آقای صفار هرندی، مردم و جریان حزب اللهی این علائم علاقمندی را میبینند و رفتار امثال شما در مقابل این علاقمندی را رصد میکنند، پس لطفا به جای اظهارات نسنجیده و بی پایه، به فکر اعتبار خودتان نزد مردم و به خصوص حزب الهی ها باشید.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ محمدحسین صفارهرندی که می گویند او این روزها هماهنگ کننده ی رسانه های جریان اصولگرا است، سه شنبه شب در دانشگاه امام صادق (ع)اظهار نظر و ادعای عجیب و نا صواب را بر زبان جاری کرد که نگرانی های زیادی را بوجود آورده است. صفار هرندی وقتی از او درباره نقش احمدی نژاد در فتنه ۸۸ پرسیده شد مدعی شد احمدی نژاد در سال ۸۸ ظرفیت دولت را برای مقابله با فتنه به میدان نیاورد و خود و اطرافیانش علیه فتنه اظهار نظر نکردند و حتی اقداماتی انجام دادند که آتش فتنه را شعله ورتر کرد و با جریان مقابله کننده با فتنه همراه نشد!

این ادعاهای آقای صفار هرندی را میشود با استناد و موارد زیادی نقض کرد اما بهتر است هم درباره این ماجرا یعنی نسبت احمدی نژاد و فتنه ۸۸ و هم درباره واقعیت های امروز جریان انقلاب مطالبی یاداوری شود. در چند شماره این موارد خطاب به آقای صفار هرندی اشاره میشود:

۱-جناب آقای هرندی؛ فتنه ۸۸ چرا شکل گرفت؟چرا میرحسین موسوی پس از ۲۰ سال احساس خطر کرد ؟چرا از هاشمی و خاتمی گرفته تا اپوزیسیون جمهوری اسلامی ناگهان احساس خطر کردند و فتنه به پا کردند؟ جواب را شما میدانید،مردم هم میدانند. امت حزب الله هم به خوبی از واقعیات آگاه است.دلیل فتنه همانی بود که دختر آقای هاشمی رفسنجانی در یکی از تجمعات فتنه ۸۸ گفت”احمدی نژاد جایگاه ولایت فقیه را احیا و مستحکم کرد” و این یعنی تقویت گفتمان انقلاب اسلامی. آنچه حضرت آقا از سال ۶۸ تا۸۴ انجام داد تا گفتمان اصیل انقلابی حذف نشود در ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد متبلور شد و همان شد که رهبر حکیم انقلاب به ظرافت اشاره کردند که قطار انقلاب به ریل خود بازگشت.

احمدی نژاد روند شتابان استحاله جمهوری اسلامی و لیبرالیزه شدن نظام اسلامی را متوقف کرد.احمدی نژاد با گفتمان عدالت، تمامی بنیانهای مکاتب اجاره ای جریان غربگرا در ایران را به لرزه درآورد. گفتمان احمدی نژاد همان بازگشت به انقلاب و امام (ره)ورهبری بود.

او به سرعت به سراغ مظلومین رفت تا لشکر عدالت را تشکیل دهد. سفرهای استانی یعنی به عرصه آوردن ظرفیت توده به سود گفتمان انقلاب اسلامی و هزاران اقدام و ابداع دیگر که برایند همه آنها زنده کردن مفاهیم ارزشی و انقلابی با پشتوانه جریان انقلابی و توده مستضعف بود. برای اولین بار پس از انقلاب و جنگ تحمیلی، ظرفیت توده به پای جریان انقلاب آمد و نتیجه آن شد که رایحه خدمت در سراسر کشور استشمام شود و از سوی دیگر دنیا فهمید خمینی (ره)علیه زنده است. چرا که آن مرد فریاد زد” اسرائیل باید از بین برود”. در همه عرصه ها گفتمان انقلاب اسلامی احیا شد و آیا حمایتهای بی بدیل حضرت آقا از احمدی نژاد دلیلی غیر از مشاهده این واقعیات داشت؟

جناب آقای صفار هرندی، فتنه ۸۸ تلاشی برای متوقف کردن این روند بود. وقتی ۲۲ خرداد ۸۸ یک ظرفیت ۲۵ میلیونی( بی سابقه ترین حمایت از یک گفتمان در ایران) به گفتمان انقلاب و اندیشه رهبر معظم انقلاب رای مثبت دادند، آقایان فهمیدند قافیه را باختند و تمامی اعتبار خود را به پای فتنه ریختند. فتنه ۸۸ برای متوقف کردن مسیری بود که رهبر انقلاب از سال ۶۸ تا ۸۴ بستر گفتمانی آنرا فراهم کردند و محمود احمدی نژاد با کیاست توانست آنرا سر دست گرفته و تا دور افتاده ترین نقاط کشور برده و مهر تائید مردم برای آن را بگیرد.

موسوی خوب میدانست چه میکند. دولتهای هاشمی و خاتمی ذره ای برای او نگرانی ایجاد نمیکرد اما دولت احمدی نژاد چرا! القصه همه میدانیم فتنه ۸۸ برای توقف احمدی نژاد بود. به عبارتی فتنه بخاطر احمدی نژاد بود. پس احمدی نژاد بازیگر و مرد میدان مقابله با فتنه بود. فتنه شکل گرفت چون احمدی نژاد داشت ریشه فتنه گران را قطع میکرد. با رای ۲۵ میلیونی نیز همه چیز آماده حذف این قماش بود. آنها کافه را بهم ریختند چون حذفشان نزدیک بود. حذفشان توسط کسی که قطار انقلاب را به ریل اصلی بازگرداند و بعدها گفت ترمز این قطار را هم از کار انداخته است.

پس جناب آقای صفار هرندی، احمدی نژاد ریشه کن فتنه بود. قائدتا” اگر او نبود کسی نگران نمیشد و فتنه به پا نمیکرد اما وقتی آن مرد امد، بنیانهای فتنه لرزید. بنابراین اینکه گفته شود احمدی نژاد در فتنه چه کرد؟ یک حرف بی ارزش و کوته فکرانه است. همانند آن است که در یک جنگ تمام عیار، یک سرباز پیاده در باره عملکرد فرمانده اظهار نظر کند.

۲- دولت احمدی نژاد در مقاطع مختلف فتنه ۸۸ همه ظرفیت خود را به میدان آورد. آقای صفار هرندی؛ بروید مصوبه های آن زمان شورای عالی امنیت ملی را ببینید و بررسی کنید اظهارات آقای احمدی نژاد چه بود و ظرفیت دولت در کجاها فتنه را عقیم کرد. البته شما این واقعیات را میدانید پس بیایید در چند مورد عوامل ریشه کن شدن فتنه ۸۸ را بررسی کنیم البته به اجمال:

الف) روشنگری رهبر انقلاب: قصد و شیوه رهبر انقلاب برای مقابله با فتنه مبتنی بر روشنگری و آگاهی بخشی بود. حضرت آقا از همان ابتدا تلاش کردند ریشه های هویتی فتنه را به مردم معرفی کنند و برای مردم توضیح دهند که فتنه چیست و دلیل شکل گیری آن کدام است. خط کشی ها و مرزبندی هایی که امام خامنه ای ترسیم کردند علنا” فتنه گران را به حاشیه برد و سبب شد هم توده مردم، هم جریان انقلابی علیه فتنه موضع بگیرند. ایشان با فرمایشات تاریخی خود ساکتان فتنه را تحریک کردند تا علیه آن موضع گیری کنند.

ب) ظرفیت دولت و شخص احمدی نژاد: بی شک عدم همراهی توده با فتنه ۸۸ آن بود که فتنه علیه کاندیدای توده شکل گرفت. یکی از دلایل آنکه آنها به مرور نوک پیکان خود را از احمدی نژاد برداشتند نیز برای همراهی توده با خود بود. از سوی دیگر ظرفیتهای دولت نیز در مقابل فتنه بود. به عنوان نمونه تحرکات گسترده آقای رئیس جمهور، موضوع هدفمندی، مسکن مهر و… عملا” باعث شد فتنه به انفعال بیفتد و مردم با یک دولت سختکوش و خدمتگذار که به فکر معیشت آنهاست مواجه باشند. اما اینکه آقای احمدی نژاد در آن مقطع در ظاهر علیه فتنه حرف نزدند نیز دلایلی دارد. اولین دلیل جلوگیری از تحریک فتنه گران بود. بهانه جویی فتنه در ماجرای” خس و خاشاک” عقلای قوم را بر آن داشت به آقای رئیس جمهور توصیه کنند از اظهار نظر علنی علیه فتنه گران خودداری کنند. حتی شنیده شده است امام خامنه ای نیز توصیه هایی در اینباره به آقای احمدی نژاد داشته اند. اما این مانع آن نشد ظرفیت دولت علیه فتنه گران بکار گرفته نشود. البته بیانیه های دفتر رئیس جمهور در مقاطع مختلف به ویژه در یوم الله ۹ دی هم مورد دیگری است که در این حوزه غیر قابل چشم پوشی است.

ج) جریانها و نهادهای انقلابی: جریان حزب الله و سپاه پاسداران نیز در حوزه میدانی سنگ تمام گذاشتند و یکبار دیگر فلسفه آن تدبیر تاریخی پیر خمین آشکار شد که نام سپاه را”سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ” گذاشت. بسیجیان پاک و بی چشم داشت نیز مخلصانه در میدان بودند تا از نظام اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب حراست کنند.

د) دین گریزی فتنه گران: فتنه ۸۸ به مرور ماهیت دین گریز خود را نشان داد. اهانت به مقدسات و بی حرمتی به عاشورا در واقع نقاب فتنه را برداشت و همین باعث خروش مردم در یوم الله ۹ دی شد.قطعا” این نیزمرهون روشنگری های امام خامنه ای است و الحمدالله این واقعیت میمون را ثابت کرد که مردم نگاهشان به ولایت فقیه است نه هر کس دیگری.

۳-جناب آقای هرندی، حالا که همه تریبونها در اختیار شماست و متاسفانه بی انصافی های زیادی درباره دکتر احمدی نژاد هم صورت میگیرد، اجازه بدهید کمی صریح تر درباره فتنه و متاسفانه”کاسبی های فتنه “سخن بگوییم.

درست در روزهایی که فتنه گران عکس امام را آتش میزدند، علیه ولایت فقیه شعار میدادند،چادر از سر زنان محجبه میکشیدند و مردان دارای محاسن را به باد کتک میگرفتند، برخی مسئولان برنامه های انتخاباتی خود را به پیش میبردند. آنها علیه فتنه موضع نمیگرفتند یا با همه ظرفیت خود به میدان نیامدند چرا که سودای ریاست جمهوری در سر داشتند. متاسفانه در جریان اصولگرایی افرادی بودند که چنین رفتار کردند. آنها “ساکت فتنه” بوده و هستند. اما شما و جریان اصولگرائی با آنها چگونه برخورد کردید؟ در جریان انتخابات مجلس نهم، چرا ساکتان فتنه در تدوین و طراحی جبهه متحد اصولگرایان نقش داشتند ؟آقای صفار هرندی میتوانند توضیح دهند چرا برای ساکتان فتنه سهم در نظر گرفته شد؟

آیا ساکت فتنه بودن ایرادی ندارد؟ پس چرا به زور دنبال آن هستید که احمدی نژاد را به عنوان ساکت فتنه معرفی کنید؟! آیا مشاهده همین دوگانگی ها نیست که اصطلاح” کاسب فتنه “را ایجاد کرده است؟

جنا آقای هرندی با عرض پوزش اما بخش قابل توجهی از جریان انقلاب معتقد است امثال شما نسبت به فتنه ۸۸ و بازگشت فتنه گران به قدرت متهم هستید. دلیلش را میخواهید؟ پس خوب بخوانید:

طمع قدرت در سالهای ۹۰ تا ۹۲ باعث شد به جای تمرکز بر فتنه، آقایان بر احمدی نژاد و دولت او تمرکز کنند. هر چه رهبر معظم انقلاب توصیه کردند آقایان مسائل را اصلی- فرعی کنید و فتنه را موضوع اصلی بدانید اما آقایان تمامی اهتمام خود را برای حذف احمدی نژاد بکار بستند. ما هرگز فراموش نمیکنیم چگونه مواضع فتنه گران و برخی اصولگرایان در تخریب احمدی نژاد مشترک شد. ماه ها چهره های اصولگرا تیتر یک روزنامه های حامی فتنه بودند. از جن گیر و رمال گرفته تا جاسوس انگلیسی و فراماسونر و بهائی و… همه و همه برای بی اعتبار کردن احمدی نژاد صورت میگرفت. مجلس هشتم به شیوه های مختلف تلاش میکرد رئیس جمهور را عصبی کند. به لطف مجلس اصولگرا احمدی نژاد تنها رئیس جمهوری شد که نتوانست بودجه اش را خودش بنویسد! توصیه ها و هشدارهای هبر انقلاب برای عدم تغییر ماهیت بودجه از لایحه به طرح هرگز شنیده و اطاعت نشد. وزرای احمدی نژاد به بهانه های واهی به مجلس کشیده میشدند. یک وزیر قدرت و اختیار انصابات را در زیر مجموعه اش نداشت. مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه ها را در مجلس اصولگرا به باد کتک گرفتند. رسانه های اصولگرا یک جنگ همه جانبه را علیه دولت آغاز کردند. دروغ پشت دروغ، تهمت پشت تهمت. اهانتها و تهمتهایی که اصلاح طلبان در دولت نهم مطرح میکردند را اصولگرایان در دولت دهم تکرار میکردند. ماجراهای مضحک نماز خواندن احمدی نژاد پشت جانماز خالی را اولین بار رسول منتجب نیا در اعتماد ملی مطرح کرد و چند سال بعد همین تهمت را روزنامه کیهان مطرح کرد. آیا اینها را میتوان فراموش کرد؟ آیا میتوانیم فراموش کنیم در استانه سفر احمدی نژاد به نیویورک، شایعه سازان شایع میکردند احمدی نژاد به دنبال گفتگو و دیدار با اوباما است، اما وقتی در سازمان ملل شدیدتر از سال ۸۴ آمریکا و استکبار را به توپ بست، خانم طبیب زاده و خبرگزاری فارس و هزارن چیز نیوز صورت مسئله را عوض کردند و مدعی شدند احمدی نژاد ۱۶۰ نفر را با خود به نیویورک برد و فریاد” وا بیت المالا” سر دادند که البته همان موقع مشخص شد همراهان احمدی نژاد از سفرهای گذشته هم کمتر بوده اند. البته همینها زمانی که روحانی با اوباما تلفنی گفتگو کرد، هیچ حرفی برای گفتن نداشتند! آیا میتوان فراموش کرد سفر احمدی نژاد به ونزوئلا برای مراسم خاکسپاری چاوز را با چه حرفهایی به حاشیه بردند و حتی پای مراجع را هم به میان آوردند؟ اما همینها چند وقت پیش که تصویر آقای روحانی و یک پیرزن در بیمارستان منتشر شد اعتراضی نکرده و موضوع را دون شان دانستند!

احمدی نژاد را متهم میکردند به بستن با آمریکا، اما زمانی که برای مرگ چاوز یک روز عزای عمومی اعلام میکرد، که این اقدام به معنای استکبار ستیزی بود، همینها ایرانی گری شان گل می کرد و فریاد سر میدادند که چرا برای مرگ فلان ایرانی عزای عمومی اعلام نشد؟ آیا این رفتارهای متناقض قابل چشم پوشی است؟

آیا میتوان فراموش کرد رسانه های داخلی اعم از صدا و سیما تا فلان نیوزها چگونه سفر احمدی نژاد به مصر که در اوج تحولات منطقه ای بود را سانسور کردند؟! احمدی نژاد برای چه به مصر رفته بود؟ چرا استقبال مردم مصر از احمدی نژاد سانسور میشد اما خبر پرتاب لنگه کفش یک وهابی به سمت احمدی نژاد به تیتر یک همین رسانه ها تبدیل میشد؟! آیا میتوان فراموش کرد خوشحالی برخی از همین به ظاهر مدعیان انقلابی گری از اعلام خبر پرتاب لنگه کفش به احمدی نژاد را؟!

احمدی نژاد برای چه به مصر رفته بود؟ مگر غیر از این بود برای تقویت بنیانهای نظام اسلامی به دیگ جوشان منطقه رفته بود؟ راستی یادتان هست احمدی نژاد درباره تحولات منطقه چه نظری داشت و همین جماعت او را به جرم داشتن همین نظر تکفیر میکردند؟!

خیلی اتفاقات و رفتارهای دیگر را میتوان آورد که نشان میدهد برخی برادران اصولگرا، اولویت اصلی خود را بر حذف احمدی نژاد قرار داده بودند. از برخوردهای قهری با اطرافیان گرفته تا موانع قانونی و غیر قانونی بر سر راه دولت.

اما اینها برای چی بود؟ جواب را همه میدانند. هدف حذف احمدی نژاد بود و واقعیت نیز آن است که انها از فتنه غافل شدند و دشمن سرسخت فتنه، یعنی احمدی نژاد را هدف قرار دادند. اما نتیجه چه شد؟ نتیجه آن بود که ۲۵ خرداد ۹۲ بخشی از همان خیابانی های فتنه این بار نه برای آشوب بلکه برای جشن پیروزی خود در انتخابات به میدان آمدند و شعار”احمدی بای بای”سر دادند! آنها همه اهالی فتنه نبودند اما فتنه گران نمود بیشتری در میان آنها داشتند.

اقای صفار هرندی، اگر فتنه ۸۸ را شما جمع کردید چرا در انتخابات ۹۲ به کاندیدای آقای هاشمی و خاتمی باختید؟! پیام مهم انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ این بود:” در غیاب احمدی نژاد، کاندیدای هاشمی هم رئیس جمهور میشود!” .البته این واقعیت را هم فهمیده اند که فقط دوره زمانی ۸۴ تا ۹۲ بود که دولت از دست جریان غربگرا خارج شد. در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ و در غیاب احمدی نژاد باز هم قدرت به گذشته و گذشتگان رسید!

قطعا و یقینا” دلیل اصلی پیروزی هاشمی و خاتمی در انتخابات ۹۲، حذف احمدی نژاد بود.

این روزها که توده انقلابی از حضور اهالی فتنه در قدرت نگرانند، این سوال باید به صورت اساسی مطرح و به آن پاسخ داده شود که عاملین و مسببین حضور فتنه در قدرت چه کسانی هستند؟ چه افرادی با ندانم کاری باعث شدند انقلاب خمینی کبیر در شرایطی قرار گیرد که رئیس جمهور آن با رئیس جمهور آمریکا گفتگو میکند و او را فردی مودب و با هوش خطاب میکند؟! تصاویر رد و بدل شدن لبخندهای ظریف و جان کری را چگونه میتوان در پیشگاه جریان انقلابی و حزب اللهی توجیه کرد؟! روزی که به دروغ احمدی نژاد را متهم به برقراری رابطه با آمریکا میکردند، فکر میکردید چند سال بعد مبتلا به چنین شرایطی شویم؟

جناب آقای صفار هرندی، باز هم بگذارید با هم صریح تر باشیم.

ما منکر برخی اشتباهات و کاستی های آقای احمدی نژاد و دولت او نیستیم. برخی اشتباهات دولت او نیز قابل توجیه نیست اما معتقدیم انقلاب و آرمانهای انقلاب و ولایت فقیه باید در راس همه اولویتها قرار گیرد. ما معتقدیم باید از همه ظرفیتها به سود انقلاب و ولایت فقیه سود برد. معتقدیم همه باید فدای انقلاب و ولایت فقیه شوند. هزاران احمدی نژاد فدای امام خامنه ای. اما اگر با حذف احمدی نژاد جریان دشمن قدرت گرفت و انقلاب به خطر افتاد؛ آنگاه وظیفه چیست؟ آیا باید منافع باندی و گروهی را در چنین شرایطی بر انقلاب و ولایت فقیه ارجح بدانیم؟!

سال ۸۴ به کنار. سال ۹۲ و با حذف احمدی نژاد، همه دیدیم توده با کاندیدای شما همراهی نمیکنند، ما از بازکردن مفاهیم این رفتار توده و پیامهای آن خودداری میکنیم اما معتقدیم که موضوع پنهانی نیست.

آقای هرندی؛ یک بار خطای مهلک محروم کردن انقلاب از احمدی نژاد را تجربه کردیم و دیدیم نتیجه آنرا،که البته نتایج وهزینه های وحشتناک آن هنوز نشان داده نشده است.

ما معانی فرمایشات حضرت آقا درباره مذاکرات را می دانیم و میدانیم حال همه مستضعفان عالم را وقتی میبینند وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران،همتای آمریکائی خود را با اسم کوچک صدا میزند! هیچ فکر کرده اید جواد ظریف چرا برای راضی کردن کاخ سفید برای توافق هسته ای آنان را از بازگشت احمدی نژاد میترساند؟!

در چنین شرایطی چرا شما اصرار دارید باز هم احمدی نژاد را از دایره انقلاب خارج بدانید و ظرفیت عظیم او را چشم پوشی کنید؟شما از کدام جایگاه و با چه پشتوانه ای اینگونه رفتار میکنید؟ آیا صاحب انقلاب شمائید؟! در غیاب احمدی نژاد امثال شما میخواهند امام خامنه ای را برای عبور از پیچ تاریخی همراهی نمایند؟! شما و طیف متبوع شما مستظهر به کدام مقبولیت عمومی هستید که همه را از کنار انقلاب خمینی می رانید؟

آقای هرندی، در روزهایی که جریان فتنه، خود را برای مجلس خبرگان و پس از آن مجلس شورای اسلامی آماده میکند، با کدام هدف و با چه امیدی از اقبال عمومی، احمدی نژاد را دوست و شریک فتنه میدانید و آب به آسیاب آقای هاشمی می ریزید؟! با کدام آرایش سیاسی و با امیدواری به کدام مقبولیت عمومی میخواهید جلوی هاشمی ۹۲ و نه هاشمی ۸۴ بایستید؟با آقای قالیباف؟ که شهرداری اش را مرهون رای الهه راستگو است؟!

آقای صفار هرندی، ما معتقدیم این رفتارها با عرض پوزش، خیانت به انقلاب و جایگاه ولایت فقیه است. اولویت یافتن کینه های شخصی و منافع گروهی بر منافع انقلاب، وقتی به مرحله عمل می اید ایا معنایی جز خیانت به انقلاب دارد؟

لااقل مقداری از آقای هاشمی رفسنجانی باموزید که در سال ۹۲ از نهضت آزادی و فتنه و اصلاحات و بخشی از روحانیت را پشت سر آقای روهانی بسیج کرد !به جای آنکه همایش وحدت بگیرید و در آن آرزوی محال صهیونیست ها را یعنی” احمدی نژاد مرد و تمام شد” بگوئید، به این فکر باشید که چگونه میتوان با استفاده از همه ظرفیتهایی که میتواند به کار انقلاب و ولایت فقیه بیاید، مانع شکل گیری فتنه بزرگ و خطرناک آینده باشید.

همه ما باید به دنبال فرمولی باشیم که همه ظرفیتها زیر سایه امام خامنه ای برای خدمت به انقلاب و مردم را بسیج کند. البته ما معتقدیم در شرایط فعلی ، به شما و نه آن مدعوین محترم آن همایش وحدت اصولگرائی،در نهایت تصمیم گیر جریان انقلاب نخواهند بود.

چرا که دلیلی ندارد وقتی علائم علاقمندی به خدمت به انقلاب مشاهده میشود، با چهره ای عبوس و بدون منطق مقابل آن بایستیم.

آقای صفار هرندی، مردم و جریان حزب اللهی این علائم علاقمندی را میبینند و رفتار امثال شما در مقابل این علاقمندی را رصد میکنند، پس لطفا به جای اظهارات نسنجیده و بی پایه، به فکر اعتبار خودتان نزد مردم و به خصوص حزب الهی ها باشید. و نفس سرکش را مهار بر کینه های شخصی فائق آیید که به فرموده امام علی (ع) ” الحقود معذب النفس” و در جای دیگری می فرمایند: “سبب الفتن من الحقد”.

باقر ابوذری- روزنامه نگار و کارشناس ارشد حقوق عموم
منبع

"Our President, analytical news site"