در قسمت اول و دوم این گفتار، ضمن بررسی نظر امام خامنه ای(مدّظلّهالعالی) در خصوص انحراف یا اغراض انحرافی(سیاسی و اعتقادی) دولتمردان نهم و دهم، 34 شاخص عملکردی و گفتمانی آن دولت ها که از جانب معظم له بر روی آن تصریح گردیده بود، تبیین و چراییِ عدم محاکمه«اسفندیا ر رحیم مشایی»یا به عبارتی «سران جریان کذائی انحرافی»!؟ مورد بحث قرار گرفته و نهایتاً اصالت گفتمان احمدی نژاد و تطابق آن با گفتمان امام و انقلاب از نظر امام المسلمین(مدّظلّهالعالی) اثبات گردید. حال در این قسمت به دلایل عدوات، تخریب و کینه توزی متهم کنندگان دولت های نهم و دهم به انحراف از دیدگاه مقام عظمای ولایت می پردازیم.
گفتار حاضر، در نخستین سالگرد پایان کار دولت دهم و با توجه به هجمه گسترده برخی احزاب و خواص جامعه طی سنوات گذشته و به ویژه یکساله اخیر علیه عملکرد و گفتمان دولت های نهم و دهم، درصدد است تا با بررسی آراء و نظرات امام جامعه پیرامون نوع عملکرد و گفتمان آن دولت ها، ضمن ترسیم مقیاسی برای اندازه گیری درجه تطابق گفتمان جریانات سیاسی فعال در چارچوب نظام جمهوری اسلامی با گفتمان امام و انقلاب، پرده از نقشه خوانی معکوس برخی افراد و جریانات وابسته به ایشان، درخصوص ارائه مختصات کاذب جبهه خودی و غیرخودی برای عوام جامعه، بردارد. از جمله شاخصه های برجسته گفتار حاضر ، پرداختن به بیش از 180 منبع حاوی اطلاعات پیرامون گفتمان دولت های نهم و دهم و جریان های مخالف آن و تحلیل های مربوطه بوده که به دلیل گستردگی منابع مورد استفاده، از آن می توان به عنوان دائرة المعارفی جهت شناخت گفتمان های مذکور استفاده نمود.
تخصیص منابع یادشده بگونه ایست که در کنار«اشاره به هر موضوعکلیدی مربوط به گفتمان طرفین بحث»، منابع استدلالی (اعم از فیلم، صوت،کتاب،مقاله و یاداشت، نرم افزار و ....) در قالب لینک های مستقیم به آن، در دسترس مخاطب می باشد.
3- علل دشمنی و تخریب احمدینژاد و یا به عبارتی جامع تر، گفتمان دولت های نهم و دهم از سوی مخالفین سه گانه فوق الذکر در ایام فعالیت آن دولتها و ادامه داشتن آن پس از گذشت یکسال از پایان کار دولت دهم چیست؟
ابتدای این سخن را با مروری بر درسهایی از قرآن که در تاریخ 3/2/1371 با موضوع «آبرو» از صدا و سیما پخش گردیده شروع می کنیم:
«حیثیت مردم چیزی است كه در قرآن خیلی گران است و در میان ما خیلی ارزان است. امام صادق(علیه السلام) در مسجد الحرام ایستاده بود فرمود ای كعبه خیلی عزیزی بعد فرمود آبروی مؤمن از كعبه عزیزتر است.
همه گناهان را اگر انجام دادی جهنمی میشوی؛ اما آبروریزی را همین كه دوست داری آبرویش را بریزی گرچه آبرو نریزی دوست داشتن هم گناه كبیره است خیلی مهم است «إِنَّ «الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ»{93} كسانی كه دوست دارند در مومنین آبروریزی كنند ولو كاری نكنی، كسی كه لذت ببرد یك مسلمانی خراب بشود همین علاقهاش عذاب دردناكی برای آنها هست یعنی همه گناهان روی «یفعلونِ» آن گناه است، ولی گناه آبرو، روی «یحبّون» گیر است.
همه گناهان دو تا شاهد میخواهد گناه آبرو چهار تا شاهد میخواهد ما در اسلام یك جا داریم كه سه تا مجتهد عادل باید شلاق بخورند برای اینكه این سه تا مجتهد گفتند فلانی فلان كاره است و مجتهد چهارم پیدا نشد كه تایید كند. و هیچ كجای اسلام اجازه نمیدهد كه مجتهد عادل شلاق بخورد جز آنجایی كه آبروی یك مظلومهای ریخته بشود با نسبت زنا و این نسبت چهار تا شاهد پیدا نكند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود اگر كسی مؤمنی را خراب كند نمیمیرد مگر اینكه خودش به همان بلا مبتلا میشود. نمیشود كسی را مسخره كرد. (مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً) {94} اگر كسی چیزی را نقل كند علیه یك مسلمان(یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ) فقط توی دلت اراده كردی كه خرابش كنی(لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ) این را نقل میكنی تا طرف را از پیش چشم مردم سقوط بدهی(أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ) اینها قطعاً در خط شیطان هستند بعد میفرماید(فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ) شیطان هم او را قبول ندارد. در جهنم هم بسته باشد رسوایی است. امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فرمودند(أَقْرَبُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ) {95} نزدیكترین وقتهایی كه انسان از ایمان به دایره كفر ملحق میشود پروندهاش از ایمان منتقل میشود به پرونده كفر این است كه (أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً) یواشكی با او رفیق میشوید با او رفیق میشود كه عیب هایش را كشف كند بعد اینرا نگه دارد نگه میدارد كه یك روزی او را خراب كند.» {96}
ـ مقاممعظمرهبری درضمن دیدار هیئتدولتهای نهمودهم با ایشان به کالبدشکافی مبانینقدوتخریب و عللبروزآن نسبت به دولتهایمذکور پرداختهاند که مشروح آن در مقاله «تکفیر مالک، انتقام از علی(ع)»{97} قابل بازخوانی می باشد؛ لیکن به اقتضای بحث، مروری بر دیدگاهها و نظرات معظمله، روشنایی بخش فضای ابهام موجود نسبت به نیت و انگیزه افرادِ هر چند به ظاهر مؤمن و انقلابی در خصوص پافشاری آنها در تخریب گفتمان احمدینژاد خواهد بود.
الف- مرز انتقاد وتخریب
امام خامنه ای در آخرین دیدار ایشان با هیئت دولت نهم در مورخ 2/6/1387 به تبیین مرز انتقاد و تخريب پرداخته و مفهوم انتقاد را چنین بیان می فرمایند:
ـ «معناى انتقاد آن ارزشيابىِ منصفانه اى است كه يك آدم كارشناس ميكند؛ نقّادى همين است ديگر. وقتى شما طلا را ميبريد پيش يك زرگر كه نقادى كند، او ميگويد كه آقا! اين عيارش بيست است؛ يعنى عيار بيست را قبول ميكند؛ حالا از بيست و چهار عيار - كه طلاى خالص است - چهار عيار كم است. اين شد نقّادى. البته زرگر هم هست و وسيله ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را برديد مثلاً پيش يك آهنگر و او يك نگاهى كرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اينكه چيزى نيست! اين اسمش نقادى نيست. اولاً اصل طلا بودن اين، انكار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عيار بيست و چهار ندارد، عيار بيست كه دارد؛ اين را قبول كن! ثانياً: شما كه اهل اين كار و آشناى اين كار نيستى! »{98}«آنجايى كه واقعاً انتقاد است، كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِكارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند»{99}
ـ اما «تخريب يعنى انكار امتيازات، قبول نكردن برجستگيها و كارهاى خوب، و درشت كردن و برجسته كردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند ديگر؛ ضعفها را بگويند، قوّتها را بگويند. جمع بندىِ كار يك دولت، آن وقتى است كه ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همديگر قرار بدهند؛ آن وقت ميشود جمع بندى كرد.
نه اينكه بيايند يكسره بنا كنند به بدگويى كردن و انكار كردن همه ى خصوصيات. خب اين سه چيزرا بگويند-آنچه كه در زمينهى روحيهى دولت و گفتماناساسىدولت هست، آنچه در زمينهى نوع عملكرد دولت هست،آنى كه در زمينهی خُلقيات دولتىِ مجموعه دست اندركار هست- (سه محور بیان شده در قسمت اول این یادداشت) بعد بگويند بله، آنجا هم فلان كار ضعف دارد، اين اشكالى ندارد؛ اين را با گوش جان بايستى شنيد و پذيرفت؛ اما اينها نبايد با بىملاحظهگى، نديدهگرفتن و بى اعتنايى كردن و حتّى بعضى از نقاط قوّت را بهعنوان نقطه ضعف معرفى كردن، همراه باشد.»{100}
«...آدم متأسفانه مى بيند چيزهايى كه به نام انتقاد از دولت و نقّادى دولت، امروز گفته ميشود، شكل همين تخريب را دارد»{101}
«ما امروز در مقابله ى با استكبار، در سياست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزّت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بيايند همين را به عنوان نقطهى ضعف وانمود كنند كه نه آقا! شما كارى كرده ايد كه فلان دولتها از شما خوششان نيايد. خب، معلوم است كه خوششان نمى آيد. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى آيد كه انسان تملّق آنها را بگويد و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذكر بكند؛ خودش را كوچك كند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب نشينى كند؛ آن وقت آنها خيلى خوششان مى آيد!» {102}
«انتقاد خوب است، تخريب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخريب خيانت است؛ نه خيانت به دولت، بلكه خيانت به نظام و خيانت به كشور است. نبايد تخريب بكنند؛ انتقاد بكنند.» {103}
ـ ایشان سپس به جریان شناسی گفتمان تخریبچی علیه دولت دکتر احمدی نژاد پرداخته و آنرا در قالب دو گروه داخلی و خارجی واکاوی می نمایند:
{«دو جريان الان عليه اين دولت وجود دارد: يك جريان، جريان داخلى است؛ يك جريان هم جريان خارجى است كه او مهمتر است.
ب-1-1) جریان خارجی:
الان شما اگر رسانه هاى دنيا و حرفهاى محافل خبرى دنيا و محافل سياسى دنيا را نگاه كنيد، مى بينيد همه شان - واقعاً مثل جنگ احزاب - دست به دست هم داده اند و دارند فشار مى آورند كه اين دولت را بكوبند. هدف واقعيشان هم اين دولت - يعنى آقاى احمدى نژاد و شماها - نيست؛ البته آماج اين دعواها شمائيد؛ اما هدف واقعى، انقلاب است؛ هدف واقعى، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را ميزنيد، طبعاً آماج اين تهاجمها قرار ميگيريد؛ اين خطى است كه الان در بيرون وجود دارد.
همه جورش را هم ما مى بينيم. حالا بعضى از انواع اين تهاجمات را عامه ى مردم مى بينند، بعضيها را خيلى از خواص هم نمى بينند؛ اما ما مى بينيم. ما از خبرهايى كه به ما ميرسد و از نوع تحرك و تعاملى كه وجود دارد و از حرفهايى كه زده ميشود، ميفهميم كه چطور مجموعه ى دولت آماج حملات است. علتش هم همين است كه گفتمان اين دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حركت ميكند. اين خط خارجى است.
ب-1-2) جریان داخلی:
انگيزه هاى خط تخريب داخلى هم يك طيف وسيعى است و نميشود انسان همه را به يك چوب براند:
ب-1-2-1) بعضيها واقعاً خبرى ندارند - يعنى مغرض نيستند؛ اطلاعاتشان كم است و بر اثر بى اطلاعى چيزى ميگويند؛
ب-1-2-2) بعضيها غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى دارند؛
ب-1-2-3) بعضيها غرضهاشان غرضهاى عمقى است؛ يعنى با نظام مسئله دارند، كينه ى امام در دلشان است و حرفهاى امام را يا از اول قبول نداشتند يا حالا قبول ندارند - آنهايى كه از آن حرفها رو برگرداندند و پشيمان شده ها و برگشته اند - اينها يك طيف وسيعى از انگيزه هاست، ليكن بالاخره محصول و جمع بندى اش همين تهاجم ها و پنجه زدن ها و لجن پراكنى هاست كه وجود دارد.»} {104}
ب-2) علل دشمنی ها:
امام خامنه ای در مورخ 2/6/1391 و در جریان دیدار هیأت دولت دهم با ایشان در هفته دولت و پس از تمامی ماجراهای تخریبی داخلی و خارجی علیه مسئولین دولت های نهم و دهم(اعم از انواع اتهامات انحرافی ،حواشی لغو معاون اولی مهندس مشایی و اتهام کذائی یازده روز خانه نشینی رئیس جمهور و ...)، به تشریح علل دشمنی آنان با گفتمان احمدی نژاد، به شرح ذیل می پردازند:
{«هر بينندهاى احساس ميكند و مىبيند كه تلاش دشمنان در مقابلهى با جمهورى اسلامى در اين سالهاى اخير، بخصوص در همين شش هفت سال گذشته و بخصوص در اين دو سه سال اخير، بيشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثير دارد كه ما اگر بدانيم انگيزههاى دشمن از كجا ناشى ميشود، تكليف خود را در برنامهريزىهامان بهتر ميفهميم.
ب-2-1) به نظر من يكى از علل اين دشمنىها، همين پيشرفتهاى شماست؛ يعنى ميخواهند اين پيشرفته ا كُند شود. جمهورى اسلامى با داعيهى اسلامخواهى، با داعيهى مردمسالارى اسلامى، با داعيهى رد و نفى مستدل ليبرال دموكراسى، براى تشكيلات استكبارى دنيا يك خطرى است. هرچه شما بيشتر پيشرفت كنيد، اين خطر براى آنها بيشتر خواهد شد. ميخواهند جلوى اين را بگيرند.
ب-2-2) عامل دوم اين دش منىها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعا رهاى انقلاب كمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بيشتر خوششان مىآيد و چهره همراهترى ميگيرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتركنيد،آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر ميشود؛اين چيزِ طبيعى است.
ب-2-3) عامل ديگر ، همين حوادث منطقه است؛ اين بيدارى اسلامى و آنچه كه در منطقهى ما رخ داد، كه حادثهى فوقالعاده مهمى است. به نظر من هنوز ابعاد عظيم اين حادثهاى كه در شمال آفريقا و منطقهى اسلامى ما اتفاق افتاده، براى خيلىها درست شناختهشده نيست؛ خيلى چيز عظيمى اتفاق افتاده. پشت اين مسئله، دست قدرت الهى است.
خب، اگر چنانچه در اين شرائط، يك ايرانِ بىدردسرِ بىدغدغه اينجا وجود داشته باشد، با همين شعارهائى كه دارد، با همين كارهائى كه دارد ميكند، با همين پيشرفتى كه محسوس است، از آن كشورها بيايند ببينند كارخانهها را، دانشگاهها را، مراكز تحقيقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بىدردسر را، بديهى و طبيعى است كه آنها ميگويند الگوى خوب همين است. ميخواهند اين نشود. ميخواهند اين الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. يعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بياورند، تا آن كشورهائى كه تحولّى در آنها رخ داده و وارد مرحلهى جديدى شدهاند، براى ادامهى راه، اين را الگو قرار ندهند.
حالا البته بعضىها در روزنامه، در سايت، در تريبونهاى گوناگون مطالبى منتشر ميكنند؛ اينكه چرا ما در دنيا دشمنتراشى كرديم كه اينقدر با ما دشمنى كنند! به نظر من اينها حرفبافى است. آنچه كه گفته ميشود، متكى به يك تحليل درست نيست. نه، دشمنىها خيلى طبيعى است. وقتى كه امام بزرگوار بود، دشمنىها زياد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعيفتر شود و عقبنشينى كنيم، آنها طبعاً چهرهشان بظاهر متبسمتر ميشود. البته جلو مىآيند. يعنى چهره را متبسم ميكنند، براى اينكه بتوانند جلو بيايند، مناطق را تصرف كنند و ما را از پيشرفت هدفهامان باز بدارند.
هرچه ما در حركت خودمان جدىتر و مصممتر باشيم، آنها ناراحت ميشوند و چهرهشان عبوس ميشود. البته تا حالا در اين سى و سه سال آنها نتوانستند ما را متوقف كنند، بعد از اين هم انشاءالله نخواهند توانست. بنابراين خوشبختانه وضعيت كشور اينجورى است. البته گرفتارىهائى هست، ضعفهائى هست، مشكلاتى هست، كه بايد به آنها هم توجه كنيم؛ ليكن مجموعاً وقتى انسان نگاه ميكند، حركت كشور، حركت رو به پيشرفتى است.»} {105}
ـ همانطور که از جمع فرمایشات مقام معظم رهبری(که در فوق اشاره شد) بر میآید، علت اصلی دشمنی ها نسبت به گفتمان دولت های نهم و دهم، سه عامل : زنده شدن شعارهاى انقلاب، پیشرفت چشمگیر مملکت در طی سال های فعالیت دولت های نهم و دهم و تأثیر پذیری و الگوبرداری بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی به دلیل پیشرفت همزمان با استکبارستیزی و پافشاری بر آرمان های انقلابی است.
به فرموده معظم له، هدف از این تخریب ها و دشمنی ها، در طیف «دشمنان خارجی، مخالفین داخلی جمهوری اسلامی و مغرضین»، «زدن احمدی نژاد و یاران او نیست؛ بلکه هدف، زدن انقلاب و نظام است»{106} و {107} و{108} و{109}.
برای دیدن عکس فوق با کیفیت بالا اینجا یا بر روی آن کلیک کنید
دانلود لینک مستقیم فایل پی دی اف و با کیفیت جدول فوق با حجم 265 کیلوبایت
در طیف متضرّرین، عهدشکنان و انقلابیّون مادّیگرا {112 تا 125}، با عنایت به تقسیم بندی مورد اشاره امام خامنه ای(مدّظلّهالعالی)دو نوع انگیزه تخریب را می توان تصور نمود: یا «بواسطه بعضی غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى تخریب می کنند» و یا «غرضهاشان غرضهاى عمقى است؛ يعنى با نظام مسئله دارند، كينه ى امام در دلشان است و حرفهاى امام را يا از اوّل قبول نداشتند يا حالا قبول ندارند-آنهايى كه از آن حرفها رو برگرداندند و پشيمان شده ها و برگشته اند- اينها يك طيف وسيعى از انگيزه هاست، ليكن بالاخره محصول و جمع بندى اش همين تهاجم ها و پنجه زدن ها و لجن پراكنى هاست كه وجود دارد»{126} و در طیف خودعمّارپندارها {127 تا 139}، نیز دو دسته وجود دارند: یا «مغرض نيستند؛ اطلاعاتشان كم است و بر اثر بى اطلاعى چيزى ميگويند؛ و یا بواسطه بعضی غرضهاى شخصى و غرضهاى سطحى تخریب می کنند»{140} که این جماعت علیرغم ادعای بصیر بودن و یا حتّی گاهاً با داشتن شرط بصیرت، باز هم دچار اشتباه استراتژیک نقشه خوانی معکوس شده، پا جای پای دو گروه اول گذاشته و ندای باطل ایشان را فریاد می زنند.
امام خامنه ای(حفظه الله تعالی) در این زمینه می فرمایند :
« امروز در تبلیغات جهانی، همهی تکیه بر روی این است که حقایق را در کشور شما، در جامعهی شما، در نظام اسلامی شما دگرگون جلوه دهند؛ امکانات تبلیغاتیشان هم فراوان است، به طور دائم هم مشغولند. البته افرادی هم هستند که بعضی دانسته، بعضی ندانسته، در داخل، همان حرفها را تکرار میکنند و همانها را بازتاب میدهند.
خوب، یک نکتهای در اینجا وجود دارد: گاهی بصیرت هم وجود دارد، اما در عین حال خطا و اشتباه ادامه پیدا میکند؛ که گفتیم بصیرت شرط کافی برای موفقیت نیست، شرط لازم است. در اینجا عواملی وجود دارد؛ یکیاش مسئلهی نبود عزم و اراده است. بعضیها حقایقی را میدانند، اما برای اقدام تصمیم نمیگیرند؛ برای اظهار تصمیم نمیگیرند؛ برای ایستادن در موضع حق و دفاع از حق، تصمیم نمیگیرند. البته این تصمیم نگرفتن هم عللی دارد: گاهی عافیتطلبی است، گاهی تنزّهطلبی است، گاهی هوای نفس است، گا هی شهوات اس ت، گاهی ملاحظهی منافع شخصی خودشان است که ملاحظه می کنند ، اینها مانع می شود، با اینکه حقیقت را می دانند؛ گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، که فرمود: «لَعَنَ اللَّهُ اللِّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت. سر موضع ایستاده است، به خاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ لذا افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن. خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ اما یک روز شما میبینید درست در نقطهی مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! این به خاطر همین عوامل است؛ هواهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادی. عامل اصلی اینها هم غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛ اینها موجب میشود که بکلّی صد و هشتاد درجه جهتگیریشان عوض شود.{141} فلذا «هر جائی که مردمان عافیتطلب و راحتطلب، در وسط میدان مبارزه، جائی برای خود باز نمیکنند و خطرپذیری نمیکنند، انسانهای مؤمن و مبارز را به تندی و افراطیگری متهم میکنند»{142}
ـ باری به هر طریق و با لحاظ اهداف، اغراض و علل مختلفة فوق الذکر، در حال حاضر هدف کلّی و جمعی دو گروه «متضرّرین، عهدشکنان و انقلابیّون مادّیگرا» و«خودعمّارپندارها» ، همان است که نافی نظام امت و امامت و چهره پرسابقة تقابل با گفتمان امام جامعه {143تا 155}،همنوا با نعرة سران صهیونیست و «دشمنان خارجی، مخالفین داخلی جمهوری اسلامی و مغرضین» و در هراس از فراگیرشدن گفتمان احمدی نژاد{156} و بازگشت وی به عرصه قدرت سیاسی{157}و{158}و{159}و{160}،در قالب«نباید بگذاریم احمدی نژاد از زمین بلند شود!»{161} و «باید خطر بازگشت احمدینژاد را جدی بگیریم»{162} بیان داشته است؛ چرا که پایبندی به گفتمان امام و انقلاب و زنده و برجسته نمودن ارزش های مورد نظر آن، در تضاد با منافع مادی گرایانه، جاه طلبی ها، عافیت طلبی، تجمل گرایی و هوای نفسانی آنها بوده و افشاکنندة بنیان استدلالات پوچ اعتقادی یا دگم نگریها و انحرافات سیاسی ایشان شده است، لذا به فرمایش امام المسلمین : «هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگتر كنيد، آنها چهرهشان عبوستر و خصمانهتر ميشود »{163}
همانکه مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پس از سالها بر لب جاری ساخت و در فروردین1393 در مصاحبه با خانه ملت به صراحت گفت:
«اصلاً طرح مشایی به این شکل، یعنی زدن احمدی نژاد و از زدن احمدی نژاد نیز هدفی جز مقابله با رهبری نداشتند»؛ «آنچه در رسانه می گویند مشایی یک آدم بی اخلاق، جن گیر، رمال، مال مردم خور، ۳ هزار میلیارد بدزد است، یکی یکی معلوم شد دروغ است. عباس غفاری چه شد؟ بازجوی عباس غفاری در دفتر من در حضور آقایان زارعی، حسینیان، کوثری و بنده گفت “ما از عباس غفاری پرسیده ایم شما که کار هم نمی کنید زندگی خود را چگونه می گذرانید؟ او جواب داد با پولی که مریدانم به من می دهند زندگی می کنم و از او پرسیده ایم که مریدان شما چه کسانی هستند که او گفته است آخرین بار از فلان کس ۲۰ میلیون تومان گرفته ام.” در حال حاضر عباس غفاری چه شده است و کجاست؟ چرا در آن زمان آنقدر برجسته شد و امروز هیچ حرفی از وی نیست؟ اگر مشایی آنقدر که می گفتند پرونده سیاهی داشته است چرا در حال حاضر در دستگاه قضایی محاکمه نمی شود؟ ما با احکامی که دستگاه قضایی نهایی کند مخالفت نمی کنیم حتی اگر بر اساس اطلاعات ما آن حکم درست نباشد، پس معلوم می شود که تمام اینها بازی سیاسی است.»{164} و یا پس از اظهارات خصمانه برخی تخریبچی های نگران از بازگشت احمدی نژاد به عرصه سیاسی می گوید:
«دولتی که نه فقط مقام معظم رهبری بلکه خود مردم و آنها که هنوز وجدان خود را به آب نسپرده اند و کسانی که به انصاف پایبندند قضاوت می کنند چه در عرصه سیاست خارجی و چه در مسائل داخلی، دولت های نهم و دهم چه موفقیت هایی داشته است. لذا کسانی که می گویند این دولت فاسد بوده قطعاً خودشان یک فساد فکری دارند. به نظر بنده این تهمت ها مختص روزهای اخیر نیست، از موقعی که دولت آقای احمدی نژاد در انتخابات اول ریاست جمهوری پیروز شد به قول خود ایشان بدلیل اینکه پا در یک دایره ای گذاشته بود که عده ای این حوزه را مخصوص و منحصر به خود می دانستند و فکر می کردند که لباس ریاست و صدارت فقط برای ایشان دوخته شده، شروع به هتاکی، فحاشی، تهمت زدن کردند. دروغ گفتند و بزرگترین دروغ گویان، این دولت را به دروغ گویی متهم و فاسدترین افراد که کوس اشرافی گریشان عالم را برداشته بود، دولت ساده زیست آقای احمدی نژاد را به فساد مالی متهم کردند برای اینکه معتقدند این مملکت ارث پدریشان است و هر کار که می خواهند می توانند بکنند.
ـ کسانی که با بالگرد در ایام تاسوعا و عاشورا فرزندان و خانواده هایشان را به دریاچه هایی می بردند که مردم عادی حتی اجازه عبور از کنار آن هم ندارند؛ این ها بالاخره برایشان سخت بوده و شروع کردند به هتاکی و تهمت زدن و این رویه مختص این روزها نبوده است.
ـ این دسته از افراد می ترسند که دوباره آن تفکر به صحنه سیاست بازگردد و وحشت دارند دوباره جریانی و تفکری که دلسوز مردم است و مردم هم به آنها علاقمند هستند بیاید و این آقایان از ریخت و پاش ها و سوء استفاده هایی که از بیت المال می کردند محروم شوند.
ـ کار جریان های فاسد سیاسی شلوغ کردن و هوچی گری رسانه ای است که رهبر معظم انقلاب به “شارلاتانیسم مطبوعاتی” و رسانه ای از آن یاد کردند. با این هوچی گری ها سعی می کنند اول خواص و بعد مردم و افکار عمومی را با خود همراه کنند که البته وقتی اینطور شد شرایط برای مسئولین که در کرسی قضاوت نشسته اند سخت می شود؛ یعنی وقتی کاری کردند که تمام بوق های منحوس بر علیه یک جریان و تفکر بزنند برای کسانی که شاهد هستند سخت است که مخالف این جریان و بوق ها حرف بزنند.
مخالفت با بی انصافی ها و دروغ پراکنی ها و تهمت زدنهای ایادی و کانونهای قدرت و ثروت به معنای این نیست که ما هیج انتقادی از دولت های نهم و دهم نداشته ایم، ما بر اصل انصاف تاکید داریم. شکی نیست که دولت نهم و دهم هم مثل همه دولت های دیگر دارای مشکلات و کمبود هایی بوده است اما ویژگی های مثبتی که از نظر پای بندی به ارزشهای انقلابی در دولت های نهم و دهم بود در دولت های کارگزاران و اصلاحات سابقه نداشت.
البته این را هم نباید از نظر دور نداشت که در این دولت علاوه بر دشمنی و کینه توزی های اصحاب قدرت و ثروت در داخل، سخت ترین هجمه ها و تحریم های اقتصادی و سیاسی خارجی نیز به دلیل پای بندی به ارزشهای اسلامی و انقلابی علیه ملت ایران شکل گرفت و این را هم باید در ارزیابی این دولت مد نظر داشت.» {165}
=> به نظر می رسد حال که قطعات پازل کنار هم چیده شد، تصویر فضای سیاسی حاکم علیه گفتمان دولت های نهم و دهم در ایام فعالیت آن دولت ها{166}و پسازآن تا به امروز شفافتر میشود؛ فقط کافی است چند قدمی هم از این نمای نزدیک، دورتر شویم تا وضوحتصویر برایمان بیشتر شود؛ آری «سکوت احمدی نژاد»{167}و{168}و{169}در اثناء گذشت یکسال از پایان دولت دهم، همان چند قدم بود؛ حال تصویر بدستآمده گویا و ساده فهمتر شده است.
جمع مطالب فوق بیانگر اصالت طریق دولت های نهم و دهم در پیگیری اهداف و آرمان های نظام اسلامی در قالب گفتمان اصیل امام و انقلاب و با تأییدات مکرر امام جامعه می باشد؛ و آنچه ماحصل سکوت دکتر احمدینژاد و یارانش و سلوک ایشان در اطاعت محض از مقام عظمای ولایت در گذشته وحال(چه در طول ایام فعالیت دولت های نهم و دهم، چه آن هنگام که تنها گزینه گفتمان احمدینژاد در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ردصلاحیت شد و چه اکنون که مصلحت نظام اسلامی در سکوت ایشان است{170}و{171}و{172}و{173}و پافشاری ایشان بر تبیین نظام ولایت فقیه{174}و{175}و{176}و{177} به عنوان تمرینی برای حکومت در سایه موعود منتَظَر(عج){178} و{179} و{180} و{181} و{182}، چیزی نیست جز پخته و ثابت شدن رنگ و لعاب ماهیت های خنّاسگونه سه گروه مخالفین گفتمان احمدینژاد؛ که شکسته شدن سکوت ولایی آن مالک علی، فوت و فن استادی خواهد بود برای بلند کردن و دورساختن هرزگردها و لجن پراکنی های چندین و چند ساله مخالفین برقراری دولت اسلامی و حکومتداری علوی.
بدیهی است گذشت زمان، ضمن ارائه تصویر کاملی از تفکرات منحرفین سیاسی انقلاب، پرده از نقشه خوانی معکوس برخی افراد و جریانات وابسته به ایشان، درخصوص ارائه مختصات کاذب جبهه خودی و غیرخودی به عوام جامعه، برداشته و تنها راه عاقبت به خیری در طیّ طریق انقلاب و گرفتارنشدن در دام شیاطین سیاسی ، چیزی جز تمسّک به سرچشمه نور و تطبیق رفتار و گفتار و کردار با امام جامعه نخواهد بود.
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ» {183}
پایان
حمید دیانی
لیست منابع قسمت سوم
با قابلیت ارجاع مستقیم به لینک وب و لینک خلاصه شده منبع
توجه : در صورت تایپ دستی آدرس لینک های خلاصه شده به بزرگی کوچکی حروف انگلیسی توجه نمایید
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو