سهل بدنبال کشته شدن عثمان، به همراه گروهی از انصار با حضرت علی(ع) بیعت کرد و در جنگ صفین نیزحضور داشته است. منابع تاریخی از سال (41ه.ق تا 61ه.ق)اخبار خاصی از سهل بخصوص درباره رویکرد وی به قیام امام حسین(ع) گزارش نکرده ­اند، جز یک خبر و آن هم در احتجاج امام حسین(ع) با سپاه عمرسعد در کربلا بود که در آن احتجاج امام از کسانی چون سهل نام می برد. سهل سابقه درخشانی در دوره پیامبر(ص) و امیر المومنین(ع) دارد، حال چرا در حادثه ای به این مهمی خبری از سهل نیست خود جای سوال دارد؟ این در حالی است که سهل سیره و منش پیامبر(ص) را با امام حسن و امام حسین (ع) دیده بود و می دانست حسین(ع) چه جایگاهی در نزد پیامبر(ص) دارد.

در مجموعه یادداشت های مستند با عنوان: «عاشورا؛ آزمون پایمردی بر اصول و آرمان ها» تلاش خواهیم کرد با معرفی شخصیت های که به هر نوعی در واقعه عاشورا موثر بوده یا حضور داشته اند، زوایای کمتر توجه شده از زندگی آنها درباره عاشورا را مورد بررسی قرار دهیم. شناخت این اشخاص و تصمیم گرفتن آنها در بزنگاه های سخت زندگی، می تواند چراغ راهی برای زندگی امروز ما بخصوص برای خواص در تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه باشد. جامعه ای که امروزه با فتنه ها و هجمه های بسیاری مواجه گشته است که در بسیاری از آنها بار دیگر خواص دچار بی بصیرتی می شوند و از مسیر حق انحراف پیدا می کنند.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ سهل بن سعد بن مالک بن خالد[1] بن ثعلبة بن حارثة بن عمرو[2] [الحارث بن ساعدة بن كعب بن الخزرج الساعدي الأنصاري][3] ، با کنیه ابو­العباس[4] یا ابویحیی[5] از مشاهیر اصحاب حضرت رسول(ص) به شمار می آید.[6] نام این صحابی در آغاز حزن بود و پیامبر(ص) او را سهل نامید.[7] شیخ طوسی، سهل بن سعد ساعدی را در شمار اصحاب حضرت علی(ع) به حساب آورده است[8].سهل چهار سال قبل از هجرت پیامبر(ص) متولد شد و تا عصر ولید بن عبدالملک در قید حیات بود. از جمله افتخارات سهل بن سعد ساعدی این است که در بیعت عقبه و رضوان[9] حضور داشته، به سوی هر دو قبله[10] نماز گذارده و جزء روایان مورد وثوق حدیث پیامبر(ص)[11] می باشد که از ایشان روایت کرده است. سهل بن سعد، حدیث غدیر[12]، حدیث منزلت(به نقل از ابوذر)[13] ، اسامی دوازده معصوم[14] را نیز گزارش کرده است.

سهل بدنبال کشته شدن عثمان، به همراه گروهی از انصار با حضرت علی(ع) بیعت کرد[15] و در جنگ صفین[16] نیزحضور داشته است. منابع تاریخی از سال (41ه.ق تا 61ه.ق)اخبار خاصی از سهل بخصوص درباره رویکرد وی به قیام امام حسین(ع) گزارش نکرده ­اند، جز یک خبر و آن هم در احتجاج امام حسین(ع) با سپاه عمرسعد در کربلا بود[17] که در آن احتجاج امام از کسانی چون سهل نام می برد. سهل سابقه درخشانی در دوره پیامبر(ص) و امیر المومنین(ع) دارد، حال چرا در حادثه ای به این مهمی خبری از سهل نیست خود جای سوال دارد؟ این در حالی است که سهل سیره و منش پیامبر(ص) را با امام حسن و امام حسین (ع) دیده بود و می دانست حسین(ع) چه جایگاهی در نزد پیامبر(ص) دارد.

با مرگ معاویه و شروع انقلاب مردم عراق بر علیه یزید، سهل در قلب تحولات یعنی کوفه حضور داشت. با این حال نه خبری از همراهی و تایید حرکت حسین بن علی(ع)است و نه همراهی باطل که این جمله امیرالمومنین(ع) درباره سعید و عبدالله ‌بن ‌عمر به ذهن متبادر می شود که «آنها نه حق را یاری کردند و نه باطل را خوار ساختند».[18] جز اینکه بگوییم که سهل نیز به مانند بسیاری از دیگر صحابه هم عصر خود با بی تفاوتی از کنار این حادثه گذشت و یا اینکه در تشخیص حق و باطل دچار تردید شد و خود را از معرکه درگیری دور ساخت تا شاهد این نزاع خونین نباشد!!!

آخرین خبر از سهل بن سعد در ارتباط با جریان عاشورا، مربوط به حضور وی در شام است.[19] درباره علت و چرایی حضور سهل بن سعد در شام در آن مقطع زمانی، گزارشی در منابع نیامده است.این موضوع نیز از دیگر ابهامات زندگی سهل است که هنوز بدان پاسخی داده نشده است. گزارش­های تاریخی که به نقل از خود سهل وجود دارد؛ در ابتدا توصیفی از زیبایی شهر دمشق است. سپس شادی و خوشحالی مردم دمشق و آذین بستن شهر، تعجب سهل را بر می­ انگیزد به گونه ای که از فردی سوال می­کند و اینگونه جواب می شنود:« اى شيخ! گويا: تو اعرابى باشى؟ گفتم: من سهل بن سعد هستم كه پيغمبر خدا را ديده‏ ام. گفتند: اى سهل! تعجب نميكنى كه چرا آسمان خون نمى‏بارد، چرا زمين اهل خود را فرو نميبرد؟ گفتم: براى چه؟ گفتند: اين سر امام حسين[ع] است كه عترت پيغمبر خدا (ص)مي­باشد و از عراق بعنوان هديه فرستاده شده است. گفتم: وا عجباه! سر امام حسين بعنوان هديه برده مى‏شود و مردم اظهار فرح مينمايند!؟ گفتم: از كدام در شهر داخل مى‏شود؟ اشاره بدروازه‏ اى كردند كه آن را دروازه ساعات مي­گفتند. من در همين حال بودم كه ديدم پرچم ‏ها هر كدام پس از ديگرى ميايند بعدا سوارى را ديدم كه نيزه‏اى در دست داشت. بر فراز آن نيزه سرى بود كه‏ از لحاظ صورت شبيه‏ ترين مردم بود به پيامبر خدا (ص): پس از آن سوار زنانى را ديدم كه بر شتران بى‏ جهاز سوار بودند. من به آن زنى كه جلوتر از همه بود نزديك شدم و به وى گفتم: تو كيستى؟ گفت: من سكينه دختر حسينم. من گفتم: آيا بمن حاجتى دارى؟ من سهل بن سعد هستم كه جد بزرگوار تو را زيارت كردم و حديث از آن حضرت شنيدم. فرمود: اى سعد! به اين نيزه‏ دار بگو: اين سر بريده را جلوتر ببرد تا مردم مشغول ديدن آن شوند و بحرم رسول خدا (ص)نظر نكنند»

سهل ادامه می دهد:« من نزديك آن نيزه‏ دار رفتم و گفتم: ممكن است كه حاجت مرا روا كنى و مبلغ چهار صد دينار بگيرى؟ گفت: چه حاجتى دارى؟ گفتم: سر مبارك امام حسين را جلوتر از حرم آن حضرت ببرى. او اين پيشنهاد را پذيرفت و من به وعده خود وفا كردم».[20]

سهل، سالهای پایانی عمر خود را در مدینه سپری کرد. در این دوران فردی از آل مروان که عامل مدینه بود از سهل می­خواهد که به بالای منبر برود و بواسطه لقب ابوتراب، حضرت علی(ع) را مورد نفرین و تمسخر قرار دهد که در جواب می­شنود این لقبی است که پیامبر(ص) از روی محبت به علی(ع) داده[21] و ایشان بسیار این عنوان را دوست می­داشتند.[22] براساس گزارش ها، بروزگار وليد بن عبدالملک[23] جز تنى چند از اصحاب رسول خدا (ص) باقى نمانده بودند كه از جمله ايشان سهل بن سعد ساعدى است كه در اواخر حكومت وليد درگذشت و به هنگام مرگ صد ساله[24]یا نود و شش ساله بوده است.[25] البته نقل های دیگری نظیر سال هشتادو هشت[26](96ساله) ، نود و یک[27](100ساله) گفته شده است. همچنین نقل است که وی آخرین صحابی درگذشته در مدینه است.[28]

پی نوشت:

[1] - سليمان صرصرى حنبلى‏، ج2، ص515

[2] - نور الله مرعشى،ج2، ص269

[3] - ابن عبدالبر، ج‏2،ص664؛ ابن اثیر جزری، ج‏2،ص320

[4] - طبری،ج‏11،ص674؛ ابن عبدالبر، ج‏2،ص664

[5] - ابن اثیر جزری، ج‏2،ص320

[6] - ابن حجر،ج‏3،ص167؛ خویی، ج 8 ص 354

[7] - ثقفی کوفی، ص 438 ؛ ابن اثیر جزری، ج‏2،ص320 ؛ ابن حجر،ج‏2،ص55

[8] -طوسی، ص66؛ خویی، ج 8 ص 354

[9] -شیخ مفید، ص106

[10] - همان، ص106

[11] - ابن عطيه، ج1، ص144

[12] -سبحانی، ج‏1، ص 127

[13] - میلانی، ج‏3، ص 394

[14] -به نقل از عباس فرزند سهل، ایشان از حضرت زهرا(س) اسامی امامان را می پرسد و حضرت نام دوازده امام را بیان می دارد.خزاز قمی، ص195

[15] - شیخ مفید، ص106

[16] -ذهبی،ج‏3،ص:545

[17] - سبحانی، ج‏1، ص 127

[18] - نهج‌البلاغه، کلمات قصار / 262

[19] - نور الله مرعشى،ج2، ص269

[20] -مجلسی، ج45، ص127

[21] -ابوالفرج اصفهانی، ص40

[22] - ثقفی کوفی، 438محمد بن يوسف گنجى شافعى‏، ص195 سبط ابن جوزى‏، ص16

[23] -خلیفه بن خیاط، ص193

[24] -دینوری، ص328

[25] -ابن عبدالبر، ج‏2،ص:665

[26] -ابن عبدالبر، ج‏2،ص:665؛ ابن اثیر جزری، ج‏2،ص320

[27] -ابن عبدالبر، ج‏2،ص:665 ؛ ابن اثیر جزری، ج‏2،ص:320؛ابن حجر،ج‏3،ص:167؛ نور الله مرعشى،ج2، ص269

[28] -ابن عبدالبر، ج‏2،ص665، محمد بن يوسف گنجى شافعى‏، ص195 نور الله مرعشى،ج2، ص269

منابع و ماخذ:

ابراهيم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، قم، 1410 ؛ ابن عطيه- جميل حمود، أبهى المراد في شرح مؤتمر علماء بغداد، بيروت‏، 1423 ؛ ابو الفرج على بن الحسين الأصفهانى ، مقاتل الطالبيين، تحقيق سيد احمد صقر، بيروت، [ بى تا]؛أبو جعفر محمد بن جرير الطبري ، تاريخ الأمم و الملوك ، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، 1387/1967؛ ابو حنيفه احمد بن داود الدينورى ، اخبار الطوال ، تحقيق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدين شيال،قم، 1368ش؛ أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر ، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق على محمد البجاوى، بيروت، 1412/1992؛ أبو عمرو خليفة بن خياط بن أبي هبيرة الليثي العصفري الملقب بشباب ، تاريخ خليفة بن خياط، تحقيق فواز، بيروت، 1415/1995؛ جعفر سبحانى‏، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، 1418 ؛ خزاز قمى‏، كفاية الأثر، به تحقيق سيد عبد اللطيف حسنى‏، قم، 1401 ؛ خویی، معجم رجال الحديث‏، قم، 1410؛ سبط ابن جوزى‏، تذكرة الخواص من الأمة في ذكر خصائص الأئمة، قم،1418 ‏؛ سليمان صرصرى حنبلى‏، الانتصارات الإسلامية في كشف شبه النصرانية، به تحقيق سالم القرنى‏، رياض‏،1419؛ سيد على ميلانى، تشييد المراجعات و تفنيد المكابرات‏، قم، 1427 ؛ شمس الدين محمد بن احمد الذهبى ، تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الأعلام، تحقيق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، 1413/1993؛ طوسي‏، رجال، نجف، 1381؛ عز الدين بن الأثير أبو الحسن على بن محمد الجزرى، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بيروت، دار الفكر، 1409/1989؛ محمد بن يوسف گنجى شافعى‏، كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ، تهران‏، 1404 ؛ محمدباقر مجلسی،بحار الأنوار، بیروت، 1404؛ شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، قم‏، 1413؛ مفید، الجمل، قم‏، 1413 ‏؛ نور الله مرعشى‏، إحقاق الحق و إزهاق الباطل‏، مقدمه و تعليقات از آيت الله العظمى مرعشى ، قم‏، 1409 . 

لينک کوتاه مطلب: https://goo.gl/RqMpsf