بامداد سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 مصاحبه مفصل حبرگزاری فارس، که به مخالفت سرسختانه با جریان موهوم انحرافی و دکتر احمدی نژاد پس از این جریان معروف است، با وزیر محترم سابق اطلاعات کشور جناب آقای حیدر مصلحی روی خروجی خبرگزاری قرار گرفته است. برای این مصاحبه محور یا مناسبت خاصی ذکر نشده است اما اگر بخواهیم از متن آن عنوانی برایش بیابیم باید عنوانش تشریح انحراف احمدی نژاد از نظر ایشان باشد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از دولت بهار؛ اما چرا در این ایام که نه انتخاباتی پیش روی احمدی نژاد است که نمی تواند در انتخابات خبرگان باشد و نه انتخابات دیگری هست و نه اصلا او اعلام آمادگی و اشتیاقی برای فعالیت سیاسی نشان می دهد، افرادی مثل آقای مصلحی با ظواهر خیرخواهانه و افرادی مثل آقای کاظمی با ظواهری خصمانه در صدد به عرصه کشاندن آقای احمدی نژاد با محوریت خاطرات یا شاید در مواردی خاطره سازی هایی برآمده اند؟ چرا اجازه آرامش سیاسی به مملکت را نمی دهند؟

در زیر قسمت هایی از مصاحبه ی فارس با آقای مصلحی را از خود فارس رونوشت کرده ام:

فارس: پس بحث بیداری انسانی نیز در راستای همین امر در مقابل این شعار بیداری اسلامی قرار داشت؟

مصلحی: بله!

فارس: پس می‌توان در جمع‌بندی صحبت‌های شما به این نتیجه رسید که در خصوص احمدی‌نژاد یک پروسه امنیتی طی شد و احمدی‌نژاد ذاتا تفکری منحرف نداشت.

مصلحی: من احساسم این است که طراحی کردند.

فارس: مثل همان بحثی که در قضیه منتظری، مهدی هاشمی و ... نیز وجود داشت؟

مصلحی: بله! دشمن طراحی می‌کند.

فارس: به نظر شما نقش کدام دستگاه امنیتی پشت کار بوده است؟

مصلحی: اینکه ما فکر کنیم دشمن و استکبار در مقابله با انقلاب اسلامی به صورت تَک عمل می‌کند، درست نیست چرا که آنها در مجموعه دستگاه‌های اطلاعاتی به صورت مشترک اقدام می‌کنند، به این معنا که به یکدیگر سرویس داده و تقسیم کار می‌کنند؛ در تقسیم کارشان یکی از کارها این است که روی خطوط قرمزشان پا می گذارند؛ یکی از خطوط قرمز هر سرویس اطلاعاتی، منابع آن است لذا اینکه کشوری منبع خود را می‌سوزاند و در اختیار یک سرویس دیگر می‌گذارد یعنی به این نتیجه رسیده که برای مقابله با انقلاب باید روی خطوط قرمز خود نیز پا بگذارد. نباید گفت یک سرویس با ما درگیر است آنها با یکدیگر تقسیم کار دارند چون همه آنها با انقلاب اسلامی درگیر هستند.

در ادامه ی مصاحبه هم می خوانیم؛

فارس: گفته می‌شد در دوره 11 روزه خانه‌نشینی، اطلاعات توسط مشایی از وزارت خارج می‌شد. نظر شما درباره این مسائل چیست؟

مصلحی: جهت اطلاع مردم باید بگویم سیستم اطلاعاتی ما اصلا اینطور نیست که بشود از آن اطلاعات بیرون برد.

فارس: گفته می‌شد مشایی به دنبال پرونده‌سازی و موازی‌کاری اطلاعاتی است. آیا این موضوع صحت دارد؟

مصلحی: اصلاً اینطور نیست چراکه کشور حساب و کتاب دارد.

عزیزانی که هیچ اعتمادی به دولت بهار ندارند می توانند متن کامل مصاحبه را از خود خبرگزاری فارس بخوانند.

اما عرض ما یک چیز دیگری است؛

راه زمین زدن یک نفر با چهره ای مقبول و محبوب و مورد حمایت رهبری چیست در کشوری که بصیرت مردمی وجود دارد و زمینه ی دینی بسیار قوی که فتنه 1388 در حالیکه قبل از آن در تمام کشورهایی که انقلاب مخملی انجام شد، موفقیت آمیز بود؟

غیر از اینکه این که چهره های دینی آن جامعه که احیانا در نهادها و مسئولیت ها حضور داشته اند و چه بهتر اینکه دوستی عمیقی هم با نفر هدف داشته باشند، بیایند و مباحثی کلی و مبهم و بی سند را توأمان مطرح کنند. اگر چندین نفر نوبت به نوبت با زمینه های مشخص کاری خودشان هم مکررا به این مباحث بپردازند که چه بهتر.

آیا اولین بار است که این ترفند به کار می رود؟

1- سال 1388 آقای ابوترابی با افشای نامه محرمانه رهبری به رئیس جمهور که علی القاعده نباید فرد سومی از آن با خبر باشد در گرما گرم فتنه که دشمن گرم نبرد است در صدد بصیرت افشانی و ادای تکلیف برآمدند. حاصل این انجام تکلیف ایشان چه بود؟ خنجری را حالا خواسته یا ناخواسته به پشت رئیس جمهور مؤمن انقلابی که شخصا به عنوان نفر اول خط مقدم وارد درگیری با فتنه شده فرو کردن. از شدت زخم رئیس جمهور ما تا دوسال نمی تواند موضعی برای پیشبرد اهدافش بگیرد. چرا که جامعه دچار تلاطم شده. فتنه از یک طرف و ادعای شکل گیری جریان انحرافی بدون هیچ مدرک محکمه پسند و متقنی.

وقتی می گوییم فتنه شاخه های ارتباط با سیا و ام آی سیکس و موساد و ... شناخته شده است. چرا یک سند قاطع و روشن از ارتباط مشایی با این ها ارائه نمی شود؟ جای سؤال ندارد؟

من به شخص آقای ابوترابی و انقلابی بودنشان تردیدی ندارم اما یک سؤال از ایشان همواره داشته ام و دارم و آن اینکه چه کسی یا کسانی تکلیف افشای نامه را به شما سپرد؟ اگر رهبری بوده اند روشن با سندش اعلام کنید. مگر مشکلی ایجاد می شود؟ برعکس حقانیت شما اثبات می شود.

آقای رحیم مشایی اعلام کردند که پس از دریافت نامه، آقای احمدی نژاد به ایشان گفته اند که من با رهبری صحبت می کنم تا نگرانی ایشان برطرف شود. ظاهرا این صحبت هم انجام شده و حتی ایشان حاضر نشدند که محتوای صحبت شخص اول با شخص دوم مملکت را افشا کنند، هرچند که به نفعشان بود. علتش را هم عنوان می کنند که اگر شخص اول مملکت صلاح بدانند خودشان افشا می کنند، چرا من باید افشای اسرار ایشان بکنم؟!

خوب است آقای ابوترابی فرد این سؤال همه اذهان دنبال حقیقت را پاسخ دهند!

2- آقای مصباح یزدی-حفظه الله- که بنده در انقلابی بودن ایشان هم تردیدی ندارم اواخر اردیبهشت 1390 از بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون سخن می گویند و اعلام می کنند که بیش از 90 درصد مطمئنم که احمدی نژاد توسط این شخص سحر شده. یعنی مهندس رحیم مشایی!

آیا با احتمال می شود به یک انسان تهمت زد؟ چه رسد به مسلمان که مؤمن و انقلابی هم باشد. آن هم از تریبون عمومی. آن هم در کسوت روحانی عالی رتبه. آن هم به رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران. می شود؟ مجازیم؟ مصلحت است؟ حق است؟

اما چه اتفاقی می افتد؟ رئیس جمهور انقلابی ما بار دیگر خنجری زهرآگین تر در پهلویش فرو می شود بدون اینکه یک آخ هم از بشنویم. تا حدود دو سال دیگر او نمی تواند سرپا ایستاده و حرفش را بزند. تنها کار می کند و کار! نزدیک به دو سال سکوت!

جالب است این ها در سالی اتفاق افتاده که سال جهاد اقتصادی است و وزارت اطلاعات و اشخاص خواص باید وضعیت کشور را در نظر بگیرند تا حتی کوچکترین اشتباهی صورت نگیرد. وزارت اطلاعات که وضعیتش کم کم به دست وزیر سابقش دارد روشن می شود اما اشخاص چطور؟ غالبا یا فتنه ی 1388 را به راه انداخته اند. یا از پشت خنجر می زنند و یا هم امضا جمع کرده و در سال جهاد اقتصادی از رئیس جمهور در مورد مشکل اصلی کشور که به زودی انقلاب را با تهدید مواجه می سازد یعنی حجاب سؤال می پرسند! مواضع رهبری شش هفت ماه بعد در خراسان شمالی هم که روشن کرد وضع و مشکل حجاب در چه جایگاهی قرار دارد. حتی الان هم مشکل فرهنگ ما در درجه ی اول حجاب نیست و بلکه فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر خصم و خودکفایی است.

و حالا هم؛

3- از اردیبهشت 1393 هم که آقای مصلحی آخرین بخش فعلی پروژه سه گانه زمین زدن احمدی نژاد را کلید زده اند. بله درست می بینید زمین زدن احمدی نژاد و یا عبارت بهتر اجازه ندهیم احمدی نژاد از زمین بلند شود. این عبارت برای دوستان آشنا نیست؟

بنده در انقلابی بودن آقای مصلحی هم تردید ندارم، اما چرا حالا که فرمانده فتنه فرموده اند که نباید اجازه دهیم احمدی نژاد از زمین بلند شود؟ چرا شرایط نبرد امروز کشور با همه ی دنیا و اینکه رهبری معظم-مد ظله العالی- رئیس جمهور زنده کننده ی آرمان های انقلاب را در کنار خود ندارد و به جای آن رئیس جمهور محترم استاد تمام مذاکره و شناسنده بین الملل را که دست راست آقای هاشمی استوانه انقلاب است در کنار خود دارند؟

خیلی هوش و ذکاوت نمی خواهد درک این موقعیت حساس. چرا انقلابی ها و حزب اللهی ها احساس زاید الوصف بصیرت انقلابیشان گل نمی کند و موقعیت خطیر را گوشزد نمی کنند؟ مگر سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نیست؟ چرا با کوبیدن احمدی نژاد که بی تردید در قلب ملت ایران جای دارند موجبات برای سستی در عزم ملی فراهم می آورند؟ اگر منکر محبوبیت احمدی نژاد هستند هم که جناحشان مشخص می شود.

به آقای مصلحی عزیز پیشنهاد دارم که قدری تأمل کنند و از تخطئه ان شاءالله ناخواسته دکتر احمدی نژاد و برخی دیگر دست بردارند. شاید مهلت همیشه برای جبران فراهم نشود. خداوند که به کسی تعهدی نداده است.

سخنی هم با آن کسانی دارم که فراتر از این ها و در پشت پرده ها طراحی می کنند؛

ما بهاری ها هرگز خواب نبودیم و نخواهیم خوابید. اصولا ذات بهار یعنی بیداری. این مکرهایی که بإذن الله در تضلیل قرار خواهد گرفت در ما کارگر نیست. بلکه در آنانی کارگر است که یک ماه پس از جمله ی نظر احمدی نژاد به نظر من نزدیک تر است ، مقابل نظر احمدی نژاد بایستند. بنده سخنم با آقای مصلحی عزیز نیست، بلکه با آنی است که این دام تزویر را نهاده است؛

برو این دام بر مرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه

شما ادراکتان از سکوت احمدی نژاد هم حقیر است چونان که از سخنش هم درکتان حقیر بود. درست مثل خودتان که حقیرانه و رذیلانه و ناجوانمردانه طراحی می کنید. آدم اجیر می کنید. پایگاه های اینترنتی جور می کنید. سخنران جور می کنید. اراذل اجاره می کنید. برخی را با تطمیع، برخی با تهدید، برخی با فریب و گمراه کردن و ... به کار می گیرید و گمان هم می برید که موفق خواهید بود اما به فضل الهی چنین نخواهد شد. کید الهی در کمین شماست!

إن رَبکَ لَبِالمِرصَاد

خداوند در کمین شماست. این را بدانید!

دیگرانی هم هستند که چنین می کنند. یا غافل اند و یا مغرض. برخی وزیران سابق در دولت نهم یا احیانا دهم هستند. برخی از اعضای جبهه ی پایداری همچنان هستند. جمع کثیری از اصولگرایان مجلس از همه سبقت گرفته اند، حتی از دولت. دولت و مجمع تشخیص که توضیح نمی خواهد. برخی از اعلام کشور از خرابی های هشت ساله می گویند. شخصیت های مختلف هر کدام به نوعی!

اما این طرف کیست. احمدی نژاد و مردمانی که همچنان دوستش دارند. پیرمردی روستایی از آشناهایمان را سراغ دارم که مهمترین آرزویش امروز این است که فقط یک بار دیگر هم احمدی نژاد را ببیند قبل از آنی که از دنیا برود. احمدی نژاد و اندک خواص بهاری و احمدی نژاد و رهبری پاک تر از آب روان زلال تر از رود و محکم تر از هر سختی و مقاوم تر از هر مقاومی. رهبری که همچنان هم احمدی نژاد یعنی مشایی را با چهره ای خندان می پذیرد.

من سؤالی دارم از آنان که دشمنی می کنند. لزوما همه دشمنی نمی کنند و برخی فقط مخالفند. اما عده ای لاجرم دشمنی می کنند و من به آن ها می گویم که آیا نمی بینید که با چه کسی طرف هستید. کسی که حرفش حرف شهداست و شهید عالی قدر معلم حاج ابراهیم همت. حرف چیست؟ امامت و امت!

به خودی ها و حزب اللهی ها هم عرض می کنم که؛

بترسیم از روزی که امانی نداریم که فصل رسوایی فرا رسیده است. دیگر دوره امتحانات کم کم اتمام می یابد و باید کارنامه ها را پخش کنند. این چند دقیقه ی آخر امتحانات را خوب بنویسیم که خدای ناکرده مردود نشویم. بترسیم از آه مظلومی که جز خدا پناهی ندارد. بترسیم از شکوه ولی خدا آنگاه که از ناجوانمردی خواص گلایه کند و بترسیم از موی سپید ولی امر که تا او هست از بلا و عذاب در امانیم. بلا و عذاب لزوما زلزله نیست. بزرگترین بلاها تسلط ظالمان بر ماست!

بترسیم از کوچکترین غم ولی الله الأعظم حضرت بقیة الله صاحب الزمان-ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف- از اینکه کسانی را که نام ایشان را در همه ی جهان مطرح کردند را به دست خودی ها منحرف نامیدند!

اگر مهلتی باشد به شرط حیات ان شاءالله در آینده لیستی از اعترافات را هم باید ارائه کنم که در طی این مدت خصوصا پس از دولت دهم درباره بی گناهی مهندس اسفندیار رحیم مشایی افراد ایراد کرده اند. خواهیم دید که چقدر خانه ی عنکبوت سست است و دژ ایمان مستحکم! البته اگر دوستان بهاری و دولت بهار به این اعترافات بپردازند که قطعا بهتر از حقیر می پردازند و تکلیف از بنده ساقط می شود.

سپاس از توجه بی دریغتان