عموم شواهدی که برای اثبات دورغگویی دولت های نهم و دهم به آن استناد می شد، از جنس تشکیک در آمارها بود که با توجه به مسئله تفاسیر متفاوت از آمارها و همچنین شاخصهای متفاوت در آمارگیری که سبب چنددستگی در آمار و ارقام می شود، بحثی فرسایشی و طولانی نیاز است که حل شدن مسئله را دور از ذهن می نمایاند. چرا که هر دو طرف بحث، دلایلی ارائه می دهند که قابل توجه است.

تکرار دورغگو بودن دکتر احمدی نژاد ابتدا در فضای تبلیغات انتخابات سال 88 و توسط ستاد آقای موسوی(اینگونه موارد تخصص آقای حجاریان است) کلید خورد. قرار بر این بود که آنقدر این کلمه تکرار شود که به تواتر برسد. انصافا هم یکی از صفاتی که در فضای رسانه ای در مورد دکتر احمدی نژاد تثبیت کردند همین صفت بود.
عموم شواهدی که برای اثبات دورغگویی دولت نهم و دهم به آن استناد می شد، از جنس تشکیک در آمارها بود که با توجه به مسئله تفاسیر متفاوت از آمارها و همچنین شاخصهای متفاوت در آمارگیری که سبب چنددستگی در آمار و ارقام می شود، بحثی فرسایشی و طولانی نیاز است که حل شدن مسئله را دور از ذهن می نمایاند. چرا که هر دو طرف بحث، دلایلی ارائه می دهند که قابل توجه است.

اما روشن است که در فضای تبلیغات انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری بر پرهیز از دورغ در دولت یازدهم تاکید شد و از شعارهای اساسی دولت تدبیر و امید، راستگویی بود.

در چند ماه گذشته شاهد رفتارهایی بوده ایم که مصداق بی صداقت با مردم است. البته برخی از آنها عملی و رفتاری است و نه نظری و بیانی. به تعبیر دیگر؛ دولتمردان حرفهایی زده بودند و امروز رفتاری می کنند که نشان از کم صداقت آنها در مورد حرفهایی دارد که قبلا بیان کرده بودند.

موارد ذیل تنها برخی از موارد است و مخاطبان محترم می توانند در تکمیل این یادداشت همکاری نموده و بر لیست زیر اضافه کنند:

- بی صداقتی اول: همه مشکلات به بی تدبیری دولت و به ویژه آقای احمدی نژاد باز می گردد و تحریمها عامل اصلی نیست.

اگر این حرف درست می بود، باید دولت یازدهم تمام تلاش خود را برای اداره امور با شیوه ای متفاوت صرف می کرد، اما همگان اذعان دارند که اغلب تلاشهای دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی بوده است و روشن است که کلید مورد نظر آقای روحانی، حل منازعه میان ایران و آمریکا بوده است که با حل آن، تمام مشکلات خرد و کلان حل خواهد شد. پس جمله بالا صادقانه نبوده و صرفا کارکرد انتخاباتی داشته است و مسئولین خود واقفند که مسئله اصلی، تحریمهای خارجی و کارشکنی دشمنان داخلی بوده است که بی تدبیری دولت دهم نیز مزید بر علت شده و اوضاع را در دو سال آخر دولت دهم، سخت و رنج آور نمود.

- دوم: آقای احمدی نژاد قصد مذاکره با آمریکا را داشته و برای این منظور، رهبر معظم انقلاب را تحت فشار قرار می دادند.

اولین اقدام چشمگیر دولت یازدهم، تماس تلفنی آقای روحانی با اوباما بود. اگر جمله بالا راست بود، باید دولت یازدهم با این سرعت برای رابطه با آمریکا تلاش نمی کرد و دیگر اینکه، رفتار رهبری نشان داد که اگر دولتی برآمده از رای مردم، معتقد باشد که کلید حل مشکلات رابطه با آمریکاست، علی رغم بدبینی ایشان نسبت به این رابطه، فرصت چنین تجربه ای را در موضوعی مانند مسئله هسته ای ایجاد خواهند کرد.

- سوم: سفرهای استانی و اقداماتی مانند استقبال مردمی، جمع آوری نامه های مردم و ...عوام فریبی است.

اگر این جمله درست باشد، با توجه به اولین سفر رییس دولت یازدهم به استان خوزستان به این نیتجه می رسیم که یا دولت یازدهم مانند دولت نهم و دهم، عوام فریب است و یا اینکه اساسا سفرهای استانی کار ناپسندی نبوده و جمله بالا دروغی بوده است که برای پیروزی در انتخابات بیان شده است.

- بی صداقتی چهارم: توزیع ثروت کشور در قالب سهام عدالت و یارانه و ... بین طبقات محروم، گداپروری و دولت داری صدقه ای است که برای جلب رضایت عمومی در دستور کار دولت نهم و دهم قرار داشته و خیانت به کشور است.

اقلامی که به عنوان اولین سبد کالا قرار است در اختیار مردم قرار گیرد نشان می دهد که یا باید دولت یازدهم را نیز گداپرور بدانیم و یا اینکه جمله بالا دروغی بیش نبوده است. به علاوه اینکه سبد حمایتی که قرار است توزیع شود آنقدر ناچیز است که ثمره ای جز تحقیر ملی ندارد.

- بی صداقتی پنجم: ما با کلید آمده ایم نه داس!

حجم تغییرات در چندماه اول دولت یازدهم و نوع تغییرات که منجر به بازگشت مدیران خاص با گرایش خاص و بعضا فعال در فتنه سال 88 شده است، نشان می دهد که جملاتی مانند اینکه قرار نیست تغییرات اتوبوسی داشته باشیم، یا اینکه ما با داس نیامده ایم، صادقانه نبوده و به قول برخی از نشریات، به جای داس باید از کلماتی مانند کمباین برای حجم دروی وزیران دولت یازدهم استفاده کرد.

- بی صداقتی ششم: سانتریفیوژها باید بچرخند، اما چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد.

از این جمله برداشت می شد که دولت درصدد است که باتدبیری ویژه به نحوی عمل کند که همزمان با رشد صنعت هسته ای کشور، اوضاع زندگی مردم -که بیان می شد ربطی به تحریم ها ندارد و فقط نتیجه بی تدبیری دکتر احمدی نژاد است- بهتر شود.

اما دولت یازدهم در برخورد با مسئله هسته ای راهکاری جز تعلیق برای کاهش تحریمها در ذهن نداشت و به نظر می رسد رسیدن به این راه حل نیاز به تدبیر خاص یا تسلط ویژه بر دانش دیپلماسی مورد نطر آقای ظریف را نداشت و به گفته دکتر عباسی(مسئول پیشین سازمان انرژی اتمی)، در نشست های آلماتی، غرب به کمتر از آنچه در ژنو دادیم راضی بود.

- هفتم: طرحهای کلانی مانند مسکن مهر و هدفمندی یارانه ها را ادامه می دهیم.

از آنجا که این دو طرح مورد توجه عموم مردم بود، در سخنان انتخاباتی به صراحت تاکید بر ادامه این دو طرح داشتند. اما بعد از انتخابات تا همین امروز، شاهد هستیم که دولتمردان به بیانهای مختلف، این دو طرح را تضعیف می کنند و عامل اصلی تورم را این دو طرح می دانند. این رویه دو نتیجه را به دنبال دارد: یا امروز راست نمی گویند یا در ایام انتخابات راست نمی گفتند!

- هشتم: دولت نمی خواهد ارز و سکه ارزان شود تا از این طریق، کسری بودجه خود را جبران کند.

امروز که دولت قبلی بر سر کار نیست چرا سکه و ارز به قیمت های سال 89 باز نمی گردد؟ اظهارنظر آقای سیف در مورد عدم کاهش قیمت ارز چگونه قابل توجیه است؟

- و ...

 

محسن سعیدی