سیاست حمایت از القاعده یمن جهت مهار انصارالله در آینده ای نزدیک مخاطرات امنیتی بالایی را به رژیم پادشاهی سعودی تحمیل خواهد کرد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ تشکیل ائتلافی متشکل از ده کشور عربی به رهبری عربستان سعودی در طول یک ماه اخیر و تداوم حملات هوایی این ائتلاف موسوم به طوفان قاطعیت به مواضع نیروهای انصارالله در یمن را می توان نوید بخش تغییراتی شگرف در منطقه قلمداد کرد، تغییراتی که بر میزان تنش های منطقه خاورمیانه افزوده و زمینه ساز ایجاد معادلاتی جدید در سطح منطقه خواهد شد.
ورود نظامی سریع عربستان و متحدینش به یمن اگرچه با تخریب مواضع انقلابیون یمنی همراه بوده است اما تداوم این روند و ناکامی سعودی‌ها در دستیابی به اهدافشان زنگ خطر را نسبت به تحولات آتی این کشور برای ریاض به صدا در آورده است، امری که کارشناسان و سیاست مداران منطقه پیشتر نسبت به تحقق آن به سران پادشاهی سعودی هشدار داده بودند. رهبری معظم جمهوری اسلامی در اولین گام نسبت به تداوم رویکرد نظامی در یمن به سعودی ها هشدار داده و ناکامی آنها در آینده ای نزدیک را پیش بینی نمودند.
پی بردن به عدم کارایی سیاست نظامی در قبال یمنی ها از سوی نیروهای ائتلاف زمانی زیادی طول نکشید، از همین روست که فرماندهان نظامی سعودی شب گذشته در یک عقب نشینی مفتضحانه بدون دستیابی به هیچ یک از اهداف از پیش تعیین شده از توقف حملات هوایی سخن گفتند. سخنگوی نظامی سعودی ضمن پایان عملیات طوفان قاطعیت از آغاز عملیات احیای امید یاد کرد، عملیاتی که صرفا در پی احیای فرایند گفتگوهای ملی میان یمنی ها جهت تشکیل دولت وحدت ملی گام برخواهد داشت.
در این نوشتار بر آنیم به بررسی جایگاه و وزن عربستان سعودی پیش و پس از عملیات طوفان قاطعیت بپردازیم.
انزوای روز افزون ریاض
تا پیش از حملات هوایی اخیر سعودی ها بر علیه انقلابیون یمنی و با وجود ناکارآمدی های سیاست خارجی ریاض در قبال تنش های سوریه، عراق و لبنان از این کشور به عنوان یکی از صاحب نفوذترین کشورهای خاورمیانه نام برده می شد. دارا بودن منابع مالی غنی حاصل از فروش روزانه ده میلیون بشکه نفت در کنار ترویج ایدئولوژی سلفی گری در جهان اسلام عملا موقعیت مناسبی را برای نفوذ ریاض در برخی کشورهای اسلامی فراهم نموده بود، موقعیتی که نه حاصل اقدامات مثبت بلکه در پی سیاست مخرب سعودی ها حاصل شده بود.
تنش سوریه و تضعیف موقعیت بین المللی این کشور، بحران لیبی پس از ساقط شدن قذافی و موقعیت متزلزل نظامیان حاکم بر مصر عملا تمامی رقبای سعودی در جهان عرب را به حاشیه رانده بود و زمینه را برای آرزوی دیرین آل سعود مبنی بر رهبری جهان عرب و جهان اسلام فراهم نموده بود. جنگ یمن اما جایگاه سعودی در سطح منطقه را متزلزل ساخته و از میزان نفوذ این کشور به میزان قابل توجهی کاست.
فارغ از ناکارآمدی نظامی سعودی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، عدم پاسخ مثبت متحدین این کشور به مشارکت در جنگ ائتلافی پیامدهای سنگینی را برای ریاض در پی داشت. به باور مقامات سعودی آغاز حملات بر علیه انصارالله با حمایت تام و تمام نظامی پاکستان، ترکیه و مصر به عنوان سه قدرت کلیدی مواجه خواهد شد. سرمایه گذاری های کلان سعودی در کشورهای فوق احتمال حمایت از این کشور از سوی دولت های فوق را بسیار بالا برده برده بود، امری که با مخالفت مجلس پاکستان در مداخله نظامی در یمن هم چون آب سردی بر پیکر سعودی و سایر کشورهای ذره ای حاشیه خلیج فارس بود. مواضع مقامات ارشد عرب در این باره نشان از ضربه مهلک حاصل از این عدم همراهی است تا آن جا که انور قرقاش از مقامات بلندپایه امارات متحده عربی در این باره اظهار داشت «...به نظر می رسد برای پاکستان و ترکیه، ایران بیشتر از کشورهای جنوب خلیج فارس اهمیت دارد. وی افزود: «تصمیم پارلمان پاکستان مبنی بر بی طرفی در نزاع یمن همزمان شامل حمایت صریح از عربستان سعودی است. این تصمیم متناقض، خطرناک و غیرقابل پیش بینی از سوی اسلام آباد است. از پاکستان انتظار می رود موضع شفافی را به سود روابط استراتژیک خود با کشورهای جنوب خلیج اتخاذ کند. مواضع متناقض و مبهم و چند پهلو در این زمینه سرنوشت ساز، هزینه بالایی دارد.
فقدان قدرت نظامی بالای متحدین عربستان در جنگ یمن (امارات، بحرین، قطر، کویت، اردن و...) موجب سرمایه گذاری کلان سعودی ها مبنی بر مشارکت نظامی مستقیم پاکستان، ترکیه و مصر در این جنگ شده بود امری که نهایتا تحقق نیافت. رویداد فوق ضمن تضعیف موقعیت نظامی عربستان در این جنگ، شکاف هایی را در آینده میان روابط طرفین ایجاد خواهد کرد که این واقعه بیش از پیش موقعیت عربستان در معادلات منطقه ای را تضعیف خواهد کرد، هم چنان که مقام معظم رهبری نسبت به تداوم جنگ بر علیه یمنی ها و عدم موفقیت آن به سران سعودی هشدار داده بود.
وزارت دفاع سعودی و سخنگوی عملیات طوفان قاطعیت در حالی از پیروزی در این عملیات نام می برند که نه تنها موفق به عقب راندن انقلابیون یمنی نشده اند بلکه اساسا اهداف خود مبنی بر بازگرداندن منصور هادی به قدرت را کنار نهاده و بیان داشته اند که رمز موفقیت ما در گرو نابودی موشک هایی بوده که احتمالا در آینده عربستان را تهدید می کرده اند!
تثبیت موقعیت انصارالله
از زمان سقوط ساختار پادشاهی در یمن در ابتدای دهه شصت میلادی قرن پیشین تا کنون هیچ گاه شیعیان زیدی یمن در معادلات این کشور به شکلی جدی به ایفای نقش نپرداخته اند. ناکارآمدی دیکتاتورهای حاکم بر این کشور در طول دهه های سپری شده زمینه رو کردن عموم یمنی ها به جنبش انصارالله را فراهم ساخت، جنبشی که علاوه بر شیعیان زیدی شمار کثیری از احزاب و جریان های سنی مذهب را نیز در خود جای داده است. با این حال و به باور کارشناسان تا ماه های پیشین، جنبش فوق در بهترین حالت توانایی استقرار نظمی نوین در مناطق شمالی یمن را داشت. ورود نیروهای انصارالله به پایتخت و تصرف یکی پس از دیگری شهرهای استراتژیک یمن هم چون حدیده، اب، مارب و حرکت به سوی عدن به عنوان آخرین پایگاه مهم مخالفین زمینه حضور حداکثری انصارالله در یمن را مهیا ساخت.
موفقیت یا عدم موفقیت حملات هوایی سعودی ها در طول روزهای گذشته نقش به سزایی را در آینده سیاسی انصارالله ایفا می نمود. مقاومت نیروهای این جنبش در برابر حملات سعودی ها و پیشروی های شان به سوی عدن و در نتیجه خاتمه جنگ از سوی ائتلاف موقعیت سیاسی-نظامی انصارالله را تثبیت کرده و عملا این جنبش را به قدرت غالب یمن در آینده تبدیل خواهد کرد. حضور رئیس جمهور مستعفی در ریاض و عدم نفوذ بالا در جامعه موجب حذف تدریجی جریان های حامی وی در آینده خواهد شد.
کارشناسان منطقه بر این باورند که سقوط عدن در آینده ای نزدیک کاملا قابل تصور است، کما این که هم اکنون نیز نیروهای انصارالله در بخش های عمده ای از این شهر حضور دارند که پیشروی اندک آنها به واسطه حملات مداوم نیروهای هوایی ائتلاف بود. حال و با توقف این حملات و با توجه به دست برتری نیروهای انصارالله در تعدد نفرات نظامی، تسلیحات و میزان نفوذ سیاسی سقوط عدن قابل تصور است که این امر موجب استیلای این جنبش بر سرزمین های کلیدی یمن خواهد بود.
بدون شک انقلابیون یمنی در سال های آتی با معضلاتی هم چون کمبود منابع مالی، ناامنی های پراکنده، تحریم های اقتصادی و فشارهای بین المللی روبرو خواند بود، اما با تشکیل دولتی کارآمد و متشکل از تمامی احزاب یمنی شانس بالایی را جهت عبور از وضعیت کنونی و استقرار دولت با ثبات را در پیش دارند که این امر لطمات جبران ناپذیری را از آن دولت پادشاهی سعودی خواهد ساخت. حکام سعودی در طول دهه های گذشته همواره به یمن به چشم حیات خلوت خویش می نگریستند و نقش تعیین کننده ای را در معادلات این کشور ایفا می نمودند، حال و با سقوط دولت منصور هادی و روی کار آمدن نیروهای انصارالله که به داشتن مواضع ضد سعودی شهره اند، میزان نفوذ این کشور در یمن بیش از پیش کاسته خواهد شد به ویژه آن که حملات هوایی بیست و هفت روز گذشته و کشته شدن شمار کثیری از غیر نظامیان موجب نفرت بیش از پیش یمنی ها از سیاست مداخله جویانه سلاطین سعودی شده است.
سعودی در محاصره تروریست ها
از زمان بنیان گذاری حکومت پادشاهی سعودی توسط ملک عبدالعزیز بن سعود تا هم اکنون، این پادشاهی همواره خود را مدافع قوانین شرعی مبتنی بر آموزه های وهابیت می داند. حکومت سعودی با اتکا به درآمدهای هنگفت نفتی نقش بسزایی را در ترویج افکار سلفی گری در منطقه ایفا نموده است، افکاری که در غالب گروه های تروریستی نظیر طالبان پاکستان و افغانستان، داعش، النصره، بوکوحرام، الشباب و... بروز و ظهور یافته است.
وقوع بیداری اسلامی در منطقه و نگرانی سعودی ها از پیامدهای آن موجب تلاش آنها جهت به انحراف کشاندن این واقعه شد، امری که به حمایت سعودی ها از جریان های سلفی و تکفیری در منطقه منجر شد و زمینه ناامنی فزاینده را در لبنان، سوریه، مصر، لیبی، عراق و... فراهم ساخت.
تجربه تاریخی گروه های سلفی نشان می دهد که با قدرت گیری شان حتی به حامیان خویش نیز وفادار نخواهند بود کما آن که سازمان تروریستی القاعده در مواردی منافع سعودی در داخل این کشور را نیز به خطر انداخته است. با قدرت گیری داعش در عراق و سوریه و هم جواری آنها با خاک سعودی برخی رسانه ها از احتمال حملات این گروه به خاک عربستان سعودی حکایت می کرد. واکنش دولت های عراق و سوریه در کنار حملات پراکنده هم پیمان های آن ها نظیر جمهوری اسلامی ایران، ایالات متحده و... مانع از حمله داعش به سوی عربستان سعودی شد.
ناظران منطقه بر این باورند که القاعده هم اکنون در حال رشد و نمو بالایی در مناطق شرقی یمن قرار دارد. تداوم بی ثباتی، ناامنی و هرج و مرج موجب رشد فزاینده این گروه در یمن شده است تا جایی که هم اکنون از القاعده یمن به عنوان قدرتمندترین شاخه این گروه تروریستی در جهان نام برده می شود. تنش میان انصارالله و حامیان رئیس جمهور مستعفی پیشین فضا را برای توسعه نفوذ تروریست های القاعده مهیا کرده است، تروریست هایی که جهت رویارویی با انصارالله حمایت پنهانی سعودی را پشت سر خویش احساس می نمایند.
رسانه های خبری در روزهای گذشته از تسلط القاعده بر استان کلیدی حضرموت و مرکز آن مکلا خبر داده اند. بی شک قدرت گیری القاعده در آینده می تواند پیامدهای امنیتی بالایی را نصیب عربستان سعودی نماید. فارغ از رخدادهای ناگوار در اطراف سعودی نظیر بحران مردمی یمن، پیروزی انصارالله و قدرت گیری فزاینده دولت مردمی عراق، رژیم پادشاهی اکنون بیش از همیشه در محاصره تروریست های خود ساخته قرار دارد. داعش هم اکنون در مرزهای شمالی عربستان حضور چشمگیری داشته و القاعده مرزهای جنوبی سعودی را در نوردیده است. وقوع کوچکترین بی ثباتی در خاک عربستان با بهره گیری این گروه ها مواجه شده و موجب اضمحلال پادشاهی سعودی را فراهم خواهد ساخت، پادشاهی ای که به دلیل فقدان نهادهای دموکراتیک بیش از هر زمانی با بحران مشروعیت مواجه است.(+)
"Our President, analytical news site"