بزرگنمایی داعش و پرداختن بیش از حد به آن و همچنین فتح الفتوح های یک شبه آنان در عراق و ….را باید در پازل فرعی کردن دشمن اصلی بشریت ( دولت آمریکا و دولت نامشروع اسرائیل) دید.امری که پیش از این رهبری معظم انقلاب نسبت به آن هشدار داده بودند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»/ حسین مهدیزاده نراقی: بی تردید صهیون ستیزی و منزوی کردن دولت غاصب اسرائیل را باید بارزترین وجه مشخصه سیاست خارجی دولت احمدی نژاد و برگ زرینی در استکبار ستیزی وی و دو دولتش دانست.

انکار مسئله هولوکاست[1] از درون خاک آمریکا و تاکید چندین باره بر آن، مشروعیت رژیم غاصب اسرائیل را به پایین ترین حد خود رسانیده بود، اگرچه عده ای در داخل کشور بر این امر خرده گرفته و خودآگاه و ناخودآگاه در تثبیت این رژیم غاصب نقش ایفا کردند![2] اما اگر فصل الخطاب مسائل سیاسی در کشور را رهبری معظم انقلاب بدانیم باید بر تاییدیه معظم له بر سخنان دکتر احمدی نژاد اشاره کنیم:

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر،27 شهریور 1391 فرمودند:

« امروز در بسیاری از کشورهای غربی کسی جرأت ندارد که واقعه‌ی مجهول‌الحال هولوکاست را زیر سؤال ببرد.»[3]

ایشان پیش از آن نیز، هلوکاست را افسانه و حادثه تاریخیِ پنداری خوانده بودند.[4]

از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم در پیِ تعامل با دنیا ( بخوانید چند دولت مستکبر!) که از شعارهای رئیس دولت بود تلاش هایی در جهتِ بر نینگیختن حساسیت کشورهای غربی شکل گرفت که دو تا سه مورد از مصاحبه های ظریف وزیر امور خارجه که از قضا همگی در خارج از ایران ایراد شده بود موید این موضوع است.

ولیکن نکته عجیب و غیرقابل هضم، تغییر ادبیات دولت جمهوری اسلامی ایران در تریبون های جهانی بود.

دیگر صحبتی از صهیونیسم ِ آدمکش و آمریکای مستکبر نیست و حملات دولت در تریبون های بین المللی در جهت طرد « افراطی گری و خشونت » است.اگرچه افراطی گری معیاری نسبی و بنابر مکاتب گوناگون قابل تاویل و تفسیر است و به همین جهت است که هر گروه می کوشد خود را نماد میانه روی و اعتدال و دیگران را افراطی و یا در حال تفریط معرفی کند و لیکن اولا: از قرائن صریح و اشارات صریح تر حجه الاسلام روحانی که صراحتا از تکفیری های حاضر در عراق و سوریه نام می بَرَد می توان فهمید که منظور وی گروهک های تکفیری علی الخصوص داعش است ( هرچند گریز وی در غالب سخنرانی های خود به انتخابات سال 92 و تاکید بر این نکته که : ” انتخابات 92 برگزیدن مشی اعتدال! از سوی مردم و طرد تندروها بود ” را نیز می توان در همین پازل دید.البته حجه الاسلام روحانی به مثابه رسانه های اصلاح طلب ترجیح می دهد تا کاندیدای جبهه پایداری را به عنوان نامزد جریان عدالتخواهِ دولت قبل معرفی کند و لیکن خود این رسانه ها و رئیس دولت محترم به خوبی بر این مهم واقفند که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، دولت برگزار کننده انتخابات، از حق داشتن کاندیدا محروم شده بود!)

ثانیا: در طرد این خود پسندی همین بس که رهبری معظم انقلاب در 14 خرداد 1392 و در بحبوحه تبلیغات و تخریبات! کاندیداهای هشت گانه در رد دولت قبل( به عنوان مثال همانگونه که در پی نوشت آمد، آقایان حداد عادل و قالیباف نیز انکار هولوکاست را غیرعقلانی و هزینه زا دانسته و از آن انتقاد کردند) فرمودند:

« هر جائی که مردمان عافیت‌طلب و راحت‌طلب، در وسط میدان مبارزه، جائی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطی‌گری متهم میکنند؛ گفتند اینها افراطی بودند؛ حرکت، حرکت افراطی بود.»[5]

ایده رئیس دولت یازدهم مبنی بر پیشنهاد «جهانی عاری از خشونت و افراط گرایی» که سال گذشته در سازمان ملل متحد مطرح و با 190 رای مثبت پذیرفته شد و برای اولین بار حتی آمریکا و کانادا نیز به آن رای مثبت دادند را می توان در همین مقوله تفسیر کرد.

به نظر نگارنده بزرگنمایی داعش و پرداختن بیش از حد به آن و همچنین فتح الفتوح های یک شبه آنان در عراق و ….را باید در پازل فرعی کردن دشمن اصلی بشریت ( دولت آمریکا و دولت نامشروع اسرائیل) دید.امری که پیش از این رهبری معظم انقلاب نسبت به آن هشدار داده بودند.

شاید پذیرفتن این جمله برای خواننده این وجیزه دشوار و ممتنع به نظر آید و لیکن آنگونه که از متن بیانات رهبری معظم انقلاب در 14 خرداد 1393 بر می آید، معظم له گروه های تکفیری را دشمن فرعی دانسته که حتی واجب القتل نیز نیستند[6] ( دقت کنید در عبارت: ” تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم ” که از سوی رهبری معظم انقلاب و خطاب به تکفیری ها خصوصا داعش ایراد شد) دلیل این امر را نیز شاید بتوان در سیره روشنفکرانه رهبری انقلاب در « عدم اتمام حجت برای بسیاری از بدنه پیوسته به جریانات تکفیری » و همچنین « عدم جذب جریانات تازه مسلمان و کوتاهی حوزه های علمیه و دیگر نهادهای فرهنگی کشور در سامان دهی به جریانات اسلامگرا » و نتیجتا پیوستن آنان به جریانات تکفیریِ مزدورِ صهیونیست ها دانست.

اما پیام ولی امر مسلمین جهان به حجاج بیت الله الحرام که جمعه 11 مهر1393 در صحرای عرفات خوانده شد را نیز باید حاوی همین دغدغه معظم له دانست، آنجا که می فرمایند:

« دشمن مکّار بر آن است که با افروختن آتش جنگهای خانگی میان مسلمانان، انگیزه‌های مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقی‌اند، در حاشیه‌ی امن قرار دهد. راه‌اندازی گروه‌های تروریستی تکفیری و امثال آن در کشورهای منطقه‌ی غربِ آسیا ناشی از این سیاستِ غدّارانه است. این هشداری به همه‌ی ما است که مسئله‌ی اتّحاد مسلمین را امروز در صدر وظایف ملّی و بین‌المللی خود بشماریم.»

نتیجتا اینکه ما امیدواریم پیشنهاد « جهان عاری از خشونت و افراط » حجه الاسلام روحانی به پیشنهاد « گفتگوی تمدن های سال 2001 » رئیس جمهورِ اصلاح طلب و بازگشت جریانات و نیروهای نظامی دولت های قدرتمند!(همان مستکبرانِ دوران دولت های نهم و دهم!) به خاورمیانه این مرکز ثقل تحولات آخرالزمانی نینجامد.

اگرچه تا همین امروز نیز مستکبران آمریکایی در پوشش مبارزه با داعش و جریانات تکفیری و صد البته در پیِ انهدام زیرساخت های دو کشور عراق و سوریه به منطقه ما باز گشته اند.

در پایان باید گفت از منظر انقلاب اسلامی، شیطان بزرگ و دشمن اصلی، دولت( و نه مردم) آمریکاست آنگونه که خمینی این بت شکن آخرالزمانی و سلاله ابراهیم خلیل فرمود:

« از خدا می‏خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبۀ مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»[7]

ولیکن در کنار این دشمن بزرگ، سگِ نگهبان دولت آمریکا، دولت غاصب و نامشروع اسرائیل قرار دارد که در درجه دوم اهمیت است اما داعش و دیگر گروههای دست آموزِ غاصبان صهیونیست در زمره دشمنان اصلی این انقلاب به شمار نخواهند رفت.

نگارنده سال گذشته نیز در یادداشتی به خط « منسی کردن دشمنی با آمریکا از طریق بزرگنمایی رژیم غاصب صهیونیستی»[8] از سوی رسانه های منتسب به دولت پرداخت و لیکن امروز خط دشمنی با آمریکا و غاصبین صهیونیست، با بزرگنمایی داعش و جریان تکفیری روند را بسیار خطرناک تر از سال گذشته و در حال فراموشی کرده است.

یاد پیر جماران و معمار کبیر انقلاب اسلامی را گرامی می داریم که نَفَسِ حقِ او روشنگر و چراغ راه این روزهای ماست:

«خط این بود که اصلاً آمریکا منسی بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، یک دسته الله اکبر را کنار می‌گذاشتند، سوت می زدند و کف می زدند آن هم در روز عاشورا، خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود.»[9]

منبع

پی نوشت :

[1] برای مثال دکتر احمدی نژاد دوشنبه 2 مهر 1386 در دانشگاه کلمبیا گفت: سوال اول این است اگر هولوکاست واقعیت عصر ما است و اتفاق افتاده چرا اجازه نمی دهند در این زمینه تحقیق علمی انجام ‌شود تا به این مساله از یک منظر دیگر هم نگاه شود؟ وی سوال دوم خود را اینگونه مطرح کرد: اگر این یک واقعه تاریخی و واقعا رخ داده، چرا مردم فلسطین باید بهای آن را بپردازند. این مساله در اروپا رخ داد و مردم فلسطین هیچ نقشی در آن نداشتند. پس چرا مردم فلسطین باید بهای واقعه‌ای را بدهند که هیچ نقشی در آن نداشتند؟
دکتر احمدی نژاد یادآور شد: مردم فلسطین هیچ جرمی مرتکب نشده اند. آنها هیچ نقشی در جنگ جهانی دوم نداشتند، آنها با مردم یهودی و مسیحی در صلح زندگی می‌کردند و مشکلی هم نداشتند. امروزه یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در بسیاری از نقاط جهان در کنار هم زندگی می‌کنند و مشکلی با هم ندارند. ولی چرا پنج میلیون مردم بی‌گناه فلسطین باید ‪ ۶۰سال آواره و پناهنده شوند؟ آیا این یک جنایت نیست؟ آیا سوال کردن درباره این جنایات خود جنایت، است؟ چرا یک دانشگاهی مانند من به خاطر این سوال‌ها باید هدف توهین قرار بگیرد؟آیا این معنای آزادی و آزادی اندیشه است؟

[2] این انکار هولوکاست از داخل ایران و سیاسیون کشور غالبا طرد و تنها باعث هزینه برای کشور دانسته می شد.مواضع متناقض سیاسیون اعم از چپ و راست نیز در پیِ تلطیف فضای ضد صهیونیستی ای بود که توسط دکتر احمدی نژاد شکل گرفته بود!سید محمد خاتمی در سفر 8 روزه سال 88 خود به استرالیا در مصاحبه ای با رسانه ” لیت لاین” در استرالیا هولوکاست را یک تراژدی وحشتناک خواند که در اروپا روی داده است
وی افزود: هولوکاست یک واقعه تاریخی بود که در اروپا اتفاق افتاد و از نظر من این واقعه یک تراژدی بود و امروز هم هر واقعه ای مثل هولوکاست بدون در نظر گرفتن اینکه آن واقعه در کجا یا چگونه اتفاق می افتد باید محکوم شود. اصولگراها نیز در تایید هولوکاست از برادران اصلاح طلب!خود سبقت گرفته و در مناظرات انتخاباتی سال 92 بر این موضوع تاکید کردند. قالیباف در سال92 گفت: « آن را (هولوکاست ) از تاریخ دان ها سوال کنید، آن اصلا موضوع بحث من نیست. من می خواهم بگویم وقتی لازم نیست و تامین کننده منافع ما نیست، می آئیم این را مطرح می کنیم. حتی یک ذهنیت درست می شود و یک بهانه در دست دشمن ترین دشمن انقلاب اسلامی که صهیونیست ها هستند می دهیم و آرمان های فلسطین را تحت تاثیر قرار می دهیم. دفاع از آرمان فلسطین جزیی از اصول سیاست خارجی ماست؛ نفی هولوکاست که جزیی از آن نیست و بنا به ماهیت جنجالی خود به جای کمک به ما برای پیشبرد اهداف و آرمانهایمان، به دشمن فرصت می دهد تا مظلوم نمایی کند، علیه ما اجماع درست کند و موضع برحق ما در موضوعی مانند موضوع هسته ای را تحت تاثیر قرار دهد. من می گویم با طرح سخنان کم ثمر پرهزینه، زمینه سوء استفاده دشمنان را فراهم ساختیم. منشاء این موضع گیریها هم سیاست زدگی است. این ها بیشتر مصرف داخلی دارد تا مصرف خارجی. ما از سیاست زدگی در عرصه سیاست خارجی بسیار آسیب دیده ایم. سیاست بازان نباید جایی در سیاست خارجی ما داشته باشند چون منافع ملی را قربانی رقابت های سیاسی داخلی می کنند.»

حدادعادل نیز از رقبا عقب نماند و در مورد هولوکاست، سخن سیاست بازان چپ و راست را تکرار کرد:

« موافق طرح این موضوع به گونه‌ای که آقای احمدی‌نژاد مطرح کرد، نبودم، موافق این نبودم که آقای احمدی‌نژاد اصل هولوکاست را انکار کند چون ما از انکار هولوکاست سودی نبردیم!!

ابوترابی فرد نایب رییس مجلس نیز گفت: « در رابطه با رژیم صهیونیستی، موضع نظام مشخص است و باید براساس آن حرکت کنیم. طرح مباحث و مفاهیم این‌چنینی سودی برای بدنه انقلاب ندارد و کاری نسنجیده به نظر می‌رسد.»

محمدرضا باهنر نیز در این موضوع همرنگ جماعت شده و در مورد طرح هولوکاست از سوی احمدی نژاد بیان داشت:

« در رابطه با رژیم صهیونیستی، موضع نظام مشخص است و باید براساس آن حرکت کنیم. طرح مباحث و مفاهیم این‌چنینی سودی برای بدنه انقلاب ندارد و کاری نسنجیده به نظر می‌رسد.»

پیش از آن، محسن رضایی نیز گفته بود:

« رئیس جمهور شوم نه از هولوکاست صحبت می کنم نه نظنز را می بندم.»

[3] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20980

[4] در یک کشورى کسى به افسانه‌ى هولوکاست اعتراض می‌کند، می‌گوید من قبول ندارم؛ او را زندان مى‌اندازند، محکومش می‌کنند که چرا یک حادثه‌ى پندارىِ تاریخى را انکار می‌کنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد – واقعى باشد – خیلى خوب، انکار یک حادثه‌ى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاه‌ها محکومش می‌کنند. بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌ 18 اسفند 1390

[5] http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22788

[6] « در شناخت دشمنمان اشتباه کنیم؛ در شناخت دوستمان اشتباه کنیم؛ جبهه‌ى دشمن و دوست را با هم مخلوط کنیم، نفهمیم دشمن کیست؛ دوست کیست؛ یا در شناخت دشمن اصلى و فرعى اشتباه بکنیم، این هم خطر است. برادران عزیز، خواهران عزیز، عموم ملت ایران توجه داشته باشند که گاهى یکى با شما دشمنى میکند، اما اگر دقت کنید دشمنىِ او دشمنىِ‌اصلى نیست، تابعى است از یک عامل دیگر، از یک کس دیگر؛ دشمن اصلى را پیدا کنید؛ والا [اگر] انسان با دشمن فرعى سینه‌به‌سینه بشود، هم قواى او تحلیل میرود، هم نتیجه‌ى کارْ نتیجه‌ى مطلوبى نخواهد شد.

امروز یک عده‌اى در بخشهاى مختلف دنیاى اسلام به‌نام گروه‌هاى تکفیرى و وهابى و سَلَفى، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهاى بدى میکنند، کارهاى زشتى میکنند؛ اما اینها دشمنهاى اصلى نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنى میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلى، آن کسى است که اینها را تحریک میکند، آن کسى است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسى است که وقتى انگیزه‌ى آنها اندکى ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزه‌دار میکند؛ دشمن اصلى، آن کسى است که تخم شکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران مى‌افشاند؛ اینها آن دست پنهانِ سرویس‌هاى امنیتى و اطلاعاتى است. لذا ما مکرر گفته‌ایم این گروه‌هاى بى‌عقلى را که به نام سَلَفى‌گرى، به نام تکفیر، به نام اسلام با نظام جمهورى اسلامى مقابله میکنند، دشمن اصلى نمیدانیم؛ ما شما را فریب‌خورده میدانیم؛ به اینها گفته‌ایم: لَئِن بَسَطتَ اِلَىَّ یَدَکَ لِتَقتُلَنى ما اَنا بِباسِطٍ یَدِىَ اِلَیکَ لِاَقتُلَکَ اِنّى اَخافُ اللهَ رَبَّ العَلَمین

تو اگر خطا میکنى، اشتباه میکنى، کمر به قتل برادر مسلمان خودت میبندى، ما تو [آدمِ] نادان و جاهل را کسى نمیدانیم که بایستى کمر به قتل او ببندیم؛ البته از خودمان دفاع میکنیم، هر کسى به ما حمله بکند، با مشت محکم ما مواجه خواهد شد، این طبیعى است؛ اما معتقدیم اینها دشمنان اصلى نیستند، فریب‌خورده هستند. دشمن اصلى آن دشمن پشت پرده است، آن دست نه‌چندان پنهانى است که از آستین سرویس‌هاى امنیتى بیرون مى‌آید و گریبان مسلمانان را میگیرد و آنها را به جان هم مى‌اندازد.[6]

[7] صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 21، سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامۀ 598/ 29 تیرماه 1367

[8] آقای روحانی؛ شیطان بزرگ آمریکاست نه رژیم صهیونیستی!

http://www.dolatebahar.com/view/3264/

[9] صحیفه نور، جلد 15، صفحه 66