انتخابات ۲۲ خرداد از ابعاد گوناگون قابل بررسى و تحليل است. يكى از ابعادى كه مى شود به آن توجه كرد و به كنكاش پرداخت، چگونگى حضور كانديداها و مواضع و رفتارها و اقدامات آنان مى باشد.

در خصوص آقاى موسوى و مواضع گفتارى و رفتارى ايشان سؤالات بسيار زيادى در اين ايام مربوط به انتخابات شكل گرفته است كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

۱- آيا آقاى موسوى هنوز به اسلام ناب محمدى (ص) معتقد است يا به اسلام آمريكايى؟

۲- آيا آقاى موسوى به حضرت امام (ره) و چارچوب انديشه ايشان و وصيت نامه اش اعتقاد دارد يا نه؟

۳- آيا آقاى موسوى به قانون گرايى اعتقاد دارند يا قانون گريزى؟

۴- بين آقاى موسوى و اغتشاش گران چه نسبتى وجود دارد؟

۵- آيا بين جهت گيرى موسوى و دشمنان نظام جمهورى اسلامى مثل آمريكا و انگليس و اسراييل نسبتى وجود دارد؟

۶- آيا آقاى موسوى به دنبال راست نمايى است يا عبور از راست نمايى؟

۷- آيا آقاى موسوى اصولگراست يا اصلاح طلب يا راديكال؟

۸- آيا آقاى موسوى به خاطر نظام وارد عرصه انتخابات شد يا عليه نظام؟

۹- آيا آقاى موسوى در انتخابات بر مدار اخلاق حضور يافت يا اخلاق گريز بود؟

۱۰- آيا آقاى موسوى براى احياى قانون گرايى يا گريز از قانون به ميدان آمد؟

۱۱- آيا آقاى موسوى معتقد و ملتزم به ولايت فقيه است يا نه؟

۱۲- آيا منافع ملى براى موسوى بر منافع فردى و گروهى غلبه دارد يا برعكس؟

۱۳- آيا موسوى رهبرى جريانات را كه پشت سر او بودند در دست داشت يا برعكس مديريت مى شد؟

۱۴- آيا موسوى داراى مشى عقلانى بود يا تابع احساسات و هيجانات؟

۱۵- آيا به دنبال خدمت بود يا داراى هوس قدرت بود؟

۱۶- آيا موسوى با فتنه گران بود يا عليه آنان و چه نسبتى با فتنه گران دارد؟

۱۷- آيا موسوى قائل به رعايت حقوق چه براى خود و چه براى ديگران به يك نسبت است يا نه؟

۱۸- چه نسبتى بين موسوى مدعى راه امام با جريانات عبور كرده از حضرت امام (ره) وجود دارد؟

اين سؤالات و بسيارى از سؤالات مشابه در اثر چگونگى مشى گفتمانى و رفتارى مهندس موسوى در اذهان شكل گرفته است كه لازم است در خصوص آن تمل كرده و به يك تحليل روشن رسيد. اينكه آقاى موسوى براى مقطع مشخصى مواضع و رفتارهاى پارادوكسيكال بسيار زيادى را به نمايش گذاشتند در آن شكى وجود ندارد. درواقع جامعه ما در اين انتخابات با يك پديده جديد در شكل افراطى آن مواجه شد. پديده شخصيت متناقض در ابعاد گوناگون را چگونه مى شود تحليل كرد. علل اين تناقضات عينيت يافته در آقاى موسوى در يك مقطع بسيار حساس و سرنوشت ساز چيست؟ آيا اشكالات فكرى و تئوريك موسوى سبب شكل گيرى چنين تناقضاتى شده است؟ آيا تمايلات روحى و روانى خاص منشااين تناقضات گفتارى و رفتارى شده است؟ آيا شكل گيرى فضاى خاص انتخاباتى در جامعه و شور و هيجان مربوطه عامل آن بود؟ آيا اطرافيان موسوى فضاى ذهنى و ادراكى و تمايلاتى ايشان را محاصره و مديريت مى كردند كه باعث چنين تناقضاتى شد. آيا در موسوى يك احساس خاصى در گذشته پس از دوره جنگ شكل گرفته بود و در شرايط جديد به صورتى خاص با تمام اشكالات بروز كرد؟ آيا اين مساله يك معادله تك مجهولى است يا چند مجهولى؟ براى پاسخ به سؤالات و تحليل آن تناقضاتى به نظر مى رسد بايد مساله را با تحليل شخصيت آقاى موسوى و جريانى كه به صورت سازمان يافته با اهداف و جهت گيرى خاص كه در صدد عبور از جمهورى اسلامى مى باشد به همراه كسانى كه در قدرت بودن براى آنها اصالت دارد و به هر قيمت در صدد حضور در عرصه قدرت و توسعه آن هستند را به طور جدى مورد توجه قرار داد. آقاى موسوى به لحاظ معرفتى فاقد يك چارچوب روشن در حوزه مباحث بنيادى و نظرى است كه بتواند رابطه و نسبت بين اسلام ناب محمدى (ص) و انديشه اسلامى را با مباحث سكولاريسم و ليبراليسم به طور شفاف نشان دهد و امكان راهبرى ادارى و ذهنى و تحليلى براى عبور مسائل گوناگون در اين رابطه را براى ايشان فراهم كند. ايشان فاقد يك انديشه قوى منسجم دينى و اسلامى است و بنابراين قدرت تشخيص سطوح درگيرى انديشه اسلامى و چارچوب حضرت امام (ره) و عرصه هاى مربوط به آن را براى وى تامين نكرده است. از دلايل ديگر شكل گيرى چنين شرايطى، ضعف بصيرت نسبت به شرايط، جريانات، افراد، گروه ها و وضعيت ها و اولويت ها در آقاى موسوى بود كه به دليل عدم شناخت كافى سياسى از وضعيت داخلى و خارجى و ماهيت جريانات و تقليل بسيارى از منازعات بين جريانات به سطوح رو بنايى سبب اشتباهات تحليلى در رابطه با آنها شد و در خط ريلى افتاده بود كه لاجرم بايد به جلو مى رفت؛ زيرا از ماهيت بسيارى از جريانات شناخت و بصيرت لازم را نداشت و توانايى مديريت جريانات در سوق دادن مسائل به سمت بحران و قربانى كردن بسيارى از بازيگران درصحنه براى پيشبرد اهداف بحران زايى را فاقد بود. نكته ديگرى كه به عنوان عامل و زمينه ساز وقوع و بروز اين تناقضات شد، ريشه در وضعيت روحى و اخلاقى و رفتارى ايشان دارد. وى از يك طرف تلاش مى كرد خود را بر مدار اخلاق معرفى كند ولى در عمل آنچه موضوعيت نداشت، اخلاق و ملاك هاى اخلاقى و رفتار دينى بود و اين نشان از عدم تعادل اخلاقى دارد. از جمله عواملى كه باعث شد آقاى موسوى در يك فضاى پارادوكسيكال مشى نمايد، وجود اطرافيان با رويكردها و ديدگاه هاى بسيار متفاوت و بلكه متناقض با هم بود. در واقع حضور يك طيف وسيع از كسانى كه معتقد به جمهورى اسلامى هستند تا جريانات و افرادى كه از جمهورى اسلامى عبور كردند بلكه حتى از انديشه دينى مبتنى بر وحيانيت با تعريف روشن در ميان حكما و علما و دانشمندان اسلامى نيز عبور و عدول نمودند را حاضر ديديم. بخشى به دنبال آرمانشهر غربى بودند و بخشى به دنبال احيا و توسعه قدرت خود به هر قيمت ممكن و برخى هم دغدغه هاى جمهورى اسلامى را داشتند. مساله مهم تر در اين خصوص اين بود كه مديريت عملياتى و طراحى چگونگى حضور آقاى موسوى در فضاى انتخاباتى قبل از اجرا و پس از آن در دست كسانى بود كه از جمهورى اسلامى و اسلام ناب محمدى (ص) و انديشه حضرت امام (ره) سال هاست كه عبور نموده و آن را متعلق به تاريخ مى دانند و براى موزه ها قائلند. نكته ديگر اينكه جريانات بيرون از كشور به خصوص دشمنان نظام جمهورى اسلامى با توجه به تجربيات خود در ساير كشورها به خصوص در راه اندازى انقلاب هاى رنگين، هدف گذارى كرده و تمايلات شديدى براى تحقق آن در ايران داشته و برنامه ريزى نموده و جرياناتى را در ايران با خود همراه نموده اند كه در شرايط هاى خاص بويژه ايام انتخابات از فرصت به دست آمده كمال استفاده را نموده و با قدرت نرم خود (رسانه هاى گوناگون، ديپلماسى عمومى و ديپلماسى حرفه اى و به كارگيرى سازمان هاى مردم نهاد و برقرارى رابطه با احزاب و جريانات و افراد خاص و مديريت كلان تمامى اين منابع و هماهنگ سازى دولت ها و سازمان ها) شرايطى را شكل دادند كه آقاى موسوى به دليل ضعف معرفتى و كمبود بصيرتى و اشكالات اخلاقى در اين وضعيت قرار گرفت. با توجه به اشكالات معرفتى و نظرى به همراه ضعف بصيرت لازم براى چنين عرصه پيچيده اى به علاوه اشكالات روحى و اخلاقى و رفتارى، در كنار حضور سازمان يافته جريانات خاص متمايل به بيرون از نظام جمهورى اسلامى و عبور كرده از انديشه حضرت امام (ره) و تلاش بسيار گسترده دشمنان اين نظام و نقش آفرينى طيفى از قدرت طلبان در كشور به هر قيمت كه داراى پشتوانه هاى اقتصادى بسيار گسترده اى هستند، آقاى موسوى را در يك معادله ظهور تناقضات گفتمانى و اخلاقى و رفتارى و قانونى قرار داد و راه برون رفت از شرايط متناقض توجه به اين دلايل و زمينه ها و دورى از آنها مى باشد.

حسن مرادى