پيش از اين نسبت ذليلانه شبهروشنفكران در مقابل غرب و مظاهر آن معلوم بود، اما به نظر ميآمد دوستان روشنفكر حداقل كمي از الفباي «غيرت» و «عزت» را بدانند، ولي با اين موضعگيريها بايد گفت ظاهرا كه اينطور نيست.
براي بدست اوردن حقارت شبهروشنفكران وطني در مقابل غرب و پديدههاي دنياي مدرن مثالهاي فراواني هست، اما گاهي اوقات موضعگيريهايي از برخي از شبهروشنفكران شنيده ميشود كه با تمام شناختي كه از اين جماعت داريم بازهم عجيباند و غيرقابل هضم.
اخيرا بهزاد فراهاني- پدر گلشيفته فراهاني- در موضعي عجيب در تمجيد از تواناييهاي! دخترش گفته است كه: «دختر من هم به مانند بسیاری از هنرمندان دیگر ایرانی که جهانی شدند ابتدا برای وطنش کار کرد و آن حد اعلای کار که در ایران برایش مقدور بود را انجام داد. سینمای ایران هم بیش از این قدرت نداشت تا از تواناییهای دخترم استفاده کند. آیا بر آن موزیسینی که برای یک خواننده مطرح جهانی می نوازد هم باید خرده گرفت؟ مظمئنا نه. دخترم نیز به عنوان یک بازیگر سینما دوران رشد را در کشورش پی گرفت و آن کاری که باید انجام دهد برای سینمای ایران انجام داد. سینمای ایران در همین حد توانایی داشت و بیش از این در توان سینمای ایران نبود که از قدرت دخترم استفاده کند.»
اين صحبت بهزاد فراهاني درواقع پاسخي به طعنهي چندوقت قبل بهرام رادان به دخترش. رادان در مصاحبهاي گفته بود كه «من هیچوقت نرفتم که برنگردم! خیلیها رفتند که اینجا ستاره بودند و بازیگری موفق، ولی در دنیای بزرگ سینمای جهان غرق شدند و دیگر آنقدر ستاره نیستند که در دیار خود بودند.در کشور خودت یک شاه ماهی هستی در یک رودخانه ولی در غربت و هالیوود یک ماهی هستی در یک اقیانوس.»
بهزاد فراهاني همچنين در مصاحبهاش در پاسخ به رادان گفته است كه: «کسی که نمی تواند پیوستن هنرمندان به این قافله عظیم را ببیند حتما مفهوم جهان شمول هنر را درک نکرده است. کسی که نمی تواند به قافله جهانی هنر بپیوندد نمی تواند بر او که جهانی شده، خرده بگیرد چراکه قافله جهانی به مراتب برتر از صادرات محلی است.»
همهي اينها يعني اينكه ظاهرا جناب فراهاني بسيار مفتخراست به «جهانيشدن» دخترش و از آثاري كه فرزندش در اين مدت بازي كرده نهتنها شرمنده نيست كه اتفاقا به خود ميبالد. اما آخرين كارهاي دختر جناب فراهاني در دل «قافلهي هنر جهاني» چه بوده است؟
آخرين اثر دختر جناب فراهانی فيلميست به نام «درست مثل یک زن» كه دختر ايشان در آن در نقش یك «رقاصهي عرب» را بازي ميكند. فيلمي كه علاوه بر اينكه به هویت زنان عرب توهین ميكند، به دليل بازيگر ايرانيش توهين به ايرانيان نيز هست. دختر «جهاني شده»ي بهزاد فراهانی در اين فيلم نقش شخصيتي را دارد كه پس از جدایی از همسرش به دنبال کار مورد علاقهاش «رقص عربی» میرود.
اما جز اين، نقش اين «هنرمند جهاني» در فيلم قبليش «سنگ صبور» هم كاملا قابل افتخار كردن است و يك «دستاورد جهاني». دختر بهزاد فراهاني در «سنگ صبور» نقش یک «روسپی افغانی» را بازی ميكند كه در آن از ايفاي هيچ صحنهي غيراخلاقي هم ابايي ندارد.
در اين ميان نكتهي جالب هم شرح اصرارهاييست كه فرزند بهزاد فراهاني براي بدست آوردن نقش اين «روسپي افغاني» انجام داده است: «عتیق رحیمی-كارگردان كار- نخستین بار من را برای ایفای نقش اصلی فیلمش رد کرد. رحیمی فکر میکرد من زیادی جوان زیبا وشادمان هستم. اما من پافشاری کردم و به رحیمی گفتم که اگر نقش را به من ندهد با دلم نقش را یاد خواهم گرفت و در خیابانهای پاریس آن را اجرا خواهم کرد!»
اما آخرين دستاورد اين «هنرمند جهاني» برهنه شدن در مقابل دوربين يك عكاس مدل است. دختر بهزاد فراهاني در مصاحبهاي كه با نیویورکتایمز انجام داده گفته است كه: «من اخیرا برای یک عکاس مشهور دنیای مد پائولو رورسی برهنه شدم. این عکسها به زودی منتشر میشود. وقتی پائولو این ایده را مطرح کرد. به حرفهای او گوش دادم اما مشکلات زیادی داشتم. پس نخواستم این کار را انجام بدهم. ولی بعد با خودم گفتم اگر این عکسها را پائولو نگیرد، کدام عکاس خواهد گرفت؟ گویی که پائولو از من عبور کند و روح من را عکاسی کند.»
با همهي اين «هنرها» اما وضعيت زندگي فرزند افتخارآفرين جناب فراهاني طوريست كه مجبور است شبها را در استوديوي كوچك شخصي ديگر بگذارند. خودش در مصاحبهاي ميگويد: «سال گذشته در استودیوی کوچکی در طبقه پایین خانهای در شهر پاریس زندگی کردم که به ژان کلود کریر(نویسنده و فیلمنامهنویس) و همسر ایرانیاش نهال تجدد (رمان نویس) تعلق دارد.»
اينها تنها دو-سه مورد از تواناييهاييست كه جناب فراهاني ادعا دارند «سینمای ایران بیش از این قدرت نداشت تا از تواناییهای دخترم استفاده کند». مسئلهي اصلي اين است كه آيا واقعا تعريف جناب فراهاني از تبديل شدن به «هنرمند جهاني» ايفاي نقش «روسپي افغاني» و «رقاصهي عرب» در فيلمهاي درجهچندم است؟
تا پيش از اين نسبت ذليلانه شبهروشنفكران در مقابل غرب و مظاهر آن معلوم بود، اما به نظر ميآمد دوستان روشنفكر حداقل كمي از الفباي «غيرت» و «عزت» را بدانند، ولي با اين موضعگيريها بايد گفت ظاهرا كه اينطور نيست.
امير ابيلي- گروه فرهنگي رجانيوز
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو