شفافسازی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی! آری این بزرگترین دستاورد اصلاحی مرد بزرگ ایران زمین بود. هرچه از مدیریت او در جایجای مملکت میگذشت مسئولان مستقیم اما غیرقانونی و پنهان عملکردهای ضدمردمی شناخته میشدند.
سید مهدی طباطبایی: قطعاً چندی نخواهد گذشت که غبار کینهتوزیها و غوغاسالاریها علیه خدمات بینظیر دکتر محمود احمدینژاد فرو خواهد نشست و عملکرد تحسینبرانگیز او در بسیاری از حوزههای مسئولیتش فراتر از عدد و رقمها نقل هر محفل و مجلسی شده و برگ زرینی از تاریخ ایران اسلامی خواهد شد. به امید نزدیکی آن روز به یکی از مهمترین دستاوردهای دکتر احمدینژاد که در قالب عدد و رقم نخواهد گنجید و دست بر قضا و بهرغم همه اهمیتش مغفول مانده است اشاره میشود.
سیاست داخلی دولت دکتر احمدینژاد براساس اصلاح ساختارها تدوین و اجرا شد. در این میان تضاد رویکرد اصلاحگرایانه او با منافع کانونهای قدرت و ثروت مهمترین اتفاقی بود که با آدرسدهیهای غلط رسانههای ضدمردمی نادیده گرفته شد؛ برای درک درست از این رویارویی مبارک و البته موفق لازم است به برخی ریشههای ایجاد کانونهای قدرت و ثروت اشاره کرد.
در دوره سازندگی، با توجه به حجم زیاد کارهای اقتصادی و عمرانی، نهتنها سیاستهای کارگزارانیها به تولید ثروتهای باد آورده ختم شد بلکه در کنار آن قشر نوین برخوردار از قدرت و ثروت شکل گرفت اما سرکوب فضای سیاسی جامعه در آن دوران نیز جنبشی سیاسی را در سال76 بر موج قدرت سوار کرد که در سال78 در کف خیابانهای تهران و چند شهر دیگر به دنبال چانهزنی سخت و پرهزینهای رفتند تا سهم خویش در ساختار قدرت پنهان و آشکار نظام را بالا ببرند، اما این داستان تلخ سوی دیگری نیز داشت. برخی بزرگان جبهه و جنگ در کنار برخی سرخوردگان دورههای سازندگی و اصلاحات دست از انقلابیگری شسته و پول روی پول گذاشتند و شاید در انتظار روزی نشستند که در پناه شعارهای به ظاهر اصولگرایانه و ایجاد چالش برای کارگزاران و اصلاحطلبان، به قدرت تاثیرگذاری نیز دست پیدا کنند.
این جریانات تلخ در کنار برخی قانونگریزیهای ارگانها و نهادها، کانونهایی پنهان و آشکار از قدرت و ثروت متراکم را به وجود آورد که فراتر از یک دولت سایه بسیاری از امور جاری مملکت را در راستای تامین منافع خود مدیریت میکرد. اما مشکل بزرگ نه وجود چنین کانونهایی بود بلکه عهدهداری میدانی امور از سوی آنها بود که در افکار عمومی به عملکرد مراکز قانونی و رسمی نسبت داده میشد. در دوره سازندگی و به خاطر همجنسی بیشتر این کانونها با تفکرات کارگزارانی و همچنین رشد نیافتگی آنها طبیعی بود که رویارویی چندانی بین این دو صورت نگیرد و نگرفت.
در دوره اصلاحات نیز یا برخورد حقیقی و گستردهای بین ساختار رسمی مملکت و این کانونهای پنهان قدرت و ثروت روی نداد یا اینکه اصل رویارویی و نتایج آن قابل رصد و اطلاعرسانی شفاف نبوده و جز در مواردی خاص به بار ننشست. انتخاب تاریخی 3 تیر 84 با گذر از رقابتهای رایج نامزدها رفته رفته به جبههبندی نسبتاً روشنی میان دکتر احمدینژاد که همزمان با مدیریت چند ماهه در شهرداری تهران گراهای خوانایی از این مراکز مخابره کرده بود منجر شد.
اما آغاز ریاست جمهوری احمدینژاد با شعارهای اصلاحگرایانه و عدالتطلبانه فراتر از اصلاح ساختارهای رسمی به رویارویی مستقیم با کانونهای پنهان قدرت و ثروت بدل گشت و عرصه بزرگ و مهمی برای خدمترسانی حقیقی عصاره ملت به منافع ملی و گفتمان اصیل انقلاب اسلامی فراهم آورد.
با این مقدمه به سراغ شاهکار دکتر احمدینژاد میرویم؛ شفافسازی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی! آری این بزرگترین دستاورد اصلاحی مرد بزرگ ایران زمین بود. هرچه از مدیریت او در جایجای مملکت میگذشت مسئولان مستقیم اما غیرقانونی و پنهان عملکردهای ضدمردمی شناخته میشدند. کافی است به این موارد نگاهی کنیم: قاچاق گسترده کالا، ابهامات گسترده در فروش نفت، تعیین قیمت ارز و سود بانکی، استفاده بیحساب و کتاب از یارانههای هنگفت دولتی، ویژهخواریهای بزرگ در خصوصیسازی اقتصاد و بهرهمندی از منابع بانکی و دهها و صدها مورد دیگر از اقداماتی که دستهای کانونهای پنهان قدرت و ثروت را رو کرد.
آری امروز مردم ایران زمین در کنار لمس خدمات گسترده و غرورآفرین احمدینژاد، واقعیتهای تلخ اما امیدآفرین دیگری را نیز به خوبی دریافتهاند. اگر دلار یکشبه گران یا ارزان میشود، اگر رسانهها چیزی را تبلیغ یا تخریب میکنند،اگر مشکل بزرگی در جایی از مملکت لاینحل مانده، اگر حقوق عموم مردم معطل مانده و حقوق اقلیت خاصی رعایت و بلکه بهطور ویژه و مضاعف از بیتالمال برداشت میشود، اگر راهیابی زنان مسلمان و توانا و نجیب ایرانی بنابر رهنمودهای امام راحل به عرصه اجتماع با موانع مختلف مواجه میشود، اگر شادی و آزادیهای فردی مردم با مخالفتها و بیمنطقیها روبهرو میگردد و اگر دهها و صدها مشکل دیگر در روزمره مردم خودی نشان میدهد مردم دلایل آن را میشناسند و دیگر هر کانون پنهان و آشکاری نمیتواند به اسم دولت یا هر مرکز رسمی و قانونی دیگر به دنبال منافع خود باشد.
البته این اقدام انقلابی احمدینژاد قطعاً نیاز به نهادینهسازی و گسترش به همه بخشهای نظام اسلامی داشته و همواره باید شفافتر از قبل اطلاعرسانی شود تا همه مرزهای پنهان و آشکار صاحبان قدرت و منصب مشخص گردیده و هر فرد و جریان و کانون و نهادی مسئول عملکرد خویش باشد. لکن میتوان به جرأت این اصلاحگری دکتر احمدینژاد را بزرگترین خدمت او به انقلاب و مردم ایران زمین برشمرد.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو