این شاید اولین بار نیست که پس از مدت ها کشمکش همه چیز به خوبی و خوشی! در آمریکا به پایان می رسد. اما در پس این خوبی و خوشی و تفاهم کنگره و اوباما گمانه هایی مطرح است که دو فرض از آن به شدت قابل توجه است

تقابل اوباما و کنگره آمریکا بر سر مذاکرات هسته ای با ایران، شاید عمری دوساله دارد.
سال گذشته باراک اوباما در نطق سالانه‌اش در کنگره با اشاره به اهمیت مذاکرات هسته‌ای با ایران گفت که «تحریم‌های کنگره علیه تهران را که می‌تواند به شکست دیپلماسی منجر شود، وتو خواهد کرد... هیچ تضمینی برای موفقیت مذاکرات وجود ندارد و من همه گزینه‌ها را برای جلوگیری از بدل شدن ایران به یک قدرت اتمی حفظ می‌کنم. اما تحریم‌های تازه‌ای که در این کنگره، و در این مقطع زمانی، تصویب شود، شکست دیپلماسی را تقریبا تضمین خواهد کرد - آمریکا را از متحدانش منزوی خواهد کرد... برای همین است که هر طرح تحریمی که این پیشرفت را تهدید کند وتو خواهم کرد.»
این رودررویی ها رئیس جمهور و کنگره ادامه داشت تا اینکه اواخر سال گذشته شمسی، در کوران مذاکرات ایران و 1+5، جمعی از سناتورهای جمهوری‌خواه آمریکایی در غالب نامه سرگشاده به مقامات ایران هشدار دادند که هرگونه توافق هسته‌ای میان آمریکا و ایران تنها تا پایان دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما دوام خواهد داشت. نامه 47 سناتور آمریکایی، واکنش شدید مقامات کاخ سفید را درپی داشت و اوباما در جواب گفت: «به محض این که این کار (توافق با ایران) را انجام دادیم، اگر انجام شد، می‌توانیم آن را با مردم آمریکا در میان بگذاریم و مطمئن هستم که قادر به اجرای آن خواهیم بود.»
اوباما با اشاره نکردن به کنگره، در واقع بی اهمیتی این نامه را یادآور شد.
مذاکرات در لوزان سوئیس ادامه یافت و رای‌زنی‌ها منجر به صدور بیانیه ای گردید که در آن به مساله رفع تحریم از ایران اشاره شده بود؛ هر چند این بند با ابهاماتی رو به رو بود؛ اما پذیرفتن لغو تحریم ها مسأله ی مورد اختلاف اوباما و کنگره در طول مذاکرات هسته ای بود.
در همین راستا سناتور "کورکر" طرحی به کمیته روابط خارجی سنای آمریکا ارائه داده بود که بر مبنای آن به کنگره حق تصمیم‌گیری نهایی درباره هر نوع توافق هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5 را می‌داد.
در صورت تصویب این طرح، کنگره دو ماه زمان داشت تا توافق را بررسی کند و در این دوره زمانی تسهیل تحریم‌های ضدایرانی توسط رئیس‌جمهور آمریکا ممنوع خواهد بود.


کروکر و منندز طراحان اصلی قانون نظارت بر توافق هسته‌ای ایران و ۱+۵

سناتورهای جمهوری خواه و حتی برخی نمایندگان دموکرات، مدافع این طرح بودند. قرار رای گیری، روز سه شنبه 14 آوریل 2015 میلادی معین گردید.
واکنش‌ها از سوی اوباما و تیمش در کاخ سفید شدت گرفت؛ تا اینکه درست یک روز قبل از جلسه تصمیم گیری سنا، "جاش ارنست" سخنگوی کاخ سفید در یک نشست خبری، بار دیگر تاکید کرد که هر مصوبه کنگره درباره توافق هسته‌ای با ایران از سوی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، وتو خواهد شد.
پایان شاخ و شانه کشی
تمام این تقابل ها و شاخ و شانه کشیدن ها با تشکیل جلسه کنگره در 15 آوریل به پایان رسید، نتیجه اما جالب و شگفت انگیز بود!
طرح کورکر با اندکی تغییر با اتفاق آرا در کمیته روابط خارجی سنا رای آورد، بنابراین در صورت تصویب نهایی در کنگره و امضای رئیس جمهور لازم الاجرا می‌شود.
سخنگوی کاخ سفید هم در تغییر موضعی به شدت متفاوت، اعلام کرد، اوباما این طرح را امضا خواهد کرد.
این به معنای کنار آمدن سنا و اوباما بر سر مذاکرات هسته ای پس از مدت ها اختلاف و موضع گیری متقابل است.
این شاید اولین بار نیست که پس از مدت ها کشمکش همه چیز به خوبی و خوشی! در آمریکا به پایان می رسد. اما در پس این خوبی و خوشی و تفاهم کنگره و اوباما گمانه هایی مطرح است که دو فرض از آن به شدت قابل توجه است:
اول، سیاست کهن جنگ زرگری
اولین فرضی که می توان متصور شد و از سیاست های استعماری آمریکا چندان بعید به نظر نمی‌رسد همان فرض قدیمی و کاربردی جنگ زرگری است.


کمیسیون روابط خارجه سنای آمریکا 10 عضو جمهوریخواه و 9 عضو دموکرات دارد و این طرح با 19 رای به تصویب رسید!

آمریکا که پس از ناکامی در تحریم علیه ایران و ایرانیان و ناتوانی در جلوگیری از توسعه هسته ای ایران و از طرفی فشار دولت های اروپایی بر آن ها، که خود را از تحریم ایران متضرر می دیدند، برای اقناع ذهنیت جامعه جهانی، تن به مذاکره داد تا خود را اهل دیپلماسی معرفی کند.
حال باید چاره ای اندیشید که توافق با ایران با حداقل امتیازدهی صورت گیرد؛ چون بدون امتیاز دادن به این کشور که به اذعان طرف های گفتگو قدرت اول منطقه ای است، قطعا تفاهم ممکن نخواهد بود، پس بهترین راه جنگ زرگری و دعوای ظاهری بین مقامات و به خصوص کنگره و اوباما است.
کنگره با فشار ظاهری به اوباما در واقع می‌خواست به ایران این پیام را برساند که باید به حداقل ها راضی شود و گرنه اساسا توافقی در کار نخواهد بود و فشار بر ایران بیش از پیش خواهد گردید و به این وسیله حربه ای در ترقیب ایران به توافق بد تدارک می شود.
اما مقاومت مقامات ایران به خصوص مقام معظم رهبری دیگر بار نشان داد که ایران چندان نیازی به توافق با آمریکا ندارد، پس اوباما باید به سیاست سابق باز گردد، یکی به میخ و یکی به نعل، هم جلب رضایت کنگره و هم جلب توجه ایران و افکار عمومی جهان، پس فعلا به امضای طرح کروکر باید تن داد.
دوم، اوباما و ترس از سرنوشت کندی
اما فرض دوم، با شرکت رژیم صهیونیستی در مخالفت با رفع تحریم ها و اساسا مخالفت با اصل توافق با ایران، شدت می گیرد و آن اینکه در خوش‌بینانه‌ترین حالت نسبت به تقابل اوباما با سنا می پذیریم که وی مخالف با طرح کورکر بوده و قصد وتوی آن را نیز داشته است؛ اما تاریخ نشان نداده که نقش "لابی صهیونیستی" در آمریکا حتی از رئیس جمهور بالاتر است، این لابی در موارد مختلف اختلافات رؤسای جمهور آمریکا و کنگره، تأثیر خود را نشان داده است.

لینک دانلود ویدئو

اگر به یاد بیاوریم در دور اول ریاست جمهوری اوباما و در پی ایجاد اختلاف بین دولت اوباما و کابینه نتانیاهو بر سر ادامه یا توقف شهرک سازی ها در کرانه باختری نیز جامعه یهودیان امریکا، در طرفداری از یکی از دو طرف، دوشقه شد و گروهی موسوم به "جی استریت" در حمایت از رویکرد دولت اوباما شکل گرفت؛ اما در نهایت مشخص شد که بخش عمده ای از یهودیان امریکا از راستگراهای اسرائیلی از جمله نتانیاهو حمایت می کنند.
بر این اساس به نظر می رسد همین امر یکی از عوامل مهم نزدیکی جمهوری خواهان به جامعه یهودیان امریکا است تا به اتکاء آنها بتوانند در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 امریکا به پیروزی برسند، کما اینکه شواهد موجود نشان می دهد، پیروزی آنها در انتخابات میان دوره ای کنگره نیز در نتیجه حمایت یهودیان امریکا از جمله "آیپک" صورت گرفت.
از طرف دیگر اگر اوباما مصوبه را وتو کند، مطابق قوانین آمریکا، هر گاه رئیس جمهوری یک مصوبه کنگره را وتو نماید، نمایندگان مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و مجلس سنای ایالات متحده آمریکا می‌توانند در یک رای گیری مجدد و تصویب آن مصوبه با دو سوم آرا، وتوی رئیس جمهور را باطل اعلام کنند؛ و باز هم پای لابی صهیونیست و نفوذ آن در سنا و مجلس نمایندگان به میان می‌آید. حتی اگر کار به دیوان عالی ایالات متحده آمریکا برسد، تعداد قضات یهودی (صهیونیست) این دیوان کم نیستند. پس تمام راه ها به رژیم صهیونیستی ختم می‌شود و مخالفان اوباما و توافق با ایران، نه کنگره و سنا بلکه لابی صهیونیستی در آمریکاست.
اوباما خود را با این لابی درتقابل می بیند و قدرت صهیونیست ها را در معادلات سیاسی کشورش فراموش نکرده است، او قطعا داستان سلف خود "جان اف کندی" را شنیده و بارها مرور کرده است و شاید چندین بار ویدئوی لحظه شکار رئیس جمهور کندی را عقب و جلو کرده است.


از همان ابتدای کارزار انتخاباتی در آمریکا، بسیاری اوباما را با کندی مقایسه می کردند

او اختلافات وتنش های دهه 60 آمریکا و تل آویو را می داند، مقطعی که در آن نیز بین دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری جان اف کندی و دولت وقت رژیم صهیونیستی به نخست وزیری دیوید بن گورین بر سر دستیابی این رژیم به سلاح هسته ای اختلاف نظر جدی وجود داشت و آمریکا با توجه به فضای جنگ سرد و رقابت های اتمی بین دو بلکوک شرق و غرب با این اقدام مخالف بود؛ اما در مقابل دولت وقت صهیونیستی به بهانه های مختلف از جمله نبود موازنه بین نیروهای متعارف رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی بر دستیابی به توان اتمی تحت هر شرایط اصرار می ورزید.
اوباما شاید با مرور این خاطرات با این نکته قابل تامل در این میان که هنوز هم به صورت یک راز بسته باقی مانده است برخورد کرده، ترور جان اف کندی در اوج این تنش های حاکم بر روابط امریکا و رزیم صهیوینستی صورت گرفت.
فارغ از جنگ زرگری میان کاخ سفید و سناتورها که بیشتر محتمل است، شاید اوباما از عاقبتی مشابه سرگذشت جان اف کندی بیم‌ناک است...