اصلاح‌طلبان که به گفته فعالان حزبی خود در بازه زمانی سال‌های 88 تا 92 حال و روز خوشی نداشته‌اند، اکنون می‌خواهند پرچم احزاب منحل‌ شده خود را بر دست گرفته و بلند کنند و پربی‌راه نیست که اصلاح طلبان «اکنون» را زمان مناسبی برای بازگشت به حاکمیت ولو با رنگ و لعاب جدید می‌دانند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ در فضای سیاسی کشور کمی غیرعادی به نظر می رسد از دل یک تشکیلات، حزب و جریان، به صورت مخفیانه و یک شبه، تشکلی جوان به وجود بیاید. در ظاهر در جریان اصلاحات این اتفاق افتاد و تشکلی بدون سر و صدا، به ناگاه اعلام موجودیت کرد و نام خود را "ندا" برگرفته از "نسل دوم اصلاح طلبان" نهاد. این تشکل که در راس آن به نوعی صادق خرازی دیپلمات اسبق کشورمان حضور داشت، از سوی جریان اصلاحات به شدت مورد تاخت و تاز قرار گرفت و عده ای نیز آن را به تمسخر گرفتند. احمد پورنجاتی عضو حزب منحله مشارکت در روزهای ابتدایی تاسیس این حزب با نگاه تمسخرآمیز درباره «ندا» گفت: «شنیده‌ام یک فقره آقا صادق خرازی به قصد قربت و لابد برای پیشبرد روند اصلاح‌طلبی، یک تشکیلات درست کرده‌اند به نام ندا «نسل دومی‌های اصلاحات»، مبارک است؛‌ این نوه نسل سومی عمه‌جان بنده هم قصد دارد تشکیلاتی درست کند به نام نسا «نسل سومی‌های اصلاحات

محمدرضا تاجیک مشاور خاتمی دیگر منتقد تشکل ندا و مبدع بحث نواصلاح‌طلبی هم به انتقاد از ندای ایرانیان پرداخت و درباره تشکیل حزب تازه تاسیس «ندا» به هفته‌نامه صدا گفت: «ندا» صدای نواصلاح‌طلبی نیست و به نظر من احزاب اصلاح‌طلب عمدتاً نگاه شکسته‌ای به حزب و بازی حزبی داشته‌اند.

برخی از اصلاح‌طلبان که حضور ندا را شکاف جدیدی در جریان خود می‌دانستند این حزب نوظهور را «اصلاح‌طلب بدلی» خواندند، روزنامه آرمان اولین رسانه اصلاح‌طلبی بود که اعضای موسس ندا را «اصلاح‌طلب بدلی» توصیف کرد.

اما شاید یکی از جدی‌‌ترین منتقدان حزب ندا محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران باشد که جوان‌بودن یک تشکل را پاشنه‌آشیل کارکرد حزبی عنوان می‌کند و می‌گوید: «من فکر می‌کنم جوانان اصلاح‌طلب باید در احزاب در کنار شخصیت‌های باتجربه جناح اصلاح‌طلب کار کنند و کار حزبی- سیاسی را بیاموزند. بنده نیز به همین خاطر در حزب کارگزاران فعال شده‌ام تا اصول کار حزبی را بیاموزم. ایجاد یک حزب جدید با محوریت جوانان را به صلاح نمی‌دانم و معتقدم این یک پرش و جهش به جلو است، همانطور که در ادبیات مصطلح می‌گویند غوره نشده می‌خواهد مویز شود، لذا این جوانان به زودی به اشتباه خود در این زمینه پی خواهند برد.»

هر چند معلوم نیست این سیاق ترفندی برای سریعتر شناخته شدن این جریان بود و یا اینکه اصلاحات با ایجاد تشکل جدید مخالف بوده و هست؟ به هر روی هر آنچه بود این جریان که ابتدا مخالف استبداد رهبرانش بود، ولی با همان رهبران هم مشورت کرده است؛ رهبرانی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88، هر آنچه در توان داشتند کردند تا نظام را مجبور به قبول خواسته های غیر قانونی اشان بکنند. صادق خرازی از همان آغاز هجمه‌ها به تشکل جوانش تاکید کرد که «ندا نسخه جدید مشارکت نیست»، البته نکته‌ای که با حضور حداکثری جوانان حزب مشارکت در این تشکل که اکثر آنها نیز از دوستان و نزدیکان سیدمحمد خاتمی هستند،‌ حکایت دیگری داشت.

تحلیلگران سیاسی نقش خاتمی را در تشکل ندا یک نقش راهبردی و کلیدی عنوان کردند، نکته‌ای که صادق خرازی نیز در مقام دبیرکلی بر آن صحه می‌‌گذارد و هماهنگی ندا با خاتمی را تایید می‌کند. وی به روزنامه الحیاة که از او پرسیده آیا با آقای خاتمی هماهنگ هستید، گفته است: «بله، فکر می‌کنیم که آقای خاتمی رئیس بلامنازع جریان اصلاحات است و تحت هر شرایطی اینگونه باقی خواهد ماند.»

آنگونه که برخی رسانه ها گزارش کرده اند، به دنبال برگزاری جلسات متعددی که به ریاست خاتمی و با حضور سران احزاب و چهره‌های جبهه دوم خرداد برگزار شده، سناریوهایی جهت چگونگی بازگشت به عرصه سیاسی کشور و انتخابات مجلس آینده طراحی شده است.

به دنبال راهبرد انتخاب شده در این جلسات، دور جدید فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی جبهه دوم خرداد جهت برون‌رفت از انسداد موجود با تشکیل 3 حزب «اتحاد ملت ایران اسلامی»، «جوانان اصلاح‌طلب ایران اسلامی» و احتمالا «تشکل ندای ایرانیان» کلید بخورد. از سوی دیگر به برخی چهره‌های عضو حزب منحله مشارکت و بنیاد باران، ماموریت داده شده تا نقشه راه فعالیت سیاسی خود را ترسیم و تقدیم جلسه راهبردی اصلاح‌طلبان به مدیریت سید محمد خاتمی نمایند. همچنین افرادی همچون بهزاد نبوی نیز از سوی خاتمی مسئولیت نظارت و هدایت و کنترل آنها را برعهده خواهند گرفت.

براساس این گزارش، خرازی حتی  در برابر هجمه‌ها به تشکل ندا به خاطر ایجاد تفرقه در جریان اصلاح‌طلبی، از نقش محوری خاتمی در «ندا» رونمایی می‌کند که این رویکرد موید محوریت خاتمی برای این تشکل است.او درباره مشورت خود با خاتمی درباره این حزب در شرف تاسیس به خبرنگاران می‌گوید: «من درباره تشکیل این حزب با سیدمحمد خاتمی مشورت کردم و وی موافقت خود را با ایجاد این تشکل و هر تشکل سیاسی دیگر اعلام کرد.»

*مانیفست حمایت از خاتمی

آنگونه که خبرگزاری فارس نوشته البته کارگردانی خاتمی در حزب «ندا» تنها به مشورتی ساده ختم نمی‌شود چراکه اولین بیانیه حزب ندا که در واقع مانیفست هر حزب تازه تاسیس تلقی می‌شود، هیچ ابایی از تقدیس خاتمی ندارد و می‌نویسد «در فضای سرد و سنگین اولین انتخابات پس از انتخابات 1388 یعنی انتخابات مجلس نهم که بخشی از تشکل‌های اصلاح‌طلب، ناامید و سردرگم، چندان رغبتی برای حضور نداشتند، تدبیر، مسئولیت‌شناسی و دوراندیشی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، با وجود مخالفت‌های بسیاری، آغازگر دوران جدیدی برای اصلاحات و اصلاح‌طلبان بود.»

یکی دیگر از اعضای تشکل ندا نیز با تصریح به نقش‌آفرینی خاتمی در این تشکل می‌گوید: ما اعلام کرده‌ایم که ندا حزبی اصلاح‌طلب است، به اصلاحات باور دارد، آقای خاتمی را محور اصلاحات می‌داند و معتقد است که ایشان اصلاح‌طلب‌ترین فرد موجود است.

*بازسازی احزاب اصلاح‌طلب با حمایت از ندا

شاید بتوان تجدیدنظر و نوسازی در احزاب و ساختار سیاسی اصلاح‌طلبان را مهم‌ترین کارویژه اصلاح‌طلبان پس از انتخابات ریاست‌جمهوری 92 دانست؛ در واقع یک بازسازی همه‌جانبه که ناظر به انتخابات مجلس دهم طراحی شده است.

دقیقا بر همین اساس صادق خرازی لیدر این جریان که تاکنون با دیپلماسی خاص خود پاسخ منتقدان را داده است،‌ در گفت‌وگو با روزنامه الحیاة که از او درباره انتخابات آینده می‌پرسد، به کارکرد انتخاباتی ندا اشاره می‌کند و می‌گوید: «فکر می‌کنم که (حزب ندا) نقشی موثر در انتخابات آتی ایفا خواهد کرد».

اصلاح‌طلبان که به گفته فعالان حزبی خود در بازه زمانی سال‌های 88 تا 92 حال و روز خوشی نداشته‌اند، اکنون می‌خواهند پرچم احزاب منحل‌ شده خود را بر دست گرفته و بلند کنند و پربی‌راه نیست که اصلاح طلبان «اکنون» را زمان مناسبی برای بازگشت به حاکمیت ولو با رنگ و لعاب جدید می‌دانند.

«استراتژی بازگشت به حاکمیت» چندی است که از سوی اصلاح‌طلبان آغاز شده است و آنها با آنچه به عنوان خاتمیسیم از آن یاد می‌کنند، تلاش دارند راهبردهای این استراتژی را طراحی کنند.
محمد قوچانی فعال اصلاح‌طلب در جدیدترین یادداشت خود به تبیین نقش و جایگاه سیدمحمد خاتمی در جریان اصلاحات پرداخت و نوشت «امروزه دفاع از خاتمی ضرورت اصلاح‌طلبی است، در واقع اصولگرایان باید بدانند که خاتمی خط قرمز ماست و این نه شخص‌پرستی که نهادگرایی است؛ نهاد ملی اصلاحات.»

اما سوال اساسی اینجاست که نظام خاتمی را یکی از سران فتنه ای معرفی می کند که "گناه نابخشودنی" است. نهاد ملی اصلاحات چگونه می‌خواهد استراتژی بازگشت بدون هزینه به نظام را اجرایی کند؟ اساسا آیا تنها خواستن او می تواند زمینه بازگشت او را فراهم کند؟ اکنون 5 سال از فتنه 88 می گذرد و به نظر نظام اهمیتی برای توبه سران فتنه قائل نیست و هیچ منفعتی از آن نبرده و نخواهد برد اما این رافت اسلامی را برای کسانی که روزگاری در کشور مسئولیتی بر عهده داشته اند، لحاظ کرده است تا بتوانند به دامان نظام اسلامی بازگردند.