من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبه اي كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياستجمهوري اسلامي است.
*اگر سرجاي خودشان ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل ميكنيم
"من بايد با كمال تاسف عرض كنم كه يك اشتباه دولتها و ملت هاي اسلام و خصوصا دولت ها و ملتهاي عرب كردند و يك اشتباه هم درايران ما كرديم... و اما اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد. و دولت انقلابي و ارتش انقلابي و پاسداران انقلابي، هيچ يك از اينها عمل انقلابي نكردند و انقلابي نبودند.
اگر ما از روز اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيفل كرده بوديم و روساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و روساي آنها را به سزاي خودشان رسانده بوديم و چوبههاي دار را در ميدانهاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين وفاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمتها پيش نميآمد. من از پيشگاه خداي متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر ميخواهم، خطاي خودمان را عذر ميخواهم. ما مردمي انقلابي نبوديم، دولت ما انقلابي نيست، ارتش ما انقلابي نيست، ژاندارمري ما انقلابي نيست، شهرباني ما انقلابي نيست، پاسداران ما هم انقلابي نيستند، من انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم، اجازه نميداديم اينهااظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام ميكرديم. تمام جبههها را ممنوع اعلام ميكرديم، يك حزب و آن "حزب الله "، حزب مستضعفين ، و من توبه ميكنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام ميكنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خودشان ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل ميكنيم. مولاي ما اميرالمومنين - سلام الله عليه - آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن كه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و و در رحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستكبرين و با كساني كه توطئه ميكنند - شمشير را - ميكشت، هفتصد نفر را در يك روز - چنان كه نقل ميكنند - از يهود بني قريظه كه نظير اسراييل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند. "
*مسامحه نكنيد، برويد توطئه گرها را سركوب كنيد
"خداي تبارك و تعالي در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمين هم اين طور بود، در موقع رحمت، رحمت و در موقع انتقام، انتقام. ما نميترسيم از اين كه در روزنامه هاي سابق، در روزنامههاي خارج از ايران براي ما چيزي بنويسند ما نميخواهيم وجاهت در ايران، در اسلام، در خارج از كشور پيدا بكنيم، ما ميخواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد؛ "اشداء علي الكفار رحماء بينهم " اين توطئه گرها در صف كفار واقع هستند، اين توطئهگرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد با شدت رفتار كرد. دولت با شدت رفتار كند، ژاندارمري با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند. اگر با شدت رفتار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار ميكنيم. ما با خود همينها اگر مسامحه بكنند، با شدت رفتار ميكنيم. مسامحه حدودي دارد، جلب وجاهد حدودي دارد. مصالح مسلمين را نميگذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتي كه بر ضد مسير ملت است و توطئه گر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها ار دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كساني كه توطئه ميكنند و اسم حزب روي خودشان ميگذارند، روساي آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندي مهلت ميدهيم به اين قشرهاي فاسد و اين اعلام آخر است و اگر چنانچه در كار خودشان تعديل نكنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند، خدا ميداند انقلابي عمل ميكنم. ميآيم تهران و رؤسايي كه مسامحه ميكنند، با آنها انقلابي عمل ميكنم. قشرهايي از ارتش كه اطاعت از بالاترها نميكنند و امر آنها را اطاعت نميكنند، بايد بدانند كه من با آنها اگر آمدم، انقلابي عمل ميكنم. عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبي كنيد، برويد توطئهگرها را سركوبي كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمري مسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.
*اسلام با توطئهگرها با شدت رفتار ميكند
" حضرت امير وقتي كه مواجه ميشود با لشكر معاويه، كه از كفار هم بدتر بودند، با خوارج كه آنها هم به همين طور بودند، با كمال شدت، بعد از اين كه ميديد هدايت نميشوند... با كمال قدرت تا آخر ميكوبيد. خوارج را همچو سركوب كرد كه از آنها چند نفري توانستند فرار كنند و خوارج هم همانها بودند كه بعد هم توطئه كردند و حضرت امير را به شهادت رساندند.
اسلام با كمال رأفت، با كمال رحمت با همه طبقات رفتار ميكند و همين رحمتش هدايتي است كه ميخواهد همه قشرهاي عالم به سعادت برسند لكن با توطئهگرها با شدت رفتار ميكند و بايد هم اين طور باشد. و شما هم كه سرباز اسلام هستيد و من اميدوارم كه شما را در طومار امام زمان ـ سلامالله عليه ـ ثبت كنند اسمهايتان را، بايد وضعتان همان باشد، سرمشق همان باشد كه اسلام طرح كرده است كه خودتان با هم دوست، رفيق، با همه قشرها رفيق و رحيم باشيد، در مقابل دشمن قوي و مصمم و كوبنده.
*شمشير اميرالمؤمنين (ع) براي سركوب توطئهگران بود
" پيغمبر بزرگ اسلام با يك دست قرآن را داشت و با دست ديگر شمشير، براي سركوبي خيانتكاران و قرآن براي هدايت. آنها كه قابل هدايت بودند، قرآن راهنماي آنها بود و آنهايي كه هدايت نميشدند و توطئهگر بودند، شمشير بر سرآنها... اسلام دين خون است براي فجار و دين هدايت است براي مردم ديگر. اولياء ما بيهراس خون دادند و بيهراس در جنگهاي خونين وارد بودند. اميرالمومنين ـ سلامالله عليه ـ آن موجود يگانه در عين حالي كه نهجالبلاغه براي هدايت داشت، شمشير براي آنهايي كه توطئهگر بودند... برادران كردستاني من! عزيزان من! كساني كه گول خورديد از اين سران خود فروخته! برگرديد به اسلام. اسلام عفو دارد. اسلام براي همه است. اسلام باب رحمت است. برگرديد به دامن اسلام، دست برداريد از اين حزبها، از اين گروههاي فاسد. اسلام با شما با عطوفت رفتار ميفرمايد و با خائنها با خشونت. خائنان را سركوب ميكند با شمشير، با اسلحه و به شما رحمت ميكند و با شما مدارا ميكند. باب رحمت باز است. باب عفو باز است. بياييد به باب رحمت حق، گول نخوريد از اين خائنان، از اين منافقان... اينهايي كه با قلم دارند بر ضد ملت قلمفرسايي ميكنند و با قدم دارند بر ضد ملت اقدام ميكنند و اسلحه را به روي ملت كرد عزيز ما كشيدهاند، اينها سركوب خواهند شد. خداي تبارك و تعالي در باب مؤمنين ميفرمايد: " اشداء علي الكفار رحماء بينهم " نسبت به توطئهگرها، نسبت به كفار كه توطئهگرها هم از آن صف هستند و سران اين احزاب هم از آن سنخ هستند، نسبت به آنها اشداء، با شدت، با مشت گره كرده، به دستور اسلام با شدت عمل ميكنيم و با ملت رحماء، رحيم هستند، دوست هم هستند. ما خادم همه هستيم.
*اين لباس شريف است، نبايد تن هر كسي باشد
حجتالاسلام والمسلمين سيدحميد روحاني: بزرگترين مانع بر سر راه پديد آوردن جريانهاي موازي ( با نهضت امام خميني(ره) ) براي رژيم شاه اين بود كه مي ديد روحانياني كه كوچكترين وابستگي به مراكز دولتي داشته باشند نه تنها در ميان ملت ايران پايگاهي نميتوانند به دست بياورند و هيچ مسلماني آنان را به عنوان پيشوايان ديني نخواهد پذيرفت، بلكه حتي زندگي شخصي آنان نيز در خطر قرار خواهد گرفت و رژيم شاه بايستي بودجهاي كلان و نيرويي فراوان را ويژه نگهباني و مراقبت از آنان سازد، بدون اينكه كوچكترين سودي بتواند از ناحيه آنان به دست آورد، به ويژه آنكه امام در درس حكومت اسلامي، در نجف اشرف، از جوانان مسلمان و غيور خواسته بود كه عمامه اين گونه آخوندها را از سرشان بردارند.
امام در پيام خود رسماً اعلام كرد: " مردم موظف هستند، جوانهاي غيور ما در ايران موظف هستند كه نگذارند اين نوع آخوندها، معمم در جوامع ظاهر شوند. لازم نيست آنها را خيلي كتك بزنند، لكن عمامهشان را بردارند، نگذارند با عمامه در بين مردم بيايند. اين لباس شريف است نبايد تن هر كسي باشد. "
* " نهضت به اصطلاح آزادي " صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري با قضايي را ندارد
بسمالله الرحمن الرحيم
" جناب حجتالاسلام آقاي محتشمي، وزير محترم كشور ـ ايدهالله تعالي ـ در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي، مسايل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت ميدهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكاست و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است كه شايد آمريكاي جهانخوار را ـ كه هر چه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملتهاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست ـ بهتر از شوروي ملحد ميدانند و اين از اشتباهات آنهاست. در هر صورت به حسب اين پروندههاي قطور و نيز ملاقاتهاي مكرر اعضاي نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها، كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند، ملتهاي مظلوم، به ويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا ميزدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران ميخورد كه قرنها سربلند نميكرد و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي، صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري با قضايي را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بيمورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تأويلهاي جاهلانه، موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهكهاي ديگر، حتي منافقين ـ اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان ـ بيشتر و بالاتر است. نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند، از اين جهت گفتارها و نوشتارهاي آنها كه منتشر كردهاند مستلزم آن استكه دستورات حضرت موليالموالي اميرالمومنين(ع) را در نصب ولات و اجراي تعزيرات حكومتي كه گاهي برخلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را ـ نعوذبالله ـ تخطئه، بلكه مرتد بدانند و يا آن كه همه اين امور را از وحي الهي بدانند كه آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن، چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بياطلاع از مقاصد شوم آنان هستند ميگردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.
والسلام علي من اتبع الهدي. توفيق جناب عالي را از خداند تعالي خواستارم.
*توهينكننده محكوم به اعدام است
" آقاي محمد هاشمي، مدير عامل صدا و سيماي جمهوري اسلامي
با كمال تأسف و تأثر، روز گذشته ( روز شنبه 8 بهمن) از صداي جمهوري اسلامي مطلبي در مورد الگوي زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردي كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج ميگردد و دستاندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتي كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدي مسوولين بالاي صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامي زمينهها قوه قضائيه اقدام نمايد.
*اگر توطئه زياد شد، با مشت خنثي ميكنيم
ملت ما راه خود را يافته است، ما از اين دسيسهها نميترسيم. من به شما ملت ايران سفارش ميكنم كه اگر در روزنامهاي، در مطبوعاتي، در جاي ديگري به من سب بكنند، فحش بدهند كسي حق ندارد كه يك كلمه بگويد. من تحريم كردم بر شما جوابگويي را، براي اين كه توطئه است توطئهها را با سكوت خنثي كنيد و اگر چنانچه توطئه زياد شد، با مشت خنثي ميكنيم.
*دولت و مردم مكلف به جلوگيري از انحرافات فرهنگي هستند
" اكنون وصيت من به مجلس شوراي اسلامي در حال و آينده و رييسجمهور و رؤساي جمهور ما بعد و به شوراي نگهبان و شوراي قضايي و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند اين دستگاههاي خبري و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، از نظر اسلام وعقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومي و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است و از آزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است، به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسؤول ميباشند، و مردم و جوانان حزباللهي اگر برخورد به يكي از امور مذكور نمودند، به دستگاههاي مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهي نمودند، خودشان مكلف به جلوگيري هستند. خداوند تعالي مددكار همه باشد.
*اساتيد منحرف را از خود و كلاس خود طرد كنند
" توصيه اين جانب آن است كه نسل حاضر و اينه غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز... از نقشهها و توطئههاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادي را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تأثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آسناني ميتوان گرفت و مخصوصا اگر در اساتيد كسي پيدا شد كه ميخواهد انحراف ايجاد كند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است و توطئهها در دانشگاهها از عمق ويژهاي برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه باشند.
*با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزند
" هر كس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد و با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرقزدگان و منحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگيري نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاي اسلامي كه همان ابرقدرتان چپاولگر بينالمللي هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاي اسلامي ديگر رخنه و با دست افراد خود ملتها، كشورها را به دام استثمار ميكشانند. بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد.
*مجلس اعتبارنامه عناصر منحرف را رد كند
از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اين عصر و عصرهاي آينده ميخواهم كه اگر خداي نخواسته عناصر منحرفي با دسيسه و بازي سياسي وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتي يك عنصر خراب كار و وابسته به مجلس راه يابد.
*كسي را كه به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و در صورت تخلف، استيضاح نماييد
سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابطخارجي حفظ كنيد و كسي را كه خداي نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت، او را منزوي نماييد و اگر در وزارتخانهها و نهادهاي ديگر كشور چنين گرايشي باشد كه مخالف مسير اسلام و ملت است، اول هدايت و در صورت تخلف، استيضاح نماييد كه وجود چنين عناصر توطئهگر در رأس امور يا در قطبهاي حساس، موجب تباهي كشور خواهد شد.
*نگذاريد اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند
" آري، ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش ميآيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگتري را در پيش رو داريم، آنهايي كه در اين چند سال مبارزه و جنگ، به هر دليلي از اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگي كردهاند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجددا به همه مردم و مسئوولين عرض ميكنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند. من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش ميكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند.
*انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشياري جواب همه فتنهها را خواهد داد
چه بسا آنهايي كه تا ديروز در برابر اين نظام جبههگيري كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران از صلح و صلحطلبي به ظاهر دم ميزدند، امروز نيز با همان هدف، سخنان فريبنده ديگري را مطرح نمايند و جيرهخواران استكبار، همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و مليگراهاي بيفرهنگ براي از بين بردن خون شهداي عزيز و نابودي عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشياري جواب همه فتنهها را خواهد داد.
*كساني كه از منافقين و ليبرالها دفاع ميكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند
" من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مربتهاي كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياستجمهوري اسلامي است. ما بايد مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پروندههاي همكاري آنان با آمريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ كساني كه از منافقين و ليبرالها دفاع ميكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند. اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شدهاند، از اين حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتي طر خواهند كرد.
*گلوله حيله و مقدس مأبي و تحجر و گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي، هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد
" روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزههاي علميه هستند افرادي كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدي فعاليت دارند. امروز عدهاي با ژست تقدس مأبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام ميزنند كه گويي وظيفهاي غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاي عمليه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاي از فكر اين مارهاي خوش خط و خال كوتاهي نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايياند و دشمن رسول(ع) آيا در مقابل اين افعيها، نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
استكبار وقتي كه از نابودي مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه را براي ضربه زدن انتخاب نمود. يكي راه ارعاب و زور، ديگري راه خدعه و نفوذ، در قرن معاصر وقتي حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاي نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت، القاي شعار " جدايي دين از سياست " است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاي كارگر شده است، تا جايي كه دخالت در سياست دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگي به اجانب را به همراه ميآرود. يقينا رحانيون مجاهد، از نفوذ، بيشتر زخم برداشتهاند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگي و افتراء بيديني را تنها اغيار به روحانيت زده است، هرگز، ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاريتر از اغيار بوده و هست.
در شروع مبارزات اسلامي اگر ميخواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب ميشنيدي كه شاه شيعه است! عدهاي مقدس نماي واپسگرا همه چيز را حرام ميدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقبال آنها قدم علم كند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختيهاي ديگران نخورده است. وقتي شعار جدايي دين از سياست جا افتاد، و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احكام فردي و عبادي شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد، حماقت روحاني در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افرادف روحانيت زماني قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاي وجودش ببارد و الا عالم سياس و روحاني كاردان و زيرك، كاسهاي زير نيمكاسه داشت؛ و اين از مسايل راي ج حوزهها بود كه هر كس كج راه ميرفت متدينتر بود. يادگرفتن زبان خارجي كفر و فلسفه و عرفان گناه و شركت به شما ميرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم ـ مرحوم مصطفي ـ از كوزهاي آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند! چرا كه من فلسفه ميگفتم.
ترديدي ندارم اگر همين روند ادامه مييافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاي قرون وسطي ميشد، كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعي حوزهها را حفظ نمود. علماي دينباور در همين حوزهها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام بزرگ اسلاميمان نشأت گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند، و بايد مراقب بود كه تفكر جدايي دين از سياست، از لايحههاي تفكر اهل جمود، به طلاي جوان سرايت نكند و يكي از مسايلي كه بايد براي طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساي نفوذ مقدسين نافهم و سادهلوحان بيسواد، عدهاي كمر همت بستهاند و براي نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشتهاند.
اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاي مقدس نماها از ميدان به در ميرفت. ترويج تفكر " شاه سايه خداست "، و يا "با گوشت و پوست نميتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد " و اين كه " ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم " و يا " جواب خون مقتولين را چه كسي ميدهد؟ " و از همه شكنندهتر، شعار گمراه كننده " حكومت قبل از ظهور امام زمان ـ عليهالاسلام ـ باطل است " و هزاران ان قلت ديگر، مشكلات بزرگ و جان فرسايي بودند كه نميشد با نصيحت و مبارزه منفي و تبليغات جلوي آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيلهاش را آماده نمود. علماء و روحانيت متعهد سينه را براي مقابله با هر تير زهرآگيني كه به طرف اسلام شليك ميشود آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراي پانزده خرداد رقم خورد.
در پانزده خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود، كه اگر تنها اين بود مقابله را اسان مينمود؛ بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي، گلوله حيله و مقدس مأبي و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد. در آن زمان روزي نبود كه حادثهاي نباشد، ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمتها متوسل شدند حتي نسبت " تاركالصلاه " و " كمونيست " و " عامل انگليس " به افرادي كه هدايت مبارزه با به عهده داشتند ميدادند.
واقعاً روحانيت اصيل و تنهايي و اسارت خون ميگريست، كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي ميخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدهاي روحاني مقدس نماي ناآگاه، يا بازي خورده و عدهاي وابسته كه چهرهشان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مينمودند.
*آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني ما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است
" آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين(ع) كه در تاريخ روشن است.
بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم. ولي طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مأبي و دين فروشي عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياستبازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نميدادند، پشتيباني كساني شدند كه تا براندازي نظام و كودتا جلو رفته بودند...
دستهاي ديگر از روحاني نماهايي كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا ميدانستند و سر به آستانه دربار ميساييدند، يك مرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفي كه براي اسلام آن همه زجر و آوارگي و زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس نماهاي بيشعور ميگفتند: دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز ميگويند: مسئوولين نظام كمونيست شدهاند!، تا ديروز مشروب فروشي و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براي ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفيد و راهگشا ميدانستند، امروز از اين كه در گوشهاي خلاف شرعي كه هرگز خواست مسئوولين نيست رخ دهد، فرياد " وااسلاما " سرميدهند! ديروز حجتيهايها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغاني نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شدهاند! ولايتيهاي ديروز كه در سكوت و تحجر خود، آبروي اسلام و مسلمين را ريختهاند در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولايت، برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را باني و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را ميخورند!
راستي اتهام آمريكايي و روسي والتقاطي، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقي از چه كساني صادر ميشود؟ از آدمهاي لامذهب يا از مقدس نماهاي متحجر و بي شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايهها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهي؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است.
همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگان و در فرهنگ حوزههاست و برخورد واقعي هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است. از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراي حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاي به دست دشمنان كار آساني نيست. با اين كه در كشور ما در اجراي عدالت بين روحاني و غير آن امتياز نيست، ولي وقتي با متخلفي از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعي و قانوني و جدي ميشود، فوراً باندها فرياد ميزنند كه چه نشستهايد، جمهوري اسلامي ميخواهد آبروي روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسي متسحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ ميكنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا ميدهد.
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين، از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفريني و تبليغات، اذهان را نسبت به رحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازي براي هيچ كس قايل نيست و خدا ميداند كه شخصاًً براي خود ذرهاي مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم. اگر تخلفي از من هم سر زند مهياي مواخذهام.
*تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد
" من به طلاب عزيز هشدار ميدهم كه علاوه بر اين كه بايد مواظب القائات روحاني نماها و مقدس مأبها باشند، از تجربه تلخ روي كارآمدن انقلابي نماها و به ظاهر عقلاي قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتي نكردهاند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزيهاي بيمورد و سادهانديشيها سبب مراجعت آنان به پستهاي كليدي و سرنوشتساز نظام شود.
من امروز بعد از 10 سال از پيروزي انقلاب اسلامي همچون گذشته اعتراف ميكنم كه بعض تصميمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشتهاند، اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نميرود، گرچه در آن موقع هم من شخصا ميال به روي كارآمدن آنان نبودم ولي با صلاحديد و تأييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزي كمتر از انحراف انقلاب از تمامي اصولش و حركت به سوي آمريكاي جهانخوار قناعت نميكنند در حالي كه در كارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند. امروز هيچ تأسفي نميخورديم كه آنان در كنار ما نيستند، چرا كه از اول هم نبودهاند.
انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود را به گروهها و ليبرالها ميخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد؟ چرا جنگ كرديد؟ چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جاري ميكنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غبي دادهايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كردهايم و صدها چراي ديگر.
و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثير ترحمهاي بيجا و بيمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام، به گونهاي تبليغ كنيم كه اجكام خدا و حدود الهي زير سوال بروند. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود كشور نميدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره ميبرند، من به آنهايي كه دستشان به راديو، تلويزيون و مطبوعات ميرسد و چه بسا حرفهاي ديگران را ميزنند صريحا اعلام ميكنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين، اسلام اين مردم بيپناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقي و نه غربي عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادي آمريكا و شوروي را در تمام زمينهها كوتاه ميكنم و اطمينان كامل دارم كه تمامي مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامي خود هستند، كه علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگي خود، امسال نيز در راهپيمايي 22 بهمن، حقيقت آمادگي كامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعا دشمنان انقلاب را شگفت زده كردند كه تا كجا حاضر به فداكارياند.
من در اين جا خود را شرمنده و كوچكتر از آن ميدانم كه زبان به وصف و تقدير از آنان بگشايم. خداوند پاداش عظيم اين همه اخلاص و رشد و بندگي را خواهد داد، ولي به آنان كه ناآگاهانه مردم شريف و عزيز ما را متهم به رويگرداني از اصول و انقلاب و روحانيت ميكنند، سفارش و نصيحت ميكنم كه در گفتار و كلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل كنند و برداشتها و تصورات نابهجاي خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.
مساله ديگر اين كه، امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابي به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براي اختلاف افكني ميان روحانيون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد ميدهد. حال اختلاف به هر شكلي باشد، بدبيني شديد نسبت به مسئولين بالا باشدف يا مرزبندي فقه سنتي و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نميتوان پيشبيني نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكري از آن روحاني نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلاب، جواب خدا و مردم را چه ميدهد.
ان شاءالله در بين جامعه مدرسين و طلاب انقلابي اختلافي نيست، اگر باشد بر سرچيست؟ بر سر اصول يا بر سر سليقهها؟ آيا مدرسين محترم، كه ستون محكم انقلاب در حوزههاي علميه بودهاند، نعوذبالل به اسلام و انقلاب و مردم پشت كردهاند؟ مگر همانها نبودند كه در كوران مبارزه، حكم به غيرقانوني بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند كه وقتي يك روحاني به ظاهر در منصب مرجعيت، از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفي كردند/ آيا مدرسين عزيز از جبهه و رزمندگان پشتيباني ننمودند؟
اگر خداي ناكرده اينها شكسته شوند چه نيرويي جاي آنان را خواهد گرفت؟ و آيا ايادي استكبار، روحاني نماهايي را كه تا حد مرجعيت تقويت نموده است، يا فرد ديگر را در حوزهها حاكم نميكنند؟ و يا آنها كه در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالي راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند، ميتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامي باشند؟ راستي شكست هر جناحي از علما و طلاب انقلابي و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، پيروزي چه جناحي و چه جرياني را تضمين ميكند؟ جناحي كه پيروز شود يقينا روحانيت نيست و اگر آن جناح الزاما به روحانيت رو آورد، راستي به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت ميرود؟ خلاصه اختلاف به هر شكلي كوبنده است.
وقتي نيروهاي مومن به انقلاب حتي به اسم فقه سنتي و فقه پويا به مرز جبههبندي برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبههبندي نهايتا معارضه پيش مي آورد.
هر جناح براي حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاري انتخاب ميكند، يكي متهم به طرفداراي از سرمايهداري و ديگر متهم به التقاطي ميشود كه من براي حفظ اعتدال جناحها هميشه تذكرات تلخ و شيريني دادهام، چرا كه همه را فرزندان و عزيزان خود ميدانم. البته هيچگاه نگران مباحثات تند طلبگي در فروع و اصول فقه نبودهام. ولي نگران تقابل و تعارض جناحهاي مومن به انقلابم، كه مبادا منتهي به تقويت جناح رفاه طلب، بيدرد و نق بزن گردد. نتيجه ميگيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابر قدرتها و نوكرانشان مسايل را به نفع خود خاتمه ميدهند.
جامعه مدرسين بايد طلاب عزيز، انقلابي و زحمت كشيده و كتك خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتما با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظريات آنان استقبال نمايند و طلاب انقلابي هم مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طيف بيعرضه و فرصت طلب و نق بزن يد واحده باشند و خود را براي ايثار و شهادت در راه هدايت مردم آمادهتر كنند. حال جامعه و مردم طالب حقيقت باشند مثل زمان ما كه حقا مردم بيشتر از آنچه كه ما فكر ميكنيم وفادار به روحانيت بوده و خواهند بود يا نباشند مثل زمان معصومين (ع).
اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعا تبليغاتي كه عليه روحانيت انجام ميپذيرد به منظور نابودي روحانيت انقلاب است، ايادي شيطان در تنگناها و سختيها به سراغ مردم ميروند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارساييهاست. آن هم كدام روحاني، روحاني بيدرد و بيمسئوليت، نه، بلكه روحانيتي كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است.و
كسي مدعي آن نيست كه مردم و پابرهنهها مشكلي ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر ميشود و كمبودها و نيازها رخ مينمايد، ولي من با يقين شهادت ميدهم كه اگر افرادي غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامي و انقلابي چيزي برايمان نمانده بود. لازم به يادآوري است كه ذكر شمهاي از وقايع انقلاب و روحانيت به معناي آن نيست كه طلاب و روحانيون عزيز در فرداي اين نوشته حركت تند و انقلابي بنمايند، بلكه هدف علم و آگاهي به نكتههاست كه در انتخاب مسير با بصيرت حركت كنند و خطرها و گذرها و كمينگاهها را بهتر بشناسند.
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبه اي كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياستجمهوري اسلامي است.
*اگر سرجاي خودشان ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل ميكنيم
"من بايد با كمال تاسف عرض كنم كه يك اشتباه دولتها و ملت هاي اسلام و خصوصا دولت ها و ملتهاي عرب كردند و يك اشتباه هم درايران ما كرديم... و اما اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد. و دولت انقلابي و ارتش انقلابي و پاسداران انقلابي، هيچ يك از اينها عمل انقلابي نكردند و انقلابي نبودند.
اگر ما از روز اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابي عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيفل كرده بوديم و روساي آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاي فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و روساي آنها را به سزاي خودشان رسانده بوديم و چوبههاي دار را در ميدانهاي بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين وفاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمتها پيش نميآمد. من از پيشگاه خداي متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر ميخواهم، خطاي خودمان را عذر ميخواهم. ما مردمي انقلابي نبوديم، دولت ما انقلابي نيست، ارتش ما انقلابي نيست، ژاندارمري ما انقلابي نيست، شهرباني ما انقلابي نيست، پاسداران ما هم انقلابي نيستند، من انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم، اجازه نميداديم اينهااظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام ميكرديم. تمام جبههها را ممنوع اعلام ميكرديم، يك حزب و آن "حزب الله "، حزب مستضعفين ، و من توبه ميكنم از اين اشتباهي كه كردم و من اعلام ميكنم به اين قشرهاي فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاي خودشان ننشينند ما به طور انقلابي با آنها عمل ميكنيم. مولاي ما اميرالمومنين - سلام الله عليه - آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن كه در عبادت آن طور بود و در زهد و تقوا آن طور و و در رحم و مروت آن طور و با مستضعفين آن طور بود، با مستكبرين و با كساني كه توطئه ميكنند - شمشير را - ميكشت، هفتصد نفر را در يك روز - چنان كه نقل ميكنند - از يهود بني قريظه كه نظير اسراييل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند. "
*مسامحه نكنيد، برويد توطئه گرها را سركوب كنيد
"خداي تبارك و تعالي در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موضع انتقام، انتقامجو. امام مسلمين هم اين طور بود، در موقع رحمت، رحمت و در موقع انتقام، انتقام. ما نميترسيم از اين كه در روزنامه هاي سابق، در روزنامههاي خارج از ايران براي ما چيزي بنويسند ما نميخواهيم وجاهت در ايران، در اسلام، در خارج از كشور پيدا بكنيم، ما ميخواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد؛ "اشداء علي الكفار رحماء بينهم " اين توطئه گرها در صف كفار واقع هستند، اين توطئهگرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد با شدت رفتار كرد. دولت با شدت رفتار كند، ژاندارمري با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند. اگر با شدت رفتار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار ميكنيم. ما با خود همينها اگر مسامحه بكنند، با شدت رفتار ميكنيم. مسامحه حدودي دارد، جلب وجاهد حدودي دارد. مصالح مسلمين را نميگذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتي كه بر ضد مسير ملت است و توطئه گر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها ار دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كساني كه توطئه ميكنند و اسم حزب روي خودشان ميگذارند، روساي آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندي مهلت ميدهيم به اين قشرهاي فاسد و اين اعلام آخر است و اگر چنانچه در كار خودشان تعديل نكنند و به ملت برنگردند و دست از توطئه ها برندارند، خدا ميداند انقلابي عمل ميكنم. ميآيم تهران و رؤسايي كه مسامحه ميكنند، با آنها انقلابي عمل ميكنم. قشرهايي از ارتش كه اطاعت از بالاترها نميكنند و امر آنها را اطاعت نميكنند، بايد بدانند كه من با آنها اگر آمدم، انقلابي عمل ميكنم. عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبي كنيد، برويد توطئهگرها را سركوبي كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمري مسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.
*اسلام با توطئهگرها با شدت رفتار ميكند
" حضرت امير وقتي كه مواجه ميشود با لشكر معاويه، كه از كفار هم بدتر بودند، با خوارج كه آنها هم به همين طور بودند، با كمال شدت، بعد از اين كه ميديد هدايت نميشوند... با كمال قدرت تا آخر ميكوبيد. خوارج را همچو سركوب كرد كه از آنها چند نفري توانستند فرار كنند و خوارج هم همانها بودند كه بعد هم توطئه كردند و حضرت امير را به شهادت رساندند.
اسلام با كمال رأفت، با كمال رحمت با همه طبقات رفتار ميكند و همين رحمتش هدايتي است كه ميخواهد همه قشرهاي عالم به سعادت برسند لكن با توطئهگرها با شدت رفتار ميكند و بايد هم اين طور باشد. و شما هم كه سرباز اسلام هستيد و من اميدوارم كه شما را در طومار امام زمان ـ سلامالله عليه ـ ثبت كنند اسمهايتان را، بايد وضعتان همان باشد، سرمشق همان باشد كه اسلام طرح كرده است كه خودتان با هم دوست، رفيق، با همه قشرها رفيق و رحيم باشيد، در مقابل دشمن قوي و مصمم و كوبنده.
*شمشير اميرالمؤمنين (ع) براي سركوب توطئهگران بود
" پيغمبر بزرگ اسلام با يك دست قرآن را داشت و با دست ديگر شمشير، براي سركوبي خيانتكاران و قرآن براي هدايت. آنها كه قابل هدايت بودند، قرآن راهنماي آنها بود و آنهايي كه هدايت نميشدند و توطئهگر بودند، شمشير بر سرآنها... اسلام دين خون است براي فجار و دين هدايت است براي مردم ديگر. اولياء ما بيهراس خون دادند و بيهراس در جنگهاي خونين وارد بودند. اميرالمومنين ـ سلامالله عليه ـ آن موجود يگانه در عين حالي كه نهجالبلاغه براي هدايت داشت، شمشير براي آنهايي كه توطئهگر بودند... برادران كردستاني من! عزيزان من! كساني كه گول خورديد از اين سران خود فروخته! برگرديد به اسلام. اسلام عفو دارد. اسلام براي همه است. اسلام باب رحمت است. برگرديد به دامن اسلام، دست برداريد از اين حزبها، از اين گروههاي فاسد. اسلام با شما با عطوفت رفتار ميفرمايد و با خائنها با خشونت. خائنان را سركوب ميكند با شمشير، با اسلحه و به شما رحمت ميكند و با شما مدارا ميكند. باب رحمت باز است. باب عفو باز است. بياييد به باب رحمت حق، گول نخوريد از اين خائنان، از اين منافقان... اينهايي كه با قلم دارند بر ضد ملت قلمفرسايي ميكنند و با قدم دارند بر ضد ملت اقدام ميكنند و اسلحه را به روي ملت كرد عزيز ما كشيدهاند، اينها سركوب خواهند شد. خداي تبارك و تعالي در باب مؤمنين ميفرمايد: " اشداء علي الكفار رحماء بينهم " نسبت به توطئهگرها، نسبت به كفار كه توطئهگرها هم از آن صف هستند و سران اين احزاب هم از آن سنخ هستند، نسبت به آنها اشداء، با شدت، با مشت گره كرده، به دستور اسلام با شدت عمل ميكنيم و با ملت رحماء، رحيم هستند، دوست هم هستند. ما خادم همه هستيم.
*اين لباس شريف است، نبايد تن هر كسي باشد
حجتالاسلام والمسلمين سيدحميد روحاني: بزرگترين مانع بر سر راه پديد آوردن جريانهاي موازي ( با نهضت امام خميني(ره) ) براي رژيم شاه اين بود كه مي ديد روحانياني كه كوچكترين وابستگي به مراكز دولتي داشته باشند نه تنها در ميان ملت ايران پايگاهي نميتوانند به دست بياورند و هيچ مسلماني آنان را به عنوان پيشوايان ديني نخواهد پذيرفت، بلكه حتي زندگي شخصي آنان نيز در خطر قرار خواهد گرفت و رژيم شاه بايستي بودجهاي كلان و نيرويي فراوان را ويژه نگهباني و مراقبت از آنان سازد، بدون اينكه كوچكترين سودي بتواند از ناحيه آنان به دست آورد، به ويژه آنكه امام در درس حكومت اسلامي، در نجف اشرف، از جوانان مسلمان و غيور خواسته بود كه عمامه اين گونه آخوندها را از سرشان بردارند.
امام در پيام خود رسماً اعلام كرد: " مردم موظف هستند، جوانهاي غيور ما در ايران موظف هستند كه نگذارند اين نوع آخوندها، معمم در جوامع ظاهر شوند. لازم نيست آنها را خيلي كتك بزنند، لكن عمامهشان را بردارند، نگذارند با عمامه در بين مردم بيايند. اين لباس شريف است نبايد تن هر كسي باشد. "
* " نهضت به اصطلاح آزادي " صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري با قضايي را ندارد
بسمالله الرحمن الرحيم
" جناب حجتالاسلام آقاي محتشمي، وزير محترم كشور ـ ايدهالله تعالي ـ در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي، مسايل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت ميدهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به آمريكاست و در اين باره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است كه شايد آمريكاي جهانخوار را ـ كه هر چه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملتهاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست ـ بهتر از شوروي ملحد ميدانند و اين از اشتباهات آنهاست. در هر صورت به حسب اين پروندههاي قطور و نيز ملاقاتهاي مكرر اعضاي نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها، كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند، ملتهاي مظلوم، به ويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا ميزدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران ميخورد كه قرنها سربلند نميكرد و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي، صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري با قضايي را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن كه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بيمورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تأويلهاي جاهلانه، موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهكهاي ديگر، حتي منافقين ـ اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان ـ بيشتر و بالاتر است. نهضت آزادي و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند، از اين جهت گفتارها و نوشتارهاي آنها كه منتشر كردهاند مستلزم آن استكه دستورات حضرت موليالموالي اميرالمومنين(ع) را در نصب ولات و اجراي تعزيرات حكومتي كه گاهي برخلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را ـ نعوذبالله ـ تخطئه، بلكه مرتد بدانند و يا آن كه همه اين امور را از وحي الهي بدانند كه آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آن كه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن، چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بياطلاع از مقاصد شوم آنان هستند ميگردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.
والسلام علي من اتبع الهدي. توفيق جناب عالي را از خداند تعالي خواستارم.
*توهينكننده محكوم به اعدام است
" آقاي محمد هاشمي، مدير عامل صدا و سيماي جمهوري اسلامي
با كمال تأسف و تأثر، روز گذشته ( روز شنبه 8 بهمن) از صداي جمهوري اسلامي مطلبي در مورد الگوي زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردي كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج ميگردد و دستاندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتي كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدي مسوولين بالاي صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامي زمينهها قوه قضائيه اقدام نمايد.
*اگر توطئه زياد شد، با مشت خنثي ميكنيم
ملت ما راه خود را يافته است، ما از اين دسيسهها نميترسيم. من به شما ملت ايران سفارش ميكنم كه اگر در روزنامهاي، در مطبوعاتي، در جاي ديگري به من سب بكنند، فحش بدهند كسي حق ندارد كه يك كلمه بگويد. من تحريم كردم بر شما جوابگويي را، براي اين كه توطئه است توطئهها را با سكوت خنثي كنيد و اگر چنانچه توطئه زياد شد، با مشت خنثي ميكنيم.
*دولت و مردم مكلف به جلوگيري از انحرافات فرهنگي هستند
" اكنون وصيت من به مجلس شوراي اسلامي در حال و آينده و رييسجمهور و رؤساي جمهور ما بعد و به شوراي نگهبان و شوراي قضايي و دولت در هر زمان آن است كه نگذارند اين دستگاههاي خبري و مطبوعات و مجلهها از اسلام و مصالح كشور منحرف شوند و بايد همه بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن، كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران ميشود، از نظر اسلام وعقل محكوم است و تبليغات و مقالات و سخنرانيها و كتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفت عمومي و مصالح كشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است و از آزاديهاي مخرب بايد جلوگيري شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيت جمهوري اسلامي است، به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسؤول ميباشند، و مردم و جوانان حزباللهي اگر برخورد به يكي از امور مذكور نمودند، به دستگاههاي مربوطه رجوع كنند و اگر آنان كوتاهي نمودند، خودشان مكلف به جلوگيري هستند. خداوند تعالي مددكار همه باشد.
*اساتيد منحرف را از خود و كلاس خود طرد كنند
" توصيه اين جانب آن است كه نسل حاضر و اينه غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز... از نقشهها و توطئههاي دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادي را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تأثير نكرد از او روگردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه ريشه دواند كه سرچشمه را به آسناني ميتوان گرفت و مخصوصا اگر در اساتيد كسي پيدا شد كه ميخواهد انحراف ايجاد كند او را ارشاد و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند. و اين توصيه بيشتر متوجه روحانيون و محصلين علوم ديني است و توطئهها در دانشگاهها از عمق ويژهاي برخوردار است و هر قشر محترم كه مغز متفكر جامعه هستند بايد مواظب توطئه باشند.
*با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزند
" هر كس به مقدار توانش و حيطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و ميهن باشد و با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب يا شرقزدگان و منحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگيري نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام و كشورهاي اسلامي كه همان ابرقدرتان چپاولگر بينالمللي هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما و كشورهاي اسلامي ديگر رخنه و با دست افراد خود ملتها، كشورها را به دام استثمار ميكشانند. بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد. خدايتان يار و نگهدار باشد.
*مجلس اعتبارنامه عناصر منحرف را رد كند
از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در اين عصر و عصرهاي آينده ميخواهم كه اگر خداي نخواسته عناصر منحرفي با دسيسه و بازي سياسي وكالت خود را به مردم تحميل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد كنند و نگذارند حتي يك عنصر خراب كار و وابسته به مجلس راه يابد.
*كسي را كه به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و در صورت تخلف، استيضاح نماييد
سياست نه شرقي و نه غربي را در تمام زمينههاي داخلي و روابطخارجي حفظ كنيد و كسي را كه خداي نخواسته به شرق و يا به غرب گرايش دارد هدايت كنيد و اگر نپذيرفت، او را منزوي نماييد و اگر در وزارتخانهها و نهادهاي ديگر كشور چنين گرايشي باشد كه مخالف مسير اسلام و ملت است، اول هدايت و در صورت تخلف، استيضاح نماييد كه وجود چنين عناصر توطئهگر در رأس امور يا در قطبهاي حساس، موجب تباهي كشور خواهد شد.
*نگذاريد اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند
" آري، ديروز روز امتحان الهي بود كه گذشت و فردا امتحان ديگري است كه پيش ميآيد و همه ما نيز روز محاسبه بزرگتري را در پيش رو داريم، آنهايي كه در اين چند سال مبارزه و جنگ، به هر دليلي از اداي اين تكليف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و ديگران را از آتش حادثه دور كردهاند، مطمئن باشند كه از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زيان و ضرر بزرگي كردهاند كه حسرت آن را در روز واپسين و در محاسبه حق خواهند كشيد، كه من مجددا به همه مردم و مسئوولين عرض ميكنم كه حساب اين گونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند و نگذارند اين مدعيان بيهنر امروز و قاعدين كوتهنظر ديروز به صحنهها برگردند. من در ميان شما باشم و يا نباشم به همه شما وصيت و سفارش ميكنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد، نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند.
*انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشياري جواب همه فتنهها را خواهد داد
چه بسا آنهايي كه تا ديروز در برابر اين نظام جبههگيري كرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حكومت جمهوري اسلامي ايران از صلح و صلحطلبي به ظاهر دم ميزدند، امروز نيز با همان هدف، سخنان فريبنده ديگري را مطرح نمايند و جيرهخواران استكبار، همانها كه تا ديروز در زير نقاب دروغين صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو كرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و مليگراهاي بيفرهنگ براي از بين بردن خون شهداي عزيز و نابودي عزت و افتخار مردم تبليغات مسموم خويش را آغاز نمايند كه انشاءالله ملت عزيز ما با بصيرت و هشياري جواب همه فتنهها را خواهد داد.
*كساني كه از منافقين و ليبرالها دفاع ميكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند
" من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مربتهاي كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياستجمهوري اسلامي است. ما بايد مدافع افرادي باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه پروندههاي همكاري آنان با آمريكا از لانه جاسوسي بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ كساني كه از منافقين و ليبرالها دفاع ميكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهي ندارند. اگر ايادي بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوي ديگران شدهاند، از اين حركات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتي طر خواهند كرد.
*گلوله حيله و مقدس مأبي و تحجر و گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي، هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد
" روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزههاي علميه هستند افرادي كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدي فعاليت دارند. امروز عدهاي با ژست تقدس مأبي چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام ميزنند كه گويي وظيفهاي غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاي عمليه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاي از فكر اين مارهاي خوش خط و خال كوتاهي نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايياند و دشمن رسول(ع) آيا در مقابل اين افعيها، نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
استكبار وقتي كه از نابودي مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه را براي ضربه زدن انتخاب نمود. يكي راه ارعاب و زور، ديگري راه خدعه و نفوذ، در قرن معاصر وقتي حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاي نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت، القاي شعار " جدايي دين از سياست " است كه متأسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاي كارگر شده است، تا جايي كه دخالت در سياست دون شأن فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگي به اجانب را به همراه ميآرود. يقينا رحانيون مجاهد، از نفوذ، بيشتر زخم برداشتهاند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگي و افتراء بيديني را تنها اغيار به روحانيت زده است، هرگز، ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب كاريتر از اغيار بوده و هست.
در شروع مبارزات اسلامي اگر ميخواستي بگويي شاه خائن است، بلافاصله جواب ميشنيدي كه شاه شيعه است! عدهاي مقدس نماي واپسگرا همه چيز را حرام ميدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقبال آنها قدم علم كند. خون دلي كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختيهاي ديگران نخورده است. وقتي شعار جدايي دين از سياست جا افتاد، و فقاهت در منطق ناآگاهان، غرق شدن در احكام فردي و عبادي شد و قهرا فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد، حماقت روحاني در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افرادف روحانيت زماني قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاي وجودش ببارد و الا عالم سياس و روحاني كاردان و زيرك، كاسهاي زير نيمكاسه داشت؛ و اين از مسايل راي ج حوزهها بود كه هر كس كج راه ميرفت متدينتر بود. يادگرفتن زبان خارجي كفر و فلسفه و عرفان گناه و شركت به شما ميرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم ـ مرحوم مصطفي ـ از كوزهاي آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند! چرا كه من فلسفه ميگفتم.
ترديدي ندارم اگر همين روند ادامه مييافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاي قرون وسطي ميشد، كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعي حوزهها را حفظ نمود. علماي دينباور در همين حوزهها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام بزرگ اسلاميمان نشأت گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند، و بايد مراقب بود كه تفكر جدايي دين از سياست، از لايحههاي تفكر اهل جمود، به طلاي جوان سرايت نكند و يكي از مسايلي كه بايد براي طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساي نفوذ مقدسين نافهم و سادهلوحان بيسواد، عدهاي كمر همت بستهاند و براي نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشتهاند.
اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاي مقدس نماها از ميدان به در ميرفت. ترويج تفكر " شاه سايه خداست "، و يا "با گوشت و پوست نميتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد " و اين كه " ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم " و يا " جواب خون مقتولين را چه كسي ميدهد؟ " و از همه شكنندهتر، شعار گمراه كننده " حكومت قبل از ظهور امام زمان ـ عليهالاسلام ـ باطل است " و هزاران ان قلت ديگر، مشكلات بزرگ و جان فرسايي بودند كه نميشد با نصيحت و مبارزه منفي و تبليغات جلوي آنها را گرفت؛ تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيلهاش را آماده نمود. علماء و روحانيت متعهد سينه را براي مقابله با هر تير زهرآگيني كه به طرف اسلام شليك ميشود آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراي پانزده خرداد رقم خورد.
در پانزده خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود، كه اگر تنها اين بود مقابله را اسان مينمود؛ بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودي، گلوله حيله و مقدس مأبي و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويي بود كه هزار بار بيشتر از باروت و سرب، جگر و جان را ميسوخت و ميدريد. در آن زمان روزي نبود كه حادثهاي نباشد، ايادي پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمتها متوسل شدند حتي نسبت " تاركالصلاه " و " كمونيست " و " عامل انگليس " به افرادي كه هدايت مبارزه با به عهده داشتند ميدادند.
واقعاً روحانيت اصيل و تنهايي و اسارت خون ميگريست، كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوي ميخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدهاي روحاني مقدس نماي ناآگاه، يا بازي خورده و عدهاي وابسته كه چهرهشان بعد از پيروزي روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مينمودند.
*آنقدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني ما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است
" آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحاني نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت اميرالمؤمنين(ع) كه در تاريخ روشن است.
بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم. ولي طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مأبي و دين فروشي عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياستبازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نميدادند، پشتيباني كساني شدند كه تا براندازي نظام و كودتا جلو رفته بودند...
دستهاي ديگر از روحاني نماهايي كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا ميدانستند و سر به آستانه دربار ميساييدند، يك مرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفي كه براي اسلام آن همه زجر و آوارگي و زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس نماهاي بيشعور ميگفتند: دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز ميگويند: مسئوولين نظام كمونيست شدهاند!، تا ديروز مشروب فروشي و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براي ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفيد و راهگشا ميدانستند، امروز از اين كه در گوشهاي خلاف شرعي كه هرگز خواست مسئوولين نيست رخ دهد، فرياد " وااسلاما " سرميدهند! ديروز حجتيهايها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغاني نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابيتر از انقلابيون شدهاند! ولايتيهاي ديروز كه در سكوت و تحجر خود، آبروي اسلام و مسلمين را ريختهاند در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولايت، برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را باني و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را ميخورند!
راستي اتهام آمريكايي و روسي والتقاطي، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقي از چه كساني صادر ميشود؟ از آدمهاي لامذهب يا از مقدس نماهاي متحجر و بي شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايهها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهي؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است.
همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگان و در فرهنگ حوزههاست و برخورد واقعي هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است. از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراي حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاي به دست دشمنان كار آساني نيست. با اين كه در كشور ما در اجراي عدالت بين روحاني و غير آن امتياز نيست، ولي وقتي با متخلفي از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعي و قانوني و جدي ميشود، فوراً باندها فرياد ميزنند كه چه نشستهايد، جمهوري اسلامي ميخواهد آبروي روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسي متسحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ ميكنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا ميدهد.
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين، از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفريني و تبليغات، اذهان را نسبت به رحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازي براي هيچ كس قايل نيست و خدا ميداند كه شخصاًً براي خود ذرهاي مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم. اگر تخلفي از من هم سر زند مهياي مواخذهام.
*تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد
" من به طلاب عزيز هشدار ميدهم كه علاوه بر اين كه بايد مواظب القائات روحاني نماها و مقدس مأبها باشند، از تجربه تلخ روي كارآمدن انقلابي نماها و به ظاهر عقلاي قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتي نكردهاند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزيهاي بيمورد و سادهانديشيها سبب مراجعت آنان به پستهاي كليدي و سرنوشتساز نظام شود.
من امروز بعد از 10 سال از پيروزي انقلاب اسلامي همچون گذشته اعتراف ميكنم كه بعض تصميمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشتهاند، اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نميرود، گرچه در آن موقع هم من شخصا ميال به روي كارآمدن آنان نبودم ولي با صلاحديد و تأييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزي كمتر از انحراف انقلاب از تمامي اصولش و حركت به سوي آمريكاي جهانخوار قناعت نميكنند در حالي كه در كارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند. امروز هيچ تأسفي نميخورديم كه آنان در كنار ما نيستند، چرا كه از اول هم نبودهاند.
انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود را به گروهها و ليبرالها ميخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد؟ چرا جنگ كرديد؟ چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جاري ميكنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غبي دادهايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال كردهايم و صدها چراي ديگر.
و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثير ترحمهاي بيجا و بيمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام، به گونهاي تبليغ كنيم كه اجكام خدا و حدود الهي زير سوال بروند. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود كشور نميدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره ميبرند، من به آنهايي كه دستشان به راديو، تلويزيون و مطبوعات ميرسد و چه بسا حرفهاي ديگران را ميزنند صريحا اعلام ميكنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين، اسلام اين مردم بيپناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقي و نه غربي عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادي آمريكا و شوروي را در تمام زمينهها كوتاه ميكنم و اطمينان كامل دارم كه تمامي مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامي خود هستند، كه علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگي خود، امسال نيز در راهپيمايي 22 بهمن، حقيقت آمادگي كامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعا دشمنان انقلاب را شگفت زده كردند كه تا كجا حاضر به فداكارياند.
من در اين جا خود را شرمنده و كوچكتر از آن ميدانم كه زبان به وصف و تقدير از آنان بگشايم. خداوند پاداش عظيم اين همه اخلاص و رشد و بندگي را خواهد داد، ولي به آنان كه ناآگاهانه مردم شريف و عزيز ما را متهم به رويگرداني از اصول و انقلاب و روحانيت ميكنند، سفارش و نصيحت ميكنم كه در گفتار و كلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل كنند و برداشتها و تصورات نابهجاي خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند.
مساله ديگر اين كه، امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابي به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براي اختلاف افكني ميان روحانيون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد ميدهد. حال اختلاف به هر شكلي باشد، بدبيني شديد نسبت به مسئولين بالا باشدف يا مرزبندي فقه سنتي و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نميتوان پيشبيني نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكري از آن روحاني نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلاب، جواب خدا و مردم را چه ميدهد.
ان شاءالله در بين جامعه مدرسين و طلاب انقلابي اختلافي نيست، اگر باشد بر سرچيست؟ بر سر اصول يا بر سر سليقهها؟ آيا مدرسين محترم، كه ستون محكم انقلاب در حوزههاي علميه بودهاند، نعوذبالل به اسلام و انقلاب و مردم پشت كردهاند؟ مگر همانها نبودند كه در كوران مبارزه، حكم به غيرقانوني بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند كه وقتي يك روحاني به ظاهر در منصب مرجعيت، از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفي كردند/ آيا مدرسين عزيز از جبهه و رزمندگان پشتيباني ننمودند؟
اگر خداي ناكرده اينها شكسته شوند چه نيرويي جاي آنان را خواهد گرفت؟ و آيا ايادي استكبار، روحاني نماهايي را كه تا حد مرجعيت تقويت نموده است، يا فرد ديگر را در حوزهها حاكم نميكنند؟ و يا آنها كه در توفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالي راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند، ميتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامي باشند؟ راستي شكست هر جناحي از علما و طلاب انقلابي و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، پيروزي چه جناحي و چه جرياني را تضمين ميكند؟ جناحي كه پيروز شود يقينا روحانيت نيست و اگر آن جناح الزاما به روحانيت رو آورد، راستي به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت ميرود؟ خلاصه اختلاف به هر شكلي كوبنده است.
وقتي نيروهاي مومن به انقلاب حتي به اسم فقه سنتي و فقه پويا به مرز جبههبندي برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبههبندي نهايتا معارضه پيش مي آورد.
هر جناح براي حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاري انتخاب ميكند، يكي متهم به طرفداراي از سرمايهداري و ديگر متهم به التقاطي ميشود كه من براي حفظ اعتدال جناحها هميشه تذكرات تلخ و شيريني دادهام، چرا كه همه را فرزندان و عزيزان خود ميدانم. البته هيچگاه نگران مباحثات تند طلبگي در فروع و اصول فقه نبودهام. ولي نگران تقابل و تعارض جناحهاي مومن به انقلابم، كه مبادا منتهي به تقويت جناح رفاه طلب، بيدرد و نق بزن گردد. نتيجه ميگيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابر قدرتها و نوكرانشان مسايل را به نفع خود خاتمه ميدهند.
جامعه مدرسين بايد طلاب عزيز، انقلابي و زحمت كشيده و كتك خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتما با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظريات آنان استقبال نمايند و طلاب انقلابي هم مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طيف بيعرضه و فرصت طلب و نق بزن يد واحده باشند و خود را براي ايثار و شهادت در راه هدايت مردم آمادهتر كنند. حال جامعه و مردم طالب حقيقت باشند مثل زمان ما كه حقا مردم بيشتر از آنچه كه ما فكر ميكنيم وفادار به روحانيت بوده و خواهند بود يا نباشند مثل زمان معصومين (ع).
اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعا تبليغاتي كه عليه روحانيت انجام ميپذيرد به منظور نابودي روحانيت انقلاب است، ايادي شيطان در تنگناها و سختيها به سراغ مردم ميروند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارساييهاست. آن هم كدام روحاني، روحاني بيدرد و بيمسئوليت، نه، بلكه روحانيتي كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است.و
كسي مدعي آن نيست كه مردم و پابرهنهها مشكلي ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر ميشود و كمبودها و نيازها رخ مينمايد، ولي من با يقين شهادت ميدهم كه اگر افرادي غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامي و انقلابي چيزي برايمان نمانده بود. لازم به يادآوري است كه ذكر شمهاي از وقايع انقلاب و روحانيت به معناي آن نيست كه طلاب و روحانيون عزيز در فرداي اين نوشته حركت تند و انقلابي بنمايند، بلكه هدف علم و آگاهي به نكتههاست كه در انتخاب مسير با بصيرت حركت كنند و خطرها و گذرها و كمينگاهها را بهتر بشناسند.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو