همان دلایلی که موجب شد امام خمینی چند سال بعد از انقلاب دست به انقلاب دوم خود یعنی انقلاب علمی در نظریه ها و تئوری های رایج در بین مردم، حوزه ها و دانشگاه ها بزند، و مباحثی چون تجلی خدا در عالم ، انسان کامل ، جایگاه انسان در نظام هستی و ...را مطرح کند، همان ها باعث شد تا دکتر محمود احمدی نژاد نیز در دولت دهم با تغییر رویه ای اساسی به اصل و ریشه های انقلاب و اسلام پرداخته و همان تفکرات را مطرح نموده و موجب تسریع در سیکل بعدی علمی و عملی انقلاب گردد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ خداوند عظیم انسان را عظیم آفریده است. سیر اهداف و برنامه های خداوند حکیم برای اشرف مخلوقاتش بسیار وسیع است، تا حدی که او می تواند و باید حرکتش را از آبی پست آغاز نموده و تا مقام خلیفه الهی رشد یابد. این سیر کمالی طولانی ، محتاج دستورالعملی بس سترگ و ژرف است. دستور العملی عمیق که برای تک تک مراحل این سفر طولانی برنامه داشته باشد. نام این برنامه جامع اسلام است. مکتب اسلام مثل کتابی جامع عمل می کند که برای مثال هم برای دانش آموز ابتدایی برنامه دارد ، هم دبیرستانی از آن استفاده می کند هم دانشجوی دکتری از آن سود می برد. لذا برنامه ها و اهداف اسلام دارای درجات و مراتب مختلف اند. برخی اهداف اسلام حداقلی و برخی حداکثری هستند. برای مثال دو قیام مهم که در صدر اسلام و توسط دو معصوم انجام شده است با یکدیگر مقایسه می شود.
مهم ترین هدف قیام امام حسین (ع) قبول نکردن ظلم و ذلت حکومت فاسد اموی است. ایشان در واقعه عاشورا چنان ایثار بزرگی نموند که تمام انسانها و آزادگان عالم با هر دینی، در طول تاریخ حق را به ایشان می دهند چرا که آرمانهای انقلاب حسینی فطری بوده و در همه انسانها مشترک است. این در حالی است که تنها هدف قیام و اعتراض حضرت فاطمه (س) رسیدن حکومت اسلامی به دست انسان کامل و امام زمانش است و به کمتر از این قانع نمی شوند. یعنی حتی اگر حکومت اسلامی ظالم هم نباشد و احکام اسلامی را هم دقیقا اجرا کند باز هم باعث سکوت حضرت فاطمه (س) نمی شود. لذا درک آرمانهای قیام فاطمی مشکل تر از درک آرمانهای قیام حسینی است. به اهداف قیام حسینی اهداف حداقلی اسلام و به اهداف قیام فاطمی اهداف حداکثری اسلام می گویند. درک عمومی اهداف حداکثری اسلام توسط جامعه بر خلاف درک اهداف حداقلی که فطری و همه فهم است ، دارای پیچیدگی های خاص و محتاج مقدماتی است. برای اشاره به برخی از این مقدمات نظری می توان از شناخت حقیقت هستی ، حقیقت توحید، حقیقت انسان ، اهداف حقیقی خلقت او، مقام انسان کامل و ... نام برد.

مکانیزم سیستم کمال در انسان
بر طبق عقل ، آیات و روایات ، عملکرد توامان دوبال پرواز در انسان ، یعنی علم و عمل، موجبات سعادت و کمال انسانی را به ارمغان می آورد. علم و آگاهی، موجب پیدایی بصیرت ، بیداری ، افزایش افق دید انسان، و احساس نیاز به کمال می گردد. عمل به این علم موجب رشد و کمال حقیقی ، و همچنین جستجوی راهی برای نجات و ایجاد اضطرار و در نتیجه ظهور علمی جدید در انسان می گردد. این علم نو ، خود باعث عملی نو شده و همانا چرخه ترکیب بی نظیر علم و عمل است که تا بی نهایت انسان را رشد خواهد داد.

مکانیزم سیستم هدایت درجوامع بشری
برای ایجاد رشد و تحول در جوانع انسانی نیز باید از مکانیزم کمال انسانی استفاده نمود. برای مثال برای اینکه آب زلال را به کام جوامع انسانی بریزیم ابتدا باید به افراد بفهمانیم که تشنه هستند. چراکه برای فردی که احساس تشنگی نمی کند، نمی توان از آب صحبت کرد ،چه برسد که بتوان شخص را سیراب نمود . لذا ابتدا باید به واسطه علم، افراد جامعه را از خواب غفلت بیدار کرد تا تشنگی نسبت به حقیقت در آنها بیدار گردد. در این حال است که انسان ها تشنه شده ، در جستجوی آب گشته و همه نوع آبی را امتحان می کنند. این مرحله عمل است. در این هنگام در اثر نیافتن آب زلال و راه نجات انسان ها مضطر می شوند و آمادگی این را می یابند تا سخن حق را بشنوند و راه نجات را برگزینند. این مرحله زمان ظهور علمی جدید است که منجر به عملی جدید می گردد و سیکل کمال انسان را کامل می نماید.

انقلاب اسلامی ایران
حضرت امام خمینی (ره) آن بزرگ مرد کمال یافته ، برای دستگیری از مردم جهان ، اقدام به ایجاد انقلابی جهانی و استقرار نظام جمهوری اسلامی نمود تا مقدمات ظهور انسان کامل و تشکیل حکومت جهانی حق را ایجاد نماید. ایشان برای این کار ابتدا می بایست از راه علمی و نظری وارد شده و مردم جامعه را از خواب غقلت بیدارکرده ، احساس تشنگی به حقیقت را در آنها متبلور نماید. لذا با استفاده از سخنرانی های انقلابی ، اعلامیه و کتاب و ... ، تلاش نمودند حداقل های انسانیت که در فطرت همه انسانها و به صورت مشترک نهفته است را بیدار نمایند. ایشان با وسعت دادن به افق دید و رشد علم در توده های مردم توانستند شناخت جامعه را نسبت به خود و توانایی های خود افزایش دهند. طرفداری از پابرهنگان و مستضعفین، استقلال ، عزت وسرافرازی، عدالت طلبی و مبارزه با اشرافیت ، ظلم ستیزی، عدم قبول ذلت در برابر ابر قدرت هاو ... صفاتی فطری بوده و از اهداف مهم و حداقلی اسلامند که امام با بیدار کردن آنها جامعه را به تشنگی خویش آگاه نمود وتا بتواند شعله های انقلاب اسلامی را در ایران و جهان شعله ور کند.در اثر این رشد در علم و بینش مردم ، جامعه بیدار شد و دست به اقدامی عملی زد و با رهبری هوشمندانه امام خمینی انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 57 به پیروزی رسید.
اکنون نوبت پیاده شدن عملی وعده های امام بود .یعنی همان عملی که از پس علم می آید. لذا مردمی که با هدایت امام خمینی (ره) متوجه تشنگی شدید خود شده اند و انقلاب کرده اند، اکنون باید خودشان به دنبال آب زلال بگردند و بهترین ها را بیابند. لذا امام برای رسیدن به این هدف و برای استقرار و پیشروی حکومت ایران، روش جمهوری اسلامی را پیشنهاد نمودند. روشی که در آن خود مردمی که انقلاب کرده اند در تعیین سرنوشت کشور نقش اصلی را بازی کنند تا بتوانند با آزمون و خطا، آب زلال را از آب شور تشخیص داده و به رشد و کمال فردی و جمعی نائل شوند.
درک و فهم عظمت و ارزش آب زلال یا همان راه اصلی نجات بشر ، به سادگی مهیا نمی گردد. یعنی صرف تشنگی انسان موجب درک ارزش آب زلال نیست. عموم انسانها تجربه گرا هستند.یعنی باید بعد از تشنگی به صورت عملی به جستجوی آب بروند ،آبهای مختلف را امتحان کند آنگاه است که بعد از رفع نشدن تشنگی خود مضطر می شوند. لذا از عمق وجود آب زلال را می طلبند و اینجاست که ارزشش را می فهمند. و گرنه اگر همان ابتدا آب زلال به انسانها ارائه شود چون قدر و عظمت آن را نمی داند ممکن است حق آنرا به جا نیاورد. درست مانند همان رفتاری که مردم جهان تا کنون با پیامبران الهی داشته اند و اجازه ظهور و بروز استعدادهای آنها را نداده اند.
روش حکومتی مردم سالاری درجمهوری اسلامی در ایران نیز با همین هدف دنبال شد.

انقلاب تئوریک اول
بعد از گذشت مدت زمانی از استقرار جمهوری اسلامی ، امام خمینی (ره) بنا دلایلی که بیان خواهد شد دست به اقدام نظری و علمی دیگری زد که برخی صاحب نظران از آن به عنوان انقلاب دوم امام یاد می کنند. امام که می دید حرکت عملی مردم در نظام جمهوری اسلامی برای امتحان راه های مختلف رسیدن به اهداف اولیه اسلام ، زمان بر و طولانی است و شاید عمر ایشان کفاف ندهد تا ورود به سیکل دوم علمی و عملی انقلاب را مشاهده و رهبری کنند ، برای تسریع در امر رشد جامعه ، حرکت علمی دوم خود را آغاز نمود. ازطرفی نیز امکان انحراف جامعه ، و ماندن در اهداف حداقلی اسلام توسط اطرافیان و خواص جاهل و بازماندن از اهداف حداکثری که همانا بالفعل شدن حقیقت انسان به دست پر برکت انسان کامل می باشد دور از ذهن نبود ، چراکه نهضت اسلام تجربه این اتفاق را در تاریخ داشته است و بعد از پیامبر اسلام نیز عالمان دینی به بهانه حفظ دستاورد های حداقلی اسلام و به نام اسلام ، اسلام حداکثری یعنی انسان کامل را از گردونه حکومت حذف و خانه نشین کرده بودند. این اقدام علمی امام خمینی (ره) که طی پنج جلسه به نام تفسیر سوره حمد، از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد متاسفانه با بازخورد شدید متحجرین علما مواجه شد. حضرت امام فکر می کرد به دلیل محبوبیت زیادی که در میان توده های مردم دارد می تواند برای بار دوم در بین مردم بصیرت افزایی کرده و افق دید ها را باز هم همانند بار اول گسترش دهد اما این بار به دلیل ضعف فکری توده های مردم و عدم همراهی خواص ناکام ماندند. بسیاری از نزدیکان امام نیز با پخش این حرف که سطح سخنان امام بالاست! و مردم چیزی نمی فهمند مانع ادامه یافتن آن جلسات شدند .هرچند امام هدف دیگری نیز داشت و می خواست این مبانی فکری که اهداف اصلیش را از انقلاب اسلامی بیان می کرد ، در تاریخ انقلاب ثبت گردد تا بدخواهان هیچ گاه نتوانند اهداف بلند امام از انقلاب را تقلیل دهند اما متاسفانه وقوع اعتراضات فراوان در حوزه های علمیه ، شرایط نامناسب امنیتی کشور ، احتمال ضربه خوردن به اصل انقلاب و عدم همراهی توده های مردم و سکوت خواص باعث شد امام خمینی به تاسی از مولای خود علی (ع) سکوت نموده، مصلحت را پذیرفته و آن جلسات مهم را تعطیل نماید.
به طور خلاصه می توان گفت، هدف امام از انقلاب تئوریک دوم خود ، ورود به سیکل بعدی علم و عمل به وسیله افزایش بصیرت و وسعت دید جامعه، خود شناسی و در نهایت نشان دادن تنها راه نجات، یعنی استعانت از انسان کامل امام زمان ارواحنا فداه و ظهور و رهبری ایشان است.

انقلاب تئوریک دوم
پس از گذشت شانزده سال از رحلت بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی و تلاش هشت ساله کسانی که می خواستند اهداف والای اسلام را ابتدا به اهداف حداقلی تنزیل دهند سپس در ایران لیبرالیسم اسلامی ایجاد کنند و همچنین تلاش هشت ساله کسانی که از اساس با آرمان های امام راحل مشکل داشتند، ناکام ماند و با دعای حضرت حجت(ع) و بصیرت بخشی رهبری آگاه و با انتخاب مردم ، شخصی از قشر مستضعفین یعنی دکتر محمود احمدی نژاد توانست با سر دست گرفتن شعارهای اولیه انقلاب روی کار آید .دلیل جذب سریع مردم به شعارهایی چون ساده زیستی ، عدالتخواهی ، عزت و استقلال و ... بیدار بودن این آرمانها در دل مردم ایران بود . بیداری ای باطنی که احمدی نژاد باید آن را مدیون امام خمینی(ره) و تغییر در مبدا میل مردم جامعه در ابتدای انقلاب اسلامی ایران بداند.
به گفته همه صاحب نظران، دولت نهم دولت عمل بود. دولتی که با سر دست گرفتن شعارهای انقلاب تلاش های جدی و عملی ای در پیاده کردن آن آرمان ها انجام داد. نکته مهم اینجاست که چرا و به چه انگیزه ای دکتر محمود احمدی نژاد در دولت دهم تغییر رویه دادند و وارد بحث های تئوریک، نظری و علمی شدند؟
همان دلایلی که موجب شد امام خمینی چند سال بعد از انقلاب دست به انقلاب دوم خود یعنی انقلاب علمی در نظریه ها و تئوری های رایج در بین مردم، حوزه ها و دانشگاه ها بزند، و مباحثی چون تجلی خدا در عالم ، انسان کامل ، جایگاه انسان در نظام هستی و ...را مطرح کند، همان ها باعث شد تا دکتر محمود احمدی نژاد نیز در دولت دهم با تغییر رویه ای اساسی به اصل و ریشه های انقلاب و اسلام پرداخته و همان تفکرات را مطرح نموده و موجب تسریع در سیکل بعدی علمی و عملی انقلاب گردد.
دکتر احمدی نژاد می توانست با ادامه سیاست های خود در دولت نهم و با توجه به محبوبیتش به راحتی تا سالها در قدرت بماند. اما با خود اندیشید مگر ما برای رسیدن به قدرت انقلاب کرده ایم؟ مگر انقلاب کرده ایم و کرواتی ها را از کشور بیرون کرده ایم تا حزب اللهی ها به قدرت برسند؟آیا ما انقلاب کرده ایم که خوب مهندسی کنیم و فقط ظاهر مساجد را خوب بسازیم؟ متن قرآن را زیبا بخوانیم؟ آیا ما فقط برای اهداف حداقلی اسلام انقلاب کرده ایم؟
اینجاست که دکتر احمدی نژادی که در دولت نهم خود به صورت عملی مسئول ساختن کشور شده بود و محتوی و فرهنگ را به عهده اصولگرایان و تفکرات حداقلی شان گذاشته بود ، در دولت دهم به دلیل کمبود همفکر در بین دوستانش ،به ناچار شخصا به همراه معدوی از یارانش که اهداف حداکثری اسلام و انقلاب را درک کرده بودند آبروی خود را کف دست گرفته و وارد حوزه تئوری و نظریه پردازی شدند. اما این بار نیز به دلیل جهل خواص، بسیاری از یاران و همراهان به جای دفاع از این مفاهیم و آرمان های امام، از دولت فاصله گرفتند تا دشمنان آزادانه به راحتی سنگین ترین هجمه ها را به رئیس جمهور مظلوم وارد نمایند.
امام خمینی (ره) در ابتدای انقلاب در اوج محبوبیت بود و درهمان اوج محبوبیت حاضر شد از آبروی خود برای حقیقت اسلام خرج نماید و آماج حملات و تکفیر بسیاری از فقها قرار گیرد تا شاید عده ای از جوانان مفاهیم بلند و آرمانهای حقیقی اسلام و انقلاب را درک کنند ، باشد که سالها بعد جوانانی بیایند و منظور اصلی امام را درک کنند و مانند دکتر محمود احمدی نژاد ،انقلاب او را به ریل اصلی اش یاز گردانند.
دکتر محمود احمدی نژاد نیز به تاسی از رهبر فقید خود ، در اوج محبوبیت یعنی درست بعد از رای بی سابقه 24 میلیونی ، به جای مغرور شدن از رای خود و ادامه روند دولت نهم ، آبروی خود را برای حفظ آرمان های بلند انقلاب و اسلام در کف دست گرفت و با آغاز انقلاب تئوریک خود، آماج حملات و تهمتهایی چون انحراف و سحر و جادو و فساد و ... قرار گرفت ، به امید اینکه سالها بعد با رویش جوانانی، ورای احزاب رایج اصلاح طلب و اصول گرا ، که پیام اصلی اسلام و انقلاب را در کلام دکتر و امام درک کرده اند و به کمک توده های مستضعف مردم ، زمینه های حکومت جهانی امام عصر را فراهم نمایند.

محمد پورامین

منبع

"Our President, analytical news site"