جریان اصلاحات ، پس ازانتخابات نهم در لبه پرتگاه قرار گرفت ، اما همانطور که سردمداران نظام سلطه هنوزامیدی به نابودی نظام مقدس جمهوری اسلامی داشتند بارقه امید در دل اصلاح طلبان هم خاموش نشد و با تخریب گسترده دولت خدمتگزار سعی در حفظ حیات خود نمودند؛

 غافل از اینکه مردم بیدار و غیرتمند ایران فریب شعارها و گزافه گویی های آنها را نمی خورند و فرق خادم و خائن را می دانند ، طی 4 سال خطوطی را طراحی کردند که شاید ریسمان نجاتشان باشد . از آنجا که می دانستند خاتمی دیگر مقبولیت عمومی ندارد به دنبال چهره ای به ظاهر موجه گشتند و میر حسین موسوی را به میدان روانه ساختند . ( او همان کسی بود که روابط خصمانه اش با رئیس جمهور وقت و ولی امر امروز در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت است و در میان اصحاب دفاع مقدس به عنوان یک ضلع مثلث جام زهر امام خوانده می شد. )

 

 با برنامه ریزی وسیع تبلیغاتی و هزینه های گزاف و به کمک بیگانگان ، از موسوی چهره ای دیگر ترسیم کردند و به موازات آن با مبالغات عجیب و با استفاده از روش های شیطانی ، رئیس جمهور را دروغگو و ناکارآمد خطاب کردند و همه حقایق را وارونه جلوه دادند .قدرت ایران را ذلت، و عزت ملت را نکبت خواندند. البته همه عوام و خواص بر گفته ها و کرده های آنان واقفند و نیازی به تکرار نیست . اما بصیرت این مردم عزتمند و غیرتمند از سویی و عنایت خاصه حضرت ولیعصر روحی فداه از سوی دیگر ، الطاف الهی را بر ملت ایران جاری ساخت و با حماسه عظیم 22 خرداد طومار جریان  2 خرداد در هم پیچیده شد . اصلاحات از لبه پرتگاهی که قرارداشت به پائین سقوط کرد و دچار مرگ سیاسی شد. خواستند با سقوط خود ، نظام مقدس جمهوری اسلامی را هم به پائین بکشانند . اما زهی خیال باطل . نظام مقدسی که بر پایه خون شهدا استوار است و همچنان روح عزیز روح الله برآن حاکم است و در پرتو هدایت و رهبری بزرگمرد تاریخ معاصر، مقام عظمای ولایت قراردارد و مردم با چنگ و دندان از آرمان های آن پاسداری می کنند با مکاری های عده ای شیطان صفت به خطر نخواهد افتاد . مردم ما در طول این 30 سال تجربه وقایعی تلخ تر از این را دارند. قصه تقلب در انتخابات فقط قصه است برای فریب و تشویش افکار عمومی . هر چند که این قصه را دوستان آن سوی مرزی آنها به ویژه انگلیسی های خبیث برایشان ساخته و پرداخته کردند و از قبل از انتخابات دیکته کردند که باید احمدی نژاد از صحنه سیاست و مدیریت ایران حذف شود و گرنه انتخابات با تقلب همراه است . و به این نیز اکتفا نکردند و مسئله ولایت فقیه را نشانه گرفتند . وتئوریسین داخلی آنها     ( آقای ب.ن) با آنها هم نوا شد و اظهار داشت که سقوط احمدی نژاد یعنی از بین رفتن ولایت فقیه .

 

  اما نقل این قصه های بیگانه نوشته، از سوی اصلاح طلبان و پافشاری برآن و قرار گرفتن در مقابل قانون و ولایت فقیه ، نقاب از چهره فریبکاران کنار می زند و بس . الخیر فی ما وقع . خیر این حوادث هم در این است که نخاله ها رخ می نمایانند چرا که انقلاب هراز گاهی سرند می شود و نخاله ها را بیرون می ریزد و اکنون گاه آن است که مردم سره را از ناسره بشناسند و حق را از باطل تمیز دهند.

 

آنها که شعار قانون گرایی می دادند و رقیب را قانون شکن خواندند قانونمندی خود را به نمایش گذاشتند ، آنان که دم از مراجع و روحانیت زدند پای بندی خود به خواست و نظر مراجع عظام را نشان دادند و شورای نگهبان که مورد تأئید مراجع است و ترکیبی از فقیهان فرهیخته دارد را زیر سئوال برده اند. آنها که دم از دموکراسی و مردم سالاری می زدند اینک آرای اکثریت مردم را نادیده می گیرند . و آنان که احساس خطر می کردند اکنون خود خطری برای انقلاب شده اند . و آنها که عزت ملت را در عرصه های بین المللی دغدغه می دانستند اکنون خود با بیگانگان هم نوا شده اند که البته امر غریبی نیست.

 

چیزی که در این میان جالب توجه است اظهارات برخی افراد منتسب به هر دو جریان است . آنان که راهنمای راست می زنند اما به چپ می پیچند ، خود را به اصولگرایان چسبانده اند و بوق اصلاح طلبان     می شوند در این ایام خود را شناساندند مثل همکار عزیز ما در مجلس که در برنامه تلویزیونی زنده شبکه 5 ماهیت خود را نشان داد و حرف های دلش را گفت و بغض فر خفته اش را بیرون ریخت . البته نمی دانم کسی که در انرژی سیر می کند چگونه به خود اجازه ورود به حوزه های امنیتی را می دهد و اظهار نظرهای خارق العاده می کند .

 

از سوی دیگر برخی مجلسیان اصلاح طلبی که از حالا نگران 3 سال آینده خود هستند چون می دانند که با مرگ اصلاحات دیگر اقبالی در میان مردم حوزه های انتخابیه خود ندارند لذا برای نجات اصلاحات دست و پا می زنند و همان یاوه هایی را که سرکردگان این جریان شوم می سرایند در گفتار و نوشتار تکرار می کنند. یکی از این طفلکی ها در سایت کلمه متعلق به میر حسین موسوی نوشتاری را مرقوم کرده بود که نمی دانم پس از این با چه رویی می خواهد بر کرسی سبز نمایندگی ملت تکیه زند . سخنی به صراحت با این همکار عزیز بگویم . مردمی که به شما رای داده اند همه ولایت مدارند و گوش به فرمان رهبرشان هستند . به آمارها نگاه کنید و ببینید که در حوزه انتخابیه شما اکثریت قاطع به رئیس جمهوراصولگرا رأی داده اند. جنابعالی یا خطبه های نماز جمعه تاریخی مقام معظم رهبری را نشنیده اید یا خودتان را به نشنیدن زده اید یاخدای ناکرده مخالف رهبری هستید . تکلیف خود را مشخص کنید . یا با مردم و رهبری هستید یا مقابل آنها . اگر ولایت فقیه را قبول دارید و به آرای مردمی که با رای همانها در مجلس صاحب کرسی شده اید پای بند هستید این نوشته های شما چه معنی دارد و اگر خلاف این است مطمئن باشید که جایگاه خود را از هم اکنون متزلزل کرده اید . برادر عزیزم ، این گوری که بر سرآن گریه می کنید دیگر مرده ای در آن نیست. باور کنید که اصلاحات مُرد. بهتر است به جای نجات اصلاحات ، خود را نجات دهید و به حقیقت انقلاب بازگردید . راه توبه باز است برای شما و همه آنها که هنوزاندک امیدی به احیای جریان شوم اصلاحات دارند . باور کنید اصلاحات مُرده است و این قصه سرایی ها و دست و پا زدن ها ، آن را نجات نخواهد داد . آبروی خود می برید و زحمت مردم افزون می کنید. مردم این خط انحرافی را شناخته اند و دیگر هیچ اقبالی به آن ندارند. باور کنید اصلاحات مُرد.

نوشتاری از محمود احمدی ، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی