ناب آقای موسوی حتما می دانید که از خصائص دوران جوانی و دانشجویی روحیه عدالت خواهی و حق طلبی است و مناسبات قدرت و ثروت جایگاهی در نزد آن ندارد. ما جمعی از دانشجویان مقیم لبنان که خارج از کشور تحولات سیاسی منطقه و دنیا را دنبال کرده وبه سرنوشت ایران علاقه مندیم، از شنیدن سخنان جنابعالی در خصوص سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد بسیار متعجب شدیم.

اگر آقای موسوی تا این حد از واقعیات صحنه بین الملل دور و بیگانه اید، چگونه می خواهید سکان این مسئولیت بزرگ را بر عهده بگیرید و روابط خارجی کشور را تنظیم نمایید. و اگر واقعیت را می دانید و برای رسیدن به قدرت آن را می پوشانید، پس چگونه می توانید امانت دار ملت ایران باشید؟ و با صداقت با مردم سخن بگویید؟

دست آوردهای سیاست خارجی ایران در این دوره به قدری زیاد است، که نمی توان در این نامه کوتاه به آن پرداخت. اما برای اینکه حافظه تاریخی شما فراموش نشود، تنها به سه دست آورد بزرگ این دوره اشاره می کنم که دوست و دشمن به آن اعتراف می کنند.

بن بست انرژی هسته ای ایران با اقتدار کامل در این دوره شکسته و چرخه سوخت هسته ای ایران با کمترین هزینه تکمیل و تثبیت شد. اگر در گذشته همانطور که غربی ها اعلام کردند، می خواستند حتئ حق تحقیق را در این زمینه از دانشمندان هسته ای ایران سلب کنند. اکنون به لطف خداوند متعال و بدون منت و تعهد به کشوری ملت ایران صاحب انرژی هسته ای شده است و کشور های غربی نیز واقعیت آن را پذیرفته اند و اگر نکته ای را مطرح می کنند تنها موضوع سلاح هسته ای است، که از اساس ایران به دنبال آن نبوده است.

حماسه کلمبیا در این دوره اتفاق افتاد، سخنان دکتر احمدی نژاد در جمع انبوه دانشجویان و دانشگا هیان در قلب آمریکا در حالی که گردانندگان آن قصد محاکمه ملت ایران را داشتند آن چنان منطقی، قوی و موثر بود که حتئ سرسخترین دشمنان ایران را به انفعال کشانید و بنا به اعتراف رسانه های غربی احمدی نژاد تنها برنده این میدان بود، چیزی که هرگز مشابه آن در گدشته وجود نداشت.

حماسه دوربان دوم و حضور مقتدرانه ایران در این اجلاس افتخار ملت ایران و آزادگان جهان بود. و برای اولین بار چند کشور غربی که دائماٌ بر چنین اجلاس های بین المللی سیطره ی بلامنازع داشتند، در اقلیت قرار گرفته و از موضع ضعف مجبور به ترک آن می شوند. در حالی که رئیس جمهور ایران مقتدرانه نه تنها از مواضع ملت ایران بلکه همه ی ملل آزاده جهان دفاع کرد.

جناب آقای موسوی امروز افکار عمومی کشورهای اسلامی و آزادگان جهان به برکت این قبیل مواضع از هر روز بیدارتر شده و به آقای احمدی نژاد که او را ادامه دهنده ی راه امام خمینی (ره) می دانند و به تبع آن به ملت ایران به چشم ستایش می نگرند. و این را ما با برخوردهای احترام آمیز غیر ایرانی ها به خود می فهمیم که چگونه به دیده ی کرامت به ما به عنوان یک ایرانی می نگزند.

امروزه به لطف همین مواضع و مقاومت ملت ایران و ملت های منطقه، آمریکا در بدترین وضعیت تاریخی خود قرار گرفته و تمام تلاشش این است که خود را از این مشکلات نجات داده و نفرتی که متوجه آن شده به شکلی از بین ببرد و جهان خود را بازسازی کند. و دستش را به سمت ما دراز کرده و با ادبیات متفاوت از گذشته صحبت می کند. چیزی که بر رغم مواضع نرم دولت سابق اتفاق نیفتاد و بر عکس تهاجم خود را افزایش دادند.

تعجب می کنیم هنگامی که از هزینه های سیاست خارجی صحبت به میان می آید. نمی دانم منظور کدام هزینه است. آن چیزی که در این چند سال اخیر ملت ایران به دست آورد همه اش سود بود. الان بر خلاف گذشته هر غیر ایرانی به ایران به چشم یک ابرقدرت منطقه ای می نگرد که نمی توان بدون مشارکت آن منطقه را اداره کرد. اگر در گذشته برخی نگرانی ها وجود داشت، اکنون دیگر آن نگرانی ها هم وجود ندارد و اکثر کشورهای منطقه و کشورهای غربی به دنبال رابطه با ایران می باشند، آن هم از موضع برابر و عزت نه از موضع ضعف.

شاید آقای موسوی دوره ی گفتگوهای ایران و اروپا را هم فراموش کرده باشند که حتئ قبل از موضوع هسته ای از موضع بالا با ما برخورد می کردند. امروز دیگر از آن ادبیات خبری نیست و آنچه هست اعتراف به موقعیت و نقش انکار ناپذیر ایران در منطقه ، فرصت های پیش رو و نگاه احترام آمیز ملت های منطقه و دنیا به ایران و ملت ایران است. امروز حتئ حیات خلوت آمریکا نیز در اختیار ایران است، وبا عظمت از رئیس جمهور ایران استقبال می کنند. جناب آقای موسوی چگونه به خود اجازه می دهید، این موقعیت و احترام را زیر سوال ببرید و چگونه با وجدان خود کنار می آیید؟

شکستن تابوی هولوکاست که اسرائیل بیش از شصت سال از آن به عنوان حربه ای برای توجیه اشغالگری خود استفاده کرده، وبر اساس آن در کشور های به اصطلاح مهد آزادی اروپایی، سالها تحقیق درباره ی آن جرم تلقی شده و محققان به زندان افتاده اند، توسط رئیس جمهور ایران، اقدام شجاعانه ای بود که بازتاب آن باعث بی اعتبار شدن این تابو برای اولین بار در نزد افکار عمومی جهان شد، گامی بود به جلو که تنها معترض آن اسرائیل و چند کشور غربی بود.

اما چگونه است که اکنون جناب آقای موسوی از طرح این موضوع ابراز نگرانی می کنید، آیا این گونه محافظه کاری و انفعال از ویژگی های مدعیان راه امام(ره) است؟ از آقای موسوی تعجب  می کنیم که بر خلاف پیشینه ی سیاسی خود که ظاهراٌ تنها با اتکا به آن به میدان آمده اند، به کار بردن ادبیات انفعالی چه سنخیتی با معیارهای امام(ره) دارد؟ و اگر بخواهیم سخن معروف امام(ره) را ملاک قرار دهیم که میزان حال فعلی افراد است، این سخن اکنون مصداق چه کسی است؟ و حقیقتاٌ اکنون آقای موسوی نماینده ی چه تفکری است؟ و طرح سخنان خشنود کننده ی محافل آمریکایی و اسرائیلی چه معنایی دارد؟ آن هم آمریکا و اسرائیلی که در بدترین شرایط تاریخی خود به سرمی برند و دچار بحران شدید اقتصادی و بحران مشروعیت افکار عمومی در سطح بین المللی به علت کشتار صدها هزار انسان بی گناه در عراق، افغانستان و فلسطین می باشند.