من برخلاف شما نفسم بند آمده است؛از نگاهی که به داخل نیست،از مستضعفانی که درباره آنها میگویند با ماهی 270 هزار تومان میتوانند غذا بخورند و زنده بمانند، از بیکاری مردمی که با بی مهری به پروژههای مهر ماندگار رنج میبرند،از الفاظ تحقیرآمیزی که نثار امیدواران به مسکن مهر میشود،از استادانی که دردانشگاهها با تحقیر و توهین تعویض شده و میشوند و از نظراتی که ریشه در مفاهیم غربی داشته و از فرهنگ ایرانی و اسلامی بیبهره است.
پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما/ محمدرضا تقوی فرد: برخی از جوانان نخبه، شب گذشته با رئیس دولت یازدهم دیدار کردند و بهاره آروین دانش آموخته دکتری رشته جامعهشناسی خطابهای را در حضور دکتر روحانی خواند که نمیتوان آن را بیپاسخ گذاشت. از آن جهت میگویم نمیتوان بیپاسخ گذاشت که در یک تریبون یک طرفه حقوق طبقهای نادیده گرفته شد که من جزئی از آنم. نمیشود در جمع نخبگان کشور که بخش زیادی از آن را فرزندان کارگران و مستضعفان جامعه تشکیل دادهاند رجز خواند و پاسخ آنها را که عرق پیشانیشان ارزش خون شهید و مرکب قلم علما را دارد نادیده گرفت. مستضعفانی که رأی دادند و رئیسجمهورشان را برگزیدند و عدهای به طبقه بندی آراء مردم پرداخته و رأی بالا رفتهها با پائینتر ماندهها را یکی ندانستند. عدهای که فکر میکردند چون یک سر و گردن از بقیه بالاترند پس تصمیم آنها درست است و باید همه قواعد بازی را به هم بزنند تا رأیشان به کرسی بنشیند.
بهاره خانم، شما دانش آموخته جامعهشناسی هستی ولی یادت باشد آنچه که از الیگارشی و آریستوکراسی میدانی در جامعه ما حاکم نیست و نمیشود. در جامعه اسلامی، انسانها همچون دندانههای شانه با هم برابرند و رئیسجمهور و هر رئیس دیگری خدمتگزار مردم است، همانگونه که امام راحل فرمودند «من خدمتگزار شما هستم.»
در جامعه اسلامی هر که داناتر است، مسئولیتش بیشتر است و هر که مسئولتر است باید خدمتگزارتر باشد. خداوند در قرآن وعده داده است که مستضعفین وارثین زمین هستند و همه باید در جهت رفع محرومیت از جامعه تلاش کنند. هرچند که آموزههای جامعهشناسی غربی، خدمت به مردم، در بین مردم بودن و آنها را همراهی کردن را پوپولیسم میداند و از زمان روی کار آمدن مردی که خود را نوکر مردم میدانست در سال 84 این واژه در زبان روشنفکران ناظر به غرب قرقره شد. ولی باید بگویم که خدمت به مردم، بیواسطه با مردم بودن، هم سطح طبقات پائین جامعه زندگی کردن و در یک کلام خدمتگزار مردم بودن، از آموزههای مکتب علی (ع) است. بد نیست بروید و نهجالبلاغه را بخوانید. بد نیست فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر را از نظر بگذارنید. بد نیست با قرآن و مفاهیم عمیق آن انس بیشتری بگیرید و برای ساختن از ذهن خود شروع کنید و تکیه از واژگان و مکاتب من درآوردی فلاسفه و جامعهشناسان غربی بردارید.
شما از غول چراغ جادو میترسید، چون اگر چراغ جادو به دست کسانی که از شما پائینترند بیفتد، غول از چراغ بیرون میآید و آرزوی آنها را برآورده کرده و باز هم راهگشای رفع محرومیتهایشان میشود. گویا بعضی، وارثان زمین را صاحبان حق نمیدانند و دریافتهاند که دیو سیاه و پلید نظریات جامعهشناسی غرب اجازه نمیدهد آنها به حقوق مسلم خود دست بیابند مگر آنکه آرزو کنند و غولی که شما از او در هراسید آب در لانه مورچهها که برای زمستانشان میاندوزند بیندازد. شما میترسید، غول بیاید و دست به سینه در خدمت مردم باشد و مفاهیم الیگارشی و آریستوکراسی و دموکراسی غربیتان را که آموختهاید بر هم بزند و یک ایران نفس بکشد و باز هم فرهنگ غرب زدگی به انزوا کشیده شود.
اتفاقاً من هم با شما درباره نپریدن از دوران هشت ساله دولت عدالت و مهرورزی موافقم. از آن هشت سال نباید پرید و باید در هر ساعت آن تعمق و تعقل کرد. اما باید کتاب جامعهشناسی آنتونی گیدنز را برای این تعمق و تعقل کنار گذاشت و جامعهشناسی قرآن و نهجالبلاغه را در نظر گرفت. آن وقت خواهیم دید که مسئولین، خدمتگزاران مردمند و دیگر نمیشود آنها را با انگ واژههای پوپولیستی تخریب کرد و مورد هجوم قرار دارد. از پیدایش مکتب پوپولیست فقط چند سال میگذرد در حالی که مکتب عدالت علی (ع) و مهرورزی به مردم 14 قرن سابقه دارد. دولتی که رئیس آن را غول فرض میکنید را با محک عدالت و مهرورزی بسنجید و انسان را دارای سرشت انسانی بدانید. نفی فطرت انسانی از سوی برخی جامعهشناسان غربی آغاز انحرافی است که آن دانش آموخته محترم جامعهشناسی جدی گرفته است. آگاه باشید که انسان خود جزئی از کل است و ابزار شناخت محدودی دارد و بدون اتصال به وحی نمیتواند همه چراغهای خاموش ذهنش را روشن کند.
گفتید و یا بهتر بگویم از روی نوشتهتان در حضور رئیس دولت یازدهم خواندید که «ما امروز میتوانیم نفس بکشیم، میتوانیم امیدوار باشیم، به تدبیر دولتمردانمان اعتماد کنیم، اما بار دیگر اینگونه نباشد چه؟ اگر بار دیگر دولت جایش را به دولت قبل بدهد چه؟...»
پس اکنون بخوانید: آیا امروز شما میتوانید نفس بکشید و ببینید که هموطنانتان در صف توزیع کالا تحقیر شده و تا مرز جان دادن پیش میروند؟ آیا تصاویر تحقیرآمیز توزیع سبدهای 80 هزار تومانی را در رسانههای بیگانه دیدهاید که چگونه از آنها سوءاستفاده شد و چه ذهنیتی را از کشورتان ایجاد کردند؟ این وضعیت آنقدر بد و اسف بار بود که رئیس دولتی که به تدبیرش اعتماد کرده ایم مجبور به عذرخواهی از مردم شد. آیا این و نمونههای دیگری چون این گونه کارها همان تدبیری است که به ما امید میبخشد؟!
من برخلاف شما نفسم بند آمده است، از نگاهی که به داخل نیست، از مستضعفانی که درباره آنها میگویند با ماهی 270 هزار تومان میتوانند غذا بخورند و زنده بمانند، از بیکاری مردمی که با بی مهری به پروژههای مهر ماندگار رنج میبرند، از الفاظ تحقیرآمیزی که نثار امیدواران به مسکن مهر میشود، از استادانی که در دانشگاهها با تحقیر و توهین تعویض شده و میشوند و از نظراتی که ریشه در مفاهیم غربی داشته و از فرهنگ ایرانی و اسلامی بیبهره است.
نمیدانم شما چگونه نفس میکشید و چگونه به نفس کشیدنهایتان میبالید؟! من نیز چون شما به موفقیت دولت یازدهم امیدوارم، یعنی امیدوارم که موفق شود و برای پیشبرد برنامه هایش تنها دعا نمیکنم بلکه کمک هم میکنم. من نیز در اجرای فرمان رهبر عزیزتر از جانم که فرمودند «همه باید به دولت کمک کنند.» هر جا که لازم باشد به دولت کمک کرده و خواهم کرد ولی این عیب بزرگی است که من و شما به رأی مردمی که در سال 84 و 88 رئیسجمهورشان را انتخاب کردند احترام نگذاریم. اساس دموکراسی از همین جا شروع میشود. به ترکیب واژه دموکراسی نگاه کنید، دمو به علاوه کراسی است، یعنی حکومت مردم! حتی اگر با فرمولهای غربی هم به دموکراسی نگاه کنید، نه من و نه شما، حق نداریم رأی مردم را نادیده بگیریم و خودمان را یک سر و گردن بالاتر از مردم فرض کنیم. مردم مردمند، در هر جای این کشور که زندگی کنند و در هر طبقه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که قرار داشته باشند. مفهوم نخبگی، از برتری و خود بدتربینی جداست. نخبهها پیشتازان خدمت و تلاش برای موفقیت جامعه هستند. شما نوشتهتان را در جمع نخبگان خواندید و من ایمان دارم که همان جامعه که شما به خودتان اجازه دادید تا به انتخاب مردمشان توهین کنید از شما دلگیرند. نخبههایی که امید کشورند و سرمایههای ارزشمند این سرزمینند، مردمشان را در راحتی میخواهند و قلبشان برای عدالت میتپد و نسبت به هم میهنانشان مهرورزند. حالا شما از غول چراغ جادو بگوئید، اصلاً میخواهید قصه شنگول و منگول را هم بخوانید و هزاران بار بازگو کنید. ولی یادتان باشد که «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد!»
یادتان باشد که رئیس دولت یازدهم یک شخصیت روحانی است و پیش از آنکه در انگلستان درس بخواند، مکتبآموخته حوزة علمیه است. او با جهانبینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی آشناست و جامعهشناسی قرآن و نهجالبلاغه را خوب میداند. سعی نکنید در حضور یک روحانی، ژست روشنفکری بگیرید و داستانهای علمی تخیلی تعریف کنید. به عنوان تحصیل کرده علوم اجتماعی، جامعهتان را بشناسید و به حقوق مردمتان احترام بگذارید. انصاف نخستین شرط اعتدال است. بیانصافی نکنید.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو