آیتالله شریعتمداری در یک نگاه تاریخی شاید فقط و فقط یک مخالف امام خمینی (ره) در عقیده و عمل جلوه کند ولی آنچه با توجه به زوایای دیگر شخصیتی ایشان و همچنین نگاه جامعه شناختی به آن دوره به دست میآید این است که او خواسته یا ناخواسته تبدیل به رهبری موسوم به جریان "اسلام مداراگر" یا "تجددخواه" شد و هیچگاه با انقلاب اسلامی چه در مفهوم و چه در عمل سر سازش نداشت.
اگر بخواهیم پروژه نفوذ فرهنگی را به عنوان یک پدیده استعماری نوین تعریف کنیم در برخی از قسمت ها با یکسان سازی فرهنگی نیز مواجه میشویم که هر روی این مفاهیم یعنی هم نفوذ و هم یکسانسازی فرهنگی در یک نمای کلی برمیگردد به جریان نفوذ غرب در قرن بیستم به بعد در کشورهای جهان سوم و خاورمیانه که تئوریزه شدن همان عملیات و جنگهای جهانی است، که قبل از آن در غالب جنگهای تمدنی و صلیبی مطرح بوده و حتی امروزه هم هست. نفوذ فرهنگی برای هدایت، رهبری و بسترسازی فعالیتهای دشمن در آن کشور صورت میگیرد و درصدد بوده تا بنیانهای فرهنگی یک ملت با دین، ایدئولوژی و مذهب را منحرف نماید و از درون تخریب کند. نمونههای تاریخی فراوانی میتوان برای این موضوع در تاریخ جهان و ایران نام برد و به آن اشاره کرد. شباهتهای تاریخی در جریان نفوذ فرهنگی بسیار درسآموز و پند دهنده است. نکتهای که رهبر معظم انقلاب مکرر به آن اشاره کردهاند -مسأله نفوذ فرهنگی- شاید هیچگاه مانند امروز در جامعه ما به عنوان یک موضوع چالشی و بحثبرانگیز مبدل نشده بود. خصوصاً بعد از مسأله برجام میتوان گفت یکی از عمده ترین مباحث مطرح در جامعه فکری، فرهنگی و نخبه ما که اذهان مختلفی را به خود درگیری ساخته است، همین نفوذ فرهنگی است که خود را در اشکال مختلف نمایان ساخته و میسازد و این مختص یک فرهنگ خاص و یک ایدئولوژی ویژه نیست.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ سید محمدکاظم شریعتمداری که در ۱۵ دی ۱۲۸۴ ه.ش در تبریز متولد شد و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۵ دار فانی را وداع گفت. وی از مراجع بزرگ شیعه به حساب میآمد و علاوه بر آن حزبی را نیز به نام حزب "جمهوری خلق مسلمانان ایران" و همچنین موسسهای به نام دارالتبلیغ اسلامی را اداره میکرد. اختلافات ایشان و امام خمینی (ره) به بعد از انقلاب اسلامی برمیگردد و عوامل اصلی و اساسی آن عبارت بودند از:
۱- مخالفت آیت الله شریعتمداری با اصل انقلاب اسلامی و شکلگیری حکومت جمهوری اسلامی
۲- مخالفت ایشان با اختیارات ولی فقیه در اصل ۱۱۰ قانون اساسی
۳- پس از دستگیری صادق قطبزاده و اعتراف او به جرمش یعنی تلاش برای کودتا و براندازی نظام که به کودتای نوژه معروف شد و با بمبگذاری در خانه امام خمینی (ره) همراه بود، آیتالله شریعتمداری به طرفداری از قطبزاده و سایر همدستان خصوصا احمد عباسی داماد خود و سید مهدی مهدوی و دکتر جواد مناقبی که رابطین این کودتا بودند، پرداخت.
البته کار به همین جا ختم نشد، در پی اصرار آیتالله شریعتمداری بر مخالفت با امام خمینی (ره)، رهبر کبیر انقلاب در همان ایام پیامی برای ایشان فرستادند و ایشان را به خروج از حزب و کنارهگیری از این جریان و عدم حمایت از کودتاچیان توصیه نمودند ولی چه سود که برخی از طرفداران ایشان که بیگمان توسط عوامل نفوذی ضد انقلاب هدایت میشدند به خیابانها ریخته و ضمن تصرف رادیو و تلویزیون تبریز به شورش و اغتشاش پرداختند، نهایتا برخی از عوامل اصلی این جریان شناخته شده، دستگیر و پس از محاکمه اعدام شدند و حزب ایشان نیز رسما منحل شد.
در هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ آیتالله شریعتمداری توسط جامعه مدرسین و روحانیت مبارز همراه با ائمه جمعه سراسر کشور از مرجعیت خلع گردید.
از جمله کسانی که موجب گردید تا نام شریعتمداری مجدد بر سر زبانها بیافتد محسن کدیور بود که با طرح اعاده حیثیت از یک مرجع موجب گردید تا شریعتمداری مجددا در بوته تحلیل و تعمق تاریخی قرار گیرد.
دقیقا عملکرد آیتالله شریعتمداری در حالت خیلی خوشبینانه، متکی به یک برداشت فقهی متفاوت از امام خمینی (ره) از مقوله حکومت اسلامی بود ولی پس از صدور بیانیهای علیه اختیارات ولایت فقیه آن هم در آستانه همه پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی از فضای سیاسی کشور حذف گردید و از آذر ۱۳۵۸ تا آخر عمر در خانه خود محصور شد. آنچه محسن کدیور به آن توجه نداشته و ندارد روی دیگر سکه است و آن آبروداری امام خمینی (ره) در پرونده آیتالله شریعتمداری و بیت ایشان بود.
امام خمینی (ره) در مورد آیتالله منتظری نیز همین طور رفتار کردند. "یعنی سیاست مدارا"، تا جایی که حتی وقتی بیماری کلیوی آیتالله شریعتمداری که سابقه طولانی هم داشت تشدید شد امام (ره) دکتر غلامرضا باهر که به طبیبالعلماء مشهور است را شخصا به حضور میطلبد و برای مداوای ایشان توصیه اکید می کنند، که موضوع در خاطرات دکتر باهر به آن اشاره شده است.
نکته اساسی و مهم در این فرآیند این است که با انتشار خبر انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی با وظیفه تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی آیتالله شریعتمداری به مخالفت صریح میپردازد و میگوید اگر چنین مجلسی تشکیل شود در همهپرسی قانون اساسی شرکت نخواهد کرد. وی در روز سهشنبه مورخ ۲۲ خرداد ۵۸ در گفتوگو با نماینده خبرگزاری فرانسه میگوید: "در صورتی که نتوانیم مجلس موسسان را به مسئولان امور بقبولانیم و بخواهند قانون اساسی را به رفراندوم (همهپرسی) بگذارند امکان دارد در این رفراندوم شرکت نکنم، اما قصد ندارم علیه رفراندوم علنا مبارزه کنم، علت مخالفت بیاعتمادی به ملت ایران نیست بلکه معتقدم و براساس اعتقادم چنین کاری میکنم."
آيتالله شريعتمداري بيگمان در اشاعه و ترويج نوعي گفتمان اسلام ضدانقلابي نقش برجستهاي داشتند و بيت ايشان خصوصا داماد ايشان در این زمينه بسيار فعال عمل ميكردند، هر چند شايد با حالت بسیار خوشبينانه بگوييم كه خود او متوجه چنين نقشي نبوده يا اگر هم بوده آن را از نوع اختلافهاي اجتهادي و فقهي با امام (ره) ميدانست ولی آنچه در صحنه عمل اتفاق افتاد و مورد بهرهبرداري جريانهاي معارض انقلاب در داخل و خارج قرار گرفت، تضعيف جايگاه رهبري امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي ايران بود.
بعدها وقتي داماد آيتالله شريعتمداري در جريان كودتاي نوژه دستگير و به همكاري با كودتاچيان اعتراف ميكند حمايت آيتالله از اين كودتا و جريان برانداز نيز همه و همه مانند قطعات يك پازل كنار هم مينشيند و به نقش او در هجمههاي صورت گرفته به انقلاب هويت بيشتري ميبخشد، گرچه خيليها به دنبال پاك كردن صورت مساله هستند و بودند يعني مبرا نمودن آيتالله شريعتمداري در اين پروسه ولي آنچه تاريخ به ما ميگويد همكاري و تمايل آيتالله با چنين جرياني بوده است.
در نهايت ميتوان گفت اشتباه اصلي آيتالله اين بود كه جريان نفوذ را نشناخت و ندانسته توسط همين جريان مقابل انقلاب قرار گرفت. جريان نفوذ در بيت ايشان كه توسط داماد ايشان هدايت و رهبري ميشد توانست از ايشان كه شاید يار و ياور امام (ره) در جريان انقلاب و بعد از آن باشد، چهره يك فقيه مخالف بسازد و آن را بيشتر فقهی و اجتهادی جلوه دهد تا سياسی، در حالی كه تاثير سياسي اين اختلاف به مراتب عميقتر از اختلافات فقهي بود.
در كتابي كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده اسناد فراوانی در این زمینه وجود دارد كه تحت عنوان "آيتالله شريعتمداری به روايت اسناد" منتشر شده است. از سند ملاقات محرمانه رئيس شهرباني قم با ايشان كه در آن آيتالله قول مي دهد تا بر عليه رژيم سخن نگويد بلكه تلاش خواهد كرد تا امام خمينی (ره) را هم از مبارزه منصرف نمايد، تا اشاره به تماس تلفنی رئيس شهربانی قم با خود كه ميگويد: نتوانستهام امام را به ترك مبارزه راضی كنم (محرمانه ۱۳۴۲/۱/۱۸)(+)
دکتر مهدی گلجان - عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/HDyri
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو