عمرو بن عبداللـه بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحبیل، با کنیه ابوثمامه از بزرگان شيعه به شمار مي‌آید. شیخ طوسی از او با عنوان انصاری یاد کرده که نشان دهنده صحابی بودن او است. ابوثمامه را از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام برشمرده‌اند که در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشته و از جنگاوران و دلاوران عرب و از مشاهیر و شخصیت‌های سرشناس شیعه در کوفه بوده است.

«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ عمرو بن عبداللـه بن کعب صائد بن شرحبیل بن شراحبیل،[1] با کنیه ابوثمامه[2] از بزرگان شيعه به شمار مي‌آید.[3] شیخ طوسی از او با عنوان انصاری[4] یاد کرده که نشان دهنده صحابی بودن او است. ابوثمامه را از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین علی علیه السلام برشمرده‌اند[5] که در همه جنگ‌های آن حضرت شرکت داشته[6] و از جنگاوران و دلاوران عرب و از مشاهیر و شخصیت‌های سرشناس شیعه در کوفه بوده است.[7]

ابوثمامه پس از شهادت حضرت علی علیه السلام به خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام درآمد[8] و بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع) در کوفه اقامت کرد تا زمانیکه خبر مرگ معاویه بن ابوسفیان منتشر شد.ابوثمامه نیز به مانند بسیاری از اشراف و بزرگان کوفه به حسین بن علی(ع) نامه نوشت و او را به عراق دعوت کرد.
پس از ورود مسلم بن عقيل به كوفه، ابوثمامه به سرعت به او پیوست و به خاطر مهارتش در سلاح‌شناسی و کاربرد اسلحه به دستور مسلم، كمك‏هاى مالى شيعيان را دريافت مى‏كرد و با آنها اسلحه خريدارى مى‏كرد و در اين خصوص داراى مهارت و بصیرت بود.[10]
ورود ناگهانی عبیدالله بن زیاد به کوفه تمام برنامه ها و محاسبات مردم کوفه را بهم ریخت چرا که مردم عراق بخصوص کوفه مردمی بودند که زبان خشونت و شمشیر را خوب می فهمیدند. چرا که آن هنگام که شمشیر برسرشان بود چونان بچه ای سر به زیر حرکت می کردند و آن هنگام که لبه شمشیر از گردنشان دور می شد چونان گله های گوسفند رمیده می شدند. از اینرو ورود عبیدالله به کوفه فضای از رعب و وحشت را حاکم ساخت.
با کشته شدن هانی بن عروه، مسلم بن عقیل کسانی را که با او بیعت کرده بودند، فرا خواند و فرماندهی قبیله‌های تمیم و هَمْدان را به ابوثمامه سپرد.[11] که در این حرکت نظامی، دارالاماره به محاصره درآمد، اما پس از آن که مردم کوفه دست از ياري مسلم برداشتند، ابوثمامه نیز پنهان شد که علت آن هنوز هم بر محققان مشخص نیست.
آیا وی از ترس جان این کار را انجام داد و یا تصور کرد که مسلم هم در جایی خود را پنهان خواهد کرد!!! در هر حال این شخصیت کسی نبود که اگر سهل انگاری هم از سوی او سرزده باشد، به راحتی از کنار آن بگذرد و چونان توابین منتظر باشد تا سر فرصت توبه کند. بعد از شهادت مسلم، عبیدالله همچنان دنبال ابوثمامه بود که ابوثمامه همراه نافع بن هلال جملي به سوي کاروان امام حسين علیه السلام حرکت کرده و به آن حضرت پیوست.[12]
ابوثمامه با نافع بن هلال، مخفیانه از کوفه خارج شد و در راه مکه به کربلا، به کاروان امام حسین علیه السلام پیوست و در خدمت آن حضرت بود، تا به کربلا رسید.[13]
ابوثمامه تا روز عاشورا در کنار امام حسین علیه السلام بود و در این روز وقتی که زمان نماز ظهر فرا رسید، وقت نماز را به امام یاد‌آوری کرد و گفت دوست دارم هنگامی که خداوند را دیدار می‌کنم این نمازی را که وقت آن نزدیک گشته خوانده باشم. امام حسین علیه السلام نیز به او فرمود: از نماز یاد کردی خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکرین قرار دهد، بله اينك وقت نماز است.[14]
به گزارش منابع ابوثمامه پس از نماز به خدمت امام حسین علیه‎ا‎لسلام رسید و گفت عجله دارم تا به دوستانم ملحق شوم و نمی‌توانم، بمانم و شما را تنها ببینم.[15] پس به میدان جنگ رفت. با اینکه در شهادت ابوثمامه در کربلا شکی نیست، اما چگونگی شهادت او مشخص نیست، و اختلافاتی در گزارش‌های مربوط به شهادت او دیده می‌شود.

پی نوشت ها:
[1]. ابن حزم، ص 395
[2]. فضيل بن زبير رسان‏، ص156.
[3]. طبری، ج5، ص364؛ مجلسی، ج44، ص343.
[4]. طوسی، ص103.
[5]. فضيل بن زبير رسان، همانجا.
[6]. سماوی، همانجا.
[7]. طبری، ج5، ص364؛ مفید، ج2، ص46.
[8]. سماوی، ص119.
[9]. آل ياسين، ص94.
[10]. طبری، همانجا
[11]. ابوحنیفه دینوری، ص238؛ ابوالفرج اصفهانى، ، ص103.
[12]. سماوی، ص120.
[13]. مامقانی، ج2، ص 333
[14]. طبری، ج5، ص439
[15]. خوارزمى، ‏ج2، ص28    

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/aL8FS

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/aL8FS