این روزها و در حالی که بیش از یک سال به دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی زمان باقیست، فعالیت های انتخاباتی طیف های مختلف سیاسی سرعت بیشتری به خود گرفته است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ هرچند فعالیت انتخاباتی از سوی چهره های اصلاح طلب از مدت ها قبل و حتی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری گذشته آغاز شده بود، اما گام جدید اصولگرایان برای همگرایی و وحدت، چندی قبل با برگزاری همایشی با هدف تجمیع اهداف اصولگرایی برداشته شد.

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با تمامی فراز و فرودهایش، این نکته را به اصولگرایان یادآوری نمود که پیروزی تنها با محوریت «وحدت» به دست خواهد آمد. شاید عده ای مدعی بودند که با پرچم مستقل پا به عرصه انتخابات گذاشته اند، اما کارنامه سیاسی آنها به خوبی نشان می داد که آنها هم اصولگرا بودند. البته نباید از نگاه بدبینانه برخی عوام نیز به سادگی عبور کرد که معتقد بودند، در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، برخی اصولگرایان سابق (یا راست سنتی سابق) این بار به هدف برهم زدن بازی اصولگرایان پا به عرصه رقابت نهاده بودند؛ علی ایحال عدم همگرایی و وحدت در آن دوره از انتخابات نتیجه ای جز شکست اصولگرایان و رقم خوردن تجربه ای تلخ به همراه نداشت.

اما نکته ای که در این مدت و پس از انتخابات ریاست جمهوری حائز اهمیت بوده و کمتر به آن پرداخته شد، عدم وجود شکاف کلی در مبانی و اصولِ چهره های شاخص اصولگراست. به عبارت دیگر، عمده دلایلی که متاسفانه طی سال های اخیر اصولگرایان را از هم دور رانده و به مرور زمان به زاویه این دوری نیز افزوده شده، تنها اختلاف سلیقه است. اختلاف سلایقی در فروع بازی سیاست که با گذشت زمان و به واسطه عدم همنشینی و گفت و گو بین چهره های شاخص آن تبدیل به گره هایی شده که برای باز کردن آنها به هیچ وجه به دندان نیاز نبوده و نیست.

در اینکه اصولگرایان در برخی محورهای فرعی دنیای سیاست با یکدیگر اختلاف سلیقه دارند شکی نیست و کمتر کسی می تواند منکر این مدعا شود اما اینکه، «اختلاف سلیقه» عامل شکاف و واگرایی آنها شود، اتفاقی عقلانی و صواب است یا خیر، سوالی است که قطعا پاسخ آن در جلسات همنشینی و همگرایی اصولگرایان پیدا خواهد شد.

در نتیجه پربیراه نیست اگر مدعی شویم چنانچه اصولگرایان از فروعِ سیاست به اصول آن رجوع کرده و یکبار دیگر مبانی اصولی خود را با هم مرور کنند، قطعا به نقاط مشترک زیادی خواهند رسید که می تواند آنها را تنها به یک لیست واحد در انتخابات پیش روی مجلس برساند. اتفاقی که شاید در ظاهر دور از دسترس باشد، اما با یک نگاه عقلانی و مبنایی به راحتی قابل وقوع است چرا که اگر این مهم به سرانجام نرسد و اصولگرایان بخواهند به مسیری که در انتخابات ریاست جمهوری برگزیده بودند، ادامه دهند باید منتظر شکستی به مراتب سنگین تر از آن دوره باشند.

نگاهی دوباره به فعالیت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و کناره گیری محمدرضا عارف بعنوان اصلی ترین گزینه اصلاح طلبان به نفع چهره ای که پیش از آن هیچ رگه ای از اصلاح طلبی در رفتار، منش، گفتار و کارنامه اش دیده نمی شد، به خوبی نشان می دهد جریان اصلاحات حتی حاضر است با فردی که کمترین اصول مشترک را نیز با خود دارد پای یک میز بنشیند؛ و همین تجربه امروز در اختیار اصولگرایانی است که برخلاف رابطه عارف-روحانی، دغدغه های مشترک زیادی با یکدیگر داشته و دارند.

اما یکی از نکاتی که باید از آن با عبارت ناملموس «کثیف» در دنیای سیاست نام برد، تخریب هایی است که از سوی جبهه مخالف برای اصولگرایان رقم می خورد. تخریب‌هایی که اتفاقا به واگرایی و جدایی تفکر اصولگرایان از هم می اندیشد. تخریب هایی که به دنبال نتیجه ای چون انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است و لاغیر؛ پس لازم و ضروری به نظر می رسد که اصولگرایان باید با پاسخ های روشنگرایانه به اتهامات وارده، موج تخریب ها را کنترل کرده و با یادآوری خدمات ارزنده خود طی سالیان پس از انقلاب، اذهان مردم را با موفقیت های بدست آمده توسط اصولگرایان در مناصب مختلف اعم از شوراهای شهر، مجالس شورای اسلامی و حتی ریاست جمهوری همراه سازند.

البته لازم به تاکید است که برای این روشنگری به یک جریان سازی رسانه ای نیاز است؛ همان روشی که طی سال های اخیر اصلاح طلبان به خوبی از آن بهره بردند و با «هوچی گری رسانه ای» بعضا دست به تحریف واقعیت نیز زده اند؛ حال آنکه اصولگرایان قرار است پس از همگرایی و وحدت ضمن بازنشر خدمات گسترده پس از انقلاب، فعالیت های بجا و پسندیده خود را یادآوری نمایند؛ نه اینکه با «قلب واقعیت» به دنبال انحراف اذهان و فریب مردم باشند!

علی ایحال؛ در روزهایی که بار دیگر تنور جاروجنجال‌های سیاسی داغ می شود و رفته رفته به ایام انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می شویم، ضرورت همگرایی و کنار هم نشستن اصولگرایان بیش از پیش حس می شود. اصولگرایانی که در روزهای تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم در مقابل یکدیگر به بیان مواضع خود می پرداختند، اکنون ضروری است که «کنار هم نشسته» و با یک زبان و ادبیات مشترک مواضع خود را رسانه‌ای کنند.

اتفاقی که بار دیگر تاکید می شود نه تنها دور از دسترس نیست، بلکه با تغییر موضع اصولگرایان از فروع به اصول قطعا قابل دسترس خواهد بود؛ ان شاءالله.