«نظام ما نظام جمهوری اسلامی است، نظام ولایت و امامت است. همین قانون اساسی این را گفته است. قانون اساسی ما بسیار مترقی است. باید این را صیانت کنیم و همه باید صیانت و مراقبت کنیم... اینکه بگوییم مقام من بالاتر و من قوه فلان هستیم، قوه فلان نداریم. بعد از رهبری رئیس جمهور است، هر کس میخواهد باشد، باید صیانت کند و وظیفه دارد که از قانون اساسی صیانت کند، تذکر بدهد، جلوگیری کند، در حدی که میتواند مراقبت کند، مردم را در جریان بگذارد، به مراجع مربوطه اطلاع بدهد.»
متن کامل سخنراني ریاست محترم جمهور در مراسم افتتاح سامانه مليقوانين و مقررات جمهوري اسلامي
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم عجل لوليك الفرج و العافية و النصر و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه و المستشهدين بين يديه
خدا را سپاسگزارم كه توفيق حضور در جمع شما عزيزان، خادمان و حقوقدانان را عنايت فرمود.
صحبت كردن من دربارة قانون و مسائل حقوقي در حضور شما زيره به كرمان بردن است، اما بالاخره بايد از شما تشكر بكنيم.
همكارانمان در معاونت حقوقي كار بسيار خوبي را انجام دادند؛ كاري كه لازم و ضروري بود. اينكه مجموعه قوانين و مقررات را با دورة تصويب، شأن نزول، تغييرات و اصلاحات همهجا در دسترس عموم مردم باشد. كار پرزحمت و البته بسيار ارزشمندي بود. من همينجا هم تبريك ميگويم و هم تشكر ميكنم.
اما عزيزان، همه ملت ايران و بشريت امروز در طول تاريخ به دنبال سعادت و برپايي جامعه سعادتمند هستند.
تحقق اين آرزو نيازمند سه عامل است؛ يعني سه عنصر بايد كنار هم قرار بگيرد تا اين آرزوي تاريخي محقق شود؛ اول قانون خوب كه حالا عرض خواهم كرد چون بحث ما قانون است. دوم مجريان خوب؛ چه مجريه و چه قضاييه. اين تقسيم بنديها را ما انجام دادهايم كه اعتباري است. هركس كه به نوعي با قانون سروكار دارد و بايد قانون را اعمال كند؛ و سوم مردم خوب، قانون پذير و قانونمدار.
اما بحث ما امروز دربارة قانون است. قانون مهمترين و مستحكمترين نهاد اجتماعي است. قانون آن دو عنصر بعدي را هم شكل ميدهد. در واقع تنظيم كنندة دو عنصر بعدي هم هست باز انسان در جهان بدون قانون اصلاً نميتواند زندگي كند. وجود قانون ناقص و بد بهتر از عدم وجود قانون است. قانون تنظيم كننده و پايه است. خدا همه اين عالم را براساس قوانين بسيار دقيق و منظم خلق كرده؛ روابط و سير تطور انسانها و تأثير عمل، نيت و رفتار آنها در خودشان، جامعه و آينده، همهاش قانونمند است.
قانوني است كه سر سوزني در آنها نقص يا خدشه وجود ندارد. خود خدا ميگويد: حاصل عملتان را بدون يك ذره كم و زياد ميبينيد. خدا سر سوزني ظلم نميكند. قوانين خدا قوانين بسيار دقيقي است.
قانون چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟ اولاً قانون بايد عادلانه باشد. هرچقدر قانون از عدالت فاصله بگيرد به همان نسبت جامعه دچار خسارت ميشود. خود خدا همه قوانيني را كه فرستاده عادلانه است. همه پيامبران براي عدالت آمدهاند. همه مجاهدتها براي عدالت است. قانون بايد عادلانه باشد؛ يعني روح حاكم برقانون بايد عدالت باشد. قانون بايد ضامن عدالت و تمهيدكنندة مقدمة عدالت و اعمال عدالت و نتيجهگيري براساس عدالت باشد. قانون بايد جامع، مانع و غيرقابل تفسيرهاي گوناگون باشد. خلاصه اينكه قانون بايد درست نوشته شود. قانوني كه هر روز به آن اصلاحيه بخورد، قانوني كه ششماه نشده اصلاحيه بخورد يا در طول دهسال دوهزار اصلاحيه بخورد، معلوم است كه قانون نيست.
مهمترين امر در برپايي نظام موفق و سعادتمند اجتماعي تدوين قانون درست و مناسب است و قانون بايد ناظر بر اهداف و موضوع كار باشد و حوزة كار را كاملاً پوشش بدهد.
ميخواهيم يك قانون براي زمينهاي كشاورزي بنويسيم. به جاي اينكه صد در صد حوزه را در بر بگيرد، بيست درصد حوزه را در بر ميگيرد. بعد ميخواهيم در قانون انتخابات آن را درست كنيم. مهمترين كار قانونگذاري است. خود خدا اول قانونگذار است و پيامبران و اوليا هم قانونگذار بودهاند؛ يعني بالاترين، مؤمنترين، عالمترين و حكيمترين افراد جامعه بايد قانونگذاري كنند. قانونگذاري يك كار دم دستي نيست كه بگوييم حالا مينويسيم. بعضيها را ديدهام كه بعضي جاها قانون ميگذارند، همان موقعي كه تصويب ميشود كسي ايراد ميكند ميگويد آقا مهم نيست حالا يك ماه ديگر آن را درست ميكنيم. معناي اين يعني نظام اجتماعي مبتني بر قانون ناقص متزلزل خواهد بود.
مهمترين كار قانونگذاري، صيانت از قانون و اجراي قانون است. جامعهاي موفق است كه قوانين را به طور دقيق اجرا كند. قانون امر مقدسي و با ساير امور فرق ميكند. اگر بخواهيم سلسله مراتب ولايتالهي را ترسيم كنيم اول قانونگذاري بعد قضاوت و بعد اجراست. ساختن جاده، كارخانه و مدرسه به مراتب به لحاظ تأثيرگذاري ماندگار و تنظيم روابط اجتماعي پايينتر از قضاوت است و او پايينتر از قانونگذاري است. قانونگذاري در بالاترين سطح و قانون مهمترين ابزار و عامل برپايي جامعه سعادتمند است.
در كشور ما 105 سال است كه قانونگذاري ميشود. البته قبل از آن هم قانون بوده ولي قانونگذاري به شكل جديد كه مجلسي باشد و بنشينند و رأيگيري و قانونگذاري كنند؛ البته نهادهاي ديگري هم هستند به خصوص بعد از انقلاب قانونگذاري ميكنند. شوراهاي گوناگون، شوراي امنيت ملي، شوراي انقلاب فرهنگي و شوراهاي متعدد. خوددولت قانونگذاري ميكند و در واقع وضع مقررات و آييننامهها سطحي از قانون است. همه بايد به عالمانهترين و دقيقترين شكل و با تعهد به مباني و اصولي كه قرار است در كشور رعايت شود انجام شود.
اما در حوزة دولت و معاونت محترم حقوقي و كار بسيار ارزشمندي انجام شد. واقعاً يكي از آرزوهاي من بود. من يادم است نوروز سال 1358 همكاران من در معاونت حقوقي بزرگواري كردند، دربارة كارهايي كه بايد انجام بشود با هم جلسهاي داشتيم. من ديدم بخش مهمي از آرزوها و بحثهايي كه آنجا مطرح شد الان محقق شده است. وضع قانونگذاري در كشور ما چگونه بوده است؟ ببينيم چه داشتهايم. بسياري از قوانين با هم متناقض و زمان آن گذشته است، اما نفي نشده است. دربارة يك موضوع قوانين متعدد و با عبارات قانون تفسير [وجود دارد].
ما به شهرداري تهران رفته بوديم، ديديم در موضوعات واحد كار بعضيها راه ميافتد، كار بعضيها راه نميافتد، كار بعضيها نصفه راه ميافتد، كار بعضيها دو سوم و كار بعضيها الي ابد تعطيل ميشود. گفتيم اشكال چيست؟ بررسي كرديم. ديديم براي موضوعي واحد دهها مصوبه، و قانون داريم و اينها در هيچكدام هم فسخ نشده است. بعدي آمده قبلي را فسخ نكرده است. اينها هم در كشوري مجري است. به مراجعه كننده نگاه ميكند كه طرف كيست كه كدام را روي ميز بگذارد. اگر قرار است كار راه بيفتد استناد به يكي و بنا نيست راه بيفتد يا قرار است بعد تحت شرايطي راه بيفتد، استناد به ديگري ميشود. ديديم براي موضوعي واحد تا دوازده مصوبه، مقرره و قانون وجود داشت.
چه كار بايد كرد؟ حتي اگر هيچ نيت غيرالهي در كار نباشد. آدمها، ظرفيتها و برداشتها مختلف است. فرض كنيد قرار است كاربري اي در شهر عوض شود. ما آدمهايي داريم كه سفت و سخت ميگويند مطلق نبايد عوض شود، محال است، اگر كار زير دست آنها رفت اجازه نميدهند. بعضيها هم ميگويند چه اشكالي دارد، كار مردم را راه بينداز كه اين طرف طيف هستند و اين وسط هم آدمهاي مختلف. اگر ما قوانين مختلف داشته باشيم، به همه اينها اجازة عمل ميدهيم. آن وقت شهري داريم كه هر محلة آن يك سازي ميزند. تمام برنامهريزيهايي كه براي كشور انجام ميشود مخدوش ميشود و هيچكدام محقق نميشود. شما برنامههايي كه تنظيم ميكنيد مبتني بر يك سلسله قواعد ثابت برنامهريزي ميكنيد. اگر اين قواعد ثابت خودش معيار شود و ضمانت اجرا نداشته باشد برنامهاي محقق نخواهد شد.
قوانين زيادي داريم. براي هر موضوعي صدها بار تصميمگيري شده است. همينالان مثلاً يك قانون دهبار، پانزده بار، بيستبار يا سي بار اصلاحيه خورده است. بعد راجع به اين موضوع در قوانين ديگر و همينطور در فضاهاي مختلف آمده است.
اينها بايد جمعوجور و تنقيح شود؛ يعني قوانين منقح شود و معلوم شود راجع به اين ليوان چه داريم و چه بايد داشته باشيم. آنها كه اضافه است، فسخ شود و آنجايي كه بايد اصلاح شود، اصلاح شود. براي اين ليوان بايد يك قانون داشته باشيم. نميگويم يك قانون مادة واحدي است، اما يك نظم قانوني براي اين ليوان يا هر موضوعي در كشور بايد برقرار شود. اين كار بسيار مهمي است و شروع شده است.
اين كاري كه شما انجام داديد مقدمة آن است. يعني واقعاً اين امكان را ميدهد كه شما بتوانيد قوانين را منقح كنيد، اصلاحات لازم را انجام دهيد و دستهبندي كنيد. اين يك كار است.
كار دوم عمومي كردن قانون است. يعني اطلاعرساني و در جريان قرار دادن مردم است. مردم بايد از قوانيني كه در كشور وضع ميشود مطلع باشند. اين حق مردم است. روزنامه رسمي كه قوانين، چاپ ميكند، چند نفر در كشور ميخوانند؟ اينكه قانون اساسي گفته بايد از قبل اطلاع داده شود. چند نفر به راديو وقتي مجلسي دارد [اطلاع ميدهد گوش ميكنند]. جهات مختلفي دارد. مردم بايد همه از مقدمات شكلگيري يك قانون در جريان باشند، والا مردم يك دفعه صبح ميبينند قانوني وضع شده است.
هر قانوني كه وضع ميشود يك سلسله محدوديتها و تعدادي فرصتها ايجاد ميكند. محدوديتها براي چه كسي و فرصت براي كيست؟
بگذاريد مثالي بزنم. فرض كنيد ما ميخواهيم طرح جامع شهري را همراه طرح تفصيلي تصويب كنيم. اين يك قانون است. طرح تفصيلي يعني چه؟ يعني در كوچه شما چند طبقه ميشود ساخت؟ ميشود تجاري يا اداري ساخت؟ اينجا فضاي سبز، خيابان يا عمومي است. همه مردم از لحظه شكلگيري بايد در جريان باشند كه حقوق آنها ضايع نشود والا كسي كه در جريان هست ميداند كه قرار است مثلاً ملك آقاي محمدي تجاري شود و آقاي محمدي هم خبر ندارد. از قبل اين را ارزان ميخرد. قيمت ملك تجاري با ملكي كه فضاي سبز ميشود چند برابر فاصله است. اينجا حقي از ايشان ضايع شده است- اگر قرار است تغييرات گوناگوني اتفاق بيفتند، بايد از بدو شكلگيري قانون، مردم در جريان باشند تا وقتي قانون مصوب شد و انواع قوانيني كه مربوط به حوزة كاري مردم هست همه بايد در جريان باشند. هرچقدر مردم مطلعتر و آگاهتر از قانون باشند، كشور بهتر اداره خواهد شد. زمينه براي تفسيرها يا رفتارهاي غلط نيز محدود خواهد شد.
ظاهراً اطلاعرساني قوانين به روزنامه رسمي سپرده شده است. در اين روزنامه هم تعداد خاصي كه با مسائل حقوقي سروكار دارند مطلع ميشوند. اين سامانه، سامانه بسيار ارزشمندي است. تبليغات خوب هم روي آن انجام بدهيد. اگر ميشد ما ساز و كارهاي گسترده تري داشتيم كه آحاد مردم يا مردمي كه زندگي آنها به آن قانون مربوط ميشود، از جزئيات قانون مطلع ميشدند و براي آنها تشريح ميشد، خيلي خوب بود. خيلي وقتها يك قانون نوشته ميشود، ظاهر آن را كه ميخوانيد يك چيزي ميفهمد، اما در عمل چيز ديگري است.
يكي از همين قوانين كه تصويب شد و بعد من گفتم اين اشكال دارد كه دعوا شد و به جاي اينكه ما تذكر دهيم، ديگران به ما تذكر دادند، اين بود كه خيليها رفتهاند زمينهاي دولتي را تصرف كردند. در قانون برنامه براي زمينهاي تصرفي پيشبينيهايي شده بود. يكباره ما ديديم يك طرح دو فوريتي آمده كه كميته سه نفرهاي تشكيل شود و در قانون برنامه اين بود كه كساني كه در محدودة روستا در حد خانه شخصي زميني را تصرف كردهاند و الان آنجا ساكناند و چيز ديگري ندارند، دولت به اينها سند بدهد. يك دفعه قانون عادي دو فوريتي بدون ملاحظات آيين نامه در تغيير قوانين برنامه آمد و گفت هر كس در محدودة روستا و بيرون روستا زمينهايي را از دولت تصرف كرده، اين كميتة سه نفره موظف است به آن سند بدهد و اگر هم منابع طبيعي و ديگران شاكي، اين بايد سند را بدهد، آنها بروند به دستگاه قضايي شكايت كنند و اگر چيزي گير آنها آمد حقشان را استيفا كنند. قانون طوري نوشته شده كه اينها ميگويند عجب چيز خوبي است! يك عده فقير و بيچاره در روستا هستند، اما در عمل فرصت براي كساني فراهم ميشود كه 500 هكتار، 1000 هكتار، نامحدود منابع طبيعي را تصرف كردهاند و دستگاههاي مربوطه شاكياند و در جريان رسيدگي است، اما اينجا مكلف ميكند كه شما براي آن سند صادر كنيد. سند صادر نكردهايم، نميتوانيم حقمان را بگيريم.
بايد عموم مردم و مجريان از فضاي حاكم بر قانون و حواشي آن مطلع باشند. خيلي وقتها آدم ميخواهد قانون را بفهمد، بايد برود صورت مذاكرات را ببيند، به راحتي نميشود فهميد.
در همين ادغام چهار وزارتخانه، بالاخره بعد از بحثهاي مفصل علمي در قانون برنامه صريحاً آمد كه دولت انجام دهد. مجبور شديم صورت مذاكرات را بياوريم كه البته نپذيرفتند. چون قرار نبود.
همه بايد در جريان باشند. اگر همۀ مردم در جريان روح حاكم بر قاون، محتواي قانون، جهتگيري، موضع و منظور قانون باشند، كشور خيلي بهتر اداره ميشود. بنابراين زحمت بكشيد برنامهاي را به عنوان اطلاعرساني قوانين تنظيم كنيد. معلوم شد كه فقط پخش از راديو كافي نيست. مردم در جريان قرار نميگيرند. اگر بشود آييننامهاي تنظيم كنيم كه تمام روندهايي كه در دستگاههايي دولتي است، به صورت جزوۀ كوچكي تهيه شود و هر كس كه مراجعه كرد در هر حوزهاي كار دارد، نسخهاي به او بدهند. بگوييم شما ميخواهيد شناسنامه بگيري؟ قوانين شناسنامه اين است. گذرنامه ميخواهي، قوانين گذرنامه اين است. مردم مطلع باشند؛ هر كس هر جا كه كاري دارد.
ما بايد قوانين خوب داشته باشيم و مردم از اين قوانين مطلع باشند، همه مردم و مجريان. اما قوانيني كه ما داريم تابع قانون بالاتري به نام قانون اساسي است. چرا ميگوييم اساسي؟ براي اينكه فونداسيون و پايه است. اساس كشور و نظام اجتماعي است و اهميت آن بسيار بالاتر از قانون عادي است. قانون عادي به سرعت دستخوش تغيير ميشود، اما قانون اساسي را نميشود دستخوش تغييرات كرد. بايد محكم باشد. تغييرات آن خيلي كم، آرام و در فواصل زماني طولاني است. والا قانون اساسي اگر هر لحظه تغيير كند، همة كشور به هم ميريزد. قانون اساسي مثل اسكلت ساختمان و قانونهاي عادي مثل معماري و پارتيشن بندي است. پارتيشنها را ميشود عوض كرد، اما اسكلت را به راحتي نميتوان عوض كرد. توجه و پايبندي به قانون اساسي در واقع، پايبندي بر استحكام كشور و حقوق اساسي ملت است. هر جا خدشهاي بر آن وارد بشود يا درست اجرا نشود، به همان نسبت حقوق عموم مردم تضييع ميشود. اين يك ميثاق است.
بعضيها ميگويند قانون اساسي هم قانوني است در عداد ساير قوانين، نه، قانون اساسي بالاترين ميراث انقلاب اسلامي و حاصل صدها سال مجاهدت ملت ايران است. اگر مقداري عميقتر نگاه كنيم، حاصل هزاران سال مجاهدت همة موحدان و عدالت طلبان است كه به قانون اساسي تبديل شده و اين بالاترين ميثاق يك ملت است.
ما هر كاري ميخواهيم بكنيم، بر پاية قانون اساسي است. صيانت از قانون اساسي مأموريت همگاني است و همة ملت به خصوص دستاندركاران موظفاند كه از آن صيانت كنند.
شايد يكي از جاهايي كه آموزش آن بايد عمومي باشد و از كلاس اول دبستان و پيشدبستاني بايد آموزش آن را شروع كنيم، آموزش قانون اساسي است. همة ملت بايد با حقوق اساسي و روابط و تنظيم روابط بين بخشهاي گوناگون كشور آشنا باشند.
بعد هم براي صيانت از قانون اساسي ساز و كارهاي مستحكم تدارك ببينيم. به صرف اينكه بگويند مغاير قانون اساسي نيست، قانون اساسي باقي نخواهد ماند. قانون اساسي ما يك نظام فكري، انديشهاي، آرماني، اجتماعي، سياسي و اقتصادي است و كشور بايد بر پاية آن شكل بگيرد. نه اينكه هرچه مغاير اين نبود، اشكال ندارد. هرچه مغاير آن نبود، چه ميشود؟ درست مثل يك انسان، قانون اساسي آمده و گفته كلهاش اين قدر باشد، جا و كاركرد چشمها، بيني، دهن، دندان، گوش و مغز و قلب و دستها و ... را معين كرده است. قانون اساسي اين است. حالا به جاي اينكه ما اين را درست كنيم، بگوييم آنها كه مغاير نيست درست بشود. چه درست ميشود؟ آن هيكلي كه بعداً درست ميشود، چه شكل و شكلي دارد؟ هيچ كس نميتواند حدس بزند. آيا نظام آرماني انقلاب اسلامي از دل آن بيرون ميآيد؟ نميدانيم. بعيد است.
عزيزان من! همة كارها بر مبناي قانون اساسي است و همه موظفاند طبق قانون اساسي كار كنند و از آن صيانت كنند. شايد يكي از زيباترين كارها در كشور ما در حوزة آموزش قانون اساسي است.
البته متأسفانه مباحث حقوقي را شايد هم غير عمد به گونهاي مطرح كردهاند كه عموم مردم به آن علاقه نشان نميدهند و اين شايد به دليل ادبيات و سختي موضوع آن باشد. اگر بشود، بايد زبان و مباحث حقوق اساسي را ساده و همه كس فهم كرد، در كشور منتشر بشود و آموزش دائمي داده بشود. واقعاً يكي از كارهاي اصلي صدا و سيماي كشور كه متعلق به نظام است، آموزش اصول و مباني قانون اساسي و حقوق اساسي ملت است.
همة جمهوري اسلامي درست شده كه حقوق اساسي تضييع شدة تاريخي ملت را به او برگرداند. بايد دائماً حقوق را تعريف كنيم. با سفارشهاي كلي و اخلاقيات و...، كه خوب و لازم است، كار پيش نميرود، اما بايد به طور دقيق شناخته بشود.
حالا من بنا دارم دربارة قانون اساسي صحبت مفصلتري با ملت داشته باشم. قانون اساسي ما بسيار بسيار مترقي است. شما فصل آزادي را در قانون اساسي ببينيد. چقدر متعالي تدوين شده است. ميگويد استقلال، تماميت ارضي، امنيت ملي و آزادي، اصول غيرقابل تفكيك و مهمترين اصول است. به بهانة آزادي نميشود امنيت ملي را به خطر انداخت و به بهانة امنيت ملي حتي با وضع قانون نميتوانيد آزادي مردم را محدود كنيد. در كجاي دنيا چنين قانون اساسياي هست؟
بگذاريد خاطرة ديگري بگويم، چون اخيراً به صورت مذاكرات مراجعه كردم. اصل 29 به نظرم در مورد ممنوعيت شكنجه است. در اينجا آمده است كه شكنجه مطلقاً ممنوع است؛ يعني شما به هيچ وجهي نميتوانيد كسي را شكنجه كنيد. در آنجا بعضي آقايان بلند ميشوند – و مرحوم شهيد بهشتي هم مدير جلسه است – و ميگويند موقعي ميبينيد مشكل است، دزدي شده و امنيت ملي به خطر افتاده و جاسوسي شده و يك نفر را ميبرند و تنبيه ميكنند و او اقرار ميكند و به نفع كشور است، ايشان مخالفت ميكنند. دوباره ميگويند حالا ببرند و يك سيلي بزنند، چه ميشود؟ تعبير شهيد بهشتي خيلي زيباست، ميگويد اگر ما اجازه بدهيم، سيلي زدن همان و به داغ و درفش كشيدن ملت همان.
معمول است كه مأموري بايد فن و علم آن را ياد بگيرد و وظيفهاش را خوب انجام بدهد و اطلاعات جمع كند. اگر شما اين اجازه را به او داديد، ديگر آن زحمات را نميكشد و ميگويد من فشاري به او وارد ميكنم و اقرار ميگيرم. اين قانون اساسي ماست. همين قانون اساسي گفته نگاه ما جهاني است و ما حامي همة مستضعفان عالم هستيم. همين قانون اساسي گفته عدالت، جمهوري اسلامي و اينكه اصول اساسي قانون اساسي قابل تغيير نيست. مثل اينكه نظام ما نظام جمهوري اسلامي است، نظام ولايت و امامت است. همين قانون اساسي اين را گفته است. قانون اساسي ما بسيار مترقي است. بايد اين را صيانت كنيم و همه بايد صيانت و مراقبت كنيم.
اينكه بگوييم مقام من بالاتر و من قوة فلان هستيم، قوة فلان نداريم. بعد از رهبري رئيس جمهور است، هر كس ميخواهد باشد، بايد صيانت كند و وظيفه دارد كه از قانون اساسي صيانت كند، تذكر بدهد، جلوگيري كند، در حدي كه ميتواند مراقبت كند، مردم را در جريان بگذارد، به مراجع مربوطه اطلاع بدهد. بعضي وقتها مشكلي پيش ميآيد، ما مينويسيم، مقام معظم رهبري تذكر ميدهند و بعضي وقتها بايد به خودشان تذكر بدهيم. حالا بعضيها از اين تفسير ناقصي ارائه كرده و گفتهاند اين يعني رئيس جمهور در قوة مجريه مسئول قانون اساسي است. گفتيم خيلي ممنون.
مثل اينكه بقيه مسئول قانون اساسي درحوزة خودشان نيستند و فقط رئيس جمهور در قوة مجريه مسئول قانون اساسي است. اگر رئيس جمهور فقط در قوة مجريه مسئول بود، بايستي در قانون اساسي نوشته ميشد كه ديگران هم در قوة خودشان مسئولاند. مثل اصل 126 كه مسئوليت امور اداري، استخدامي، برنامه و بودجة كشور را مستقيماً برعهدة رئيس جمهور گذاشته است. نه اينكه بگويند نه. منظور قوة مجريه است، پس بقيه چه؟ يعني هر يك براي خودش قوانين استخدامي، اداري، برنامه و بودجة جداگانهاي دارند. ميگويند اين در ساير قواست. ميگوييم چگونه ديگران ميآيند و براي ما قانون ميگذارند، دخالت نيست؟ اينكه ديگران ناظر ميفرستند و تمام اتاقهاي ادارات را به نام نظارت اشغال كردهاند،دخالت نيست؟ اينكه مينويسيد يك سد را اينجا نساز، اينجا بساز، دخالت نيست؟ آقا شما ليسانس ادبيات داريد و در حوزة ادبيات نظارت كن، دستت را هم ميبوسيم. حالا بازرس شدهاي و مينويسي اين سد را اينجا نساز و اينجا بساز. بنده كه خودم مهندس راه وساختمانم، هيچ وقت نگفتهام سد را اينجا بساز و آنجا نساز.
متخصصان بايد نظر بدهند. آيا اين دخالت نيست؟ قانون اساسي يك مجموعه است.
همانگونه كه شما ميتوانيد ديوان محاسبات و بازرسي بگذاريد، رئيس جمهور هم ميتواند مقررات اداري و استخدامي شما را تنظيم كند. اين يك تقسيم كار است. حالا يك چيزي آمده كه سه قوه مستقلاند و ما اين را هم قبول داريم. اگر واقعاً مستقل باشند، ما قبول داريم. مرز استقلال يعني اينكه شما ديگر در كار دولت دخالت نكنيد.
قانون اساسي يك مجموعه است و همه بايد صيانت كنيم.البته الان هيئتي تعيين شده است و من موقعي فكر ميكردم كه نياز نيست؛ يعني واقعاً آن موقع برداشت من اين بود كه نيازي به وجود اين هيئت نيست، ولي الان به خصوص فكر ميكنم كه خيلي نياز است. عدهاي بايد بيايند و بنشينند و هر جا نقضي ميشود، گزارش تهيه كنند و تذكر بدهيم و گفتگو و كنترل كنيم. قانون اساسي از آن مواردي است كه اگر يك ميليمتر از آن فاصله بگيريم، آن وقت در حوزة پايين دستي اجرا و قضا و... كيلومترها فاصله ايجاد ميشود.
اگر فونداسيون يك ساختمان يك ميليمتر تكان بخورد، تمام معماري درهم ميشكند. بايد خيلي محكم باشد و از آن صيانت شود. اين هم باز وظيفة عمومي است. حالا مأموريت خاص و مضاعفي بر عهدة رئيس جمهور است و بقية ملت – هر كس دلسوز است – كل قوانين به طور عام و قانون اساسي به طور خاص را بايد صيانت كنيم.
حالا به جمعي از دوستان زحمت داديم كه در قالب هيئتي به رئيس جمهور براي انجام وظيفه كمك كنند. بعضي از آنها اينجا هستند. جناب آقاي دكتر حجازي دبير آن هيئت هستند و جمعي ديگر از دوستان اينجا عضو آن هيئت هستند. همة حقوقدانان، دلسوزان و صاحبنظران بايد كمك كنند و اينجا كسي بر كس ديگري رجحاني ندارد. همه بايد دست به دست هم بدهيم، هم براي صيانت از قانون و اجراي درست آن و هم صيانت از قانون اساسي. بالاترين امر به معروف و نهي از منكر امر به اجراي قانون و صيانت از آن است كه همه موظفيم و يك مأموريت همگاني است.
من مجدداً از كار بسيار خوبي كه انجام شد، تشكر ميكنم. انشاءالله همة دستگاهها كمك كنند. حالا مصوبهاي در مجلس محترم هست براي اينكه مجلس ميخواهد قوانين را تنفيح كند. همه بايد كمك كنيم كه قوانين ما جمع و جور بشود. شايد يكي از بهترين و لازمترين كارها تدوين قانوني است كه بر اساس آن بتوان قانون نوشت. الان چيزي دربارة شكل، چارچوب و محدودة قانون نويسي نداريم. يك قانون برنامه و بودجه داريم كه مربوط به قبل است كه آن هم ناظر بر قوانين برنامه و بودجة سالانه و چند ساله است، اما قانون نويسي به طور عام، يكي ميخواهد طرح بدهد، دربارة هر چيزي ميشود طرح داد. اين طرح، مقدمات، مطالعات و بررسي ميخواهد كه ببينيم سابقه و لاحقه دارد و به كجا بر ميخورد و چه حوزهاي را پوشش ميدهد كه حالا اميدواريم با كمك مجلس بشود چنين قانوني را تدوين كرد.
اما براي تنقيح قوانين من خواهش ميكنم كه همه كمك كنيد. امروز معاونت حقوقي مجهز است و مقدمات لازم را فراهم كرده، همة دستگاهها و معاونتهاي حقوقي آنها و حقوقدانان و وكلا كمك كنيم و آن را جمع و جور كنيم و بتوانيم به سرعت قوانين را شسته و رفته كنيم و در اختيار مجريان و محاكم و نيز ملت عزيز ايران قرار بدهيم. از همة شما تشكر ميكنم و افتتاح اين سامانهها را هم تبريك ميگويم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو