مطابق حدیثی از امیرالمؤمنین، فرمان خدا به موسی برای سخن گفتن با فرعون برای برانگیختن حضرت موسی بود؛ وگرنه خداوند می دانست که فرعون هدایت پذیر نیست. خداوند حضرت موسی را راهی کرد تا نتیجه نجات بنی اسرائیل باشد نه هدایت فرعون. البته ما نمی خواهیم احتمال هدایت (لعله یتذکر او یخشی) را نفی کنیم؛ لکن می خواهیم بنا بر فرموده امیرالمؤمین نشان دهیم که هدف اصلی روانه کردن موسی برای پایان دادن به ظلم بر بنی اسرائیل بود که لازمه اش دعوت فرعون به حق بود.

نخستین جنگ کلان در عالم، جنگ بین دنیای کلمات و دنیای تصاویر (اینفوگرافی) است. این تلاش در نهایت برای زمین زدن قران به عنوان معجزه جاوید است که از سنخ واژه است و به شدت مورد هجوم دنیای رسانه ای کنونی (تصویری) است. یعنی رسانه های امروز به سمتی می روند که ذات زبان لفظی و آثار مکتوب، از کار بیفتد: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» حجر، 9.

دومین جنگ، نبرد در حوزه سقیفه واژگانی است؛ یعنی کاربرد ناروای برخی کلمات به جای برخی دیگر؛ که نمونه آن را در بحث کاربرد «لفظ» امام برای ولی فقیه بررسی کردیم و قرآن نیز در این باره خطاب به مؤمنین و نیز یهودیان می گوید که نباید از واژه «راعنا» استفاده کنند.: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا» بقره، 104. و نیز «... وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُم» نساء، 46.

در راستای مراقب از واژگان، یکی از شکالاتی که پیش می آید، کاربرد نادرست واژگاه و در آمیختن مفاهیم است. متأسفانه در عصری که حریم زبان از سوی رسانه های غیر متخصص در کابرد واژگان بمباران می شود، انتظار از کارشناسان دینی و زبانی این است که حریم واژگان را پاس بدارند. اما گاهی دام زبانی به قدری پیچیده است که حتی کارشناسان دینی نیز دچار لغزش می شوند.

شبهه نخست: کارشناسی در صدا و سیما می گفت: لشکر امام حسین بارها در روز عاشورا و قبل از آن با لشکر یزید «مذاکره» کرد! اینک چه اشکالی دارد که عزتمندانه با آمریکا «مذاکره» کنیم؟

اکنون با اضافه کردن یک مثال روشن قرآنی، مغالطه آن کارشناس را تکمیل می کنیم؛ اینکه خداوند به حضرت موسی و هارون فرمود که به سوی فرعون بروند که ادعای ربوبیت داشت و در عین حال با او با سخنی نرم با او مذاکره کنند: «اذْهَبْ أَنتَ وَ أَخُوكَ بِآيَاتىِ وَ لَا تَنِيَا فىِ ذِكْرِی ؛ اذْهَبَا إِلىَ‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی ؛ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يخشىَ‏» طه، 42 تا 44. وقتی که با فرعون مدعی ربوبیت (انا ربکم الاعلی) می توان مذاکره کرد، چرا با آمریکای مسیحی نتوان مذاکره کرد؟

نقد اول: اشتباه اصلی در این است که «هدایت کردن» کسی، غیر از «مذاکره کردن» است. کار موسی هدایت کردن بود؛ نه مذاکره کردن. در «هدایت کردن»، حق را بیان می کنی، اما در «مذاکره کردن»، از حق کوتاه می آیی؛ مثل الان که پول خودمان را که آمریکا دزدیده است می خواهیم بگیریم و آنها می گویند که باید یک چیز ارزشمند تر از این پول به ما بدهی تا ما آن را به تو بدهیم!

نقد دوم: دولت آمریکا، دولت سکولار و ضد دخالت دین است؛ نه دولتی مسیحی. بنابراین از این جهت اگر بدتر از فرعون نباشند، قطعا بهتر نیست. زیرا فرعون در ماجرای فروکش کردن آب نیل و درخواست مردم از وی به برای ازدیاد آب، ذلیلانه به درگاه خداوند زاری کرد و خداوند نیز دعای وی را مستجاب کرد . آیا دولت آمریکا این گونه است؟ یعنی هیأت دولت آمریکا در مشکلاتش، ساعاتی را برای راز و نیاز با خداوند در دل صحرا و سر بر خاک ساییدن می گذراند؟

نقد سوم: امام حسین(ع) هم مذاکره نکرد، بلکه آنان را هدایت کرد. ایشان برای اتمام حجت در برابر همه عالم، سخنان متناسبی بیان کرده اند و بر سر حق معامله نکردند.

شبهه دوم: برخی با استناد به این آیه شریف، می گویند چون خداوند به موسی فرمود که برو و فرعون را هدایت کن! پس حق ما است که با هر کس و هر رسانه ای حتی متعلق به شیطان بزرگ یا رژیم صهیونیستی که خواستیم مصاحبه (یا مذاکره) کنیم. آنها که بدتر از فرعون نیستند!

نقد اول: مصاحبه غیر از هدایت کردن یا مطالبه است؛ در مصاحبه شما پاسخگوی سوال آنان هستی و نیز آنان خبر را با استاندارد خود تنظیم و منتشر می کنند. اما در مطالبه و هدایت، آنان باید پاسخگوی سوالات و خواسته های شما باشند. کار حضرت موسی، مطالبه و هدایت بود نه مصاحبه . بنابراین نمی توان برای مصاحبه با هر کس یا هر رسانه ای، به آن استناد کرد.

نقد دوم: آیا شما می توانید با یک رسانه صهیونیستی به همان گونه سخن بگویید که خداوند به حضرت موسی آموخت؛ سخنانی که نرمی که سنگین تر از در خطاب به یک فرمانروا نمی شود زد: بنی اسرائیل را به ما بدهید! و آنان را شکنجه نکنید! و به ما وحی شده است که عذاب برای کسی است که این سخنان را تکذیب کند و به آنها پشت کند: «فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنىِ إِسْرائيلَ وَ لَا تُعَذِّبهمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَ السَّلَامُ عَلىَ‏ مَنِ اتَّبَعَ الهدَى ؛ إِنَّا قَدْ أُوحِىَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلىَ‏ مَن كَذَّبَ وَ تَوَلىَ» طه، 46 تا 48. به همین دلیل فرعون هم با تکبر گفت: رب شما که باشد؟ «قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَامُوسى». آیا کسانی که با استناد به این آیه، مذاکره یا «مصاحبه» با آمریکا و رسانه های شیطانی آنان را روا می دانند، حاضرند همان موسی (ع) «نرم» اما صریح و سنگین سخن خود را بگویند؟ مثلا ً به آمریکا بگویند که هویت شما غصبی است و باید آمریکا را به ما تحویل بدهید تا با سرخ پوستان که صاحبان واقعی آن هستند، تحویل دهیم؟

نقد سوم: در ضمن مطابق حدیثی از امیرالمؤمنین، فرمان خدا به موسی برای سخن گفتن با فرعون برای برانگیختن حضرت موسی بود ؛ وگرنه خداوند می دانست که فرعون هدایت پذیر نیست. خداوند حضرت موسی را راهی کرد تا نتیجه نجات بنی اسرائیل باشد نه هدایت فرعون. البته ما نمی خواهیم احتمال هدایت (لعله یتذکر او یخشی) را نفی کنیم؛ لکن می خواهیم بنا بر فرموده امیرالمؤمین نشان دهیم که هدف اصلی روانه کردن موسی برای پایان دادن به ظلم بر بنی اسرائیل بود که لازمه اش دعوت فرعون به حق بود.

نقد چهارم: آیا زمان و مکان و شرایط گوناگون دخالتی در این دستور نداشت؟ اگر چنین بود، پس چرا این دستور در آن زمان و شرایط صادر شد؟ بنابراین نمی توان با برداشت غیر علمی از این دستور عالمانه خداوند، هر شرایطی را برای مصاحبه با هر رسانه ای توجیه کرد.

نقد پنجم: از این رو، افراد و شرایط گوناگون، اقتضائات گوناگونی دارد که قطعا ولیّ امر مشروع، بیش از هر کسی به آن آگاه است. وقتی شما با کسانی مواجه هستید که با هم «نزاع وجودی» دارید و آنها هم تا جایی که فکر کار می کند، حاضر به دست کشیدن از استکبار و ستم خود نیستند، چه باید کرد؟ وضعیت آمریکا بی شک این گونه است.

در این شرایط باید بسته پیشنهادی آنان را با سوره «کافرون» له کرد و جای گفتگو و مصاحبه و مذاکره نیست؛ فقط حق خواندن سوره کافرون را داریم و گفتگوی دیگر، هیچ سودی ندارد. و فقطه هیبت شما را با «مذاکره برای مذاکره» یا مصاحبه برای مصاحبه می شکنند. البته اگر کلاه دیگری بر سرتان نگذارند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏ ؛ قُلْ يَأَيهُّا الْكَفِرُونَ ؛ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ؛ وَ لَا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُم ؛ وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ؛ لَكم دِينُكُمْ وَ لِیَ دِين».

کسانی که وضعیت شان روشن است و مفاد گفتگو با آنان به شکل مذاکره است؛ یعنی می خواهند بخشی از حق را برای رعایت وضعیت آنان نادیده بگیری؛ تکلیف شان از طرف خداوند روشن است. بگو: ای کافران من آنچه شما می پرستید نمی پرستم و شما نیز آنچه را من می پرستم نمی پرستید و [باز تکرار می کنم که] نه من پرستنده چیزی هستم که شما می پرستید و نه شما پرستنده چیزی هستید که من می پرستم؛ دین شما برای خودتان و دین من هم برای خودم.

سخن گفتن هدایت آمیز و ناامید کننده با دشمن یعنی سخن حضرت محمد(ص) با کافران و نیز سخن حضرت موسی و هارون با فرعون. آیا گروه مذاکره و مصاحبه آقایان مدعی، این گونه عمل می کنند؟ اگر نه، بروند خودشان را با قرآن تطبیق دهند.

حجت‌الاسلام ابوالفضل امامی