی نرم درکشورهای مختلف خیلی کار کرده و با نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا نیز رابطه دارد».
وی چنین ادامه میدهد: «مرکز برکمن را شخصی به نام «جان پالْفِری» اداره میکند که خودش مدعی بود دایی او کِرمیت روزولت کودتای 28 مرداد را مدیریت کرده است».
نامبرده در اشاره به نقش آمریکا در طرح براندازی نرم میافزاید: «آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسینهای مختلف از جمله جین شارپ که50 سال از عمرخود را در مؤسسهاش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومتها برای براندازی نرم را شناسایی کند، استفاده میکند. در وبسایت این مؤسسه متون و روش مبارزه مسالمتآمیز شاید به 20 الی 30 زبان زنده دنیا آموزش داده شده است. البته این زبانها آلمانی، فرانسوی و یا اسپانیایی نیست بلکه به زبانهای برمهای، چینی، عربی، فارسی و. . . است که آمریکا دوست دارد درکشورهایی که به این زبانها گویش دارند انقلاب نرم صورت بگیرد.
افراد دیگری مانند «مارک پالمر» رئیس موسسه «کُنُوس» نیز در مورد ایران خیلی تحقیق کردهاند. آنها حتی2-3 سال پیش کلاسهایی را تشکیل دادند و یکسری از فعالان دوم خردادی مانند عماد باقی را دعوت کرده و دورههای براندازی نرم را به آنها آموزش دادند.
ریاست محترم دادگاه
تا کنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثراً با موفقیت انجام شده امّا در مواردی هم ناکام مانده است. ازجمله کشورهایی که کودتای مخملی در آنها با موفقیت اجرا شده عبارت است از گرجستان، لهستان، چک، کرواسی، صربستان، اوکراین و قرقیزستان، در اکثر این کشورها کودتای مخملی در بستر یک انتخابات شکل گرفته و مشابهتهای فراوانی با پروژه شکست خورده کودتای مخملی ایران که به بهانه انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری مرحله پایانی آن کلید خورد، داشتهاند. البته این توطئه با هوشیاری مردم بیدار و همیشه در صحنه و برخورد قاطع و به موقع دستگاههای انتظامی و امنیتی مقتدر کشورمان سرکوب گردید.
* شباهت کودتای مخملی ایران به انقلاب مخملی صربستان
جاسوس بازداشت شده در پاسخ این سؤال که آمریکا برای براندازی نرم در ایران از چه مدلی استفاده کرده، گفت: «این مدل مبتنی بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل2 سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع میشود. آنها ابتدا شروع به برنامهریزی کرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب میکنند، به طور نمونه آقای ساکاشویلی- رئیس جمهور فعلی گرجستان- کسی نیست که یکشبه در دنیای سیاست سبز شده باشد. این فرد بورسیه «فول برایت» متعلق به وزارت خارجه آمریکاست. او سالها در این کشور تحصیل کرده و برای این روزها تربیت شده است. پس از تعیین نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمایهگذاری اجتماعی میکنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به صورت شبکهای- مدل تجاری، گلدکوئیستی- میپردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپینهاست. بعد از این مرحله سمبل و نماد گرافیکی و رنگی برای این نامزد انتخاب میکنند و شروع به آمادهسازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزدشان میکنند. از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده میکنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند، شروع به تشکیک در انتخابات کنند و اعلام نمایند که تقلب صورت گرفته است و اصل مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال میبرند و شروع به اعتصاب میکنند و در نهایت انتخابات را ابطال کرده و یا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار میکنند که در نهایت نامزد مورد نظرشان پیروز میشود». نامبرده ادامه میدهد: «این فرایند در کشورهای گرجستان، صربستان، اوکراین و کرواسی انجام شده و به نتیجه هم رسیده است. نکته قابل توجه اینکه همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده و با تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرارگرفته است. این موارد بستگی به آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب جامعه دارد. مهمترین عوامل اجرایی این انقلاب جوانان هستند که سرمایهگذاری خوبی بر روی آنها صورت میگیرد. بر روی انرژی جوانان حساب میشود. زیرا آنان تنها افرادی هستند که 2 تا 3 ماه از زندگی خود را بدون پول، وقف انتخابات میکنند». وی چنین میافزاید: «کودتای مخملی ایران خیلی شبیه انقلاب مخملی صربستان است، درآن کشور گروهی به نام اُوتْ پُور«OUTPOR» که گروهی دانشجو بودند ابتدا شروع به عضوگیری کردند که شباهت زیادی به موج سبز در ایران داشت.
در جزوه آموزشی که بر روی سایت آلبرت انیشتاین قرار گرفته نکتهای به نام «موقعیت دشوار» وجود دارد که از مهمترین روشهای استراتژیک است و حکومتها را در شرایطی قرار میدهد که نتوانند با معترضان برخورد کنند. در این نکته آمده که اعتراضات باید زیر پوشش عادتهای مذهبی قرار بگیرد و حرکاتی مانند پیادهروی درخیابان را انجام دهید که هیچ دولتی نمیتواند از آن جلوگیری نماید.در انتهای این جزوه آموزشی اشارهای به چند حلقه فیلم آموزشی شده که پیرامون انقلاب صربستان است و حتی فیلمها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سایتها قرار گرفته است.
جزوه دیگری نیز وجود دارد که در مورد نحوه تسخیر مکانها و ساختمانهای حساس شهر است و در آن آموزش میدهد که گروههای معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند.
لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به نام نادر صدیقی ویراستاری و با صدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاجبخش را به آقایان حجّاریان و تاجزاده معرفی مینماید. آقای تاجبخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی میگوید: «نقش آقای نادر صدیقی واینکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجّاریان و تاجزاده گردیده، برایم گنگ است» . در حال حاضر نامبرده متواری میباشد.
این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلاً از اعلان نام وی معذوریم، معتقد است براندازی نرم یا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانهای و اجرایی است و تصریح میکند: «هرکدام ازبازوهای کودتای مخملی با تعدادی از مؤسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است».
او در این رابطه میگوید: «در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانهای و بازوی اجرایی) هرکدام از مؤسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام میدهند که در ایران نیز یک سری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترین آنها مؤسسهای است به نام «هوفر» که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است. این مؤسسه پروژهای به نام «دموکراسی در ایران» را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نامهای: عباس میلانی، لِری دایمِند و مایکل مک فور اداره میشود. عباس میلانی در زمان محمّدرضا پهلوی به دلیل فعالیت در گروههای چپ دستگیر میشود. او بعدها به یک سلطنتطلب دو آتیشه تبدیل میشود به طوری که پس از انقلاب یکی- دو سال در ایران زندگی میکند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتابهای متعددی را به نگارش درمیآورد و در این کتابها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر میکند. او کمکم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاحطلب داخلی بود».
این جاسوس بازداشت شده میافزاید:«پروژه دموکراسی در ایران پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگها و مسائل جنسی کار میکند. بخش دانشجویی این مؤسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقتجو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانسهای آنها سخنرانی میکنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند، با این مؤسسه همکاری دارند. به طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامهای که کار میکند، با عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخنگار مصاحبه میکند. اهمیت عباس میلانی برای «سیا» از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاحطلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینههای مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین میکند».
*متهمان تقلب در انتخابات را دروغ میدانند
بهزاد نبوی، ابطحی، مازیار بهاری، مصطفی تاجزاده و صفایی فراهانی، در اعترافاتشان گفتهاند که در انتخابات هیچ تخلفی صورت نگرفته است. موسوی خوئینیها گفته بود: القای تقلب را برای جِرزنی لازم دارید.
*بازوهای کودتای مخملی در ایران
جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران میگوید: «مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانهای است. هرکدام از این بازوها دارای زیرمجموعههای فعالی میباشند که به طور مثال بازوی فکری دارای زیر مجموعههای روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایهداری، سیاست خارجی، ادبیات و. . . میباشد که در هرکدام از این موارد مؤسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند.
بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه میباشد:
1 - زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیفها بیشتر
باNGOهای هلندی در تماس هستند که هزینههای این گروهها و کمپینها را پرداخت میکنند. طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان، دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی، فعالیت میکند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
2 - زیرمجموعه قومی- نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت میگیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت میکند اما رگههای قومی- نژادی درآن وجود دارد. گروههای ملی- مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
3– زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده میکند، حقوق بشراست. در این زیرمجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند. هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف میباشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیست «دیدهبان حقوق بشر» بوده و با بودجه 15 میلیون یورویی هلند مؤسسهای را راهاندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
4- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سالهای گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اُصانلو به عهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب میزنند اما حواسشان نیست که مؤسسات برانداز در آمریکا مانندNED، صندوق مالی و دموکراسی و. . . به صورت آشکار به مؤسسات دیگر چندین میلیون دلار پول میدهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمکها در وب سایت سازمانNED موجود است. علّت دسترسی آسان به این اسناد را میتوان ظاهرسازی دانست. خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفیکاری انجام نمیدهند پس به دنبال مطلب و مسئله خاصی نیستند.
5 - NGOها؛ این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که بایدNGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تأمین شود. به همین دلیل مؤسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این مؤسسات این بود که بهNGOهای ایرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمعآوری پول از خارج کشور و. . . را بدهند. دوNGO برجسته در کشور با نامهای «کنشگران» به مدیریت سهراب رزاقی (مدیرNGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) و «موسسه همیاران» هستند که اولی دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرده است و دومی بعد از زلزله بم در سال 2003 میلادی یک سری کلاسهای آموزشی با عنوان جذب پول از خارج از کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
6- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان18تیر78 بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخههای مرتبط با آن، نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد. دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و. . . از جمله فعالیتهای این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در مؤسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است، میتوان بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست.
*بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ایران
این جاسوس سیا در این باره میگوید: «این بازو از اهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسئلهای کار فکری شروع میشود و سالها طول میکشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانهای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سالهای خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد. در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون میآید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سیّد محمّد خاتمی بود).
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش درمیآورد، موضوعات خاصی را درپی داشت به طور نمونه سروش در اوّلین مقالات خود این موضوع را انتخاب میکند که چیزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غربزدگی صحبت کنیم و اینگونه مبارزه با غربزدگی را که یکی از گفتمانهای مهم انقلاب بود زیر سؤال میبرد.
آنها زیر پایههای فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان میبردند. از همان زمان یک تیپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه میداشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمیکند. این روند ادامه یافته و یک به یک پایههای تفکر امام را میزند، پایههایی مثل وحدت، دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدین سان زمینه برای غربی شدن و آمریکایی شدن را فراهم نمودند».
* تئوریسازی منافع آمریکا در ایران توسط سریعالقلم
وی در ادامه میگوید: «افراد دیگری مانند سریعالقلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوریسازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار میدادند. این تئوریها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات بهصورت گسترده در جامعه پخش میشد.
*اهم شباهتهای کودتای مخملی شکست خورده در ایران به کودتای مخملی چند کشور
1 - طرح تقلب با هدف بیاعتمادسازی مردم و مشروعیت زدائی از نظام سیاسی مستقر
در همین رابطه رهبر بصیر انقلاب اسلامی در خطبههای تاریخی نماز جمعه 29 خرداد فرمودند: «من اوّل فروردین در مشهد گفتم، هی دارند دائماً به گوشها میخوانند، تکرار میکنند که بناست در انتخابات تقلب شود، میخواستند زمینه را آماده کنند، من آن وقت به دوستان خوبمان در داخل کشور تذکر دادم و گفتم: این حرفی را که دشمن میخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئید! نظام جمهوری اسلامی مورد اعتماد مردم است؛ این اعتماد آسان به دست نیامده، سی سال است که نظام جمهوری اسلامی با مسئولانش، با عملکردش با تلاشهای فراوانش توانسته این اعتماد را در دل مردم عمیق کند. دشمن میخواهد این اعتماد را بگیرد، مردم را دچار تزلرل کند».
متأسفانه برخی از جریانهای سیاسی، احزاب و فعالان سیاسی بدون توجه به هشدارهای معظمله و در یک همنوایی معنادار با دشمنان مرتباً بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند، آنهم بدون ارائه هیچ دلیل و مدرکی. یکی از احزاب مورد نظر در این زمینه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که از ماهها پیش از انتخابات چه قبل و چه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری و دعوت معظمله به پرهیز از همسویی با دشمن، در بیانیههای رسمی و اظهار نظرهای اعضای آن کراراً بحث تقلب در انتخابات ترویج گردیده است.
سازمان مجاهدین دربیانیه 88.1.21 که به عنوان اعلام حمایت از نامزدی میرحسین موسوی ثبت گردیده و تنها 20 روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است، اینگونه حرف دشمنان را تکرار میکند: «سلامت انتخابات به شدّت به مخاطره افتاده است به طوری که دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آرای شرکتکنندگان و تا آرای کاندیداها وجودندارد».
البته این سازمان ماهها قبل از آن نیز یعنی در تیرماه سال87 طی قطعنامه کنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعی دیگر مطرح مینماید. بعد از اعلام نتایج و پیام رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی مبنی بر تأئید انتخابات نیز سازمان مجاهدین با صدور چند بیانیه، بدون ارائه سند و مدرکی صحت انتخابات را زیر سؤال برده است. به عنوان مثال در اولین بیانیه بعد از اعلام نتایج تصریح شده است:«ما در وجود تقلب و تخلّف تردیدی نداشتیم».
*اسناد جعلی در منزل بهزاد نبوی و ستادهای انتخاباتی
این جریان با هدف القای جعل و تقلب در انتخابات و تشویش اذهان عمومی، نامه وزارت کشور را جعل نموده و با انتساب افترا به این وزارتخانه و توزیع وسیع آن قصد فریب افکار عمومی را داشته است. همچنین در بازرسی از منزل آقای بهزاد نبوی عضو مؤثر و محوری سازمان مجاهدین اسنادی دال بر جعل سند با هدف تشویش اذهان عمومی به دست آمده که به پیوست تقدیم دادگاه میشود.
شایان توجّه اینکه نمونههایی از این اوراق و نامههای جعلی در ستادهای برخی کاندیداهای ناکام و معترض نیز کشف گردیده است.
حزب مشارکت، حزب کارگزاران، برخی از اعضای مجمع روحانیون مبارز نیز رسماً و همسو با رسانهها و گروههای معاند و مخالف نظام صحّت انتخابات را چه قبل و چه بعد ازانتخابات مورد تردید قراردادند.
این مسئله از آن جهت مهم و برای دادگاه قابل توجّه است که اولاً طبق آنچه گفته شد مسئله تقلب همزاد با شروع فعالیتهای انتخاباتی بوده که حاکی از برنامهریزی قبلی برای هدفی مشخص میباشد. ثانیاً؛ این مسئله دلیل اصلی بروز تشنجات و اغتشاشاتی است که خسارت مادی و معنوی فراوانی از جمله کشته شدن هموطنانمان را دربرداشت و این درحالی است که متهمین بازداشت شده در اعترافات خود اذعان دارند که با علم به عدم وجود تقلب و با هدف ایجاد تردید، موضوع تقلب را مطرح نمودهاند.
*القای خط تقلب قبل از انتخابات
مازیار بهاری خبرنگار هفتهنامه نیوزویک در این رابطه اظهار میدارد: «رسانههای غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پیگیری میکردند و بنده هم در یک مصاحبهای با آقای خاتمی این سؤال را از ایشان پرسیدم و پس از مصاحبه با ایشان مشاهده کردم که جریانی مطابق با الگوی کلاسیک انقلاب رنگی در کشور دنبال میشود».
*بهزاد نبوی تقلب را مطرح کرد
محمّدعلی ابطحی مسئول دفتر رئیسجمهور سابق(محمد خاتمی) که اکنون در بازداشت به سر میبرد، در مورد بحث تقلب اظهاراتی دارد که به قسمتهایی از آن اشاره میشود. وی میگوید: «بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال 76 اوّلین بار (توسط فرد مورد اشاره) مطرح شد که اصلاحطلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد و درستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد».
آقای ابطحی میگوید: «آقای کروبی در جلسهای با حضور دیگر دوستان اصلاحطلب اعلام کرد؛ ما نباید بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم چون با این کار اطمینان مردم سلب خواهد شد و دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در همان جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است».
*موسوی خوئینیها: القای تقلب را برای جِرزنی لازم داریم
وی در ادامه میگوید: «بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی در ستاد ایشان آقای محتشمیپور طرح تقلب را مطرح کرد، هم آقای موسوی و هم محتشمیپور زمینه بسیار تندی در این باره داشتند و کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند، نکته مهم در این زمینه عقیده داشتن تمام اصلاحطلبان است بر اینکه بیش از 2 یا 3 میلیون تقلب نمیشود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسوی خوئینیها اعلام کرد؛ ما نباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع جِرزدن لازم میشود».
آقای ابطحی تصریح میکند: «من اعتقادم این است که محتشمیپور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه 23خرداد مجمع اعلام نمود: من به مهندس موسوی گفته ام که نگران نباش، ما آنقدر سند در مورد تقلب داریم که میتوانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی به دلیل بی تجربگی و دور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تأثیر قرار میگیرد». ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: «دو روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت: محتشمیپور چرند میگوید زیرا تغییر در آرای موسوی بیشتر از 700 الی800 هزار نخواهد بود».
*تاجزاده میدانست در انتخابات باختهاند
مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات کشور در دولت آقای خاتمی یکی دیگر از بازداشتشدگان است که امکان تقلب را منتفی میداند و دراین باره میگوید: «تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد و من از بچّههای استانها سؤال کردم، احساس کردم که انتخابات را باختهایم ولی فاصله را 3 به 1 نمیدانستیم» . تاجزاده ادامه داد: «این را هم برای اوّلین بار بگویم که از ساعت 12 که آرا اعلام شد هیچ کس از من نشنید که تقلب شده است. لذا چیزهایی که میگویند به من برنمیگردد و من دخیل نبودهام، البته حزبم بیانیهای داده و بنده را هم مثل آنها مجازات کنید!».
مصطفی تاجزاده اضافه میکند: «بهنظر من این انتخابات به لحاظ کمّی جزو کمنظیرترین و به لحاظ کیفی جزو بینظیرترین انتخاباتها بود. معتقدم این سرمایه 40 میلیونی سرجایش محفوظ است».
همچنین در اظهارات یکی از متهمین آمده است:«... در جلسه روز شنبه مورخ88/3/23 با آقای تاجزاده و تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاحطلبان در محل ستاد آقای تاجزاده با حالتی بهتزده و خاص حضور داشتند. از ایشان دو سؤال مطرح کردم، سؤال اول: اوضاع رأی آقای موسوی چه طور است؟ ایشان گفتند: «رأی آقای موسوی خوب نیست وآقای احمدینژاد قطعاً در دور اوّل پیروز انتخابات خواهد بود. سؤال دوم: به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من باهمه استانها جز استان اردبیل تماس گرفتهام، نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم هیچ تفاوتی نمیکند و تقلبی صورت نگرفته است».
*نبوی: سند تخلف نداریم ولی به موسوی خیانت نمیکنم
بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین، مشاور رئیسجمهور سابق و نایب رئیس مجلس ششم نیز که اکنون در بازداشت به سر میبرد، در مورد طرح تقلب اعتراف میکند: «ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشتهایم و باید به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشیم». وقتی از آقای نبوی خواسته شد که لااقل برای جبران بخشی از تخلفات خود و به خاطر وضعیتی که با طرح واهی تقلب به وجود آوردهاید و معترف هم هستید که سندی در تأیید آن ندارید و به خاطر این ادعاهای دروغ خسارتهای جانی و مالی فراوانی بر مردم عزیزمان تحمیل نمودهاید، همین مسئله را رسماً اعلام کنید؛ ایشان در پاسخ میگوید: «من به آقای موسوی خیانت نمیکنم». از او سؤال شد: آیا به خاطر عدم خیانت به موسوی، حاضر هستید که به مردم خود و تاریخ کشورت خیانت کنی؟ نامبرده هیچ پاسخی نمیدهد.
*رمضانزاده: تقلب در ایران امکان ندارد
رمضانزاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نیز در اینباره میگوید: «من همیشه گفتهام و دوستان همحزبی بنده هم میدانند که تقلب در ایران امکان ندارد».
*صفایی فراهانی: ادعای تقلب مورد سؤال است
محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیأت اجرایی مشارکت، نماینده مجلس ششم و رئیس فدراسیون فوتبال از سال 1377 تا 1381 نیز در اقاریر خود چنین میگوید: «به هیچوجه نمیتوان پذیرفت که در این انتخابات تقلب شده است حتی اگر فرض را هم بر تقلب بدانیم یک میلیون، دو میلیون».
او همچنین در این زمینه افزود: «برای خود من نیز سؤال است فردی مانند مهندس موسوی که عملکردش در انقلاب اسلامی روشن است؛ در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضو میباشد؛ و افرادی همچون آقایان محتشمیپور و موسوی لاری که در دورههای گوناگون وزیر کشور بودند، چنین ادعایی در مورد تقلب در انتخابات دارند».
خبرنگار شبکههای غربی اظهار میدارد: ادعای موسوی درباره پیروزی در انتخابات بر اساس الگوی کلاسیک انقلاب رنگی بود.
خاطر نشان میگردد که بقیه متهمین نیز در اظهاراتی مشابه قائلند که به هیچ وجه در این انتخابات تقلب نشده و امکان تقلب هم وجود ندارد.
مازیار بهاری، فیلمساز و خبرنگار شبکههای غربی در ادامه سخنان خود به نقش رسانههای غربی در طرح تقلب چنین اشاره میکند: «رسانههای غربی از چند ماه پیش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونهای زمینهچینی کردند که اگرکاندیدای مورد نظر آنان در انتخابات پیروز نشد این حرکت را یک کودتا در آرای مردم تلقی کنند. چندی قبل با یکی از مشاوران کاندیدای مورد قبول غرب گفتوگویی داشتیم که ایشان هم این نکته را مطرح کردند که در کشور کودتا شده است».
بهاری در تکمیل مطالب فوق میافزاید: «در همین راستا آقای موسوی قبل از اینکه نتایج انتخابات مشخص بشود، طبق یک الگوی کلاسیک انقلاب رنگی گفتند: من پیروز انتخابات هستم و هر نتیجهای غیر از این اعلام شود، تقلب شده است».
با توجه به اقاریر متهمین و ادلّه مثبته طرح تقلب از سوی احزاب و فعالان سیاسی متهم در این پرونده از پیش طراحی شده و با هدف ایجاد آشوب و اغتشاش صورت گرفته است و این دقیقاً یکی از مؤلفههایی است که در کودتای مخملی مورد توجه ویژه بوده و علّت اصلی بروزاغتشاشات و آشوبها به شمار میرود.
نکته مهم اینکه در بحث تقلب هماهنگی کاملی بین متهمین بابیگانگان صورت پذیرفته است.
2- تجمعات غیرقانونی گسترده و اردوکشیهای خیابانی
تجمعات غیرقانونی گسترده و اردوکشیهای خیابانی، دومین شباهت کودتای مخملی ایران با کشورهای مذکور است، که با هدف تمرین و ایجاد آمادگی برای تسخیر مراکز مهم دولتی صورت میپذیرد، اتفاقی که تقریباً در تمام کودتاهای مخملی به وقوع پیوسته است اما در ایران با ناکامی مواجه شد. برگزاری تجمع در مقابل وزارت کشور، صدا و سیما، مجلس شورای اسلامی در همین رابطه ارزیابی میگردد. حمله به حوزه مقاومت بسیج با سلاحهای گرم و سرد و بمبهای آتشزا که پس از راهپیمایی غیرقانونی88.3.25 در میدان آزادی اتفاق افتاد، بنا بر اعترافات متهمین و تصاویر متعددی که از این حادثه و عوامل فعال آن به دست آمده کاملاً حکایت از سازمانیافتگی و از پیش طراحی شده این حمله دارد. حمل کولهپشتیهای پر از سنگ و بمبهای آتشزا، حمل نارنجک و دیگر سلاحهای گرم در حمله مذکور دلیل محکمی است بر این ادعا. البته لازم است در اینجا به این نکته اشاره شود که حساب اعتراضات بخشی از مردم با مهاجمین هدایت شده کاملاً جداست.
رستم فرد تهرانی مسئول سایت سحام نیوز در مورد اهداف برگزاری تجمعات میگوید: «مسئلهای که ما در جریان انتخابات اخیر دنبال میکردیم این بود که با برگزاری این تجمعات بگوییم که در انتخابات تقلب صورت گرفته است». وی در ادامه به نحوه اطلاعرسانی برای تجمعات اشاره میکند و میافزاید: «ما از سه طریق سایت، تلفن وایمیل زمان ومکان تجمعات را به اطلاع اعضای شبکه رأی خود میرساندیم».
کیان تاجبخش نیز با مقایسهای بین اقدامات انجام شده در کودتاهای مخملی چند کشور و آنچه در ایام انتخابات مشاهده شده مانند نمادسازی، زنجیره انسانی، طرح تقلب، اعلام پیروزی پیش از شمارش آرا و تجمع گسترده در مقابل مراکز مهم دولتی با هدف تسخیر آن اثبات میکند که در ایران هم بنا بوده یک کودتای مخملی اتفاق بیفتد.
*هدایت جمعیت به تمام نقاط شهر
آقای ابطحی هم طی اظهارات خود در خصوص تجمعات از پیش طراحی شده میگوید: «در جشن پیروزی یا شکست که نتیجه آن شورش است مسئلهای بود که از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خیابان، تعیین مسیر، آوردن تجهیزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فیسبوک تماماً مواردی بود که قبل از انتخابات آن را پیگیری میکردند و میخواستند این اعتراضات را به یک نهضت تبدیل کنند». وی در ادامه میافزاید: «صبح جمعه (22 خرداد) اطلاعیهای در فیسبوک مهندس موسوی منتشر شد که حامیان موسوی امشب تا صبح بیدار میمانند، این با موضوع سمبلیکی که کروبی مطرح کرده بود، متفاوت بود. بعد از مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات، ستاد مهندس موسوی به سرعت نیروهایش را سازماندهی کرد. تاجزاده، در یک تماس تلفنی به من گفت: «ما قصد داریم این جمعیت را تا پایان انتخابات نگهداریم و آنها را به تمام نقاط شهر هدایت کنیم». ابطحی ادامه میدهد: «معتقدم این جریان دارای سه ضلع است: 1- رأس2- بدنه محرک 3- شبکه اجتماعی که در حقیقت جسم کار هستند».
در توضیح بیشتر بدنه محرک، ابطحی اضافه کرد: «در بدنه محرک یک سری نقش فعالتری داشتند مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، گروههای لشگرساخته خاتمی مانند گروه 88، یاری نیوز، پویش و... حوزههای مجازی که لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خیابان میکرد و شبکههای خارجی که توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش میدادند. نکته مهم این است که خبرنگاران خارجی به این آقایان خیلی نزدیک شده بودند حتی از لشگرهای ساخته شده نیز نزدیکتر بودند».
وی در مورد نقش بدنه محرک میگوید: «مهمترین نقش این عناصر نگهداشتن مردم در خیابانها بود تا اگر زمانی آقای موسوی اعلام کرد: در فلان نقطه شهر هستم، بتوانند همه را در آن نقطه جمع کنند. این سازماندهی توسط لشگرهای ساخته شده صورت میگرفت» . ابطحی در جای دیگر میافزاید: «به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدّمهای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاجزاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی وآدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابانهای شهرنگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیشبینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند».
در پایان این بخش باید خاطرنشان کرد که نقش رسانههای بیگانه از جملهBBC فارسی، صدای آمریکاVOA، العربیه، رادیو فردا و رادیو زمانه در آموزش و تحریک با هدف گسترش ناآرامیها و برگزاری تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات برجسته میباشد. همچنین همسویی احزاب و عناصر متهم در این پرونده با رسانههای مذکور بسیار حائز اهمیت است که از ریاست محترم دادگاه درخواست توجه ویژه به این موضوع دارد.
3) فرهنگسازی، نهادسازی و شبکهسازی
بنا بر اعترافات متهمین وجزوات آموزشی، فرایند کودتای مخملی در سه مرحله صورت میگیرد.
مرحله اول: فرهنگ سازی یا به عبارت بهتر جابهجایی افکار به نفع ارزشهای غربی.
مرحله دوم: نهادسازی در قالب تشکیلNGO
مرحله سوم: شبکهسازی از طریق وصلNGOبه یکدیگر
کیان تاجبخش یکی از متهمین بازداشت شده که به عنوان مأمور بنیاد سوروس برای مدیریت بالینی میدانی کودتای مخملی از سال 1377 در ایران حضور دارد، در این رابطه میگوید: ایجاد وسیعNGO با هدف یارگیری برای استفاده در بحران صورت میپذیرد. محمّدعلی ابطحی یکی دیگر از متهمین نیز در تائید سخنان تاجبخش میگوید:«در دوره اصلاحات دو وزارتخانه یعنی وزارت کشور و وزارت ارشاد و سازمان ملی جوانان موظف شده بودند در سطح وسیعی مجوز تأسیس NGO صادر نمایند». بنابراین طی سالهای گذشته دهها هزارNGOتأسیس و از سوی بنیادهای پیش گفته غربی مورد حمایت همهجانبه مادی و معنوی قرار گرفتهاند تا جایی که شرکت شِل نیز که یک شرکت نفتی است در زمینه راهاندازی، آموزش، سازماندهی و حمایت مالی ازNGOها وارد عمل شد. معالوصفNGOها در کنار گروه غیرقانونی 88 که توسط احزاب فوق الذکر (مشارکت، سازمان مجاهدین وحزب کارگزاران) راهاندازی شده بود، سازماندهی و هدایت تجمعات غیرقانونی قبل و بعد از انتخابات را به عهده داشتند.
*مروری مجدّد بر نقش برخی از احزاب و فعالان سیاسی برای کودتای مخملی در ایران
ریاست محترم دادگاه
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، میتوان نقش برخی از احزاب مانند مشارکت، سازمان مجاهدین و کارگزاران را در زمینهسازی و اجرای کودتای مخملی درایران در محضر دادگاه در محورهای ذیل تبیین نمود.
1- بررسی عملکرد چند ساله احزاب فوق اعم از اعلام مواضع در مسائل مختلف ملی و فراملی از طریق بیانیهها و سخنرانی اعضا که عموماً با سیاهنمایی و تشویش اذهان عمومی همراه بوده است.
2 - اخذ تصمیمات محرمانه برای براندازی نظام در جلسات حزبی و محفلی.
3 - ارتباط مستمر و معنادار با بنیادها و مؤسسات که در زمینه کودتای مخملی فعالیت دارند.
4 - جلب حمایتهای مالی خارجی در راهاندازیNGOها، گسترش و شبکهسازی آنها با هدف بهکارگیری در کودتای مخملی بهعنوان لشگر پیادهنظام.
5 - تلاش برای تحقق حاکمیت دوگانه و چند صدایی در کشور با هدف ایجاد شکاف بین نخبگان و جامعه.
6 - طراحی برای بهرهبرداری از بستر انتخابات در جهت تحقق کودتای مخملی و تغییر ساختار نظام.
در اینجا به برخی از اسناد به دست آمده در مورد فعالیتهای پنهانی احزاب و فعالان سیاسی مذکور اشاره میگردد:
الف) حزب مشارکت در سند تعاملات راهبردی سیاسی - تشکیلاتی خود که برای دوره پنج ساله در پاییز1387 تهیه نموده، پرده از منویات خود برای تغییر ماهوی نظام مقدس جمهوری اسلامی برمیدارد. هرچند که نویسندگان این سند سعی نمودهاند نیت واقعی خود را که حاکمیت سکولاریسم در کشور است، در لفّافه اصطلاحاتی مانند مردمسالاری و دموکراسی بپوشانند اما در بخشهایی نتوانستهاند واقعیت خویش را بپوشانند از جمله در صفحه 8 بند 4 این سند آمده است: «بخش مردمسالار حاکمیت بتواند از بحرانهایی که کل سیستم سیاسی را تهدید میکند به نفع تثبیت مردمسالاری و چانهزنی بیشتر استفاده نماید». آیا این جمله نامی جز خیانت دارد؟ البته سراسر محتوای سند فوق حاکی از آن است که حزب مشارکت، نظام جمهوری اسلامی را نظامی اسبتدادی وغیر مردمسالار میداند و با این فرضیه قصد تغییر ماهوی آن را دارد و برای تحقق خواست خود برنامهریزی نموده است و استفاده از عبارات آزادسازی اقتصادی و آزاد سازی سیاسی دقیقاً با همین نگاه صورت گرفته است.
با این توضیح توجه دادگاه محترم را به بخشی از این سند جلب میکنم. درصفحه 6 آمده است: «در مرحله نخست حضور در نهادهای ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا و در مرحله بعد مجلس خبرگان نهادهای مناسبتری برای حضور طرفداران مردمسالاری میباشند».
البته تهیهکنندگان این سند که به امضای دبیرکل و مهر حزب نیز مُنقّش است، بلافاصله در سطر بعد پا را فراتر نهاده و این تغییر را به کل نظام قابل تسرّی میدانند و این یعنی تغییر ماهوی نظام به نظامی سکولاریسم، مستند به اینکه 1- آقای خاتمی در دوره ریاست جمهوری خود در یکی از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح میکند «گریزی از سکولاریسم نیست» واین تفکر متأثر از تصمیمسازی شبهعلمی دفتر مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری به ریاست آقای تاجیک عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است که طی مقالاتی سفارشی در نشریه راهبرد این استنتاج غیرعلمی را القا و به رؤیت آقای خاتمی میرساند که: «در آینده نزدیک احدی را یارای مقاومت در برابر سکولاریسم نیست و باید خود به نحو شایسته به این سرنوشت محتوم بشر تن دهیم». و دعوت از هابر ماس به ایران در سال 81 نیز با همین هدف صورت میپذیرد و در جلسهای محرمانه در منزل آقای کدیور که با حضور افرادی مانند حجّاریان و محمّد مجتهد شبستری تشکیل گردید به دقت روند سکولاریزاسیون در ایران مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و راهکارهای جدید ارائه میگردد.
آقای یورگِن هابر ماس در حالی به کشور خود بازمیگردد که در رایزنیهای خود از اراده اصلاحطلبان برای استقرار حکومت سکولار در ایران مطمئن گردیده بود. همچنین سفر آقای جان کین به ایران در سال 78 و ملاقات با برخی از چهرههای اصلاحطلب نیز در همین رابطه ارزیابی میگردد. آقای جان کین یکی از نظریه پردازان کودتای مخملی و عضو سرویس اطلاعات خارجی انگلیس امآی6 میباشد.
ب) در یکی ازجلسات مشترک بین نمایندگان چند حزب اصلاحطلب که در پرونده سند آن موجود میباشد، در مورد بررسی راههای جلب حمایت اتحادیه اروپا به نفع خود در رقابتهای سیاسی داخلی به صراحت بحث میگردد و حمایت اتحادیه اروپا از متحصّنین مجلس ششم نشان میدهد که در جلسه فوق گزینه مذکور به تصویب رسیده است.
ج) پیشنهاد بهزاد نبوی مبنی بر تشکیل جبهه ضد استبداد با حضور همه طیفهای اپوزیسیون.
د) القای غیردموکراتیک بودن نظام که به صورت ترجیعبند اظهارات و بیانیههای احزاب مذکور و اعضای آن نمایان میباشد.
ه) بنا بر اطلاعات منابع موثق در یکی از جلسات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه اصفهان بین کلیه اعضا نظرسنجی میگردد که در صورت حمله آمریکا به ایران آیا رهبر جمهوری اسلامی را تسلیم مهاجمین کنیم یا نه و این در حالی است که هیچ یک از شاخهها اقداماتی در این سطح را جز با هماهنگی مرکزیت انجام نمیدهند.
در حزب مشارکت نیز اقدام مشابهی در شاخه اراک صورت میپذیرد و یکی از مسئولین شاخه طی سخنانی اظهار میدارد: در صورت حمله آمریکا به ایران با دستان خودمان مسئولین جمهوری اسلامی را اعدام خواهیم نمود.
چ) اظهارات و مواضع ضد دینی اعضای سازمان طی سالهای گذشته که اسناد آن موجود میباشد به حدی رسید که مرحوم آیت الله مشکینی «رحمه الله علیه» این سازمان را نامشروع و باعث انحراف جوانان خواند.
خ) صدور بیانیههای ساختارشکن و محوریت در جمعآوری امضا برای نامههای سرگشاده به مسئولین نظام به ویژه به رهبر معظم انقلاب اسلامی که در یکی از این نامهها از معظمله میخواهند مانند امام جام زهر را برای مصلحت نظام بنوشند.
و اما در حوادث اخیر نقش محوری اعضای حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب کارگزاران در سطح طراحی، سازماندهی و هدایت اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی این نتیجه را به دست میدهدکه احزاب مذکور همواره چه زمانی که در قدرت باشند مانند دوره اصلاحات که دو قوّه را در اختیار داشتند و چه زمانی که در قدرت نباشند، بر روند فتنهجویی تا تغییر ماهوی نظام به نظامی سکولار ادامه خواهند داد.
* آموزش منافقین دستگیرشده در پادگان اشرف
ریاست محترم دادگاه
آنچه گذشت خلاصهای از اقدامات طراحان و هدایتکنندگان داخلی پروژه شکستخورده کودتای مخملی بود. در بخش دوم به نقش و اتهامات عوامل میدانی این پروژه اشاره میشود.
*محاربه و افساد فیالارض از طریق تلاش و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین
تعدادی از متهمان بازداشت شده که دارای سابقه محکومیت کیفری و عضویت در سازمان منافقین هستند، در این فتنه دستگیر و یکی از آنان در اعترافات خود میگوید: «در سال 1379 جذب سازمان منافقین شدم و در اولین اقدام جدی در سال 1383 وارد فاز نظامی شدم. در این سال برای بمبگذاری در یک مکان حساس در شهر تهران مشارکت پیدا کردم و سپس فعالیتهای خود را در توزیع اعلامیه و جمعآوری و ارائه اخبار و اطلاعات به سازمان منافقین گسترش دادم تا اینکه در صحنه تجمعات و اغتشاشات پس از انتخابات به صورت فعالانهای شرکت کردم. مأموران انتظامی زمانی اقدام به دستگیریام کردند که در حال پرتاب کوکتل مولوتف به یکی از مراکز دولتی در تهران بودم».
مأموریت عضو گروهک نفاق برای حضور فعال در اغتشاشات
رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس متهم است که به واسطه برقراری ارتباط با گروهک تروریستی منافقین علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران اقدام نموده است. متهم مزبور به صورت غیرقانونی از کشور خارج و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دورههای مختلف آموزشی نظامی و جمعآوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته است.
از دیگر اتهامات وی جذب نیرو برای گروهک منافقین و اعزام آنها به عراق است. متهم همچنین در دوران انتخابات اقدامات تبلیغی متعددی به نفع منافقین از جمله هوا کردن بالن با عکس سرکردگان گروهک منافقین و نصب تراکت و بیانیه در تهران نموده است. وی با ناصر عبدالحسینی، محمد نوری و حسین شیرمحمّدی از دیگر اعضای منافقین در ارتباط بوده است و اقدام به جمعآوری پنهان اخبار و گزارشهای مربوط به اغتشاشات پس از انتخابات و حضور فعال در تجمعات غیرقانونی نموده است.
*دستگیری عضو گروهک نفاق هنگام پرتاب کوکتل مولوتف به سمت نیروهای انتظامی
خانم عذراسادات قاضی میرسعید فرزند حسن دارای سابقه محکومیت کیفری و عضویت در سازمان منافقین است. اتهام وی محاربه و افساد فیالارض از طریق تلاش و فعالیت مؤثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین و همکاری با این سازمان است. دستگیری متّهمه در صحنه ارتکاب جرم و پس از شناسایی وی به عنوان یکی از عوامل اصلی اغتشاش توسط مأمورین امنیتی حین پرتاب کوکتل مولوتف صورت گرفته است. متّهمه در سال 83 در بمب گذاری تهران مشارکت داشته و در انتخابات اخیر اقدام به توزیع اعلامیه به نفع گروهک تروریستی منافقین وجمعآوری و ارائه اخبار و اطلاعات به این گروهک کرده است. سوابق سیاسی و حزبی متّهمه از جمله اقرار وی به عضویت در سازمان منافقین در سال 1379 و فعالیتهای وسیع متّهمه در جهت اهداف سازمان مورد اشاره محرز است.
*حضور عضو گروهک نفاق در ستاد آقای کروبی و جمعآوری اطلاعات برای منافقین
ناصح فریدی فرزند محمّد، از طریق تلفن و اینترنت با گروهک منافقین وصل میشود و سپس با شرکت فعال در تجمعات دانشجویی و صنفی، اقدام به تهیه و ارسال عکس و فیلم و اخبار به گروهک نفاق میکند. متهم مزبور همچنین مأموریت داشته است اخبار و اطلاعات زندانیان گروهک نفاق را پیگیری و این اطلاعات را به خانوادههای آنان و گروهک منافقین ارسال نماید. وی با حضور در اغتشاشات و تشویق دانشجویان به حضور در تجمعات غیرقانونی، اطلاعات این تجمعات و آشوبها را برای منافقین ارسال میکرده است. متهم ضمن ارتباطگیری با خانواده زندانیان و مصاحبه با آنان، نوارهای مصاحبه را برای سیمای آزادی، صدای آمریکا، رادیو فردا و... ارسال کرده است. وی همچنین خانواده شبنم مددزاده از اعضای گروهک را به سرپل منافقین وصل نموده است. متهم مزبور در ستاد انتخاباتی آقای کروبی حضورداشته است.
*دستگیری اعضای گروهک نفاق در جلسه ساماندهی آشوبها
آقای امیرحسین فتوحی فرزند حسن، از عناصر فعال گروهک منافقین است که در اغتشاشات اخیر نقش مؤثری داشته و در جلسه تشکیلاتی گروهک دستگیر شده است.
آقای مهدی شیرازی فرزند احمد از دیگراعضای گروهک تروریستی منافقین است که در جلسه سازماندهی اعضای گروهک منافقین جهت دامن زدن به آشوبها و اغتشاشات دستگیر شده است.
*همکاری و ارتباط با اعضای گروهک منافقین در اغتشاشات اخیر
آقای حسام سلامت فرزند محمّد، متهم به همکاری و ارتباط داشتن با ضیاء نبوی چاشمی از عناصر مرتبط با گروهک منافقین در داخل کشور است. وی همچنین ارتباط نزدیکی با شورای محرومین از تحصیل دارد که این شورا تحت نفوذ و هدایت منافقین میباشد. متهم مزبور از فعالین و محرکین شرکت در تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است و اخبار و گزارشهای مربوط به اغتشاشات را از طریق مجید دری که از سرپلهای منافقین در داخل است، برای رسانههای بیگانه و منافقین ارسال کرده است.
*اقدامات یک شبکه تروریستی وابسته به سرویسهای امنیتی آمریکا و اسرائیل در آستانه انتخابات ریاست جمهوری
یکی از اعضای شبکه تروریستی مذکور به نام محمّدرضا علیزمانی فرزند اسماعیل میباشد که دارای سابقه محکومیت کیفری در جرایم کلاهبرداری، جعل مهرهای سپاه، دادگستری و قوه قضائیه است. فرد متهم به همراه حامد روحینژاد و احمد کریمی در اسفند 1385 به عراق سفر میکنند و از این تاریخ ارتباط سازمانیافتهای را با نیروهای آمریکایی و اسرائیلی برقرار مینمایند. متهمان جلسات متعددی را در دهوک اربیل، منطقه ربیعه در مرز سوریه و سلیمانیه با مقامات آمریکایی برقرار مینمایند و با دریافت پول از آنان، جهت ادامه مأموریت خود به تهران بازمیگردند. ترور یکی از مسئولان شهر پاوه، جمعآوری اطلاعات مربوط به نیروهای بسیجی در تهران، دامن زدن به تجمعات کارگری، تهیه بمبهای قوی آتشزا، مشخص کردن اماکن سیاسی و مذهبی برای ایجاد انفجار، جمعآوری اطلاعات درباره ساختار و سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نحوه قاچاق سلاح به کردستان عراق، جمعآوری اطلاعات از پادگان امام حسین (ع)، انجام عملیات تروریستی در جریان برگزاری نماز عید فطر در مصلای تهران و همکاری اطلاعاتی جهت انفجار در برخی مراکز مذهبی در فروردین 1387 از مهمترین مأموریتهای محوله به متهم و تیم همراه وی بوده است. طراحی بمبگذاری در حوزههای رأیگیری و اقدام علیه امنیت ملی و دامن زدن به آشوب و اغتشاش از دیگر مأموریتهای متهم بود که قبل از هرگونه اقدامی توسط نیروهای امنیتی دستگیر و گرفتار شده است.
*همکاری با نیروهای آمریکایی جهت به اغتشاش کشیدن کشور
همکاری با نیروهای آمریکایی جهت به اغتشاش کشیدن کشور، طرح بمبگذاری در حوزههای رأیگیری، تلاش برای به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی، ارتباط با شبکهها و رسانههای بیگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهییج آشوبگران از دیگر اتهامات متهمان کودتای مخملی اعلام شد.
آقای احمد کریمی فرزند محمود عضو دیگری از شبکه تروریستی وابسته به سرویسهای اطلاعاتی آمریکایی است که به همراه دو متهم دیگر یعنی حامد روحینژاد و محمّدرضا علیزمانی برای دیدار، توجیه و دریافت مأموریت از مقامات آمریکایی و اسرائیلی به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده به سلیمانیه عراق میروند. متهم نامبرده در جریان ملاقات و تماس با افسران اطلاعاتی آمریکا و برقراری جلسات متعدد، آمادگی خود را برای هرگونه اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام مینماید. متهم و تیم همراه پس از دریافت پشتیبانیهای لازم از جمله پول و تجهیزات مخابراتی، جهت انجام عملیات بمبگذاری و تروریستی در اماکن دولتی، مذهبی، جمعآوری اطلاعات از مراکز نظامی به ویژه سپاه و بسیج و تهیه چارت سازمانی نیروهای مسلح وارد کشور میشوند. متهم نامبرده به همراه دیگر اعضای شبکه، پروژههای مختلفی را جهت ایجاد آشوب و ناامنی در کشور در برهه برگزاری انتخابات دهم و پس از آن تدارک دیده بودند که قبل از موفقیت در انجام انفجار و عملیاتهای تروریستی دستگیر شدند.
*ورود به صحنه آشوبهای پس از انتخابات
حامد روحینژاد یکی دیگر از اعضای این شبکه تروریستی حدود یک سال و نیم در عراق اقامت داشته است. وی در اواخر سال گذشته از سوی افسر آمریکایی رابط اطلاعاتی خود مأموریت پیدا میکند که به تهران آمده از طریق بمبگذاری و ترور صحنه انتخابات ایران را ناامن و به آشوب بکشد که قبل از موفقیت در عملیات مذکور، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و در این پرونده بازداشت میباشد.
*طرح بمبگذاری در حوزههای رأیگیری انتخابات ریاستجمهوری
امیررضا عارفی فرزند احمد عضو دیگر این شبکه از طریق ارتباط با فردی به نام فرود فولادوند با سرویس اطلاعاتی آمریکا مرتبط بوده است. نامبرده به همراه یکی دیگر از متهمان اقدام به ساخت بمب قوی آتشزا مینماید و در چند مرحله شدت انفجار آن را در بیابانهای اطراف تهران آزمایش میکند. نامبردگان با تهیه فیلمی از این آزمایشات و ارسال آن به آمریکا، طرحهای خود را برای انفجار در امامزاده زید (علیه السلام) بازار، امامزاده علی اکبر (علیه السلام) چیذر، حسینیه فاطمیون درخیابان مجاهدین اسلام، نصب بمب روی تانکر انتقال بنزین و برخورد آن با پمپ بنزین مقابل مجلس شورای اسلامی، بمبگذاری در حسینیه شهرک ولیعصر (عج) و مرقد مطهر حضرت امام خمینی (ره) اعلام میکنند.
با تأیید این طرح از افسران رابط، متهم نامبرده اقدام به طراحی ساخت بمبهای قوی برای کار گذاشتن در حوزه رأیگیری حسینیه ارشاد و مسجد النبی (ص) نارمک مینماید تا در روز انتخابات با انفجار آن، ضمن کشته و مجروح کردن صدها رأی دهنده، روند برگزاری انتخابات را دچار اشکال نمایند که در نهایت پیش از هر اقدامی، متهم و تیم همراه وی توسط نیروهای گمنام آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بازداشت میشوند.
*تلاش برای تضعیف نظام اسلامی و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی
آقای عماد بهاور فرزند محمّد حسین، مسئول شاخه جوانان گروهک نهضت آزادی و عضو دفتر سیاسی گروه است. نامبرده از سوی نهضت آزادی مأموریت پیدا میکند تا به صورت نفوذی از سوی نهضت آزادی در ستاد 88 و کمپین دعوت از موسوی فعال شود و خطوط نهضتیها را به این ستاد منتقل نماید. از جمله اقدامات وی تشکیل ستاد جوانان آقای موسوی در ستاد قیطریه، برگزاری همایشهای سهگانه موج سوم، سازماندهی ستاد 88 در استانها و هماهنگ نمودن نهضتیها در استانها با این ستادها و انتشار و توزیع جزوات انتخاباتی است.
دیدار اعضای شاخه جوانان نهضت آزادی بههمراه امیر خرّم از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی با قربان بهزادیاننژاد مسئول ستاد انتخاباتی آقای موسوی در راستای همکاری و هماهنگی نهضتیها با ستاد موسوی، با هماهنگی متهم مزبور صورت گرفته است. وی در راستای کار تبلیغی هماهنگ و در یک اقدام تشکیلاتی اقدام به تهیه فیلم تبلیغاتی در حمایت از موسوی و کروبی با آرم نهضت آزادی میکند. این فیلمها در تیراژ بالا و حمایت مالی فردی ناشناس منتشر و توزیع میشود.
متهم مزبور با اظهارات کذب و با درج مقالات و مصاحبههایی در روزنامهها و سایتهای خبری اقدام به سیاهنمایی از اوضاع جاری کشور، تخریب اقدامات نظام، تشویش اذهان عمومی، ایراد افترا به مسئولان برگزار کننده انتخابات و گسترش فضای یأس و نومیدی در جامعه از طریق تکرار ادعاهای واهی در خصوص عملکرد نظام نموده است. وی همچنین نقش فعالی در راهاندازی تلویزیونی اینترنتی موج در ستاد قیطریه در ایام انتخابات داشته است. وی علل و انگیزههای خود را از این فعالیتها، ترویج افکار سکولاریستی و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی عنوان کرده است.
*ارتباط با شبکهها و رسانههای بیگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهییج آشوبگران
ارسال خبر، گزارش، عکس و فیلم از صحنههای آشوب و اغتشاش به رسانههای بیگانه از دیگر اتهام بازداشتشدگان حوادث اخیر است. این افراد با ارسال اخبار و تصاویر آشوبهای خیابانی به شبکههای تلویزیونی و خبری، نقشی مهم در تحریک و تهییج افکار عمومی به ویژه ایرانیان مقیم خارج کشور علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشتهاند. متهمان ابراز داشتهاند با دریافت پول از رسانههای خارجی، اقدام به تشکیل خانههای تیمی و مجردی کردهاند و از طریق اینترنت پرسرعت اقدام به ارسال عکس و فیلم نمودهاند.
در تصاویر و فیلمهای ارسال شده، چهرههای آشوبزده و بحرانی از کشور ارائه شده و بینندگان تصور میکنند آشوبگران، مردم ایران هستند که در اعتراض به نتایج انتخابات به خیابانها آمدهاند.
مجید سعیدی فرزند ناصر، یکی از عکاسان بازداشت شده میگوید: «بنده در تجمعات غیرقانونی میدان انقلاب، میدان آزادی، میدان هفتِ تیر، میدان ولی عصر (عج) و میدان بهارستان اقدام به گرفتن عکس از تجمعات غیرقانونی کردم و سپس این تصاویر را از طریق خانهای تجهیز شده در حوالی میدان هفتِ تیر به گروهک ضدانقلابی مرز پرگهر در آمریکا، آژانس گیتی ایمِیج در انگلستان و دفتر سیپا در فرانسه ارسال کردم». ضمناً نامبرده اعتراف کرده است طبق قراردادی که با مؤسسه گیتی ایمِیج داشته، قرار بوده در قبال ارسال تصاویر اغتشاشات روزانه 225 دلار دریافت نماید. عکاس نامبرده هیچگونه مجوزی برای عکاسی از اغتشاشات نداشته و با عناصر خارج کشور همکاری داشته است.
یکی دیگر از متهمان «ساتیار امامی» فرزند عبدالصمد، در تشریح اقدامات ضدامنیتی خود میگوید: «به درخواست آلفرد یعقوبزاده از عکاسان دفتر سیپا فرانسه، در تجمع غیرقانونی 18 تیر در میدان انقلاب شرکت کرده عکسهای این تجمع را همان شب به فرانسه ارسال کردم و روز بعد این عکسها در نشریات ضدانقلاب و سایتهای خبری ضدانقلاب به منظور تهییج گروههای آشوبگر علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام منتشر گردید». تهیه تصاویر از مراکز نظامی و هستهای کشور و ارسال آن به خارج کشور از دیگر موارد اتهامی ساتیار امامی است که در این باره میگوید: «در قبال 1000 یورویی که از آلفرد یعقوبزاده دریافت کردم، اقدام به ارسال تصاویری از نیروگاه اتمی بوشهر به فرانسه نمودم».
مازیار بهاری از دیگر متهمان دستگیر شده، در اعترافات خود میگوید: «در جریان آشوبهای پس از انتخابات، دو مقاله برای مجله نیوزویک به رشته تحریر درآوردم و در آن به دفاع از آشوبگران و حمله به نظام اسلامی پرداختم. برای فعالیت خود در نیوزویک روزانه200دلار دریافت میکردم. همچنین پس از ارسال فیلم حمله به پایگاه بسیج در خیابان محمّدعلی جناح، مسئولان شبکه 4 انگلیس متعهد شدند به خاطر ارسال این فیلم دو دقیقهای، 2100 پوند به بنده پرداخت نمایند».
همچنین محمّد رسولی فرزند حسین، که در تجمع غیرقانونی میدان آزادی و در حین فیلمبرداری از اغتشاشات دستگیر شده است، میگوید: «در تجمعات پس از انتخابات به صورت فعال شرکت میکردم. یکی از مهمترین اهداف من برای شرکت در این تجمعات، تهیه فیلم از اغتشاشات و ارائه آن به شبکههای ماهوارهای از جمله بیبیسی بود که در چند مورد فیلمهای ارسالیام از بیبیسی پخش گردید».
*شرکت در تجمعات غیرقانونی همراه با سلاح سرد و آلات مجرمانه
علیرضا اشراقی فرزند محمّد جواد که در حین تحریق و تخریب بانکها و اماکن دولتی در خیابان کریمخان زند توسط مأموران امنیتی و انتظامی دستگیر شده، در اعترافات خود میگوید: «در تمامی تجمعاتی که پس از انتخابات برگزار شد، با قمه و سلاح سرد حضور داشتم. در روزهای اولیه آشوبها، تصمیم گرفتم سلاحی بسازم که بتوانم دوربین بانکها و اماکن دولتی را تخریب کند و البته در این کار هم موفق بودم و با ساخت تیر و کمان دست سازی که تیرهای آن از میخهای پاشنه کفش بود، اقدام به ضرب و جرح مأمورین و تخریب دوربینهای مدار بسته بانکها و اماکن دولتی میکردم».
*اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی و تبانی
اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، حضور در محلهای اغتشاش و پخش سیدی و اعلامیههای تحریکآمیز، ایرادضرب و شتم مأمورین، حمل و نگهداری و پرتاب نارنجک جنگی از دیگراتهامات عوامل میدانی آشوبها اعلام شد.
ساخت وپرتاب نارنجک دستساز وآتشزا با استفاده از لباس فرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تمرّد و حمله به مأمورین نیروی انتظامی حین انجام وظیفه، حادثه کوی دانشگاه، بستری برای حضور نیروهای خودسر دراغتشاشات، اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، حضور در محلهای اغتشاش و پخش سیدی و اعلامیههای تحریکآمیز، ایراد ضرب و شتم مأمورین بسیج حین انجام وظیفه، اقدام علیه امنیت کشور از طریق حمل و نگهداری نارنجک جنگی، عناوین آخرین بخش از متن کیفرخواست ارائه شده از سوی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم بود.
* ساخت و پرتاب نارنجک دستساز و آتشزا با استفاده از لباس فرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
آقای میثم قربانی فرزند حجت الله که یکی از متهمان اغتشاشات پس از انتخابات است، در اعترافات خود میگوید: «برای به آشوب کشانیدن تجمعات خیابانی، تصمیم گرفتم مواد لازم را برای ساخت نارنجک دستساز فراهم کنم که در این کار موفق بودم. پس از ساخت این نارنجکها، آنها را در آشوبهای خیابانی مورد استفاده قرار دادم اما از آنجا که نگران شناسایی و بازداشت خود همراه با نارنجک بودم، اقدام به تهیه لباس فرم سپاه کردم تا از این پوشش بتوانم برای اهداف خود سود ببرم.
*تمرّد و حمله به مأمورین نیروی انتظامی حین انجام وظیفه
آقای حسین باستانینژاد فرزند شریف، از متهمان بازداشت شده در صحنه درگیریهای خیابانی میگوید: «از لحاظ سوابق سیاسی جزو هواداران حزب توده هستم. تجمعات خیابانی پس از انتخابات بستری برای حضور و فعالیت هر چه بیشتر من بود. در اکثر تجمعات غیرقانونی به عنوان یکی از محرکان آشوبها حضور داشتم و در حمله به نیروهای انتظامی و بسیج مشارکت داشتم».
دستگیری نامبرده پس از آن صورت پذیرفت که تصاویری از متهم در حال حمله و سنگپرانی به نیروهای انتظامی در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و از طریق اطلاعات مردمی، محل اختفای متهم به نیروهای امنیتی گزارش و وی دستگیر میشود. اسامی سایر متهمین که دارای اتهام مشابه هستند، در پرونده منعکس میباشد.
*حمله به مراکز نظامی با مواد آتشزا به قصد ایجاد فتنه و بلوا در جامعه
آقای مهدی فتاحبخش فرزند هادی که حین ارتکاب جرم دستگیر شده، اظهار میدارد: «در تجمع غیرقانونی خیابان آزادی اقدام به سنگپرانی و حمله به مأموران نیروی انتظامی کردم. سپس به اتفاق جمعی از اغتشاشگران به سمت یکی از پایگاههای بسیج حرکت کردیم و با پرتاب سنگ و مواد آتشزا، کانکس پایگاه ثامنالائمه (علیه السلام) حوزه115لیلهالقدر بسیج را به آتش کشیدیم که حین ارتکاب جرم توسط مأموران انتظامی و امنیتی بازداشت شدم».
در میان متهمین آقای موسی شاهکرمی فرزند ابراهیم، با حمل کوکتل مولوتف و سنگپرانی به مأمورین انتظامی، موجبات اقدام علیه امنیت کشور را فراهم آورده است.
همچنین آقای امیرشناور فرزند خلیل، که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، اقدام به سنگپرانی و تمرّد نسبت به مأموران نیروی انتظامی حین انجام وظیفه نموده است. متهم با تأثیرپذیری از شبکههای ماهوارهای اقدام به آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در جهت اخلال در نظم و امنیت شهر نموده است.
کشف چند قبضه کلت کمری و تعداد زیادی فشنگ جنگی و اسناد ارتباط با گروههای خارج کشور جهت سندسازی علیه نظام اسلامی ایران از منزل و محل کار آقای محمّد علی دادخواه سخنگوی کانون غیرقانونی «مدافعان حقوق بشر» که نقش مهمی در راهاندازی آشوبها داشته است، تعداد دو قبضه کلت کمری همراه با مقادیری فشنگ، مواد مخدر، اسناد ارتباط با گروههای خارج از کشور جهت ایجاد اغتشاش و مدارک و اطلاعیههایی دال بر تحریک مردم به آشوب و بلوا کشف گردید.
*حادثه کوی دانشگاه؛ بستری برای حضور نیروهای خودسر در اغتشاشات
رخدادهای تلخی که در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن اتفاق افتاد، بسترهای لازم را برای مانور نیروهای آشوبگر و خودسر در مراکز حساس فراهم آورد. حادثه تلخ کوی دانشگاه نمونه بارزی از حضور و مانور این عناصر خودسر و فتنه انگیز است. در پروژههایی که ستادهای آشوب و بحرانسازی تعریف کرده بودند، دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی از جایگاه ویژهای برخوردار هستند.
طراحان و بازیگردانان پروژه براندازی نرم با درک پیوندی عاطفی که میان اقشار مردم و طیف دانشگاهی وجود دارد، زمینه خیابانی کردن و رادیکالیزه نمودن اعتراضات را فراهم آوردند. بدون تردید حادثه دانشگاه باید از منظر توطئه حساب شدهای که در آن گروهی بازی خورده و غافل ایفای نقش کردند، بررسی شود. در این حادثه گروههایی از فدائیان خلق، دفتر تحکیم وحدت، پان ترکیستها، برخی اعضای انجمن اسلامی دانشگاههای تهران و نیروهای خودسر حضور داشتند.
بررسی آماری افراد ضرب و شتم شده و زخمیهای بستری در بیمارستانها نشان میدهد که طراحان و مجریان پروژه فتنهگری و آشوب برای رسیدن به اهداف شوم خود حاضرند فرزندان پاک این
مرز و بوم را نیز قربانی نمایند.
*اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی
آقای امید جعفرآبادی فرزند عباس که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، ضمن حضور در تجمعات غیرقانونی، اقدام به درگیری با نیروهای انتظامی و امنیتی نموده است. همچنین آقای محسن جعفری فرزند محمّد حسن که دارای دو فقره پیشینه محکومیت کیفری در رابطه با مواد مخدر است، از طریق آشوب اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، علیه امنیت کشور اقدام نموده است. نامبرده با حمله وپرتاب سنگ به مأمورین و سردادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، در درگیریها و تحریق اموال عمومی و خصوصی مشارکت فعال داشته است.
آقای محمّد رضا اسماعیلزاده فرزند قاسم که اعتیاد به مواد مخدّر کراک دارد، با حضور در تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات خیابانی، اقدام علیه امنیت کشور کرده است.
آقای حامد مکاریانور فرزند حمید که اعتیاد به مواد مخدّر دارد، از دیگر متهمان اقدام علیه امنیت کشور است که در تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات خیابانی مشارکت داشته است.
همچنین آقایان فرشید قدرتی فرزند علی اکبر، سعید پورعظیمی فرزند حسن، رحیم همتی فرزند جمشید، احسان هنرکار فرزند رضا، فرشید کریمی فرزند علی، میثم صابر فرزند محمود، علیرضا قریبی فرزند محمّد اسماعیل، اکبر قدرتی فرزند براتعلی، محمّد حسین کوشکباغی فرزند علی اکبر، آدرین کشیشیان فرزند رستم، عباس گلزارنیا فرزند قاسم، سهند صابرنژاد فرزند محمّد حسین، حسین افشاری فرزند حسن، سیّد هادی شاهولایتی فرزند احمد، محمّد قنبری ورنکشی فرزند نقدعلی، مهران احمدیان فرزند صادق، سعید قربانی فرزند غلامرضا، احمدشریفیان فرزند عبدالله، اصغر مشیری
فرزند علی حسین، فرزین هادیپور آبکنار فرزند فرامرز، ناصر عبدالحسین فرزند غلامرضا، حمید صلاحی فرزند رضا، محسن شکری فرزند پنجعلی، علیرضا قادری فرزند فضلالله، رامین ساتکین فرزند عادل، امیر رجبی فرزند شعبانعلی، افشین خسرویپور فرزند حسین، سیّد علی سیّدزاده فرزند جلال، محمّد نیکزاد فرزند احمد و خانم مائده سادات ذکریایی فرزند ابوالفضل که همگی دارای پیشینیه کیفری هستند، با شرکت در تجمعات غیرقانونی، اخلال در نظم عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی نمودهاند.
*حضور در محلهای اغتشاش و پخش سیدی و اعلامیههای تحریکآمیز
آقای ایمان سهرابپور فرزند کاووس، با حضور در محلهای اغتشاش، اقدام به پخش سیدی و اعلامیههای تحریکآمیز بین مردم کرده است. متهم دیگر آقای سعیدسپانلو فرزند ابوالفضل که دارای سابقه کیفری است، با حضور در تجمعات غیرقانونی، اقدام به پخش تصاویرتحریکآمیز کرده است. همچنین آقای حمیدرضا بختیاری فرزند علی، با حضور در تجمعات غیرقانونی و حمل پلاکارد، اقدام به تحریک دیگران جهت حضور در تجمعات غیرقانونی نموده است.
متهم دیگر آقای عباس یوسفشاهی فرزند عظیماله با حمل و توزیع اعلامیههای غیرقانونی، اقدام به تحریک آشوبگران نموده است. آقای مهرداد اصلانی فرزند غلامرضا، با ارسال پیام به شبکه تلویزیونی بیبیسی در تحریک به آشوب ایفای نقش نموده است. از دیگراتهامات وی شرکت در اغتشاشات است.
آقای مرتضی بیطرف فرزند رحیم با شرکت در تجمعات غیرقانونی و فیلمبرداری از اغتشاشات، با افرادی که دارای تابعیت خارجی هستند ارتباط برقرار کرده است.
*ایراد ضرب و شتم مأمورین بسیج حین انجام وظیفه
آقای مهرداد ورشویی فرزند ناصر، دارای سابقه کیفری اقدام به ایراد ضرب و جرح مأمورین بسیج در خیابان آزادی تهران کرده که تصاویر متهم حین ارتکاب جرم در رسانههای عمومی نمایش داده شده است. همچنین آقای فرامرز عبداللهنژاد فرزند رحیم، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش درحمله و تمرّد نسبت به مأمورین بسیج در خیابان آزادی مشارکت داشته است. عکس متهم حین ارتکاب جرم توسط رسانههای خبری منتشر شده است.
*اقدام علیه امنیت کشور از طریق حمل و نگهداری نارنجک جنگی
خانم زیبا عسکری فرزند یدالله، در تجمع غیرقانونی خیابان آزادی نارنجک جنگی همراه داشته است. همچنین محسن عباسی منتظری فرزند مظفر، به همراه خانم زیباعسکری ضمن حضور در تجمعات و اغتشاشات، درحمل و نگهداری نارنجک جنگی با متّهمه مشارکت داشته است.
* مشارکت در تخریب و تحریق اموال دولتی، عمومی و خصوصی
آقای کامران جهانبانی فرزند مهدیقلی، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش به ایجاد تحریق عمدی در سطح خیابانها و معابر تهران اعتراف میکند.
آقای مهدی مقیمی فرزند علی که دارای دو فقره سابقه محکومیت کیفری است، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش در آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در خیابان نواب حضور داشته است. تصاویر متهم حین آتشزدن اموال عمومی و خصوصی در رسانهها منتشر شده است. آقای علی صفایی فرزند یداله که ساکن آمریکا بوده، در تجمعات و اغتشاشات از جمله تحریق اتوبوس شهرداری در خیابان لارستان حضور داشته و همچنین از منزل متهم مواد روانگردان، شیشه و مشروبات الکلی کشف شده است.
*اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب
آقای رامتین توفیق قزوینی فرزند منصور که بهایی است، با حضور در تجمعات غیرقانونی موجبات اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه را فراهم آورده است. همچنین آقای فرید احمدی فرزند جلال که دارای پیشینه محکومیت کیفری و سابقه شرکت در جریان 18 تیر سال 1378را داراست، با شرکت در تجمعات غیرقانونی، موجبات اخلال در نظم عمومی را فراهم آورده است.
آقای اکبر اجدادی فرزند علی که در هنگام دستگیری با خود مواد روانگردان از نوع شیشه داشته با حضور در اغتشاشات به سمت مأمورین انتظامی اقدام به پرتاب سنگ نموده است.
همچنین آقای حسام تَرمُسی فرزند حمید، با حضور در تجمعات غیرقانونی، به سنگپرانی علیه مأمورین نیروی انتظامی اقدام کرده است.
فرناش فرهادپور فرزند عبدالحسین با حضور در تجمعات غیرقانونی اقدام به پرتاب سنگ به سمت مأمورین انتظامی نموده است.
مسعود شمیرانی از دیگر متهمان است که با حضور در اغتشاشات، اقدام به پرتاب سنگ به سمت نیروهای انتظامی نموده است.
*حضور در تجمعات غیرقانونی و دعوت به اعتصاب و تحصن
آقای علی محدّث فرزند احمد با حضور در تجمعات غیرقانونی از اساتید دانشگاه تهران و امیرکبیر برای تحصن و حضور در تجمعات غیرقانونی دعوت به عمل آورده است. نامبرده در تحصن دانشگاه تهران و امیرکبیر حضور داشته است. فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ارسال عکس و اخبار مربوط به اغتشاشات به خارج کشور جهت تدارک خوراک تبلیغاتی رسانههای معاند داشته است.
خانم کیانا سعیدفر فرزند ابراهیم، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش در تجمعات غیرقانونی شرکت داشته و به تهیه خبر جهت انتقال به شبکههای ماهوارهای اقدام نموده است.
محمّد درمنکی فراهانی فرزند عباس متهم به توهین به مسئولان نظام، تشویش اذهان عمومی، تشویق و تحریک سایرین در تجمعات، هدایت اغتشاشگران در قالب طراحی شعار و ارتباط با شبکهها و رسانههای بیگانه از طریق ارسال عکس و خبر میباشد. نامبرده با افرادی در کشورهای آمریکا، کانادا، ایتالیا، آلمان و ترکیه مرتبط بوده و اطلاعات مربوط به اغتشاشات را برای آنها ارسال میکرده است.
آقای مهدی مقیمی فرزند محمّد حسین با حضور در تجمعات غیرقانونی اقدام به فیلمبرداری از صحنه درگیریها نموده است. خانم سارا احمدی ابهری فرزند محمّدجواد که کارشناس دفتر سازمان ملل متحد در تهران است، ضمن حمل اعلامیههای گروهکهای ضدانقلاب و مشارکت در تجمعات غیرقانونی، از صحنه اغتشاشات و درگیریها عکسبرداری کرده است.
متهم دیگر آقای شاهور صبا فرزند محسن که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، با حضور در اغتشاشات اقدام به فیلمبرداری از صحنه درگیریها کرده است.
آقای محمّد سلیمانپور فرزند نصرتالله با حضور در تجمعات غیرقانونی و دعوت دیگران به شرکت در راهپیماییهای غیرقانونی، اقدام به تهیه عکس و تصویر از تجمعات برای اهداف خاص نموده است.
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
پس از بیان شرح توطئه و فتنه اخیر که شامل طراحان، محرکین، برنامهریزان، مرتبطین گروهکهای معاند و ضدانقلاب و نیز مداخله و حمایت و هدایتِ سرویسهای اطلاعاتی بیگانه و اقدامات مخرّب افراد فرصتطلب و آشوبگر بود، اجازه میخواهم در فرصتی که اعلام میفرمایید کیفرخواست انفرادی هر یک از متهمین را با ذکر نوع اتهامات و دلایل و مستندات جهت صدور حکم شایسته به استناد مواد 500، 610، 618، 677، 687و689 قانون مجازات اسلامی بیان نمایم.
و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو