زمانی که احساس کردم در حوزه یک حزب و گروهی که خود را منتسب به آیت الله مصباح می دانند به وجود می‌آید، به بعضی از روحانیون محترمی که با ایشان ارتباط خاص دارند، در جلسات خصوصی که با آنها داشتم، گفتیم که از تفرقه و تجزیه جلوگیری کنیم، ولی متأسفانه مشکل حل نشد.

رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در روایت خود از جلسه سه نفره با آیات مهدوی کنی و {آیت​الله مصباح} می گوید: در آن جلسه که بیش از یک ساعت به طول انجامید، بنده خطاب به جناب آقای مصباح عرض کردم جناب آقای مصباح اگر جامعه مدرسین و روحانیت مبارز در مسائل انتخاباتی آینده که در پیش داریم به یک نقطه واحدی رسیدند شما که در جامعه اثر گذار هستید آمادگی آن را دارید که همراهی و کمک کنید تا اختلاف کمتر شود تا با همراهی شما این دو نهاد که اثر گذار هستند یکی شوند و اختلافات بین آنها کمتر شود؟

رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره عملکرد این تشکل روحانی در انتخابات و اختلاف نظری به وجود آمده ناشی از این موضوع، تصریح کرد: بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین وظیفه خود می دانستم که این تشکل گرفتار تجزیه نشود و آن حالتی که برای جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مبارز در تهران پیش آمد (که دچار دو دستگی شدند و خود به خود در مسائل سیاسی هم دو دسته شدند) ما سعی کردیم در جامعه مدرسین این تجزیه پیش نیاید. خوب است طلاب محترم حوزه اطلاع داشته باشند و بدانند که کار تا مرز عملی شدن این تجزیه پیش رفت.

وی ادامه داد: نزدیک بود که یک تشکل جدیدی شکل بگیرد. چه توسط کسانی که در جلسات جامعه شرکت می کنند و چه آنهایی که شرکت نمی کنند. خوشبختانه به دلایل مختلف و به خواست خداوند متعال جلوی این تجزیه گرفته شد و خدا را شکر می کنیم که در حال حاضر هیچ تجزیه ای در جامعه مدرسین وجود ندارد. همه اعضای محترم چه کسانی که در جلسات جامعه شرکت می کنند و چه کسانی که شرکت نمی کنند، همه را محترم می شماریم.

اهم سخنان وی را در ادامه بخوانید:

*بارها با تعدادی از اعضای جامعه مدرسین که در جلسات شرکت نمی کنند، تماس گرفته و حتی حضوری به منزلشان رفته و از آنها درخواست کرده است که در جلسات شرکت کنند. بنده تا آنجا که توانسته ام سعی کردم از تجزیه جامعه مدرسین جلوگیری کنم و به یاری خداوند هم تاکنون تجزیه پیش نیامده است. امیدوارم که این جریان اخیری هم که یک اشتباه بود، جبران شود. حوزه در جریان باشد. اینها چیزی نیست که بنده بخواهم پشت پرده عرض کنم.

*زمانی که احساس کردم در حوزه یک حزب و گروهی که خود را منتسب به آیت الله مصباح می دانند به وجود می‌آید، به بعضی از روحانیون محترمی که با ایشان ارتباط خاص دارند، در جلسات خصوصی که با آنها داشتم، گفتیم که از تفرقه و تجزیه جلوگیری کنیم، ولی متأسفانه مشکل حل نشد. البته بنده ارادت خاصی به آیت الله مصباح یزدی دارم ایشان عضو جامعه مدرسین هستند. از قدیمی ترین کسانی که با هم در مبارزات شرکت داشتیم. در آن اطلاعیه هایی که قبل از انقلاب منتشر شده، بنده به همراه ایشان و یکی از دوستان، آنها را منتشر می کردیم. آیت الله مصباح از جایگاه خاصی برخوردار بودند و هستند. ایشان یکی از شخصیت های علمی ، فلسفی، دینی، اخلاقی و وزنه سنگین علمی هستند. گروهی اطراف ایشان به وجود آمد.

*خوب است طلاب محترم ما بدانند بنده خدا را گواه می گیرم ما برای جلوگیری ازتفرقه به همراه چند تن از دوستان جلسه ای کاملا خصوصی تشکیل دادیم و از تعدادی از اعضای مجلس خبرگان دعوت کردیم. در آن جلسه که بیش از یک ساعت به طول انجامید، بنده خطاب به جناب آقای مصباح عرض کردم جناب آقای مصباح اگر جامعه مدرسین و روحانیت مبارز در مسائل انتخاباتی آینده که در پیش داریم به یک نقطه واحدی رسیدند شما که در جامعه اثر گذار هستید آمادگی آن را دارید که همراهی و کمک کنید تا اختلاف کمتر شود تا با همراهی شما این دو نهاد که اثر گذار هستند یکی شوند و اختلافات بین آنها کمتر شود؟

ایشان فرمودند که در آن زمان هر تکلیفی شرعی که داشته باشم عمل خواهم کرد.آیت الله مهدوی فرمودند که همه ما موظفیم که تکلیف شرعی را عمل کنیم. بنده مجددا عبارات خود را تغییر دادم و عرض کردم جناب آقای مصباح این مشخص است که همه ما تکلیف شرعی را عمل خواهیم کرد. هیچ کس قصد ندارد تکلیف غیر شرعی عمل کند بحث این است که از نظر سیاسی فرمایشات شما در جامعه تأثیر دارد و مردم به این مسائل توجه دارند هرچه شکاف کمتر باشد و اگر به یک نقطه رسیدیم شما حاضر هستید همراهی و کمک کنید تا هرسه به یک نقطه مشترک برسیم ؟

ایشان فرمودند صحبت های شما درست و عاقلانه است به هر حال شرایط زمان باید بررسی شود باید در زمان خودش بررسی کنم . دفعه سوم که بنده اصرار کردم و جوابی درستی نگرفتم یکی از آقایان گفتند که این موضوع را ادامه ندهید به نتیجه ای نخواهیم رسید. جلسه به خوبی به اتمام رسید. سه روز بعد در تهران آیت الله مصباح یزدی در یکی از حسینیه های تهران جلسه گرفتند و آقای لنکرانی را به عنوان منتخب خود معرفی کرد. در حالی که هنوز شورای نگهبان نظر نداده بود که چه کسی صلاحیت دارد یا صلاحیت ندارد. این کار درستی به نظر نمی رسید. ما دنبال این بودیم که شکافی وجود نداشته باشد. بنده واقعا متأسفم که یک سرمایه گرانقدر حوزه بخواهد به این شکل آسیب ببیند. متأسفانه این آسیب به آیت الله مصباح رسید. در جریان انتخابات هم همین آسیب به جامعه مدرسین رسید.آسیب سختی به جامعه مدرسین وارد کردندکه بنده متن جریان را بازگو می کنم.

*جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز مدت ها و ماه ها بود که درکمیسیون های مشترکی با هم همکاری می کردند برای اینکه ایجاد وحدت کنند و تفرقه بین اصولگرایان را کمتر کنند. جلسات مشترکی در تهران و قم تشکیل شد که مقداری موفق بودند به این معنا که تقریبا تمامی کاندیداهای جناح جبهه پیروان خط امام ورهبری کنار رفتند. البته حق طبیعی آنها بود و می‌توانستند مانند دیگران برگردند. سایرین مانند آقای غرضی و آقای رضایی و از جمله آقای روحانی که از مستقلین بودند. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین جلسات متعددی داشتند که یک نفر را معین کنند چون جلسات دو کمیسیون به نتیجه قطعی نرسید و به نقطه ای رسیدند که گفتند فرصت کوتاه است و یک نفر را معرفی کنید تا متدینین که منتظر نظر شما هستند تکلیف خود را بدانند چون خیلی‌ها نظر دینی خود را می خواهند.

*به طور خلاصه در جلسه روز جمعه دهم خرداد ماه ،آخرین روزی بود که بحث باید به نتیجه می رسید. تمام وقت آن جلسه با حضور 19 نفر تشکیل شد تا راجع به صلاحیت افراد بحث شود. زمان رای گیری، گفتند هنوز باید بحث شود که موافقت شد. برخی گفتند فرصتی نیست و در همان جلسه تصویب کردند که در جلسه فوق العاده بعدی یعنی روز یازدهم خرداد، اکثریت جلسه هرچه گفتند همان اعلام شود که متن آن مصوبه هم موجود است. حتی بنده اشاره کردم که شب تحصیلی است ممکن است بعضی ها حضور نداشته باشند که گفتند مشکلی نیست.

*در جلسه فوق العاده نتیجه رای گیری هشت به پنج بود. یعنی هشت نفر با آقای ولایتی بودند و پنج نفر هم با آقای قالیباف. برخی گفتند که خوب است بعضی از دوستانی که به آقای قالیباف رای داده اند، بیایند این طرف تا مقدار رأی این طرف بیشتر شود. بنده هم هیچ وقت از شخص خاصی نام نبرده ام و عرض کرده ام نظر بنده، نظر اکثریت جامعه است. این چند نفر از جمله آقایانی که به قالیباف رای داده بودند، برگشتند. در زمان اتمام جلسه اکثریت آن جلسه 15 نفر بود که بر اساس مصوبه جلسه فوق العاده دهم خرداد این اکثریت باید اعلام می شد. پس اکثر جامعه آقای ولایتی را انتخاب کردند و چند نفر هم که در آن جلسه حضور نداشتند بعداً اضافه شدند و با امضاء نامه ای، رای اکثریت را تایید کردند. طبق روال گذشته صورت جلسه ای تنظیم شد که این کار در دوره های گذشته هم سابقه داشت و همیشه رای اکثریت اعلام می شد و کسی هم خلاف آن عمل نمی کرد. یعنی همه رای اکثریت را می پذیرفتند.

*ما متوجه شدیم بعضی از دوستان و اعضای جامعه محترم مدرسین و از علاقه مندان آیت الله مصباح از جمله آقایان عبداللهی، رجبی، کعبی گفتند که این جلسه فوق العاده قانونی نبوده و این اکثریت نیست و بنده هرچه گفتم آنها قبول نکردند.

*بنده چون در این دوره هم در شورای نگهبان عضو نظارت مرکزی بودم، سعی کردم با کسی ملاقات نداشته باشم. با یکی دو نفری هم که ملاقات داشتم بعد از درس بوده که گفتند آقایان در دفتر نشسته اند و بیایید چند دقیقه آنها را ببینید وگرنه بنده علی رغم اصرار می گفتم که با کسی ملاقات ندارم. مخالفت این دو سه نفر از آقایان سبب شد که در رای اکثریت شک و شبهه ایجاد شود. بنده عرض کردم که ماجرا عین همین واقعیت هست. بنده در برگه رسمی و دارای سربرگ جامعه مدرسین، به عنوان نامه نوشتم که در جلسه مورخ ده خرداد، اکثریت اعضای حاضر به آقای ولایتی رای داده اند.باز هم این دو سه نفر یک خورده شدیدتر برخورد کردند که گناه و ثواب آن پای خودشان می باشد. به هر حال یک ضربه ای به جامعه مدرسین وارد کردند که امیدوارم این ضربه با گذشت زمان از بین برود. البته بنده در حال حاضر از کسی گله ای ندارم ولی واقعا علت این ضربه را ناشی از کم تجربگی و جوانی آنها می دانم.