مشخص است جریانی که به هر نحوی می کوشد تا با استفاده از هر فرصتی به تخریب این نهاد ارزشمند انقلاب اسلامی بپردازد، جریانی است که با اصل جمهوری اسلامی حفظ آن مخالف است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ «اگر تفنگ، پول، روزنامه، سایت، خبرگزاری را همه یک جا جمع کنیم، حتما فساد درست میشود. ابوذر و سلمان هم که باشد فاسد می‌شوند. پس دنیا عقلش رسیده است که این قدرت‌ها را تفکیک کرده است.»

این جملات را می توان زمینه ساز آغازی جدید بر حملات چندباره به سپاه دانست. سخنانی که حسن روحانی چندی پیش در همایش ملی ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد بر زبان آورد، خیلی زود فرصت را برای عقده گشایی رسانه های خارجی و بیگانه فراهم نمود تا سپاه پاسداران را به اتهامات زیادی متهم نمایند.

هر چند نوبخت خیلی زود تکذیب کرد و مدعی شد که منظور آقای رئیس جمهور، سپاه پاسداران نبوده، اما قطعاتی که روحانی پیش روی پازل تفکرات رسانه های غربی قرار داده بود، تنها به یک نتیجه نهایی می رسید و آنهم هدف قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.

اینکه رسانه های غربی و بیگانه بنابر اقتضائات دشمنی‌شان، سپاه و سپاهی را مورد آماج حملات خود قرار دهند چندان بعید نیست چراکه همگان بر این مهم واقفند که این نهاد انقلابی توانسته طی سال های پس از پبروزی انقلاب اسلامی، دست طمع دشمنان را از این کشور قطع کند؛ اما اینکه چرا یک سایت داخلی اقدام به هتک حرمت جایگاه سپاه پاسداران نماید و تمامی خدمات ارزشمند آن را در طول سی و اندی سال را نادیده بگیرد، جای بسی تامل است.

یک سایت خبری در هفته گذشته مطلبی بر روی خروجی خود قرار داد که حاوی اهانت های زیادی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. اهانت هایی همراه با ادبیات وقیحانه رسانه های صهیونیستی و وابسته به بنگاه های سیاسی غرب که حالا با نگاهی به بخش های خبری معاند با نظام جمهوری اسلامی، به‌راحتی می توان دریافت که این خبر بعنوان دستمایه ای دوباره برای حمله به این نهاد انقلابی قرار گرفته است.

سایت مورد اشاره در این مطلب که به نقل از یک وبلاگ منتشر کرده است، صراحتا مدعی می شود که «دوره دولت های نهم و دهم مصادف شد با نظامی سازی اقتصاد کشور تحت عنوان خصوصی سازی».

به عبارت دیگر در این مطلب اینگونه ادعا می شود که اقتصاد کشور به جای خصوصی شدن و اجرای اصل 44 قانون اساسی،نظامی شده است. یعنی تمامی شرکت های دولتی که با نام خصوصی سازی واگذار شده اند،در اختیار سپاه قرار گرفته اند.

ادعایی که در طرح اولیه نیز دچارمشکل است چراکه نگارنده تنها یک اتهام را وارد آورده و عملا هیچ مستندی بر ادعای خود ارائه نکرده است.

این سایت در ادامه یادداشت خود یک ادعای بی اساس دیگر را مطرح می کند و نام از فردی می آورد که وی اتفاقا پیش از این گفته بود که سهم سپاه در فعالیت های اقتصادی کمتر از ده درصد است.

این سایت خبری دراین باره می آورد: «اینجاست که نه تنها اصلاح طلبان، بلکه نمایندگان اصول گرای شاخصی چون احمد توکلی نیز احساس خطر میکنند. » ادعای این سایت خبری در حالی است که چندی قبل احمد توکلی درگفتو گو با روزنامه شرق گفته بود: «اینجور که می‌گویند همه کارها دست سپاه است حرف نسنجیده‌ای است.آسمان‌ریسمان‌کردن واقعیت است. ولی چون سپاه یک نهاد مقدسی است که با فداکاری، ملت و تمامیت ارضی ما را حفظ کرد و این حرمت ارتش و سپاه باید حفظ بماند که همه احساس تعلق کنند، همه آنها را مال خودشان بدانند و خودشان را هم مال آنها بدانند، این خیلی مهم است، چون خطر این وجود دارد که قدرت سیاسی و نظامی با هم جمع شود و لطمات سیاسی بخورد به اندک آن هم باید حساس باشیم. معنی آن این نیست که سپاه همه‌چیز را در دست دارد، عرض کردم که برآوردهایی که در ذهن من است کمتر از 10درصد است. ولی چون برای ما خود وجود سپاه و سازمانش، ارتش و سازمانش اهمیت دارد که ملی تلقی شوند، باید حساس شویم که راه بهتری انتخاب شود.»

آیا فعالیت های سپاه باید تنها به امور نظامی معطوف شود؟!

در این بین پاسخ به یک شبهه لازم و ضروری به نظر می رسد و آن این است که آیا براستی فعالیت های سپاه باید به امور نظامی معطوف و محدود شود؟!

برای یافتن پاسخ این سوال کافی است سری به قانون اساسی کشور بزنیم.

در فصل نهم قانون اساسي 9 اصل مشخصا به جايگاه و اهميت نيروهاي مسلح پرداخته است. هفت اصل از اين اصول 9 گانه مربوط به ارتش جمهوري اسلامي ايران، يك اصل مربوط به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و اصل ديگر آن هم مربوط به بسيج و نيروهاي مردمي مي‌شود.

در واقع از آنجا كه حفاظت از جامعه اسلامي وظيفه ديني و شرعي همگان است، اصل يكصد و پنجاه و يك قانون اساسي به اين مساله اختصاص يافته است. اما نكته قابل توجهي كه وجود دارد اين است كه بحث ارتش و سپاه پاسداران در قانون اساسي اگر به خوبي مورد توجه قرار بگيرد، مشخص خواهد شد كه بين آنها يك تفاوت رسالتي وجود دارد. چون براي برخي‌ ممكن است اين سوال پيش بيايد يك كشور چه نيازي مي‌تواند به دو ارتش داشته باشد؟ بسياري از شبهاتي هم كه در اين خصوص مطرح شد منشا آن همين تلقي‌هايي است كه به باور برخي سپاه تكرار ارتش جمهوري اسلامي است.

بر همين اساس در يك مقاطعي، برخي افراد به خاطر صرفه جويي در هزينه‌ها و برخي مسائل ديگر، پيشنهاد مي‌كردند كه سپاه و ارتش در يكديگر ادغام شوند. اما اگر دقت كنيم مي‌بينيم فلسفه وجودي سپاه با ارتش اساسا متفاوت است.

رسالت ارتش جمهوري اسلامي دفاع از استقلال و تماميت ارضي و همچنين حفظ نظام جمهوري اسلامي ايران است. اما در اصل يكصد و پنجاهم قانون اساسي كه مربوط به سپاه پاسداران است مي‌بينيم كه از منظر ديگري به آن نگاه شده است. در واقع سپاه پاسداران رسالت و وظيفه پاسداري و نگهباني از انقلاب اسلامي را بر عهده دارد و حدود و ثغور آن را هم قانون مشخص كرده است. يعني اگر در ارتش رسالت حفظ نظام و حفاظت از استقلال و تماميت ارضي كشور است، در خصوص سپاه رسالت نگهباني ازانقلاب اسلامي و حفظ ارزش‌ها و دست‌آوردهاي آن است.

بنابراین همانطور كه در قانون اساسي آمده است، سپاه پاسداران وظيفه حفاظت و صيانت از انقلاب اسلامي و ارزش‌هاي آن را بر عهده دارد. براي فهميدن اين اصل لازم است به منابع ديگر هم مراجعه كنيم. يكي از اين منابع، اساسنامه سپاه است كه مصوب مجلس شوراي اسلامي است.

از آنجايي كه نيروهاي مسلح در كشور ما تحت فرماندهي فرمانده كل قوا و ولي فقيه هستند و اصلا قواي سه گانه هم تحت امر ولايت مطلقه فقيه هستند، طبق قانون مصوب در مجلس شوراي اسلامي، دستورات، تدابير و فرامين مقام معظم رهبري در حوزه نيروهاي مسلح، بر قوانين موضوعه اولي است. درست مانند قوانين راهنمايي و رانندگي كه دستور پليس بر آن قوانين اولي است.

در حوزه نيروهاي مسلح از جمله سپاه پاسداران هم بر اين موضوع تاكيد شده است كه در اين خصوص تدابير و فرامين فرماندهي كل قوا نسبت به قوانين موضوعه اولي هستند. يعني اگر در جايي يك قانوني وضع شده باشد، اما فرماندهي كل قوا تدبيري را داشته باشند كه در ظاهر تعارض با آن قانون دارد، دستور رهبري نظام بر آن قانون موضوعه اولويت دارد و البته اين مساله‌يي كاملا طبيعي است و در كل دنيا هم وجود دارد.

در پایان بار دیگر لازم به تاکید است که قانون اساسي مي‌گويد سپاه وظيفه پاسداري از انقلاب اسلامي را بر عهده دارد. تهديداتي كه براي انقلاب وجود دارد ممكن است ماهيت متفاوتي با يكديگر داشته باشند. اگر تهديد نظامي بود وظيفه سپاه مقابله نظامي است اما اگر تهديدات ديگري از جنس جنگ نرم بود سپاه وظيفه خود می داند براي حراست و پاسداري از انقلاب وارد عمل شود. درست است دستگاه‌هاي ديگري هم وجود دارند كه بايد در برابر اين تهديدات وظايف خودشان را انجام بدهند، اما آيا سپاه در اين مساله وظيفه‌يي ندارد. آيا در جنگ نرم، سپاه به عنوان مجموعه‌يي كه طبق قانون مسوول پاسداري از انقلاب شناخته شده است، نبايد ورود كند؟ اکنون که بحث جهاد اقتصادی و تحریم های ظالمانه اقتصادی مطرح است، آیا سپاه وظیفه ای برای حفظ نظام در این زمینه ندارد و باید تنها شاهد فروپاشی اقتصادی کشور باشد؟ پس سازمان سپاه بايد منعطف باشد. بنابراين سپاه بايد بتواند از توانمندي و امكانات لازم برخوردار باشد تا در مقاطع حساس در برابر تهديدات مختلف بتواند از انقلاب اسلامي پاسداري كند.

در حقیقت مشخص است جریانی که به هر نحوی می کوشد تا با استفاده از هر فرصتی به تخریب این نهاد ارزشمند انقلاب اسلامی بپردازد، جریانی است که با اصل جمهوری اسلامی حفظ آن مخالف است و بر مسئولان و دلسوزان کشور است که با دقت در سخنان و اعمال خود، زمینه سوء استفاده بدخواهان جمهوری اسلامی را فراهم ننمایند.
منبع

در همین زمینه بخوانید:

ـ توهین وقیحانه سایت حامی دولت به صحابی پیامبر و ارزش‌ها

ـ حمله شدید و اتهام زنی رسانه مدیران دولت به نهادهای انقلابی

 

"Our President, analytical news site"