اسکندر صالحی نوشتار خود میکوشد این نکته را نشان دهد که «تفکراتی» که احمدینژاد را به قدرت رساند باز هم به در قامت افرادی دیگر توان بازتولید خود و بازگشتش به قدرت را خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، در نوشتار «اسکندر صالحی» در بخش وبلاگهای خبرآنلاین آمده است: در دست به دست شدن قدرت در ایران، ما چنان سخن میگوییم و عمل میکنیم که گویی قرار است این بار قدرت برای همیشه در دست برنده بماند و آنگاه به تفسیر متافیزیکی از امری عرفی میپردازیم...
یک. محمدعلی فروغی، به خردمندی، در مقدمه کلیات آثار سعدی نوشتهاند: برخی گمان میکنند سعدی به زبان ما سخن میگوید اما در اصل این ماییم که مثل سعدی سخن میگوییم.
در واقع، این شیوه که ما بدان سخن میگوییم، ساخته-پرداخته سعدی است. سخن را اگر اندگی گستردهتر ببینیم، ما میراث-دار رودکی، فردوسی، خیام، نظامی، سعدی، حافظ، مولوی، فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و .... هستیم و ایشان، جهان-تصویری را شکل دادهاند که ما در آن زاده میشویم، ورز میخوردیم، شکل میگیریم، در جهان بهسر میبریم و در میگذریم. ما، خواسته-ناخواسته، فرزند آن جهان تصویری هستیم که ایشان برساختهاند.
دو. دقیقتر اگر بخواهیم ادامه دهیم، تا قبل از عصر مردم و تا انتهای عصری که غلبه با نخبگان (یا هر طایفه و گروهی نه به انتخاب مردم) بود، جهان تصویر نخبگان، همواره، گفتمان مسلط را شکل میداد. ( و اغلب به این سبب که حاکمان این کار را به نخبگان مرتبط با دربار میسپردند) و جهان-تصویرهای دیگر در زیر پوست جامعه جریان داشت و اجازه ظهور نمییافت؛ چه رسد به این که گفتمان مسلط باشد.
بنابراین، به جای تعبیر «جهان-تصویر ما»، باید از تعبیر «جهان-تصویر مسلط» سخن گفت و گفت که تا قبل از عصر ظهور و بروز مردم، گفتمان مسلط و گفتمان اهل سلطه، گفتمانی بود که مردمانی چون بیهقی، خوارزمی، مسکویه، ابنعربی، غزالی، رودکی، فردوسی، و... بر-ساخته بودند و هژمونی با این گفتمان مینمود.
سه. اما از پی ظهور توده و نقشآفرینی ایشان، هیچ جای دنیا، ظاهرا تاکنون، نتوانستهاند راهحلی قاطع برای تبدیل گفتمان غیرنخبگانانه به گفتمان نخبگانه بیابند. پس تفاوت گفتمانی در جامعه، همچون امری تغییرناپدیر، پذیرفته شده و مبنای تحلیلها و تصمیمها قرار گرفته است.
چهار. نوروزی از سالهای رفته، داشتم گلستان سعدی، به تصحیح مرحوم غلامحسین یوسفی، را ورقی میزدم تا رسیدن به بهار. عبارات درخشان سعدی در ذهنم طنین داشت که نوبت به پیام تبریک آقای احمدینژاد رسید. در میان گفتار ایشان، و در مقایسه جهان واژگانی ایشان با گلستان سعدی، این پرسش از خاطرم گذشت که: «چه نسبتی هست میان دنیای سخن سعدی و دنیای سخن رییس جمهور نهم». و این پرسش با من بود، به ویژه هر وقت که سخنی از ایشان میشنیدم یا میخواندم.
پنج. بیتواضع، خود پرسش بالا جذاب است آن قدر که همینجا می توان سخن کوتاه کرد؛ اما ادامه را به اختصار توان نوشت که گویی از اساس، تفاوت هست بین دنیای سعدی و مردی که به راستی از مردم بود.
نقل این خاطره اینک بجاست که روزی دنیادیدهای میگفت: احمدینژاد رفتنی است.
که عرض شد: شخص ایشان را نمیدانم؛ ولی جامعه، قطعا، تیپ ایشان را تکرار خواهد کرد، بازتولید خواهد کرد.
احمدینژاد، نمایاننده آن بخش از مردم است که سالها بودهاند اما دیده نشدهاند. وی اصلا قرار نیست به زبان کسانی سخن بگوید که سخت سعدی میخوانند یا با دقت حافظ و مولوی؛ او دارد از کسان دیگری نمایندگی میکند.
این سخن ظاهرا گران است و پذیرفتنش گرانتر؛ به ویژه برای ما مردمی که همواره گمان میکردیم فقط یک گونه گفتار هست و دیگر هرچه هست از آن کم گذاشتن و فروتر گفتن است و بدین شکل، جانبدارانه به ارزشداوری در میان گفتارها عادت کردهایم.
کسانی از ما، از موضع گفتمان خود و یکه و یگانه دیدن آن از هر نظر، ارزشداورانه از توده با عناوینی با پیشوند «فرو» سخن گفتهاند؛ فرو از حیثهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... و چون تربیونهای صوتی، تصویری، مکتوب، و ... اغلب در دست گفتمان مقابل بوده، حتی خود توده هم به این ارزشداوری تن دادهاند. اما به وقتش از نماینده خود حمایت کردهاند.
شش. خلاصه سخن تا اینجا این است:
1. حداقل در کشور ما دو گفتمان وجود دارد، یکی گفتمان نخبگان و یکی هم گفتمان تودههای مردم؛
2. گفتمان توده را کسانی چون احمدینژاد نمایندگی کردهاند؛
3. هیچ کدام از این دو گفتمان را نمیتوان به دیگری تحویل کرد یا تغییر داد.
اما آنچه اکنون باید گفت این است که گفتمانها هم دیر بر میآیند و هم دیر بر میافتند. بنابراین، فعلا و تا اطلاع ثانوی این دو گفتمان را کسانی در عرصه های مختلف، و از جمله در سیاست و قدرت سیاسی، نمایندگی خواهند کرد. از این نظر، نام نمایندگان، نمایانندگان و حاملان این گفتمانها مهم نیست؛ نامها ممکن است عوض شود، مهم مرامهای ایشان است که تکرار خواهد شد.
هفت. بنابراین، احمدینژادی باز هم به قدرت باز خواهد گشت. فقط امیدواریم احمدینژادهای بعدی از احمدینژادهای قبلی بیاموزند و کار را از نقطه آغاز نیاغازند.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو