امروز و در این روزهای آخر عمر دولت احمدی‌نژاد به عینه مشاهده می‌کنیم بی‌انصاف‌ترین رانت‌خواران و وابستگان به کانون‌های ثروت و قدرت ناجوانمردانه‌ترین حملات را به این دولت می‌کنند. این هم دلیل دیگری است بر این که دولت احمدی‌نژاد یک ویژگی‌هایی دارد که کانون‌های ثروت و قدرت و رانت‌خواران از بزرگ‌ترین دشمنان او هستند.

رهبر معظم انقلاب در یکی از دیدارهای خود با کابینه دکتر‌احمدی‌نژاد از دولت ایشان با عنوان دولتی که برخوردار از روحیه تحول‌گرایی و اصلاح حقیقی است، یاد می‌کنند و تاکید می‌کنند که اصلاح واقعی یعنی ایجاد تغییرات اساسی و ساختاری در جهت اصلاح و تصریح می‌کنند دولت آقای احمدی‌نژاد به این امر همت گماشته است.
مهم‌ترین اصلاح و تحولی که با روی کار امدن دکتر‌احمدی‌نژاد روی داد و از عوامل اصلی برگردانده شدن قطار انقلاب به ریل اصلی‌اش بود، روحیه مردمی و مردم‌دوستی دولت ایشان در عمل و نه فقط در حرف بود.
من معتقدم احمدی‌نژاد در یکی از خطرناک‌ترین بزنگاه‌های جمهوری اسلامی که همانا فاصله گرفتن مردم از حکومت بود، به روی کار آمد چرا که کمرنگ شدن یا از میان رفتن روحیه خدمتگزاری بی‌منت در مسئولان مساوی است با شنیدن‌ آژیر قرمز برای نظام که در سال 84 این خطر احساس شد. احمدی‌نژاد با بهره بردن از چنین روحیه و رویکردی اول از همه دایره بسته‌ای که در رأس قوه اجرایی کشور وجود داشت را شکست و فرصت ورود استعدادهای تازه و جوان و به طور کلی همه اقشار ملت را به عرصه مهیا کرد.
چینش کابینه ایشان در این 8 سال به وضوح نشان می‌دهد محصور و محدود به کسانی که خودشان را وزیرزاده می‌دانستند، نبود. دوم این که به خاطر بهره بردن از همین روحیه بخشی از ساختار و اداره اجرایی کشور با درایت و جسارت احمدی‌نژاد دستخوش اصلاح و تحول بنیادین شد.
نمونه این اصلاحگری در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی صورت گرفت؛ گرچه این سازمان حسب عنوان موجه جلوه می‌کرد ولی در واقع آنچه تحت این عنوان وجود داشت، به جز خسارت و صدمه برای کشور، خروجی دیگری نداشت. یک سازمان عریض و طویل متشکل از اشخاصی که عموماً آبشخور تفکرات آن‌ها ارزش‌های لیبرالی و سرمایه داری غرب بود، با تصمیم بجای احمدی‌نژاد، اصلاح شد. در واقع اصلاح این سازمان به معنی توقف برنامه‌ریزی در کشور نبود کما این که دیدیم نبودن آن موجب ایجاد خللی در برنامه‌ریزی کشور نشد بلکه رویکردهای برنامه‌ای کشور اصلاح و کارها از سرعت و شفافیت بالایی برخوردار شد.
برای مثال در دولت احمدی‌نژاد استاندارها برای پیشبرد امور با معاون برنامه‌ریزی سر و کار داشتند نه با یک سازمان عریض و طویل در هر استان که مستقل از استاندار قدرت تصمیم‌گیری داشت.
در یک مقطعی جریانی در کشور به روی کار آمد که خود را اصلاح‌طلب می‌دانست اما به واقع اصلاحات مورد نظر بسیاری از مدعیان در واقع انحراف از مبانی انقلاب اسلامی و ارزش‌هایی بود که مردم برای آن قیام کرده بودند.
در حالتی خوشبینانه اصلاحاتی که در مقطعی مسئولین اجرایی رده اول کشور مجبور به اعمال آن شده بودند، آن چیزی نبود که مردم خواستار آن بودند.
در واقع مردم خواستار اصلاح روش‌ها و ساختارهای ناکارآمد و بیمار بودند اما عده‌ای مبانی را مورد بازنگری قرار می‌دادند.
یکی از این به اصطلاح آقایان در جایی با تحریف جمله اباعبدالله(ع) که فرموده بود «من برای اصلاح امت جدم قیام کردم» از قول امام حسین(ع) گفته بود «من برای اصلاح دین جدم قیام کردم.» فرق اصلاح‌طلبی حقیقی که احمدی‌نژاد خواهان آن بود با اصلاح‌طلبی امریکایی همین بود.
اصلاح‌طلبی امریکایی ایستادگی در برابر امریکا، از میان بردن اشرافیت دولتی و پایین‌کشیدن جایگاه ناحق این جریان را نه‌تنها بر نمی‌تافت بلکه خواهان رسمیت بخشیدن به آن نیز بود. اما اصلی‌ترین رویکردی که در دولت احمدی‌نژاد مطرح بود، عدالت بود.
رهبر معظم انقلاب در جایی از این رویکرد با عنوان حرکت در وادی طولانی، دشوار و پرخطر یاد می‌کنند.
چرا که با مرور زمان موانعی در نظام اسلامی برای تحقق عدالت شکل گرفته بود که دولت احمدی‌نژاد درصدد از میان بردن آن موانع ساختاری بود.
البته در اقدامات دولت به سوی این هدف‌گذاری صحیح فراز و نشیب‌هایی هم در رفتار دولت ایجاد شد.
لازمه رویکرد تحول‌خواهانه و اصلاح‌طلبانه، بهره‌مندی از خصیصه شجاعت و جسارت و تقویت روحیه تحول‌خواهی است.
برای مثال در دولت احمدی‌نژاد با همین روحیه طرح‌هایی اجرا شد که دولتمردان قبلی به صراحت عنوان می‌کردند که ما جرأت نزدیک شدن به آن‌ها را نداشتیم.
یکی همین سهمیه‌بندی بنزین با ایجاد کارت سوخت بود که مصرف بنزین کشور را نصف کرد و کشور را از یک خطر حتمی نجات داد. یا هدفمندی یارانه‌ها که همه کارشناسان بر ضرورت اجرای آن متفق‌القول بودند و نیازمند یک مرد عمل بود.
یا ساختن انبوه مسکن روستایی و شهری برای نیازمندان و البته معنی این حرف‌ها این نیست که دولت احمدی‌نژاد بدون اشکال بوده است، چرا که داشتن ضعف و اشکال در هر دولتی امری طبیعی است اما رویکردهای دولت احمدی‌نژاد منطقی، اصولی و به موازات اصلاح ساختارهای ناکارآمد بوده است.
امروز و در این روزهای آخر عمر دولت احمدی‌نژاد به عینه مشاهده می‌کنیم بی‌انصاف‌ترین رانت‌خواران و وابستگان به کانون‌های ثروت و قدرت ناجوانمردانه‌ترین حملات را به این دولت می‌کنند.
این هم دلیل دیگری است بر این که دولت احمدی‌نژاد یک ویژگی‌هایی دارد که کانون‌های ثروت و قدرت و رانت‌خواران از بزرگ‌ترین دشمنان او هستند.

روزنامه ایران - مهدی کوچک زاده