معاون وزیر کشور نوشت: اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا ...
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم روز دهم تیرماه 1393 اعلام کرد که والله بالله و تالله دوران دولت نهم و دهم و ریاست جمهوری آقای احمدی نزاد تکرار نمی شود.
متعاقب این سوگند رییس دولت یازدهم، علی اکبر جوانفکر در یادداشتی مهم چنین نوشت:«سوگند آقای روحانی بیش از هر چیز خوف انگیز به نظر می رسد و این نگرانی را در میان مردم و صاحبنظران سیاسی بوجود آورده است که آیا دولت یازدهم به عنوان مجری انتخابات، از هم اکنون سرگرم برنامه ریزی و هدف گذاری های خاص در انتخابات آتی است؟»
پس از این ابراز نگرانی آقای جوانفکر صبح امروز در یادداشتی نوشت: «محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد. پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.»
متن کامل یادداشت روح الله جمعهای بدین شرح است:
بی شک یکی از موضوعاتی که این روزها در برخی محافل رسانه ای منتشر می شود طرح این سوالات است که :
1- آیا محمود احمدی نژاد از سپهر سیاسی ایران کنار رفته است و یا احتمال بازگشت وی وجود دارد؟
2- آیا محمود احمدی نژاد به تنهایی گفتمانی برای خود داشت که آن را احمدی نژادیسم بخوانیم و یا اینکه محمود احمدی نژاد حامل و راوی یک نظریه و گفتمان خاصی بود و صرفا در قامت یک مامور به ایفای نقش محوله می پرداخت؟
3- آیا دوران ریاست جمهوری محمود نژاد از یک استراتژی مدیریتی خاص بهره می برد و رفتار وی در دو دوره ریاست جمهوری یکسان بود؟
4- چرا در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مانند جوجه اردک زشت رفتار کرد و در دوره دوم به عقابی سرکش تبدیل شد که بهترین روش محدود کردن شعاع پروازش بود؟
5- اصولا آیا محمود احمدی نژاد تنها بود ؟ یا اینکه یارانی داشت که در ظاهر هوادار ولی در باطن منفعت طلب و قدرت جو بودند؟
در پاسخ به سوالات فوق باید به این نکته اشاره کرد که احمدی نژاد نه تنها گفتمانی نداشت بلکه سوار بر موج شناخت از واقعیات جامعه شناسی ایران در سال 1384 توانست رای اکثریت را به خود جلب نماید محمود احمدی نژاد به خوبی دریافته بود که نظر و میل مردم در سنت های یک جامعه سنتی است نه در آمال و آروزهای تجدد طلبانه و از این رو با نمادهای پوپولیستی که در جامعه ایران همچنان از مقبولیت بالایی برخوردار است وارد کارزار سیاسی شد احمدی نژاد به خوبی درک کرده بود راه توسعه ایران از مجاری جامعه سنتی ایرانی عبور می کند و نمی توان توسعه و تجدد را بدون در نظر داشتن بنیان های سنتی در کشور اجرا کرد درک محمود احمدی نژاد از این واقعیت 4 سال ترکتازی وی را به همراه داشت اما نکته ای که وی از آن غافل بود اینکه در جامعه سنتی ایرانی که حتی در دهه شصت در پایتخت این کشور و در اتوبان های عریض و طویل گاری هایی وجود داشت که چارپایان آن را حمل می کردند می توان با طرفه العینی به قدرت رسید ولی نمی توان نسبت به انرژی سرعت تکنولوژی های صنعتی و سیاسی و اجتماعی بیگانه بود و با همان روحیه پوپولیستی رفتار کرد و نهایتا در انتخابات 1388 قدرت سنت گرای ایرانی به میزان غیر قابل باوری برای حامیان محمود احمدی نژاد میان تمامی 4 نامزد انتخاباتی توزیع و نهایتا منجر به رفتار عجیب و غریب انتخاباتی دولت و شخص رئیس جمهور وقت در جریان مبارزات انتخاباتی شد.
محمود احمدی نژاد در دوره اول به دلیل آنکه راوی و حامل گفتمان سنتی ایران بود به نمادی تبدیل شد که خود اساسا به آن اعتقادی نداشت چرا که احمدی نژادی که از جنس مردم بود، احمدی نژادی که سفر به روستا های دور افتاده سه چهار خانوار را ابداع کرد، احمدی نژادی که در جیب خود اسامی مفسدان را به همراه داشت و جوجه اردک زشتی که قصد داشت با پرکشیدن سپیدانه به آسمان های صداقت و راستی نوید بخش عدالت و مهرورزی باشد به یکباره در دوره دوم ریاست جمهوری خود دولت را به انواع و اقسام اتهامات مالی و سوء مدیریتی تا مرز فروپاشی نظام های اجتماعی کشور آلوده کرد و روزی نیست که پرونده و گزارش و سندی از تخلفات و اتهامات از دولت دهم منتشر نشود.
لذا محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد .
پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.
واقعیت آنکه تلاش برای مطرح کردن مجدد احمدی نژاد نه برای احیای وی بلکه بهره برداری ابزاری از وی برای احیا و بازسازی همان گفتمانی است که سعی دارد فرد دیگری را مانند محمود احمدی نزاد از بستر تلاطمات ساختگی اجتماعی مطرح کند و سهم محمود احمدی نژاد فقط " لولو" بودن است و بس .
منبع : دولت بهار
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو